امروزه نظام حسابداري از اطلاعات مالي حاصل از عمليات سازمان فراتر رفته است. امروز، حسابداران علاوه بر اطلاعات مالي كه حاصل خلاصهسازي و تجزيه و تحليل معاملات روزمره يك سازمان است، بايد اطلاعات مفيدي را كه براي طراحي و اجراي يك نظام برنامهريزي مورد نياز است نيز تهيه و ارائه كنند. مسائل و درگيريهاي روزمره، سبب ميشود از حسابداري انتظار توسعه و ارائه اطلاعات جامع و كاملي در جامعه وجود داشته باشد.
1988- (Bedford) بدفورد
]اصول و مباني حسابداري]… چيزي نيست جز نتايج طبقه بندي شده حاصل از تجربه هاي بازرگانان.
1924- (Couchman) كوچمن
]حسابداري] نميتواند خيلي پيچيده و مبهم باشد، بلكه كليه روشها و اصول آن بايد كاملاً علمي، قابل درك و همگام با رشد صنعت و مردم باشد.
1935- (Andersen) اندرسن
حسابداري فن است نه علم.
1947- (Yorston & Others) يورستون و ديگران
حسابداري فناوري پيچيده اي است.
1953- (Littleton) ليتلتون
حسابداري براي تحقق يكسري از اهداف مطلوب و مشخص بهوجود آمده و توسعهيافته است، لذا، بر پايه قوانين صرف بنيادي و اصول انتزاعي استوار نيست.
1960- (Catlett) كتلت
پيشرفت در صورتهاي مالي بنابه ضرورت با آزمون و خطا همراه بوده است… . با توجه به اصل ثبات (كه خيلي زود به عنوان عاملي مهم و اساسي مطرح شد) و به منظور نظاممند كردن رويه هاي حسابداري، يكسري قوانين مشخص ارائه شد كه نظريه توصيفي حسابداري در مورد آنها دچار مبالغه شده است. به هرحال تاثير استدلالهاي نظري در حسابداري كمرنگ است.
1966- (Ross) راس
واژه فناوري به معني كاربرد اصول علمي در يك مورد خاص بوده است. يك پزشك در واقع يك متخصص فناوري است، درست مثل يك قاضي و يا حتي يك روحاني. بنابراين شما هم چنين هستيد (طي يك سخنراني و خطاب به حسابداران).
1969- (Wolfenden) ولفندن
دفاتر حسابداري با همان شيوه خاص كامل و جامع ثبت بدهكار و بستانكار، ارزش آن را دارد كه در ميان ساير علوم قرار گيرد، و براي كليه صاحبنظران، صرفنظر از علاقهشان براي كاربرد آن، قابل فهم است.
1986-1714- (North) نورت
دفترداري… علمي است كه اصول آن ساده و در عينحال محكم است؛ نتايج آن طبيعي، متقن و مستند است؛ و قسمتهاي مختلف آن متناسب و هماهنگ با يكديگر است.
1809- (Jackson) جكسون
حسابداري… برخلاف نظر عده اي، صرفاً مجموعهاي غيرمتقن و غيردقيق كه از طريق مشاهده و ادراك مستقيم بهدست آمده و كاربرد آن هميشه توام با عدماطمينان و ملاحظه بوده است، نيست. حسابداري علم و شاخهاي از دانش است كه با صحت و درستي ناشي از منطق و حساب، شرايط و وضعيت موجود هر بنگاه اقتصادي را بررسي و كشف ميكند.
1900- (Haskins) هاسكينز
حسابداري علم ثبت و تفسير معاملات، صورتهاي مالي، دفاتر و اسناد و مدارك مثبته است بهطوري كه افراد غيرمتخصص نيز بتوانند درك صحيح و واضحي از وضعيت دقيق مالي و مديريتي شركت، بهدست آورند.
1909- (Duncan) دونكن
به طور كلي، حسابداري علم ارائه و طبقه بندي داراييها و حقوق مربوط به آن در يك شركت است.
1917- (Paton & Stevenson) پاتون و استيونسن
صورتي كه بازگوكننده وضعيت يكسري امور باشد مربوط به حوزه علوم تجربي است.
1934- (Carnap) كارنپ
حسابداري جزء علوم اجتماعي است.
1963- (Mautz) ماتز
حسابداري يك علم محض نيست بلكه قطعاً جزء علوم اجتماعي است. مفاهيم حسابداري برپايه ارزش سيستم اجتماعي كه در آن عمل ميكند استوار است و با توجه به مفاهيم اجتماعي نيز تعريف ميشود.
1965- (Bernstein) برنشتاين
هيچ تئوري حسابداري از زمان پاچيولي در اوايل قرن 19 به بعد ارائه نشده است…. نويسندگان… بيشتر به ارائه راه حلهاي عملي براي مشكلات موجود و نحوه ثبت دفترها پرداختند و در نتيجه به جاي شكلگيري تدريجي بدنه و ساختار يك تئوري، كوهي از قوانين كاربردي براي موارد مشخص رشد كرد.
1938- (Peragallo) پراگالو
حسابداري علم و فن ثبت صحيح كليه معاملات تجاري است كه منجر به نقل و انتقال پول يا ارزش پولي ميشود…؛ فن نگهداري حسابها به صورتيكه بازرگان با بررسي دفترهاي خود، وضعيت درستي از معاملات و داراييهاي خود را دريابد.
1923- (Carter) كارتر
]حسابداري] يك فن است. همانطور كه حقوق يا داروسازي نيز در مفهوم كلي نوعي فن به حساب ميآيند…. حسابداري همچنين يك علم است همانطور كه حقوق، مديريت دولتي و اقتصاد علم هستند. حسابداري، مثل ساير علوم قادر به دستيابي به اعتبار عيني است.
1941- (Scott) اسكات
حسابداري يك هنر تكنيكي است…. حسابداري همچنين يك علم است، مثل داروسازي، اقتصاد….
1950- (Irish) آيريش
حسابداري علم است و نگهداشتنِ حساب، فن.
55-1946- (Eaton) ايتون
حسابداري علم توصيف و اندازه گيري در قالب ارقام پولي و فن تفسير مبادلات تجاري است كه در آن شخصيت حسابداري يكي از طرفهاي مبادله است.
88-1911- (Schrader & Others) شرادر و ديگران
كميته رويه هاي حسابداري بر اين حقيقت تاكيد كرده است كه اصول و قواعد حسابداري برمبناي سودمندي و نه تئوري يا منطق صِرف، بنا نهاده شده است. تشكيل يك مرجع هماهنگ براي اصول و قواعد حسابداري، نيازي واقعي است.
42-1935- (May) مي
تئوريهاي حسابداري چيزي نيست جز اصولي كه نتايج تحليل علمي اهميت شرايط مالي يا نتايج عملياتي واحد تجاري را تشريح ميكند و روشهايي كه درستي تشريح و تفسير بهكار گرفته شده را تضمين مينمايد.
42-1927- (Oehler) اوهلر

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *