Developed_and_developing_countriesکشور در حال توسعه یا کشور رو به رشد کشوری است با استانداردهای نسبتاً پایین زندگی، پایه صنعتی توسعه نیافته، و شاخص پایین توسعه انسانی (HDI). این اصطلاح با عبارات قبلی ساخته شده دراین مورد تفاوت دارد، از جمله با اصطلاح جنگ سرد- که جهان سوم را تعریف نموده و معنای ثانویه‌ای را به ذهن می‌اورد که منفی است. مترادف دیگر اصطلاح کشور در حال توسعه عبارتست ازکشور کمتر توسعه یافته (LDC) یا کشور کمتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی (LEDC). کشور کمتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی اصطلاحی است که از طرف جغرافیدانان جدید برای توصیف کشورهایی استفاده می‌شود که بطور دقیقتر به عنوان کشورهای در حال توسعه طبقه بندی شده‌اند با این خصوصیت که آنها از لحاظ اقتصادی کمتر توسعه یافته‌اند، و معمولاًبیشترین همبستگی را با عوامل دیگری همچون توسعه پایین انسانی دارند.

توسعه بین المللی| توسعه مستلزم ساختاری جدید (هردو صورت فیزیکی و سازمانی)، و نوعی فاصله گیری از بخشهای با ارزش افزوده پایین همچون کشاورزی و استخراج منابع طبیعی است. کشورهای توسعه یافته| کشورهای توسعه یافته، معمولاً در این مقایسه دارای نظامهایی مبتنی بر رشد اقتصادی خودجوش در بخش ثالث| سوم و بخش چهارم صنعت| بخشهای چهارم و استانداردهای بالای زندگی می‌باشند.

کاربرد اصطلاح کشور در حال توسعه برای تمام کشورهای کمتر توسعه یافته را می‌توان نامناسب دانست: تعدادی از کشورهای فقیر در حال بهبود اوضاع اقتصادی خود نیستند (همانطور که این اصطلاح ذکر می‌کند)، بلکه دوره‌های طولانی را از افول اقتصادی تجربه نموده‌اند.

کشورهایی که دارای اقتصادهای پیشرفته تر در میان ملل در حال توسعه می‌باشند، اما هنوز بطور کامل نشانه‌های یک کشور توسعه یافته در آنها تثبیت نشده‌است، تحت اصطلاح کشور تازه صنعتی شده| کشور نوصنعتی دسته بندی می‌شوند.

 

معیار و مفهوم توسعه

اصطلاح کشور در حال توسعه عمدتاً به کشورهایی با سطوح پایین توسعه اقتصادی اطلاق می‌شود، این معمولاً تاحدودی با توسعه اجتماعی از لحاظ آموزش، بهداشت، امید به زندگی و غیره در ارتباط است. کلاً این اصطلاح نوعی تنزل را در کشورهای در حال توسعه بیان می‌کند.

توسعه یک کشور با شاخصهای آماری همچون درآمد سرانه (تولید ناخلص داخلی| GDP)، امید به زندگی، نرخ سواد، و غیره سنجیده می‌شود. سازمان ملل توسعه بالای انسانی را تحت عنوان یک شاخص مرکب از موارد آماری فوق ارائه نموده تا سطح توسعه انسانی را برای کشورهایی که داده‌ها در آنها در دسترس قرار دارد، سنجیده شوند. کشورهای در حال توسعه در مجموع کشورهایی هستند که به درجه قابل توجهی از صنعتی شدن متناسب با جمعیتشان دست نیافته‌اند، و دارای استاندارد پایینی از زندگی هستند. همبستگی شدیدی بین درآمد پایین و رشد بالای جمعیت، هم میان هر دو و هم در بین کشورها وجود دارد. اصطلاحاتی که به هنگام بحث درباره کشورهای در حال توسعه بکار می‌رود، به منظور و به مفاهیم بیان شده از سوی کسانی اشاره دارد که آن را استفاده نموده‌اند. برخی اوقات عبارات دیگری که به کار می‌روند چنین هستند کشورهای کمتر توسعه یافته (LDC)، کشورهای کمتر توسعه یافته از نظر اقتصادی (LEDC)، «ملل زیر خط توسعه» یا کشورهای توسعه نیافته«، ملل جهان سوم، کشورهای جنوب و» غیرصنعتی«. برعکس، طرف مقابل این طیف عبارتند از کشورهای توسعه یافته، کشورهای بیشتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی (MEDC)، ملل جهان اول و»کشورهای صنعتی”.

سازمان ملل اجازه می‌دهد تا هرکشورخود راجع به این موضوع تصمیم بگیرد که آیا به جزو گروه «توسعه نیافته» یا «در حال توسعه» می‌باشند (اما بسیاری از اقتصاد دانان و دیگر ناظرین اصل خود تخصیصی سازمان ملل را نادیده می‌انگارند).

برای تعدیل جنبه حسن تعبیر کلمه «در حال توسعه»، سازمانهای بین المللی به استفاده از اصطلاح کشورهای حداقل توسعه یافته (LLDC) برای فقیرترین کشورها پرداخته که می‌تواند هیچ ارتباطی با کلمه در حال توسعه نداشته باشد. یعنی LLDC فقیرترین زیرمجموعه LDC است. این موضوع همچنین روند ناشیانه‌ای که براین باور می‌باشد که استانداردهای زندگی در سومالی یا اتیوپی با نمونه‌های آن در کشورهای شیلی یا مکزیک قابل قیاس است، تعدیل می‌نماید. مفهوم کشور در حال توسعه به وسیله یک عبارت یا اصطلاح دیگر درک می‌شود که در نظام‌های نظری متعدد دارای جهتگیریهای متضادی است-؛ مثلاً، نظریات مستعمره زدایی، الهیات آزادیخواهی، مارکسیسم، ضدامپریالسیم، و اقتصاد سیاسی.

 

منابع (زیر خط) توسعه

برطبق نظریات گوناگون، منابع زیر خط توسعه به این شرحند:

  • پس انداز پایین ممکنست به سرمایه گذاری پایین بر طبق الگوی هارود- دومار منجر شود اما مقدار فراوان پس انداز و سرمایه هنوز بیانگر توسعه قوی نیست.
  • گرایشها و ظرفیتهای ذاتی، یا حقیقی هستند یا برای توجیه بکار می‌روند.
    • دیدگاه‌ها و فرهنگ مردم؛
    • ظرفیتها و رفتارروشنفکران و رهبران؛
  • نرخهای بالای باروری
  • ساختارها و موسسات قانونی (حقوقی)
    • نقض اصل قانون
    • فساد بالا
  • عوامل برونزا، حقیقی هستند یا به عنوان توجیه بکار می‌روند.
    • سود اقتصاد سیاسی یا بازرگانی که در مقایسه با کشورهای دیگر ایجاد می‌شود؛
    • جایگاه کشور در نظام تاریخی و فرهنگی؛
    • اصلاحات ناکارآمد تحمیل شده با سرمایه گذاری به عنوان آخرین حربه، از سوی سازمانهای چند جانبه (مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی) برای خارج ساختن از وضعیت کسر بودجه و بدهی| بدهکاری که کشوری در آن قرار می‌گیرد (نگاه به بدهی کشورهای در حال توسعه).
    • فقدان علاقه و درک نسبت به پویایی‌های یک کشور در اثر شرکتهای چندملیتی.
    • غلبه کشورهای غنی تر به وسیله اصول تجاری
    • تمام کردن منابع برای پرداخت بهره بدهی‌ها.

 

نوع شناسی و نامهای کشورها

کشورها اغلب کمابیش از لحاظ توسعه در چهار طبقه واقع می‌شوند:

  1. کشورهای توسعه یافته، و ملل تحت الحمایه آنها («برای مشاهده فهرستی از آنها، نگاه کنید به» کشور توسعه یافته)
  2. کشورهایی با اقتصاد پایدار و کاملاً توانا و در حال توسعه طی یک دوره طولانی تر (جمهوری خلق چین) کشورهای هنگ کنگ و ماکائو را از این مجموعه خارج می‌سازد که کشورتوسعه یافته| توسعه یافته‌اند، و نیز مکزیک، پاکستان، هند، برزیل، آفریقای جنوبی، ترکیه، فیلیپین، مصر، بیشتر ملل آمریکای جنوبی، شماری از کشورهای عرب خلیج فارس، مالزی، تایلند، پیمان ورشو سابق و غیره.). نگاه کنید به بازارهای نوپا.
  3. کشورهایی با پیشینه منقطع توسعه (بیشتر کشورها در آفریقا، آمریکای مرکزی، و حوزه دریای کارائیب به غیر از جامائیکا (رسته ۲) و پورتوریکو (ناحیه آمریکا)؛ بیشتر جهان عرب در این دسته قرار دارند)؛ همچنینی بیشتر آسیای جنوب شرق به استثنای سنگاپور

(رسته۱) در این گروه واقع می‌شوند، فیلیپین، برونئی، مالزی و تایلند (رسته۲). ٪۷۶ از کشورهای جهان در این دسته قرار می‌گیرند.

  1. کشورهایی با جنگ داخلی بلند مدت یا نقض اصلول قانون یا دیکتاتوری غیر توسعه محور («کشورهای ناتوان») (مانند هائیتی، سومالی، سودان، برمه، و شاید کره شمالی).

اصطلاح «کشور در حال توسعه» نمادی برای تعیین یک نوع مسئله خاص یا مشابه آن نیست.

Hits: 1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *