کودک پنهان ما

تحليل‌گران رفتار متقابل مي‌گويند: «هر کس در واقع سه نفر است.» منظور تحليل‌گران رفتار متقابل، اين است که مردم به سه شيوه مي‌توانند عمل کنند، به شيوه والد، به شيوه بالغ و به شيوه کودک. اين سه شيوه رفتار ساختار رفتاري فرد را تشکيل مي‌دهند.

والد: مجموعه‌اي از عقايد ضبط شده و پيشداوري‌هاست. کسي که در حالت والد بسر مي‌برد مثل پدر و مادرش يا اطرافيانش مسائل را مي‌بيند و مثل آنها احساس و رفتار مي‌کند.

بالغ: کامپيوتر انسان است و بر مبناي اطلاعاتي که در خود اندوخته است، عمل مي‌کند و طبق برنامه منطقي خويش، محاسبات را انجام مي‌دهد. بالغ، عاري از هيجان است و کاملا منطقي است.

کودک: وقتي در اين حالت هستيم نه تنها بچه گانه رفتار مي‌کنيم بلکه واقعا بچه مي‌شويم. در اين حالت درست مثل بچه‌‌ها رفتار مي‌کنيم و دنيا را مثل بچه‌ها مي‌بينيم و به دنيا همچون کودکان واکنش نشان مي‌دهيم. در حالت مذکور مثل بچه سه، پنج يا هشت ساله‌اي مي‌شويم که فقط عضلات و استخوان‌هايش بزرگ شده‌اند.

وقتي کودک درون ما متنفر، عاشق، بازي‌گوش و خود انگيخته است، به آن کودک طبيعي يا شازده کوچولو مي‌گويند. اما وقتي که متفکر و خلاق و خيال‌پرداز است به او کودک شهود گرا يا پروفسور کوچولو مي‌گويند. وقتي هم ترسو، گناهکار يا خجول است، به او کودک سر به راه مي‌گويند.در مجموع کودک، در تحليل رفتار متقابل منبع خير است و يگانه منبع خلاقيت، سرگرمي و توليد و يگانه منبع تجديد و نوسازي زندگي است.

گرچه نمي‌توان گفت که يکي از جنبه‌هاي شخصيت مهم‌تر از ديگري است، چون هر سه حالت فوق لازم و ضروري هستند،

اما کودک، آن بخش از شخصيت است که واپس زدن و خفه کردن آن نه تنها نشاط و شادابي را از فرد مي‌گيرد بلکه فرد را در معرض انواع اختلالات جسماني و روان پزشکي قرار مي‌دهد.

در قسمت زير با تکنيک‌هايي آشنا مي‌شويد که مي‌توانيد به کمک آن، کودک درون خود را زنده و سرحال نگه داريد و بدين ترتيب شادابي، طراوت و خودانگيختگي خود را حفظ نماييد.

کودک درون کيست؟

کودک درون، کودک خردسالي است درون شما، که مايل است مراقبت شود، تغذيه شود و دوست داشته شود. اين کودک خردسال که از دوران کودکي با شما بوده هنوز هم به عنوان يک کودک درون شما باقي مانده است. کودک کوچولو و شيطون درون شما رام و کنترل شده است. او مجموعه‌اي از هيجانات و احساساتي است که شما درونتان داريد و آنها را کنترل مي‌کنيد. همه اين هيجانات و احساسات خوشايند و ناخوشايند، کودک درون شما را تشکيل مي‌دهند.

کودک خلاق، احساساتي، هنري و خيالپرور درونتان که در طول زمان توسط شما و محيط شکل گرفته، و کنترل شده است، همچنان به حالت اوليه خود که کودکي سرشار از انرژي، هيجان و شيطنت است وجود دارد و نيازمند آزاد شدن است. وقتي کودک درونتان مورد بي‌توجهي غفلت و بدرفتاري قرار مي‌گيرد، وقتي از ارضاي خواسته‌هايش جلوگيري مي‌شود، وقتي صدمه مي‌بيند، وقتي خود را در لايه‌اي از نقاب مي‌پوشاند و از ديد ديگران مخفي مي‌سازد، وقتي وجود او را انکار مي‌کنيد و ناديده مي‌گيريد (احساسات خود را انکار مي‌کنيد و ناديده مي‌گيريد)، اين کودک خردسال جايي در زير سطح روان شما پنهان مي‌شود و با اين کار احساسات نگراني، اضطراب، ترس و افسردگي را در شما ايجاد مي‌کند.

گرچه ممکن است آن را فراموش کرده باشيد و نسبت به وي بي‌توجه باشيد، ولي او درونتان حضور دارد و بي‌توجهي و کم محلي شما را با لجبازي پاسخ مي‌دهد. اگر به او توجه کنيد و با او مهربان باشيد، مي‌داند چگونه شما را سرگرم کند، از زندگي لذت ببريد و بازي کنيد.

اگر او را دنبال کنيد، مي‌تواند به شما کمک کند تا از خستگي رواني در زندگي پيشگيري و استرس را در زندگي‌تان کنترل کنيد.

اگر توجه و مراقبت لازم از او به عمل آيد، مي‌تواند دوست واقعيتان باشد و مانند يک بزرگسال در کنارتان قرار گيرد.

خشکي و جديت بيش از اندازه را از شما بگيرد و شما را لطيف‌تر کند. به شما کمک کند تا بر ترس‌هايتان غلبه کنيد، انعطاف‌پذير باشيد و تغييرات لازم را در زندگي‌تان ايجاد کنيد. شخص کوچولوي درون شما نيازمند مراقبت، حمايت، تاييد و شفاست و شما براي اين‌کار به ابزار زيادي احتياج داريد. اگر آنچه مي‌خواهيد، به او بدهيد مي‌توانيد زندگي جديد و سالمي را آغاز کنيد و امکان رشد شخص خودتان را فراهم آوريد.

نشانه‌هاي مناسب کودک درون

وقتي کودک درون شما فعال مي‌شود، بي‌ترديد احساسات و هيجانات را تجربه مي‌کنيد:

زماني که در بازي يا سرگرمي غرق شده‌ايد، زماني است که کودک درونتان در شما فعال شده است. همچنين است وقتي…

– زماني که با تماشاي يک فيلم يا ديدن يک نمايش تلويزيوني گريه مي‌کنيد.

– زماني که با کودکان خوش‌ و يش و بازي مي‌کنيد.

– وقتي از بازي کردن با اسباب‌بازي کودکان لذت مي‌بريد.

– زماني که برنامه‌هاي کودکان و کارتون‌هايي را که براي آنها ساخته شده است نگاه مي‌کنيد، مجذوب مي‌شويد و لذت مي‌بريد.

– زماني که براي چيزهايي که در گذشته داشته‌ايد و آنها را از دست داده‌ايد، گريه مي‌کنيد و دچار سوگ مي‌شويد.

– زماني که مي‌خواهيد توجه بزرگترهاي خانواده يا فاميل را جلب کنيد و از محبت آنان برخوردار شويد.

– زماني که به خواندن کتاب‌هاي کودکان مي‌پردازيد، فيلم تماشا مي‌کنيد و يا آلبوم عکس‌هاي دوران کودکي‌تان را نگاه مي‌کنيد.

– زماني که اداي دختر يا پسر کوچولويي را در مي‌آوريد، مانند آنها حرف مي‌زنيد و احساسات شديدي را مانند گذشته تجربه مي‌کنيد.

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *