در اين نوشتار سعي داريم به نگرشها و جنبشهاي جديد مديريت اشاره اي كوتاه كنيم:
1- نگرش كمي مديريت
در نگرش كميگرايي ( دهه1940) تامين ابزار كمي براي حمايت از تصميمگيري مديريت؛ در مديريت علمي، مديريت عمليات و نظام اطلاعات مديريت ديده مي شود. اين نگرش كاربرد روش علمي براي حل مسايل فني در سطح وسيع سازمان را دنبال ميكند كه سه شاخصه اصلي علم مديريت، مديريت عملياتي و سيستمهاي اطلاعاتي مديريت را دارا است كه علم مديريت به مديران كمك ميكند تا تصميم گيري بهتري انجام دهند و مديريت عملياتي نيز شيوههاي كمي براي افزايش بهرهوري و كارآيي در توليد كالاها و خدمات را دنبال ميكند. همچنين سيستمهاي اطلاعاتي كه بيش از شيوههاي كمي ديگر مورد استفاده مدير قرار ميگيرد به مديران اين امكان را ميدهد تا با جمعآوري، پردازش و انتقال اطلاعات وظايف خود را به خوبي انجام دهند و جزئيات بسياري درباره سازمان، مشتريان و محيط سازمان بدست آوردند. و به همين دليل است كه سيستمهاي اطلاعاتي مديريت امروزه به عنوان جزو جداناشدني همه وظايف مديريتي و در كليه سطوح بيشتر سازمانها به چشم ميخورد.
2- نگرش سيستمي مديريت
استفاده از اين نگرش از دهه 1960 به بعد مرسوم شد كه طرفداران اين نظريه معتقدند بودند كه نگرش سيستمي بهترين طريق براي وحدت بخشيدن به مفاهيم و نظريههاي مديريت و دستيابي به نظريهاي جامع است. در اين نگرش سازمانها به مثابه سيستمهايي كه اجزاي آنها در تعامل با يكديگر و محيط هستند، تلقي ميشد و بر متناسب ساختن ساختار سازماني با محيط خاص سازمان تاكيد ميشد.
در نظريههاي جديد سازماني، سازمان در عين حال كه سيستمي باز (سيستمي كه با محيط اطراف خود كنش متقابل داشته باشد) است، به عنوان سيستمي «فني- اجتماعي» نيز مطرح ميشود كه جنبه فني سازمان را ابزارها، ماشينها، وسايل و روشهاي عملياتي تشكيل ميدهد و جنبه اجتماعي سازمان نيز بيانگر روابط كاركنان در درون سازمان است كه مركب از آرمانها، عواطف و انتظارات كاركنان و مديران است.
3- نگرش اقتضايي مديريت
بعد از سالهاي 1965 مديران پي بردند كه يك راه بهتر يگانه براي انجام دادن كارها وجود ندارد. بنابراين نگرش اقتصايي در مديريت مطرح شد. اين نگرش كه به آن نگرش موقعيتي نيز گفته ميشود شعار « هر چيزي به موقعيت بستگي دارد» را با خود يدك ميكشد و اساس اين نگرش بر اين استوار است كه يك الگوي مديريت براي همه موقعيتها به عنوان بهترين راه وجود ندارد. وقتي مديري كه در نگرش اقتضايي آموزش ديده است با موقعيتي روبه شود از خود خواهد پرسيد: «چه شيوه اي در اين جا بهترين است؟» اين مدير به اختلافها و پيچيدگيهاي موقعيت آگاهي خواهد يافت و سعي خواهد كرد متناسب با اين موقعيت، بهترين اقدام را انجام دهد.
در واقع در نگرش اقتضايي، مديران از همه نظريههاي كلاسيك، نئوكلاسيك و نگرشهاي جديد مديريتي براي حل مسايل خود استفاده ميكنند. نكته مهم در نگرش اقتضايي اين است كه بايد مديران مهارت اداركي خود را پرورش دهند تا يك موقعيت را بهتر بشناسند، آن را درك كنند و قبل از اتخاذ تصميم، نگرش مناسب با موقعيت را بيابند و آن را به كار گيرند كه براي اين منظور بايد سه متغيير الزامات خارجي سازمان، فناوري (فنون به كار رفته براي توليد يا ارايه كالا و خدمات) و افرادي كه در سازمان كار مي كنند، را مدنظر داشته باشند. از آنچه در مورد نگرش اقتضايي در مديريت گفتيم ميتوان دريافت كه مديريت اثربخش و كارساز ميتواند همواره مديريت وضعي، يا اقتضايي باشد.
جنبش جديد روابط انساني
در ادامه بحث شما را با جنبش جديد روابط انساني آشنا خواهيم كرد و از سه نظريه مديريتي و خصوصيات آن سخن خواهيم گفت:
نظريه مديريتي J (مديريت ژاپني)
نظريه مديريتي J حاكي از نگرش مديريتي ژاپني است. در مديريت ژاپني: در برنامهريزي سوگيري بلندمدت داشتند و تصميمگيريهاي گروهي (رينگي) از راه همرايي صورت ميگرفت و با اينكه روند تصميمگيري كند بود اما در به كار بستن تند بود. در سازماندهي مسئوليت و پاسخگويي گروهي داشتند و ساخت سازماني غيررسمي بود و روحيه همچشمي با ديگر شركتها را داشتند، در به كار بردن نيروي انساني مديريت ژاپني مردمان جواني كه آموزشگاه را پايان داده بودند بكار ميپذيرفت و به سختي جابجايي افراد ميان شركتها ديده ميشد، ترفيع در پايههاي سازماني كند بود، وفاداري به شركت در حد مطلوب مشاهده مي گرديد، ارزيابي كار كارمندان تازه كار (جوان) بسيار نادر بود، ارزيابي از كاركرد بلند مدت انجام مي گرفت، آموزش و پرورش كارمندان يك سرمايهگذاري بلند مدت به شمار ميآمد، استخدام براي همه عمر در شركتهاي بزرگ معمول بود. رهبري در اين مديريت سبك پدرانه داشت و ارتباط از پايين به بالا بود. در نظارت همتايان اين عمل را انجام ميدادند و نظارت بر كاركرد گروهي تمركز داشت، آبرو به هنگام لغزش كارمندان حفظ ميشد و…
در واقع در مديريت ژاپني با «استخدام براي همه عمر خدمت»، به تك تك كارمندان و بر ارشد بودن در خدمت پافشاري و تاكيد ميشد، به گونهاي كه كارمندان همه زندگي خدمتي خود را در يك شركت ميگذارنند و شركت نيز به نوبه خود براي كارمندان خود امنيت شغلي و احساس تعلق و وابستگي را فراهم ميآورد. اين شيوه كار مفهوم فرهنگي «وا» (همنوايي) را به درون شركت ميكشاند، وفاداري كارمند و هويت نزديك و پايدار او را به هدفهاي شركت پديد ميآورد.
خصوصيت مهم ديگر مديريت ژاپني «تصميم گيري مشاركتي» است. مديريت ژاپني از راه همرايي به تصميمگيري ميپردازد. كارمندان رده پائين انديشه تازه را پديد ميآورند و آن را به رده بالاتر از خود ميرسانند تا سرانجام به دست رياست سازمان برسد.همچنين در مديريت ژاپني براي تصميمگيري، تلاش زيادي به عمل ميآيد تا مسئله تعريف شود و قبل از اتخاذ تصميم، ارتباطهاي ژرفي بين كاركنان سطوح مختلف برقرار ميگردد.
نظريه مديريتي A (مديريت آمريكايي)
نگرش مديريتي A حاكي از نگرش مديريتي آمريكايي است. در مديريت آمريكايي: در برنامهريزي سوگيري كوتاه مدت داشتند، تصميمگيري ها فردي و روند تصميمگيري تند و به كار بستن آن كند بود. در سازماندهي مسئوليت و پاسخگويي فردي بود، ساخت سازمان رسمي و ديوانسالاري بود، فرهنگ سازماني همگاني نداشتند، در به كارگماري نيروي انساني افرادي را كه آموزشگاه را پايان داده بودند و يا از ديگر شركتها ميآمدند به خدمت ميگرفتند اما دگرگونيهاي پيدرپي و پيوسته در شركتها ديده ميشد، پيشرفت تند بسيار دلخواه و مورد خواست قرار ميگرفت، بيشتر كارمندان به پيشه خود وفادار بودند نه به كل سازمان، كاركرد كارمندان تازه كار به فراواني مورد ارزيابي قرار ميگرفت و اين ارزيابي از عملكردهاي كوتاه مدت انجام ميشد، به آموزش و پرورش كارمندان با ترديد نگريسته ميشد (كارمند ميتواند به شركت ديگري منتقل شود.)، ناامني شغلي غلبه داشت، رهبر بنام تصميمگيرنده و رئيس گروه عمل ميكرد و سبك راهنما داشت (نيرومند، استوار، مصمم)، ارتباط در اصل از بالا به پايين بود، نظارت از سوي بالا دست انجام ميشد و نظارت بر كاركرد فردي تمركز داشت، خطاكار سرزنش ميشد و…
اين نگرش مديريتي در آمريكا جوابگو نبود چرا كه ميزان بهره وري در سازمانها را كاهش ميداد. بنابراين آمريكاييها براي يافتن راهحلي براي حل بحران بهرهوري، به مديريت ژاپني چشم دوخته و نظريه مديريتي Z را ارائه دادند.
نظريه مديريتي Z (تلفيقي از مديريت ژاپني و آمريكايي)
اين نگرش مديريتي كه در طول بيست سال گذشته پديد آمده است و تركيبي از نظريه هاي مديريتي J (ژاپني) و Z (آمريكايي) است كه از جمله خصوصيات آن ميتوان به استخدام براي همه عمر خدمتي، تصميم گيري مشاركتي، مسئوليت فردي، ارزشيابي و ترفيع كند، كنترل تلويحي غيررسمي با تدابير رسمي صريح، روند شغلي تقريباَ تخصصي شده، توجه همه جانبه به كاركنان اشاره كرد.
سخن پاياني: در اين نوشتار نگاهي گذرا بر سير تحول انديشه مديريت داشتيم اميد است، كه اين نوشتار توانسته باشد شما خوانندگان محترم نشريه را تا حدودي با انديشه مديريت و سير تحول آن از بدو تاريخ بشر تا به امروز آشنا كرده باشد.
منابع:
1- اصول مديريت (جلد اول)، نوشته: هرولد كونتز، سيريل اودانل، هاينز و يهريخ، ترجمه: دكتر محمدعلي طوسي، سيدامين الله علوي، دكتر علي اكبر فرهنگي، دكتر اكبر مهدويان، مركز آموزش مديريت دولتي، 1381
2- حكومتداري، مديريت و توسعه، نوشته: مارك ترنر و ديويد هيوم، ترجمه: دكتر عباس منوريان، مركز آموزش مديريت دولتي، 1379
3- مباني سازمان و مديريت، طاهره فيضي، انتشارات دانشگاه پيام نور، بهمن 1382
Hits: 0