bolyaiزمانی که گوس در دانشگاه درس می خواند در درمجاور او جوانی بود که او نیز درآنجا درس می خواند،نام او ولفگانگ بولیایی بود .تقریبا مسلم است که گوس و بولیایی درباره مسائل مربوط به نظریه موازیها با هم به بحث می پرداختند . بعد از دانشگاه هم ارتباط آنها با هم ادامه داشت نامه ای که گوس به بولیایی نوشته است نشان می دهد که در آن زمان هردو به تلاش برای اثبات اصل موضوع پنجم می کوشیده اند . بولیایی که تصور می کرد که به این کار دست یافته است اندیشه های خود را دررساله کوچکی به نام نظریه موازیها عرضه کردو با نامه ای برای گاوس فرستاد. اما استدلال نادرست بود و گاوس خطا را خاطرنشان کرد . چهارسال بعد بولیایی مقاله مکملی برای گوس فرستاد اما گوس جوابش را نداد ، وی از اینکه گوس جوابش را نداده است دلسرد شد و دقت خود را معطوف کارهای دیگر کرد .وی کارهای خود را در ریاضیات مقدماتی دردو جلد کتاب که تنتامن  نامید منتشر کرد . ولفگانگ بولیایی مردی با استعداد و لایق بود اما شهرت بیشتر او بی تردید بخاطر آن بود که او پدر یوهان بود.یوهان بولیایی در 24 آذر 1181 چشم به جهان گشود .پدرش تعلیمات مقدماتی ریاضی را به او داد ، پس غیر طبیعی بنظر نمی رسد که وی به نظریه موازیها دل بسته باشد . نیز مایه تعجب نیست که وقتی وی دانشجوی مدرسه عالی مهندسان در وین بود اندیشه بسیاری درباره اثبات اصل موضوع پنجم اختصاص دهد درحالی که پدرش ، که به یاد کوششهای ناموفق خود بود به او توصیه می کرد که این معمای قدیمی را کنار بگذارد .اما او درحدود سال 1820 میلادی قراردادن اصل مخالفی بجای اصل پنجم اقلیدس به نتایجی با ماهیت دیگر دریافت کرد ، دقت او بتدریج متوجه امکان هندسه ای کلی ، گردید که هندسه اقلیدسی حالت خاصی از آن بود.نتایجی که پیامدهای آن این فرضها بود بولیایی جوان راسخت متحیر کرد آنچه از همه بیشتر او را متحیر کرده بود گزاره هایی بودند که به هیچ اصل موضوع توازی بستگی نداشتند اما صرف نظر از هر فرضی که درمورد خطوط متوازی می شد ، درهمه هندسه ها مشترک بودند وی دراین گزاره ها به چشم واقعیتهای گزاره ها نگریست که اساس هندسه مطلق را تشکیل می دادند . بولیایی بیشتر از بیست و یک سال نداشت که به پدرش می نویسد”درحال حاضر جز این هیچ نمی توانم گفت که از هیچ ” جهانی نو و شگفت انگیزی آفریده ام .
بولیایی بزرگ به او پیشنهاد کرد که کارش را هرچه زودتر و بدون تاخیر منتشر کند اما بیان نتایج و اندیشه ها بکندی پیش می رفت . سرانجا در 1208 نسخه خطی خود را آماده کرد و با وجود این که پدرو پسر درمعدودی نکات اختلاف نظر داشتند درسال 1210 انتشار یافت. پدر که اشتیاق داشت از نظر گوس درباره کشفیات پسرش آگاه شود قبلا خلاصه ای را برای او فرستاده بود اما آن به گوس نرسده بود .وی دربهمن 1210 نسخه رونوشت آن را دریافت کرد .جوابی که دراسفند بدست پدر رسید شامل مطالب زیربود.
اگر بااین عبارت شروع کنم که جرات نمی کنم که از کتاب تمجید کنم متعجب خواهید شد اما کار دیگری نمی توان کرد تمجید از این کتاب تمجید از خود م خواهد بود زیرا تمام محتوای کتاب و راهی که پسر شما طی کرده و نتایجی که بدست آوزده است تقریبا بدقت با اندیشه ها ی خود من منطبق است اندیشه هایی که ذهن مرا سی تا سی و پنج سال مشغول داشته اند از این حیث فوق العاده متعجبم.
وقتی یوهان رونوشت این نامه را از پدرش دریافت کرد حالتی پیدا کرد که خیلی با شاد بودن فرق داشت ، این نامه بجای مدح و ثنا شامل این خبر بود که شخصی دیگری مستقلا این کشفیات را کرده است آن هم شاید جلو تر .حتی فرا تر رفت و بدگمان شد که شاید پیش از این که کتاب او کامل شود پدرش اندیشه های او را با گوس در میان گذاشته و او هم آنها را برای استفاده خودش اختصاص داده است.
یوهان بولیایی ، با این که به پژوهش ادامه داد ، دیگر چیزی منتشر نکرد یادداشتهایی که درمیان کاغذهای او پیدا شدند نشان می دادند که وی به بسط اندیشه های خود درفضای سه بعدی علاقه داشته ونیز فکر سنجیدن هندسه نااقلیدسی با مثلث کروی بوده است درسال 1227 بولیایی آگاه شد که درافتخار کشف هندسه نااقلیدسی باید با کسی دیگر هم شریک شود . درآن سال از کشفهای لباچفسکی آگاه شد و آنها را منتقدانه بررسی کرد . روحیه رقابت دراو بیدار شد و درتلاشی برای نام آورتر شدن از لباچفسکی ، بار دیگر شروع کرد به کار مشتاقانه درباره دانش فضا که قرار بود کتاب بزرگ او باشد اما این اثر هرگز به پایان نرسید.

 

برگرفته

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *