انسانها هميشه دوست دارند در چشم ديگران بهترين باشند و پيوسته در تلاشند تا در اين مورد موفق شوند. زن و مرد چون فكر ميكنند براي هم بهترينند با هم ازدواج ميكنند و بعد از ازدواج نيز در تلاشند تا اين تفكر را حفظ كنند. از آنجا كه دو فكر و شخصيت متفاوت و از دو جنس مختلف امكان ندارد اختلاف سليقه نداشته باشند، مدتي كه از زندگي زناشويي ميگذرد، زن و مرد تازه به اختلاف سليقههايي كه با هم دارند پي ميبرند. تا اينجا همه چيز طبيعي است و براي همه زوجها پيش ميآيد، اما بعضي از زوجها ميتوانند از پس اين اختلاف سليقهها بر بيايند و بعضيها نه. در اين ميان بعضي مردها شخصيت بدبين و ايرادگيري دارند كه ميخواهيم به بررسي تاثير رفتار آنها روي همسرانشان بپردازيم و ببينيم وقتي مرد ايرادگير باشد، در زن چه تاثيري ميگذارد.
مردهاي ايرادگير معمولا در حال ايراد گرفتن هستند و تمام مشكلات زندگي را به همسرشان ربط ميدهند. آنها نقاط مثبت همسر خود را نميبينند يا ناديده ميگيرند و دائم نقاط ضعف او را به رخش ميكشد. اين مردها وقتي بندرت به همسرانشان محبت ميكنند، آن را لطف به حساب ميآورند و سر همسرشان منت ميگذارند. در مقاطعي از زندگي، ممكن است مرد به دليل بروز مشكلي ايرادگير شود اما وقتي مشكل ريشهيابي و حل شود، اين ايرادگيري نيز بايد تمام شود. در واقع گاهي نارضايتيهاي مقطعي باعث ايرادگيريهاي مقطعي ميشود. اما مردهايي كه كلا شخصيت ايرادگير دارند، طوري نشان ميدهند كه انگار از زندگي زناشوييشان راضي نيستند اما وقتي از آنها ميپرسي، ابراز رضايت ميكنند. اين شخصيتها به ايراد گرفتن و نديدن خوبيها عادت كردهاند و فكر ميكنند اگر از همسرشان تعريف كنند، ديگر خوب عمل نميكند و رفتارش بد ميشود. اين افراد ياد گرفتهاند كه هميشه غر بزنند و ايراد بگيرند و نقاط ضعف خود را پشت نقاط ضعف ديگران پنهان كنند.
تاثير مردهاي ايرادگير بر همسرانشان
زناني كه با همسران ايرادگير مواجه ميشوند، معمولا 2 برخورد از خود نشان ميدهند: دستهاي از آنها در برابر اين ايراد گرفتنها عكسالعمل تند نشان ميدهند يا مقابله به مثل ميكنند كه معمولا با دعواهاي زناشويي همراه است و گاهي براي مدت طولاني قهر ميكنند كه ممكن است به جدايي ختم شود. دستهاي ديگر، وقتي با ايرادگيريهاي همسرشان مواجه ميشوند سعي ميكنند ايرادهاي خود را برطرف كنند اما هيچ وقت نميتوانند براي همسرشان كامل شوند، چون هيچ كس كامل نيست. پس بعد از مدتي همه تلاشها را بينتيجه ميبينند و زير بار ايرادگيريهاي همسرشان روحيه خود را ميبازند. بسياري از اين زنها اعتماد به نفسشان را از دست ميدهند و دچار افسردگيهاي مزمن ميشوند. اين زنها يك عصبانيت نهفته هميشگي از همسرشان دارند كه به طور مستقيم در روابط زناشوييشان تاثير منفي دارد.
وقتي كسي دائم در حال شمردن نقاط ضعف شما باشد و از همه چيز شما ايراد بگيرد و وقتي شما همه تلاشتان را انجام دهيد تا همه چيز درست و سر جاي خود باشد اما باز هم با ايرادگيري مواجه شويد، انگيزه خود را براي زندگي از دست ميدهيد.
مردهاي ايرادگير جلوي پيشرفت همسرانشان را ميگيرند، چه از لحاظ روحي و اخلاقي و چه از لحاظ مادي و جسمي، چون هيچ پيشرفتي بدون تشويق حاصل نميشود و همانطور كه گفتيم، اين زنها اعتماد به نفس كمي دارند و انگيزه پيشرفت در آنها از بين ميرود. احساس ميكنند كسي را ندارند كه به خاطر او پيشرفت كنند و حتي خود را فراموش ميكنند و اميد به زندگي در آنها كاهش مييابد. اين زنها مادران خوبي نيز نخواهند شد، چون با اينهمه مشكل روحي و عدم رضايتي كه از زندگي زناشويي خود دارند نميتوانند راحت و درست به وظايف مادري خود عمل كنند.
سخني با مردهاي ايرادگير
خوشبختي در زندگي زناشويي يك امر دوطرفه است؛ يعني اگر يكي از زن و شوهر احساس خوشبختي نكند، آن ديگري نيز نميتواند خوشبخت باشد. نيمي از خوشبختي، ايجاد اين احساس در همسرتان است. اگر نتوانيد به همسرتان در زندگي آرامش بدهيد و از روح و جسم او محافظت كنيد، نتوانستهايد به وظايف شوهر بودن خود عمل كنيد. علاوه بر اينكه خوشبختي را با اين رفتار از همسرتان و خودتان دريغ ميكنيد؛ بلكه به او ضربه هم ميزنيد. وقتي همسر شما در برابر ايرادگيريهاي شما سكوت ميكند، دليلش اين نيست كه ناراحت نميشود. شايد دوست ندارد درگير جر و بحثهاي تكراري و بينتيجه شود. پس سكوت همسرتان را پاي رضايت او نگذاريد. بدون اينكه منتظر اعتراض باشيد، خود را ارزيابي كنيد و قبل از اينكه ايرادها و نقاط ضعف همسرتان را ببينيد، ايرادهاي خود را بشماريد تا ببينيد كامل نيستيد و شما نيز فهرستي از ايرادها داريد كه ميشود هر روز آنها را تكرار كرد، غر زد و بهانه گرفت.
همسر شما نبايد آنطوري باشد كه شما ميخواهيد. شما بايد او را همان طور كه هست، بپذيريد و البته ميتوانيد هر دو در تغيير برخي رفتارها كه به نظرتان خوب نيست، تلاش كنيد؛ اما نبايد همديگر را آزار دهيد.
اگر همسرتان ايرادي دارد كه شما نميتوانيد آن را بپذيريد، با آرامش و مهرباني و حفظ احترام با او حرف بزنيد و برايش دليل بياوريد. اگر قانع نشد، از او خواهش كنيد كه ايرادش را بر طرف كند، نه اينكه با پرخاش و تحقير بخواهيد از او ايراد بگيريد و دائم تكرار كنيد.
فهرستي از ايرادهاي خود تهيه كنيد و اگر خودتان نميتوانيد، از همسرتان بخواهيد يك فهرست از ايرادهاي شما تهيه كند. آن را بخوانيد و ببينيد كه خود نيز كامل نيستيد. اين فهرست را دم دست بگذاريد و هر وقت كه خواستيد از همسرتان ايراد بگيريد، آن را بخوانيد.
يك فهرست هم از نقاط مثبت همسرتان تهيه كنيد و هر روز بخوانيد و كامل كنيد. ببينيد كه همسرتان فقط داراي نقاط منفي نيست و چهبسا نقاط مثبت او بيشتر باشد.
خيلي از ايرادهايي كه شما از همسرتان ميگيريد، حاصل ذهنخوانيهاي غلط شماست. به طور مثال همسر شما حرفي ميزند كه ميتوان آن را به دو صورت برداشت كرد و شما مثل هميشه، جنبه منفي آن را در نظر ميگيريد و فكر ميكنيد كه همسرتان از اين حرف منظور بدي داشته يا كاري را با قصد و نيت قبلي انجام داده كه شما را آزار دهد. اين افكار غلط را دور بريزيد. خوشبين يا دستكم واقعبين باشيد و همه چيز را منفي نبينيد. دست از ذهنخواني برداريد و هر چيزي را كه ميخواهيد بدانيد، از همسرتان با مهرباني و نه با عصبانيت بپرسيد تا برايتان توضيح دهد و شما را از شك و ترديد بيرون بياورد.
اگر زندگيتان آن طور كه ميخواهيد نيست، دائم بهانه ميگيريد و همسرتان را مقصر همه چيز ميدانيد و فكر ميكنيد نبايد ازدواج ميكرديد و زير بار مسووليت ميرفتيد، بدانيد كه با بهانهگيري و ايراد گرفتنهاي بيمورد از همسرتان، مشكلات را حل نميكنيد؛ بلكه به آنها اضافه هم ميكنيد. به فكر حل مشكلاتتان باشيد و زندگي را بيش از اين به كام خود و همسرتان تلخ نكنيد. اگر شما با زندگي يا خودتان درگيريد، همسر شما گناهي ندارد. شما ميتوانيد از او كمك بخواهيد تا شما را در مشكلات ياري كند. اگر درست زندگي كردن را بياموزيد، ازدواج ميتواند همه ابعاد زندگي انسان را بهتر كند.
Hits: 0