موانع ورود به بانکداری بازارهای نوظهور، بنگاههای غربی را به هراس انداخته است.

به گزارش بانکی دات آی آر به نقل از پیمانه هنگامی که از استوارت گالیور که بانک سرمایه گذاری اچ.اس.بی.سی را اداره می کند درباره توسعه بانکهای غربی در بازارهای در حال ظهور سوال شد پاسخ گفت: ”شما باید 30 سال پیش درباره این موضوع فکر می کردید.” او از این گفته منظوری دارد.

تنها دو نوع از بانکهای غربی وجود دارد که در کشورهای در حال توسعه بزرگ محسوب می شود، و هر دو برای مدتها در این وضعیت بوده اند. نخستین نوع، بانکهای شبکه جهانی هستند که در بسیاری از کشورهایی که عادت دارند از شرکتها و مشتریان دارای اهمیت بین المللی بهره برداری کنند حضور محدودی دارند: سیتیگروپ، اچ.اس.بی.سی و استاندارد چارترد.

 

 

 

دومین نوع، وام دهندگانی هستند که با یک حضور خرد عمیق، ”ملی شده”اند. برجسته تر از همه استاندارد و بی.بی.وی.ام در امریکای لاتین و یونیکردیت در اروپای شرقی. این شش بنگاه با کسب تقریبا 30 میلیارد دلار سود از کشورهای در حال توسعه در سال 2009، تاثیرگذاری زیادی داشته اند.
این مبلغ در حدود یک چهارم از مقداری است که بانکهای محلی به دست آورده اند. اما تکرار بانکهای ”ملی شده” تقریبا غیر ممکن شده است. به علاوه حتی شبکه بانکها دارای مزایای تاریخی است که رقابت نمودن با آنها را مشکل می سازد. تا پایان قرن 19 میلادی، اچ.اس.بی.سی خود در آسیا بانکی بزرگ محسوب می شد و بنگاه پیشین استاندارد چارترد عملکرد خوبی در آفریقا و هند داشت.
جزء اصلی تشکیل دهنده سیتیگروپ، اینترنشنال بنکینگ کورپوریشن در سال 1901 تاسیس شد. یک سال بعد این بانک با قرار دادن عاملی در چین، به سهامداران توصیه می کرد که ”امور در شانگهای به نحو مطلوب پیش می رود” (پیامی که بانکها هنوز بر آن تاکید می کنند).

شبکه بانکها تاکنون از چندین پیچ و خم عبور نموده است. اچ.اس.بی.سی در 85 سال اول خود روی آسیا تمرکز نمود، هر چند حضور به خود در لندن نیز ادامه داد. این بانک از سال 1949 با انقلاب چین سازگار شد و جای پای خود را در هند، هنگ کنگ و خاور میانه محکم کرد.
پس از 1987 به توسعه خصوصا در کشورهای ثروتمند پرداخت که به خرید بانک میدلند انگلیس در سال 1992 و انتقال ادارات کل آن به لندن منجر شد، و در سال 2003 موفق به فعالیت در مورد خانوارهای آمریکایی شد. استاندارد چارترد از دهه 1970 تا اوایل دهه 2000 دوران متلاطمی را داشت، که با توسعه در آمریکا، یک تلاش محکوم به شکست در مورد خرید یک بانک انگلیسی، یک پیشنهاد خصمانه از سوی بانک انگلیسی دیگر و سپس بحران آسیایی و جنجالهایی که در هیئت مدیره خود داشت همراه شد. سیتیگروپ دهه گذشته را تلاش کرده است تا یک سوپرمارکت مالی باشد.

بحران اذهان آنها را پاک نموده است. ویکرام پاندیت، رئیس هندی الاصل سیتیگروپ اشاره می کند ”سیتیگروپ دارد به مدل اولیه از آنچه ما به عنوان یک بانک جهانی داشتیم باز می گردد.” پس از نجات از بحران، سیتیگروپ تشخیص داد که ”این بازارهای نوظهور بودند که ما را بسیار خاص کردند.”

و اینکه انجام معاملات مربوط به دهه گذشته مقادیر زیادی از انرژی قدرت بنگاهها را گرفت. شیریش اپته و استفن برد، رؤسای کسب و کار سیتیگروپ در آسیا می گویند این بانک تقریبا آشفتگی نیویورک را لمس نکرد. یکی از رقبا در این منطقه می گوید کسب و کار سیتیگروپ عالی است. آن انعطاف پذیری پژواکهایی نیز در تاریخ دارد.

هنگامی که رئیس جمهور روزولت در ماه مارس 1933 بانکهای آمریکا را تعطیل کرد تا از رکود جلوگیری کند، موجودی بانکهای خارج از آمریکا تنها 2% کاهش یافت. بانکهای تجاری دیگر آمریکا از قافله عقب مانده بودند. به دلیل تغییرات ناگهانی مقررات بیشتر آنها تا دهه 1960 موفق به شعبه زدن در خارج نشدند و بر خلاف مزایای زیاد مشتریانشان در وطن، تعداد اندکی از آنها توانستند حضور جهانی که اشتیاق آن را داشتند حفظ کنند.

آقای جوگهگان از اچ.اس.بی.سی در اوایل سال 2010 به هنگ کنگ نقل مکان نمود. زرق و برقهای زندگی او را خانه ای در انتهای یک مسیر سرسبز در یک جزیره و دفتری بزرگ در یکی از استثناییترین ساختمانهای شهر تشکیل می دهد. او می گوید بازارهای در حال ظهور در شرف ”انفجار” قرار دارند، امری که فقط بزرگترین و باتجربه ترین بنگاهها می توانند پاسخگوی آن باشند.

تجدید نظر اچ.اس.بی.سی در سال 2006 آغاز شد، هنگامی که تلاشهایش برای تبدیل بانک سرمایه گذاری خود به برنده همیشگی را کنار گذارد و توجه خود را به سوی اقتصادهای در حال توسعه جلب نمود. رونق مربوط به خانوارها، که اچ.اس.بی.سی هم اکنون آن را کاهش می دهد، به این حرکت نیرو بخشید.

پس از 18 میلیارد دلار فروش زیر قیمت سهام در سال 2009، این بانک توانسته است روی پاهای خود بایستد. ساختار آن، با داشتن مازادی از سپرده ها و عملیات محلی محدود آن برای هر نهاد نظارتی بانکداری یک رویاست. علاوه بر این در زمانی که کشورهای در حال ظهور به طور فزاینده ای با یکدیگر به تجارت می پردازند، حضور داشتن در همه جا بسیار منفعت ساز به نظر می رسد.

استاندارد چارترد دو دهه است که عمدتا بر روی بازارهای در حال ظهور تمرکز نموده است ولی اخیرا رویکرد خود را تغییر داده است. هنگامی که مروین داویس مدیر عامل ارشد آن در سال 2002 بود، او گفت کسب و کار مشتری می تواند ”موتور ما برای رشد” باشد.

در واقع نیروی پیش برنده از ناحیه بانکداری در مقیاس وسیع حاصل می شود، که هم اکنون 80% از منافع آن را در مقایسه با 60% متعلق به سال گذشته تشکیل می دهد. پیتر سندز که در سال 2006 مدیر عامل ارشد این بانک شد، ذائقه ها را تغییر داده است. اما پیام سال گذشته او برای سهامداران همه چیز بود به جز زیرکانه: ”نقش ما در جهان بانکها به طرز چشمگیری تغییر کرده است. ما بحران را فقط تحمل ننمودیم، بلکه آن را برای خود به مزیت تبدیل کردیم.”

هنگامی که شبکه بانکها از کسب و کارهای اصلی خود بسیار منحرف شد (برای مثال در امور مالی مشتریان) عملکرد آن بسیار واگرا و ناهماهنگ بود. استقامت آنها در حضور بین المللی در طول دهه ها تقویت شد و روابط آنها با مشتریان صنفی که مطابق یک الگوی کثیرالوقوع رخ می داد ”محلیتر از سایر بانکهای بین المللی و بین المللی تر از سایر بانکهای محلی” شد.

هر چند این امر غالبا توسط رقیبان به عنوان راهی برای خوب جلوه دادن سهم بازارهای کوچک در بسیاری از کشورها تقلید می شود، این مورد برای دسترسی جغرافیایی همچنان که بازارهای در حال ظهور با یکدیگر بیشتر تجارت می کنند و تعداد شرکتهای چندملیتی افزایش می یابد تقویت می شود.

سیتیگروپ می گوید مشتریانی که در 70 کشور یا بیشتر با آن کار می کنند دو برابر آنهایی که در 60-50 کشور با آن کار می کنند خرج می نمایند. آقای گالیور از اچ.اس.بی.سی می گوید به منظور جلب مشتریان صنفی در بازارهای نوظهور ”باید در جهان توسعه یافته حضور قدرتمندی داشته باشید” و بتوانید در مقیاس قابل توجهی وام بدهید (که تعداد اندکی از بنگاههای دیگر قادر به برآورده نمودن آن هستند.

هر سه بانک همچنین دارای ارتباطات مالی جهانی هستند که دولتها، شرکتها و سایر بانکها نیازمند انتقال وجوه به سرتاسر دنیا می باشند. این قابلیت آنها را به مشتریان نزدیکتر و منجر به تولید منافع و سپرده های پایدار می شود. برخی از بانکهای دیگر، از جمله دوتچ بانک، ج.پی.مورگان و رویال بانک اسکاتلند، صاحب دوایر خدمات مبادلاتی بزرگی هستند، ولی حدود نیمی از عواید آنها از محل بازارهای مسکنشان می آید.

بر حسب منافع حاصل از بازارهای در حال ظهور، واحدهای خدمات تراکنشی سه بانک شبکه ای بسیار بزرگترند. آقای پاندیت می گوید تکرار عملیات سیتیگروپ ”عمل بسیار بسیار مشکلی خواهد بود، چرا که شما ناچار خواهید بود از روند غالب پیروی کنید” که شاهد توسعه این بانک در طول یک قرن بوده است.

آیا بانکهای شبکه ای قادر بوده اند برتریهای منحصر به فرد خود را به سود تبدیل کنند؟ هر چه باشد حضور جهانی آ.بی.ان آمرو هنگامی که منافع بسیار کمتر از آنکه هزینه هایش را جبران کند تولید نمود، برایش تبدیل به یک بدهکاری شد. این مورد به توضیح این مطلب که چرا هر سه بانک کسب و کارهای بانکداری مشتری را ترتیب دادند راحتتر می کند.
سیتیگروپ از سال 1976 تلاش کرده است تا از طریق مشتریان جزئی منافع خوبی کسب کند، ولی همیشه موفق نشده است. کسب و کار کارتهای اعتباری آن در آمریکای لاتین در سال گذشته ضرر کرد و قرضهای کارتهای اعتباریش از 18 میلیارد دلار در آسیا فقط 214 میلیون دلار سوددهی داشت.

جاناتان لارسن، که کسب و کار مشتری این بانک در آسیا را سرپرستی می کند می گوید بدهیهای بد رو به افزایشند و سیتیگروپ از ”یک آگاهی فوق العاده” برخوردار است که می توان از آن بهره برداری نمود. شهرگرائی نیز کمک می کند: 85 شهر برتر بازارهای در حال ظهور، 10% از جی.دی.پی جهانی را تولید می کنند، پس یک شعبه کوچک از شبکه بانکی می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. آقای پاندیت می گوید کسب و کار در همانجا باقی خواهد ماند.

اچ.اس.بی.سی مشتریان خوش حسابش را محکم نگه داشته است اما به سوی تامین مالی مشتری بازارهای انبوه سوق پیدا کرده است. آقای جوگهگان اشاره می کند که در کشورهای در حال توسعه به راحتی می توان وام داد اما به سختی می توان آن را پس گرفت.”

در عوض اچ.اس.بی.سی به مشتریان خرد توجه بیشتری پیدا کرده است، برای مثال اخیرا با انجام معامله ای کوچک در اندونزی که مشکل سپرده های بسیار کم آن را حل نمود. منتقدان اشاره می کنند که تقریبا نیمی از 11 میلیارد دلار منافع پیش از پرداخت مالیات بانک از بازارهای در حال ظهور در سال 2009 را هنگ کنگ و 1.5 میلیارد دلار دیگر از اقلیت سهام در بنگاههای چینی حاصل شده است.
هنوز بسیاری از بانکها تمایل دارند که در چین واقع شوند. اچ.اس.بی.سی به لحاظ نظری این حق را دارد که در صورت موافقت نهادهای نظارتی سهام خود را در بوکوم تا 40% افزایش دهد، اما مشخص نیست که آنها این کار را انجام دهند. آقای جوگهگان می گوید اچ.اس.بی.سی در شماری از فرصتهای متنوع در چین دارای کوپن است و هیچگاه فرض نکرده است که ممکن است قادر باشد کنترل یک بانک چینی را به دست گیرد.

بانک کامیونیکیشنز در حال حاضر سرمایه خود را افزایش می دهد و اچ.اس.بی.سی مشغول برنامه ریزی لیست برداری از شانگهای است که می تواند 5 میلیارد دلار جلوتر برود. به گفته آقای جوگهگان، مجموع آن هر چقدر که باشد، پولها داخل چین باقی خواهد ماند. هم سیتیگروپ و هم اچ.اس.بی.سی مسیر خود را از جهان ثروتمند کج کرده اند اما جهت آنها (جزئی یا کلی، چین یا تمامی جهان در حال ظهور) در توازن باقی می ماند.

استنچارت به نوبه خود الگوی شبکه ای را به سوی بانکداری بانکهای سرمایه گذاری سوق داده است. موفقیت آن در آسیا طی سه سال گذشته سوالات زیادی را درباره بنگاههای دیگر بر می انگیزد. آقای سندز استدلال می کند که پارادایم قدیمی (بانکهای خارجی با خدمات و دسترسی جهانی به یک طرف، بانکهای محلی که دارای روابط داغ با مشتریان و نهادهای نظارتی هستند نیز به یک طرف) دیگر فاقد ارزش است.

یک بانک موفق نیازمند داشتن تمامی آن موارد در زمان کنونی است. اهمیت یک سپرده محلی نیز زیادتر شده است، تا حدودی به دلایل مقرراتی و تا حدودی نیز به این دلیل که مشتری می خواهد بانک بتواند به او وام بدهد. ریچارد مدینگز، مدیر مالی استنچارت می گوید ایجاد شعبه ها منجر به ایجاد ”یک مدل کسب و کاری بسیار نادر و سودآور” شده است. تمامی این امور بانک را تبدیل به یک هدف دائمی برای اعمال کنترل نموده است.

http://banki.ir/danestaniha/216-banki/4160-بانکداری-در-بازارهای-نوظهور

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *