چهار نوع بانک یا عملیات بانکداری را میتوان مشاهده کرد که عبارتند از: 1) بانکداری خرد، 2) بانکداری عمده،3) بانکداری فراگیر، 4) بانکداری بینالمللی. در عمل، هر بانک را به دشواری میتوان صرفا در ذیل یکی از این چهار دسته طبقهبندی کرد.
اگر به سایت گروه بارکلیز مراجعه کنیم، میبينیمکه آنها طیف وسیعی از محصولات را که شامل بانکداری فردی، بانکداری برای تجارت، بانکداری بینالمللی و طیف وسیعی از خدمات که متفاوت از خدمات بانک سنتی (دریافت سپرده و اعطای وام) است عرضه میکنند. این خدمات شامل کارگزاری سهام، مدیریت دارایی، تامین سرمایه میشود. با این همه، مفید است که ساختار فعالیت بانکی را در چارچوب طبقهبندی فوق عرضه کنیم تا تفاوتهای موجود میان اقسام مختلف فعالیت بانکی را بهتر درک کرد.
بانکداری خرد:
بانکداری خرد را میتوان دریافت سپرده از مردم و دادن وام به افراد و بنگاهها تعریف کرد. با این تعریف بانکها در نقش واسطههای مالی عمل میکنند. تکتک چنین مبادلاتی ارزش اندکی دارند اما وقتی حجم چنین مبادلاتی زیاد باشد، ارزش قابلتوجهی ایجاد میشود. معمولا این بانکها سیستم پرداخت نیز دارند. استفاده از بانکهای خرد برای پرداختها به بانکهای عمدهای که موجودی کاریشان را در بانکهای خرد نگهداری میکنند تعمیم یافته است. به همین دلیل، بانکهای خرد در انگلیس، بیش از مقادیر ذخیره قانونی در بانک مرکزی انگلیس پول نگهداری میکنند تا به این وسیله برای تسويه حسابهای بین بانکی مجبور نشوند از حسابهایشان پرداختهای بیشتری انجام دهند. تعداد مبادلات پرداختی در طی یک سال عدد بسیار بزرگی میشود. همچنین، پرداختهای صورت گرفته متاثر از کارتهای هوشمندی است کهتراز آن حسابها در کارتهای اعتباری و کارتهایchip and pin نگهداری میشود.
گفتیم که بانکهای خرد با ریسکهای نقدینگی و ریسک دارایی روبهرو هستند. آنها از طریق جذب تعداد زیادی مشتری اعم از سپردهگذار و وام گیرنده، میتوانند بر این ریسکها فائق آیند. این به معنی آن است که تا وقتی بانکها در تواناییشان به بازپرداخت سپردهها در صورت مطالبه سپردهگذاران مطمئن باشند، احتمال اینکه تعداد زیادی از سپردهگذاران بخواهند پولهای شان را از حسابهایشان خارج کنند، اندک خواهد بود. بانکها این کار را از طریق نگهداری مقداری سکه و اسکناس برای جوابگویی به نیازهای نقدی متقاضیان انجام میدهند. شیوه دیگری که آنها برای حفاظت از خود در برابر این ریسکها اتخاذ میکنند، نگهداری داراییهای نقدی با سبدی از اوراق بهادار است که نرخ تبدیل سررسید شدن بطئی دارند. نوع دیگر شیوه نگهداری اوراق بهادار دولتی انگلستان است که به سرعت میتوان آنها را به فروش رساند. نهایتا اینکه بانکها تحت نظارت دقیق قرار دارند تا منافع توده مردم حفظ شود.
تعداد زیاد قرضگیرندگان ضمانتی در برابر ریسک دارایی است چرا که با عدم بازپرداخت تعداد کمی از وامها امکان وقوع بحران مالی وجود ندارد. راه دیگری که برای مقابله با عدم بازپرداخت وامها مطرح است، بررسی تقاضاهای وام و غربال از میان آنها قبل از اعطای وام به آنهاست. همانگونه که در فصل 3 گفته شد، بانکها از این حیث مزیت دارند چرا که به احتمال زیاد خود عملیات دریافت و پرداخت حساب متقاضیان وام را انجام میدهند و اطلاعات صحیحی در مورد صورتحسابها و وضعیت مالی آنها در اختیار دارند. همه اینها جدا از ضمانتها و شرایطی است که بانک در قبال دادن وام تحمیل میکند. مضاف براین، وقتی که وام داده شد، بانکها توانایی لازم برای نظارت بر وامها را در اختیار دارند.بانکها رو به تکاملاند و یک دلیل این تکامل، افزایش رقابت میان بانکهای خرد است. افزایش رقابت، موجب تلاش برای کاهش هزینههای عملیاتی گردیده است.
یک راه کاهش هزینه، استفاده از دستگاههای خودپرداز است. در فصل اول گفتیم که هزینه تسويه یک چک بانکی چیزی حدود 35 پنی است در حالی که این رقم برای دستگاههای خودپرداز به ازای هرمبادله، 7 پنی است. (بر گرفته از انجمن خدمات تسويه پرداختها). بهدلیل اینکه برخی بنیادهای مجتمعسازی (building societies) کهترجیح دادند به شکل بانک درآیند، راه بهتر برای تخمین افزایش تعداد ماشینهای خودپرداز، نگاه به آمار یک بانک خاص است نه آمار همه بانکها. در سال 1973، گروه بارکلیز دارای 253 دستگاه خودپرداز بود، اما در سال 2001 این تعداد به 3000 افزایش یافت (خلاصه اطلاعات بانکداری، 2003، ص 5.03، انجمن بانکداری انگلیس).
با توجه به اینکه برداشت از حساب توسط دستگاهها هزینه کمتری دارد تا از طریق شعب، لذا این تغییر به سمت دستگاههای خودپرداز حکایت از کاهش هزینههای مبادله دارد. کاهش هزینههای بیشتر از طریق بستن برخی شعب ممکن گردیده است که خود این امر بهدلیل وجود دستگاههای خودپرداز میسر گردیده است. اگرچه این حرف صحیح است که بستن شعب موجب کاهش هزینه میشود، اما در عین حال موانع ورود بنگاههای جدید را نیز کاهش میدهد که به تشدید رقابت در بانکداری خرد منجر شده است. لذا، در سالهای اخیر، تعدادی از بنگاههای غیربانکی در انگلیس به عرصه بانکداری خرد وارد شدهاند که یک نمونه آنها سوپرمارکتهای سینسبری و تسکو است.
بانکداری عمده
بانکداری عمده بر خلاف بانکداری خرد تنها با تعداد کمی از مشتریان سروکار دارد که هر کدام دارای حسابهای بزرگی هستند. معمولا حداقل اندازه یک حساب 250000 پوند و حداقل اندازه یک وام 500000 پوند است که نشان میدهد اندازه هر دو مبادله تا حدود زیادی بزرگ است. مضاف بر این، برای وامهای خیلی بزرگ، گروهی از بانکها به صورت سندیکا وارد میشوند و یکی از بانکها نقش بانک پیشرو را ایفا میکند. از دیدگاه مدیریت ریسک، سندیکا شدن بانکها دو مزیت عمده دارد. نخست آنکه، ریسک مواجهه با تکتک مشتریان کاهش مییابد. دوم آنکه بهدلیل گسترش نوع مشتریانی که به آنها وام تعلق میگیرد، از طریق متنوعسازی ریسک موجود کاهش مییابد.
ترازنامه بانکهای عمده از جهات متعددی باترازنامه بانکهای خرد متفاوت هستند:
1 – از آنجا که بانکهای عمده مکانیزم پرداخت ندارند، معمولا پول نقدی که به بانک مرکزی واگذار میکنند، بسیار کمتر از بانکهای خرد است.
2 – داراییهای خارج ازترازنامه برای بانکهای عمده بیشتر است. فعالیتهای خارج ازترازنامه در جدول 1.6 لیست شده است. با توجه به درآمد بدست آمده در سال 2002، درآمدهای ناشی از نرخ بهره 94درصد کل درآمدهای بانک کوآپریتیو بوده، اما این رقم برای بانک سیتی گروپ و مورگان استنلی بهترتیب 62درصد و 18درصد بوده است.
3 – بانکهای عمده در بازار مبادلات ارز بیشتر حضور دارند. در تاریخ 31 دسامبر سال 1996، نسبت دارایی بانکهای عمدهای که در انگلیس فعالیت دارند به ارزهای خارجی به دارایی آنها به استرلینگ، 3.6 بود اما برای بانکهای خرد، این رقم تنها 0.36 بوده است (خلاصه آمار بانک انگلیس، 1997، جدول 3 -4 تا 3 -10).
4 – در بانکهای عمده سپردههای دیداری درصد کمی را تشکیل میدهند. درتاریخ 31 دسامبر 1996، کل سپردههای دیداری به استرلینگ در بانکهای عمدهای که در لندن واقع شدهاند، 15درصد کل سپردههای استرلینگ را تشکیل میدادند. همین رقم در بانکهای خرد، 45درصد بوده است (خلاصه آمار بانک انگلیس، 1997، جدول 3 -4 تا 3 -10).
5 – در این بانکها داراییهای قابلمبادلهای چون اوراق بهادار بیشتر نگهداری میشود.
6 – بانکهای عمده برای کسب منابع مورد نیاز از بازار بین بانکی بیشتر از بانکهای خرد استفاده میکنند.
از تفاوتهای موجود میان سیتی گروپ و بانک مورگان استنلی میتوان فهمید که بانکهای عمده گروه همگنی نیستند. این مساله با توجه به این واقعیت که در تاریخ 30 /11 /2002، کل وامها در مورگان استنلی تنها 4 درصد دارایی آنها را تشکیل میداد، اما در سیتی گروپ این رقم 60درصد و در بانک کوآپریتیو، 77درصد درصد بود، روشنتر میگردد.
گاهی اوقات چنین پنداشته میشود که بانکهای عمده تبدیل سررسید شدن انجام نمیدهند زیرا با توجه به تعداد کم سپردهها و تعداد کم وامهایی که میدهند، آنها میتوانند داراییها و بدهیهای خود را با هم سازگار نمایند. چنانچه بانکهای عمده تبدیل حال انجام ندهند، نقش آنها به کارگزاری وام تقلیل مییابد و تنها فلسفه وجودی آنها کاهش هزینه خواهد بود. آنچه حقیقت دارد این است که بانکهای عمده نیز تبدیل سررسید شدن را انجام میدهند. به عنوان مثال، مشخص شد که بانکهای غیرخرد انگلیس 52.8درصد کل بدهیهایشان، بدهیهای با نرخ حال 0 تا 7 روز است اما تنها 14درصد داراییهای آنها در این گروه قرار دارند (ارقام مشابه برای بانکهای خرد830.5درصد و3.5درصد است). در سمت دیگر، بدهیهایی با دوره بازپرداخت 3 سال، تنها 2درصد کل بدهیها را تشکیل میدهد که باید آن را با رقم 9 /41درصد مربوط به داراییها مقایسه کرد (همین ارقام برای بانکهای خرد65.7درصد و0.4درصد است). باید قبول کرد که این ارقام قدیمی هستند، اما انتظار نداریم که شرایط موجود تفاوت فاحش با چیزی داشته باشد که این ارقام نشان میدهد. روشن است که بانکهای عمده نیز در عملیات تبدیل حال درگیر هستند اما مشارکت آنها کمتر از بانکهای خرد است.
بانکهای عمده ریسک نقدینگی مربوطه را از طریق بازار بین بانکی مدیریت میکنند. اگر بانکهای عمده دچار کمبود منابع شوند، میتوانند منابع مورد نیاز خود را از طریق استقراض از بازار بین بانکی تامین کنند. منابع مازاد نیز در بازار بین بانکی سپردهگذاری خواهد شد. به این کار مدیریت بدهی گفته میشود و وقتی بحث همه منابع مطرح باشد، هزینه آن کمتر از کسب سود بر سپردههایشان خواهد بود و هزینههای استقراض از بازار بین بانکی تنها مربوط به منابع مازاد میشود.
ریسک داراییها همانند بانکهای خرد مدیریت میگردد با این فرق که بانکهای عمده از امتیاز آگاهی از حسابهای پرداختی مشتریان بیبهره هستند.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
Hits: 6