سرعت سرسام آور تغییرات دردنیای کنونی بدین معناست که روش¬های متداول مدیریت نمی¬توانند مناسب تغییرات باشند هنگامیکه تغییرات جزیی بود می¬توانستیم از تجربه استفاده کنیم ولی هنگامیکه تصمیمات جنبه استراتژیک دارند ونتایج بسیار عمده و غیر قابل برگشت هستند نمی¬توان از تصمیم گیری های مبتنی بر قضاوتهای شهودی و تجربه مبتنی بر فلسفه های مدیریت استفاده کرد بنابراین فرایند مدیریت استراتژیک تلاشی است برای تهیه نسخه دوم از آنچه در مغز انسان بسیار باهوش و نخبه می گذرد یعنی کسی که دارای درک مستقیم از اموراست و دانش اطلاعات را با تجزیه و تحلیلهای علمی در هم می آمیزد، تغییرات را شناسایی کرده و بقای سازمان در عرصه رقابتها و کشمکشها را فراهم می نماید.
تعریف مدیریت استراتژیک
هنر و علم تدوین ، اجرا ، ارزیابی تصمیمات وظیفه¬ای چندگانه که سازمان را قادر می¬سازد به هدفهای بلند مدت خود دست یابد.
همانطور که از این تعریف استنباط می¬شود در مدیریت استراتژیک برای کسب موفقیت سازمانی بر چندین عامل تأکید می¬شود که عبارتند از هماهنگ کردن مدیریت، بازاریابی، امورمالی (حسابداری)، تولید (عملیات)، تحقیق و توسعه و سیستم¬های اطلاعات رایانه¬ای.
اصطلاحات کلیدی در مدیریت استراتژیک:
استراتژیست¬ها : افرادی که مسئول موفقیت یا شکست سازمان می¬باشند و دارای عنوانهای مختلف شغلی مثل مدیرعامل، رئیس، مالک، رئیس هیئت مدیره، مدیر اجرایی، رئیس دانشگاه یا موسسه کارآفرین و…در هر سازمان می باشند. استراتژیست¬ها دارای سه مسئولیت اصلی هستند که عبارتست از:
1. ایجاد بستری برای تغییر
2. ایجاد تعهد و احساس مالکیت
3. ایجاد توازن بین ثبات و نوآوری
استراتژیت¬ها به سبب فلسفه های شخصی به برخی از استراتژیها هیچگونه توجهی ندارند و از نظر نگرش ، ارزش، اصول اخلاقی ، خطر پذیری، توجه به مسئولیتهای اجتماعی، توجه به نوآوری و هدفهای بلندمدت یا کوتاه مدت و شیوه¬های مدیریت با هم متفاوتند.
فرصتها و تهدیدهای خارجی: مقصود از فرصتها و تهدیدات خارجی ، رویدادها و روندهای اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی ، بوم شناسی، محیطی ، سیاسی ، قانونی، دولتی، فن آوری و رقابتی است که می¬توانند درآینده به میزان زیادی به سازمان منفعت یا زیان برسانند و به میزان زیادی نیز خارج از کنترل سازمانها هستند.
هدفهای بلند مدت : دوره های بلند مدت که معمولا بیش از یکسال است وتعیین هدفهای ضروری آن از جمله ملزومات موفقیت سازمان و تعیین کننده مسیر می¬باشد. این اهداف به صورت نتیجه های خاصی است، که سازمان می کوشد در تأمین مأموریت خود بدست آورد.
استراتژی¬ها : ابزاری هستند که شرکت به آن وسیله به هدفهای بلند مدت خود دست می یابد.
هدفهای سالانه: این اهداف نیز از هدفهای کوتاه مدتی هستند که باید قابل لمس باشند و به صورت کمی قابل قیاس بوده و چالشگر واقعی و سازگار با هدفهای اولویت بندی شده باشد.
سیاست ها: ابزاری هستند که می¬توان به وسیله آن به هدفهای سالانه دست یافت و مقصود از آن ، رهنمودها ، مقررات و رویه هایی است که برای دستیابی به هدفها اعلام ورعایت می شود
سه مرحله عمده در مدیریت استراتژیک عبارتند از : تدوین استراتژی ؛ اجرای استراتژی ؛ ارزیابی استراتژی
مزایای استفاده از مدیریت استراتژیک
طبق پژوهشهای انجام گرفته ، مزایایی برای تفکر استراتژیک وتعهد عمیق به فرایند مدیریت استراتژیک وجود دارد از جمله تفکر و تعهد استراتژیک شامل موارد زیر است.
سطوح مختلف مدیریت سازمان را در تعیین اهداف ، راهنمایی و هدایت می ¬کند.
شناسایی و پاسخگویی به موج تغییرات، فرصتهای جدید و تهدیدات در حال ظهور را تسهیل می¬کند.
منطق مدیریت را در ارزیابی نیاز به سرمایه و نیروی کار تقویت می کند.
کلیه تصمیم گیری های مدیران را در زمینه استراتژی در کل سازمان هماهگ می نماید.
سازمان را قادر می¬سازد که موقعیت واکنشی (Reactive ) خود را به وضعیت کنشی و آینده ساز (Proactive ) تبدیل کند.
مزایای فوق سازمان را قادر می¬نماید به جای آنکه صرفا پاسخگوی نیروهای رقابتی بوده و در مقابل شرایط متغیر حاکم بر خود واکنش نشان دهد، خود بر آنها تأثیر بگذارد.
اصل اساسی مدیریت استراتژیک این است که سازمانها باید با بهره جستن از فرصتهای خارجی و پرهیز از اثرات ناشی از تهدیدات خارجی یا کاهش دادن آنها در صدد تدوین استراتژی¬ها برآیند. به دلیل شناسایی و نظارت و ارزیابی فرصتها و تهدیدات خارجی میتوانند موفقیت سازمان را تسهیل نماید. همچنین نقاط ضعف و قوت داخلی در زمره فعالیتهای قابل کنترل هستند.
الگوی جامع مدیریت استراتژیک
می¬توان به وسیله یک الگوی جامع فرایند مدیریت استراتژیک را به بهترین شکل مورد مطالعه قرارداد البته این الگو موقعیت را تضمین نمی¬کند ولی برای تدوین استراتژی ها و اجرا و ارزیابی آن روش روشن علمی ارا ئه می نماید.
الگو:
بررسی عوامل خارجی
تعیین مأموریت تعیین هدفهای بلند مدت تدوین و ارزیابی و انتخاب استراتژی¬ها تعیین هدفهای سالیانه تخصیص منابع ومحاسبه و ارزیابی عملکرد
بررسی عوامل داخلی تدوین استراتژی اجرای استراتژی ارزیابی استراتژی
مزایای مدیریت استرتژیک
مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می¬دهد که به شیوه ای خلاق و نوآور عمل ¬کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. ارتباطات کلید اصلی موفقیت در مدیریت استراتژیک است. مشارکت موثر کارکنان در فرایند تصمیم گیری، خلاقیت و نوآوری، تشویق و ترغیب وشیوه¬های انگیزش در کارکنان اثر بخشی را افزایش خواهد داد.
روزنامه وال استریت گزارش میکند که معمولا 40% شرکتهای تولیدی امریکا به کارکنان خود از طریق تیمهای خود گردان تفویض اختیار می کنند.
نتیجه این تحقیقات نشان می دهد سازمانهایی که از مدیریت استراتژیک استفاده می کنند سود آورترند و علاوه بر اینکه به شرکتها و سازمانها کمک می کنند دچار مشکلات مالی نشوند ، منافع محسوس و قابل لمس دیگری هم به آنها می¬رسانند. مانند افزایش آگاهی از تهدیدات خارجی، درکی بهتر از تغییرات و درک بهتر از رابطه بین عملکرد و پاداشی که به کارکنان داده می¬شود.
گرین لی بر این باور است که مدیریت استراتژیک:
1. باعث می¬شود که سازمانها از فرصتها آگاهی یافته آنها را بشناسند و اولویت بندی و بهره برداری نمایند.
2. به شرکت دیدگاهی عینی می دهد تا از آن زاویه به مسایل مدیریت نگاه کنند.
3. برای ایجاد هماهنگی و اعمال کنترل بر فعالیتها، چارچوبی مناسب ارائه می¬نماید.
4. اثرات شرایط نامطلوب و تغییرات نامساعد را به حداقل می¬رساند.
5. موجب می¬شود تصمیمات به گونه¬¬ای گرفته شود که هدفهای بلند مدت و پیش بینی شده مورد حمایت بیشتر قرارگیرند.
6. این امکان را به سازمانها می¬دهد که منابع را به شیوه¬ای اثربخش¬تر به فرصتهای شناخته شده تخصیص دهند.
7. باعث می¬شود تا وقت کمتری صرف اصلاح خطاها شود.
8. چاره جویی¬های موثری برای ایجاد ارتباط بین کارکنان و شرکتها ایجاد میکند.
9. به سازمان کمک می¬کند با افراد هماهنگ شوند.
10. مسئولیتها را به صورتی مشخص تر تعیین می¬کند.
11. آینده نگری را تقویت می¬کند.
12. روشهای انسجام یافته تری برای حل مسائل و سود جستن از فرصتها ایجاد می کند.
13. موجب تقویت و نگرش خوش بینانه نسبت به تغییر می شود.
14. باعث می شود مدیریت شرکت دارای نوعی نظم و رسمیت گردد.
اهمیت ماموریت سازمان در مدیریت استراتژیک به شیوه¬ای بسیار مستند مورد تأیید قرار گرفته است. تحقیقی که بتازگی بر روی مأموریت 500 شرکت منتخب فورچون انجام شد و آنها را از نظر عملکرد عالی و عملکرد ضعیف با هم مقایسه نمود، به این نتیجه رسید که شرکتهایی که دارای عملکرد عالی بودند مأموریت سازمانی آنها به صورتی جامع مستند شده بود.
مرحله تدوین استراتژی
وجه تمایز بین تدوین استراتژی و اجرای استراتژی
1. در مرحله تدوین استراتژی نیروها قبل از عمل قرار می¬گیرند.
2. اجرای استراتژی یعنی مدیریت بر نیروها به هنگام عمل
3. در تدوین استراتژی بر اثر بخشی تأکید میشود.
4. در اجرای استراتژی بر کارایی تأکید میشود.
5. اصولا تدوین استراتژی یک فرایند ذهنی است.
6. اصولا اجرای استراتژی یک فرایند عملیاتی است.
7. تدوین استراتژی مستلزم داشتن قضاوت شهودی خوب و مهارتهای تحلیلی است.
8. اجرای استراتژی مستلزم داشتن انگیزه ویژه و مهارتهای رهبری است.
9. تدوین استراتژی مستلزم ایجاد هماهنگی بین عده¬ای انگشت شمار است.
10. اجرای استراتژی مستلزم ایجاد هماهنگی بین عده¬ زیادی از افراد است.
در همه سازمانها (به استثنای سازمانهای بسیار کوچک) گذر از مرحله تدوین استراتژی و قرارگرفتن در مرحله اجرای استراتژی مستلزم یک تغییر در مسئولیتهاست. یعنی مسئولیتها از عهده استراتژیست¬ها برداشته میشود و به مدیران بخشها و واحدهای وظیفه ای محول میگردد. جابجایی مسئولیت موجب میشود که در مرحله اجرا مسایلی بوجود آید زیرا برداشت مدیران و یا کارکنان در باره منافع خود موجب تحرک بیشتر و انگیزه در آنان خواهد شد. استراتژیست¬ها نیز باید تا آنجا که امکان پذیر است مشارکت فعال در اجرای استراتژی داشته باشند و اگر در سازمان نیاز به تغییر در مسیر جدید باشد، تغییر مدیریت بسیار ضروری است.
واقعیت این است که ما در عصر اطلاعات هستیم و شرکتهایی که از نظر اطلاعات دارای مهارت لازم نباشند از نظر رقابتی دچار ضعف خواهند شد. بنابراین تهیه نرم افزارهایی برای برنامه ریزی مدیریت استراتژیک ضروری است.این نرم افزارها به شرکتها کمک می نمایند که با یکپارچگی و همگونی موجب تقویت مشارکت افراد در سازمان شوند. همچنین تجزیه وتحلیل¬ها را آسانتر نموده و موجب تقویت ارتباطات، افزایش درک، خلاقیت و آینده نگری میشود.
رویه های خاصی که در این نرم افزارها گنجانده می¬شود عبارتند از:
تجزیه وتحلیل از ارزیابی عملیات و موضع استراتژیک، ماتریس ارزیابی تهدیدات ، فرصتها و نقاط قوت و ضعف، ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی و ماتریس ارزیابی استراتژی¬های کلان.
بررسی و انتخاب استراتژی
استراتژیست¬ها هیچ گاه به همه گزینه¬ها و راههای امکان پذیر که به نفع سازمان هستند را مورد توجه قرار نخواهند داد. زیرا بی نهایت راه عملی وجود دارد که مورد استفاده قرار می گیرند. آنها مجموعه¬ای از استراتژی¬های جذاب و قابل اجرا را مورد توجه قرا می دهند که باید مزایا و مضرات و منافع آن را مشخص نمود.همه کسانی که در بررسی و انتخاب استراتژی ها مشارکت می کنند باید اطلاعات حاصل از بررسی های داخلی و خارجی سازمان را در اختیار داشته باشند. آگاهی از این اطلاعات و اشراف به مأموریت سازمان به مشارکت کنندگان کمک می کند که استراتژی های خاصی را که در ذهن خود دارند شفاف گردانند و این شیوه موجب تقویت خلاقیت خواهد شد.
در گرد همایی¬های پیاپی باید کارکنان و مدیران در باره استراتژی¬های گوناگون به بحث و بررسی بپردازند و اولویتها باید بدین گونه تعیین شوند:
1. باید به اجرا درآید.
2. میتوان آنرا به اجرا درآورد
3. احتمالا به اجرا در می آید.
4. به طور حتم باید به اجرا درآید. ( در این صورت فهرستی از اولویتها به همراه استدلال گروه لازم خواهد بود.)
چارچوبی جامع برای تدوین استراتژی:
ماتریس ارزیابی عوامل داخلی
مرحله اول: مرحله ورودی ماتریس ارزیابی عوامل خارجی
ماتریس بررسی رقابت
ماتریس تهدیدات، فرصتها، نقاط ضعف و قوت
مرحله دوم: مرحله مقایسه ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک
ماتریس گروه مشاوران داخلی و خارجی
ماتریس اصلی
مرحله سوم: مرحله تصمیم گیری: ماتریس برنامه استراتژیک کمی
ارزیابی استراتژی
فرایند مدیریت استراتژیک به تصمیماتی منجر می شود که نتایجی مهم و بلند مدت به بار خواهد آورد. تصمیمات نادرست می تواند ضربه های شدید و خسارات جبران ناپذیر به بار آورد و شرکت نیز مسیر رفته را نمی تواند باز گردد و یا روند امور را تغییر دهد. بنابراین بیشتر استراتژیست¬ها، اتفاق نظر دارند که از نظر سلامت وادامه حیات سازمان ، ارزیابی استراتژی از اهمیت بالایی برخوردار است. اهمیت ارزیابی به هنگام مشکلات به اقدامات اصلاحی منجر می شود و سه نوع فعالیت اصولی در پی خواهد داشت.
1) بررسی مبانی اصلی استراتژی¬های شرکت یا سازمان
2) مقایسه نتایج مورد انتظار با نتایج واقعی
3) انجام اقدامت اصلاحی به منظور اطمینان یافتن از این که عملکردها با برنامه¬های پیش بینی شده مطابقت دارند.
ارزیابی استراتژی بر این واقعیت قرار دارد که نتایج عملیات در زمان مقرر و به صورتی مناسب ارائه شوند.
نتیجه
اگرچه فرایند تدوین و استراتژی از هم مستقل می باشند. ولی از نظر ویژگی ها با هم متفاوتند. تدوین استراتژی نمی تواند به شیوه موفقیت آمیزی این تضمین را به شرکت بدهد که این استراتژی به شیوه موفقیت آمیزی به اجرا در خواهد آمد. در یک کلام تدوین استراتژی یعنی” ایجاد تغییر” که در این مورد اتفاق نظر زیادی وجود دارد. کار واقعی زمانی آغاز میشود که استراتژی ها تدوین شده باشند و برای اجرا کاملا مورد حمایت مدیر و کارکنان باشد و در این فرایند نظم وانضباط خاصی برقرار باشد. گاهی موضوع وحشتناک این است که امکان دارد یک نفر به تنهایی بتواند همه تلاشهایی را که در اجرای استراتژی انجام می شود را با شکست مواجه کند.
در اجرای استراتژی مسئله مهم مدیریت را که باید مورد توجه قرار داد از این قرار می باشند:
• تطبیق دادن ساختار با استراتژی
• مرتبط ساختن عملکرد و حقوق با استراتژی
• مدیریت مقاومت در مقابل تغییر
• نظارت بر روابط سیاسی
• ایجا فرهنگ پشتیبانی از استراتژی
• به کارگیری فرایند های مناسب تولید (عملیات)
• مدیریت منابع انسانی
همه سازمانها به هنگام اجرای استراتژی باید تعیین هدفهای سالیانه، تدوین سیاستها و تخصیص منابع را در اولویت قرار دهند. با توجه به اندازه بزرگی و نوع سازمان بسیاری از سایر مسائل مدیریت هم (در اجرای موفقیت آمیز استراتژی) از اهمیت بالایی برخوردارند.
منبع:
مدیریت استراتژیک،فرد. آر.دیوید،ترجمه علی پارسائیان و محمد اعرابی، دفتر پژوهشهای فرهنگی 1379
مدیریت استراتژیک، شانه ساز، محمدحسن، داوری، دردانه ، بهار 1380
جوهره مدیریت استراتژیک، کلیف بومن، جمشید زنگنه
Hits: 0