آن چيزي كه ما به عنوان جهانی شدن «GLOBALIZATION» ميناميم يكي از قدرتمندترين و مثبتترين نيروهايي است كه در تاريخ بشريت رخ داده است، و همان طوري كه ميدانيم جهانی شدن به تعريف دوباره تمدن پرداخته است.
براي بهتر مشخص كردن موضوع، سعي خواهم كرد كه بگويم جهانی شدن چيست، اثري كه در صلح جهاني دارد چه مقدار است و آزادي به وجود آمده از كاستيها، ترس و گرفتاريها چقدر اهمیت دارد.
جهانی شدن 6 جنبه مهم دارد:
- توسعه اقتصادي
- دموكراسي
- غنيسازي فرهنگي
- هنجارهاي سياسي و فرهنگي
- اطلاعات
- بينالمللي كردن حكومت قانون
توسعه اقتصادي
معمولا، جهانی شدن به عنوان ابزار استحكام مبادلات تجاري و مالي تعريف ميشود، اما اين چيزي بيش از يك دادوستد ساده، معامله اوراق بهادار و پول و اسكناس است. جهانی شدن راجع به مردم است. آن چيزي كه امروز معني جهانی شدن را ميدهد اين است كه از طريق جهانی شدن تعداد زيادي از ملتها به سمت افزايش رفاه نزديك ميشوند.
اين نزديكي يا همگرايي توسط 800ميليون نفر از مردم كه در 30 سال گذشته، فقر و بدبختي را پشتسر گذاشتهاند روشن ميشود. آنها دسترسي بيشتري به بهداشت، تحصيل و اطلاعات دارند. آنها فرصتهاي بيشتري دارند و فرزندانشان فرصتهاي خيلي بيشتري خواهند داشت.
جهانی شدن يك پديده تصادفي نيست، بلكه از تركيب سياستهاي درست اقتصادي، تكنولوژي و مديريت به دست آمده است.
البتـه، هـرچنـد همه مـلتها از اين راه و روش پيروي نميكنند، اما از زمان فرو ريختن ديوار برلين بيشتر و بيشتر به اين امر نزديكتر شدهاند. تنها ملت آفريقا كه اكنون شرايط ملحق شدن را دارد، اين كار را انجام نداده است، اما چه كسي 30 سال پيش اميدوار بود و فكر ميكرد كه چين و هند با چنين سرعت و كارآيي بتوانند مردم خود را از فقر و بدبختي نجات دهند؟ هنوز دليلي وجود ندارد كه آفريقا هم نتواند همانند آنها عمل نمايد. همگرايي و يكپارچگي بايد بهترين منبع براي اميدواري براي همه باشد.
دموكراسي
به طور كلي، از سال 1989، بهترين سيستم براي رفاه مردم، نه تنها از جنبه اقتصادي بلكه از جهت دستيابي به تساوي حقوق و آزادي، دموكراسي است كه به عنوان يك نرم جديد بينالمللي ظاهر ميشود. همان طوري كه بيشتر كشورها به دموكراسي نزديك ميشوند يا به سمت هنجارهاي دموكراتيك متمركز ميشوند، احترام به ساير فرهنگها نيز از سوي آنها بيشتر ميشود.
دموكراسي رفاه بيشتري را نسبت به خودكامگي به همراه ميآورد. حتي فرمانروايان جبار روشنبين نيز نميتوانند ايمني و آسايشي را كه دموكراسي ميآورد، بياورند. بعضي مواقع ميان تخصيص منابع اقتصادي و رخدادهاي دموكراسي يك رابطه جانشيني وجود دارد. بعضي مواقع اقتصاد به خاطر دموكراسي رشد كندي دارد. دموكراسي به همان اندازه اقتصاد براي بشر رفاه ميآورد.
همانطوري كه تاريخ نشان ميدهد، احتمال جنگهاي بينالمللي گام به گام در حال كم شدن است، در هر زمان كه كشوري از استبداد به سمت دموكراسي حركت ميكند، زيرا دموكراسي ملتها را در مقابل يكديگر قرار نميدهد. هرچه ملتها بيشتر و بيشتر به دموكراسي نزديك ميشوند، شيوه زندگي افراد نيز بهبود مييابد.
غنيسازي فرهنگ
ناقدان جهانی شدن مكررا «آمريكايي شدن فرهنگ» و فقدان هويت و ارزشهاي فرهنگ محلي را از نتايج جهانی شدن اعلام ميكنند. من يك ديد خوشبينانه را پيشنهاد ميدهم و آن اين است كه جهانی شدن منجر به تبادلات دائمي ايدهها به ويژه تبادل فرهنگهاي مشهور تاثيرگذار بر مردم ميشود.
در ميان فرهنگهاي مشهور، مردم از فرهنگها و مليتهاي مختلف يكديگر را كشف ميكنند و غرابت ناگهان ناپديد ميشود. به عنوان مثال، يك سريال كمدي كرهاي هماكنون در ژاپن نيز در حال پخش است و ژاپنيها نيز اين برنامه را دوست دارند، كرهايها در اين برنامه عاشق ميشوند، نااميد ميشوند، احساس ترس و اميدواري هم به آنها و هم به بچههايشان دست ميدهد. اين سريال كمدي تصور ژاپنيها را نسبت به ملت كره عميقتر از هر تلاش ديپلماتيكي، دگرگون كرده و اثبات نموده كه جهانی شدن ميتواند پيشداوريهاي موجود بين كشورهاي همسايه را كه قرنها وجود داشته، كاهش دهد.
از اين گذشته، اين فرآيند درك بهتر اجازه ميدهد تا ما هويتمان را حفظ كنيم و همساني و خصوصيات جديدي را به آن اضافه كنيم. كرهايها اندكي مجذوب فرهنگ آمريكايي، اندكي فرانسوي و اندكي هم جذب ساير جوامع اروپايي هستند. شايد آنها نوع متفاوت و ديگري از مردم كره شدهاند، اما با اين وجود كرهاي باقي ماندهاند. اين يك توهم است كه فكر كنيد شما ميتوانيد هويت خود را از دست دهيد. وقتي كه شما به موفقيت صادرات فرهنگي كرهايها نگاه ميكنيد ـ موج جديدي از طريق موسيقي، تلويزيون، فيلمها و هنر باعث ميشود كه كره نيز بخشي از هويت مردمان ديگر شود.
اكنون، من به عنوان يك فرانسوي (نويسنده مقاله)، كمي نيز كرهاي هستم. اين همان كاري است كه جهانی شدن انجام ميدهد. ما هويت خود را از دست نميدهيم، بلكه وارد جهاني ميشويم كه آن را چند هويتي (multi-identity) ميناميم و اين يك پيشرفت است نه شكست.
هنجارهاي سياسي و فرهنگي
يكي از پراهميتترين دگرگونيها در جهت رفاه مردم در دنياي جهانی شدن افزايش احترام به حقوق زنان و اقليتها است. در بسياري از ملتها، زن بودن يا تعلق به يك اقليت كار آساني نيست. اگرچه در 30 سال گذشته، زنان و اقليتها آگاهي بهتري پيدا كردهاند و در سالهاي اخير ياد گرفتهاند كه سركوبي كه منجر به رنجش آنها شود، دموكراسي مدرن نميباشد.
اجازه بدهيد هندوستان را در نظر بگيريم، جايي كه نظام قوي طبقاتي (كاست) زنان و طبقات پايين را تحت استيلا و انقياد خود درآورده با تشكر از جهانی شدن هنجارهاي دموكراتيك، اين اقليتها بهتر حمايت ميشوند، از طريق خط مشيهاي متعدد موثر و مثبت، آنها ميتوانند شغلهاي بهتري را كه قبلا ممنوع بوده است، داشته باشند. اين دگرگونيها، نتايج مثبتي براي آنها داشته است، البته براي رفاه و آموزش كودكانشان نيز بازده خوبي داشته است. ما به خاطر جايگاه بهتر آنها وارد دنياي بهتري شدهايم.
اطلاعات
از طريق رسانهها و بيشتر و بيشتر از طريق اينترنت و تلفنها، هر كسي امروزه حتي در كشورهاي مستبد به نحو بهتري مطلع و آگاه ميشود. براي يك سال، من در فقيرترين منطقه چين زندگي ميكردم و به خوبي به خاطر ميآورم يك كشاورز در دورافتادهترين روستا نه تنها به طور دقيق ميدانست در روستاي كناري او چه اتفاقي افتاده است، بلكه از نيويورك و پكن نيز به دليل وجود اينترنت و تلفن اطلاع داشت. هيچ دولتي نميتواند امروزه جلوي اطلاعات را بگيرد. مردم امروزه ميدانند و ميگويند: «دانش و اطلاعات يك قدرت است.»
اكنون اجازه دهيد تصوير كنيم اگر نسلكشي 20، 30 سال پيش در دارفور اتفاق افتاده بود، جمعيت دارفور توسط دولت سودان در حال نابود شدن بود و هيچ كس نميدانست. امروزه همه ما درباره كشتار دسته جمعي و نسلكشي آگاهيم. دليلي كه جامعه بينالمللي مجبور به مداخله شده توفان اطلاعات است. ثابت شده كه دانش و اطلاعات بهترين حامي و پناه براي اقليتهاي مظلوم است، بنابراين اطلاعات يكي از جنبههاي اساسي جهانی شدن است.
بينالمللي كردن حكومت قانون
البته بينالمللي كردن حكومت قانون محدوديتهايي دارد. موسسات و نهادهاي مسوول شكلگيري «حكومت قانون» چه در سازمان ملل يا سازمان جهاني تجارت (WTO) مورد نقد و انتقاد قرار گرفتهاند. آنها كاملا قانوني و مشروع نيستند. آنها به طور قطع كاملا دموكراتيك نيستند، اما شما با دولتهاي غيردموكراتيك نميتوانيد يك سازمان دموكراتيك بسازيد. اين يك معاوضه و بده ـ بستان است.
بهرغم همه ضعفهاي سازمانهاي بينالمللي، حكومت واقعي بينالمللي قانون جايگزين بربريت و توحش صرف كه قبلا وجود داشت شده، توحشي كه از بسياري از قدرتمندان عليه ضعفا تشكيل شده بود.
اگرچه جهانی شدن نميتواند جنگ را متوقف كند، اما به طور قابل توجهي در مهار و كنترل جنگ موثر است. اگر امروزه جنگهايي را كه اتفاق ميافتد بررسي كنيد در مقايسه با گذشته در مييابيد كه تعداد قربانيان و ملتهاي درگير بسيار كم هستند. ما همه به علت حكومت قانون و گردش اطلاعات در جهان كه توسط جهانی شدن صورت گرفته است در دنياي امني هستيم.
خلاقيت كارآفرينان
لازم به ذكر است بدانيم جهانی شدن يك اتفاق تاريخي نيست، بلكه توسط افرادي كه خواهان آن بودهاند، طرح و ساخته شده است. سياستمداران آن را اختراع نكردهاند، بلكه كارآفرينان آن را خلق كردهاند.
بياييد با هم نگاهي به اروپا بياندازيم. بعد از جنگ جهاني دوم، اروپاييان دريافتند كه آنها بزرگترين دشمن خودشان هستند. نزديك به 1000 سال، عليه يكديگر جنگيديم. واقعا چرا؟ به خوبي به ياد نميآوريم. هر 30 سال، ما يك جنگ را آغاز ميكرديم. فرانسويهاي آلمانيها را ميكشتند و بالعكس. وقتي كه شما اين وقايع را براي فرزندانتان تعريف ميكنيد، آنها نميتوانند درك كنند. ديپلماتها و سياستمداران از قرن 18 به طور ناموفقي به سمت پيشگيري و دوري از جنگهاي داخلي در اروپا بودهاند.
سپس، در سال 1940، يك بازرگان بنام جين مونت آمد. تجارتش فروش كنياك در آمريكا بود و در آن نيز خيلي موفق بود. نظري كه جين مونت داشت اين بود كه شايد فرآيند اروپاي متحد توسط سياستمداران آغاز نشده است. بلكه ممكن است توسط افراد تاجر شروع شده باشد. در نتيجه او اقدام به ساخت يك اروپاي واحد بر مبناي تجارت نمود. او با زغال سنگ و فولاد در سال 1950 شروع كرد و در جريان آزادسازي تجارت بود كه به اين باور رسيد اتحاد اروپا نقش قاطع و مهمي در فرآيند جهانی شدن دارد.
اصول ارشادي مونت اين بود كه ارتباطات و پيوستگيهاي تجاري و مالي به اتحاد سياسي منتج ميشود. مبناي واقعي انسجام و اتحاد اروپاييها از طريق تجارت بوده است. از طريق اين روش، همه منافع جهانی شدن امكانپذير شده، زيرا تجارت آزاد ريشه و بنياد آن است. حمله به تجارت آزاد، حمله به جهانی شدن و رفاه مردم جهان است و ما بايد در بحث تجارت خيلي مراقب باشيم، زيرا يك كليد اساسي است كه اجازه ميدهد ساير موارد رخ دهد.
هيچكدام از اينها دليل نميشود كه بگوييم تجارت آسان است. مثلا در مورد اروپا، خيلي راحتتر انجام شد، زيرا تمام دولتها دموكراتيك بودند. ولي ايجاد تجارت آزاد با دولتهاي غيردموكراتيك خيلي پيچيده ميشود، زيرا جهانی شدن با ساخت يكپارچه و منسجم مادي گرايانه شروع ميشود، بعد از آنها ايدهها و آرمانها ميآيند.
دو تهديد براي جهانی شدن
شايد آن چيزي كه ارائه شده، يك تصوير بسيار خوشبينانه از جهانی شدن است، اما معتقدم دليل خوبي براي خوشبين بودن داريم. اگرچه 2 تهديد براي جهانی شدن وجود دارد كه امروزه آهسته و به نرمي در حال اتفاق افتادن است.
اپيدميهاي جهاني: در خصوص مراقبتهاي بهداشتي امروزه ما بيشتر و بيشتر قادر به مبارزه با بيماريهاي جهاني امروزي هستيم. اگرچه در آفريقا هنوز اين موضوع به عنوان يك مشكل مطرح است، اما از طريق تلاشهاي جهاني در سالهاي آتي آفريقا قادر به كاهش بزرگترين اپيدميها خواهد شد: ايدز و مالاريا.اما اپيدميهاي جهاني تهديدي براي دنيا ميباشد. اگر به ياد بياوريم كه چند سال پيش در چين در رابطه با اپيدمي سارس چه اتفاق افتاد، كه البته خيلي كوتاه بود، و سپس آنفلوآنزاي مرغي در سال 2005، متوجه شديد كه تهديد جديدي بود و دنياي مدرن واقعا آماده مبارزه با آن نبود. يكي از تبعات جهانی شدن اين است كه مردم زياد مسافرت ميكنند و به همين دليل باعث انتقال بيشتر و بيشتر ويروس ميشوند.
بنابراين، جهانی شدن نياز به ارتقاي سيستمهاي پيچيدهاي جهت كشف و درمان واگيرهاي جديد كه از نتايج منفي جهانی شدن است دارد.تروريسم: اگرچه امروزه جنگها خيلي محدود شدهاند، ولي فرمهاي جديدي از روياروييها پديدار شدهاند كه ما آن را تروريسم ميناميم.
اينها جنبههاي منفي و واقعي جهانی شدن هستند: اپيدميها و تروريسم. متاسفانه، ما روي مسائل سنتي نظير تجارت آزاد بسيار تمركز كردهايم، ولي به قدر كافي روي تهديدهاي آينده تمركز نداشتهايم.
اميد است جهانی شدن بيشتر همگاني شود، ولي در هر صورت ما در همگاني و عمومي نشدن اين امر مقصر هستيم. شايد بهتر بود از كلمات متفاوت ديگري استفاده ميكرديم. شايد لغت جهانی شدن ناخوشايند است. ما بايد لغت بهتر و زيباتري را پيدا كنيم و به رسانهها و دانشآموزان توضيح دهيم كه ما در حال وارد شدن به تمدن و مرحله جديدي از رفاه، پيشرفت و شادي هستيم، زيرا اگر آنها نفهمند كه جهانی شدن چقدر زيبا است، وقتي كه تهديدي به وجود آيد كاري نخواهند كرد.
نوشته: گاي سورمن
مترجم: پروانه گودرزي
برگرفته: دنیای اقتصاد
Hits: 0