آیا میدانید اوراق بهادار چیست؟ و چند نوع اوراق بهادار وجود دارد و هر نوع آن دارای چه مشخصاتی میباشد. و آیا نقش اوراق بهادار در روند اقتصادی چیست و میتواند باعث تسهیل سرمایه گذاری و رشد اقتصادی هر کشور گردد؟

 

انواع و ویژگیهای اوراق بهادار

ایناوراق ، اسنادی هستند که دلالت دارند بر پرداخت مبلغ ثبت شده روی آنها(مبلغ اسمی اولیه ) توسط منتشر کننده آن در آینده – براساس قرارداد – بهدارنده آن اوراقبه این صورت ، یک ورقه بصورت ثبتی و قانونی توسطدولت (یا هر موسسه دیگر) منتشر می شود که روی آن مبلغ اسمی و اولیه مشخصشده است . مدت معینی هم برای این اوراق در نظر می باشد مثلا اوراق قرضهیکساله ،سه ساله ، پنج ساله و… ضمنا برای این اوراق یک سود ثابتی در نظرمی گیرند که در سررسیدهای مشخص ، دارنده این اوراق می توانند مثلا بهموسسات دولتی منتشر کننده مراجعه کرده و آن را دریافت کنند. این سود ثابترا دولت ، بخاطر جلب خریداران می پردازد. از طرفی دیگر، اقتصاددان ها میگویند چون پولهای پرداخت شده توسط مردم به دولت در قبال اخذ اوراق مذکور،حداقل در معرض خطر تورم هستند، شایداین سود ثابت ، یک نوع تضمین ارزشواقعی پول باشد.

1. اوراق قرضه :

بیشترین این اوراق (و در بسیاریاز کشورها تمام آنها را) دولت ها منتشر می کنند. اصولا برای کنترل پول ونقدینگی جامعه در اقتصاد عنوان می شود که خرید و فروش اوراق قرضه قوی ترینو مطمئن ترین وسیله ای است که دولت ها می تواننداز آن بهره جویند. به اینصورت که وقتی پول ، داخل جامعه زیاد است و از حد لازم و معقول اقتصادیبالاتر است و مثلا خطر تورم را بدنبال دارد. سیاست اقتصادی صحیح این استکه پولهای مازاد داخل جامعه ، بصورتی کاهش یابند، لذا دولتها، اوراق قرضهمنتشر می کنند و پولهای داخل جامعه را جذب می کنند.

و برعکس ، گاهی پولداخل جامعه کمتراز حد مورد نیاز و مطلوب است و احتمال رکود و کسادی دراقتصاد وجود دارد. لذا نیاز به تزریق پول جدید به جامعه می باشد، دراینصورت ، دولت می تواند اوراق قرضه را خریداری کند و در مقابل آنها به مردمپول بدهد. روشن است که دولت قیمتی را برای اوراق اعلام می کند که دارندهاوراق حاضر به فروش آن باشد ( مثلا قیمتی بیشتراز قیمت اسمی اولیه).

 

درضمن ، سایر منافع عقلایی که برای اوراق بهادار بطور کلی ذکر می شود، دراوراق قرضه وجود دارد منتها در مورد کنترل حجم پول داخل جامعه قدرت اوراققرضه نسبت به اوراق نسبت به اوراق سهام ، کاملا برتر و بالاتر است . واصولا ازاین اوراق (و نه از اوراق سهام ) بطورانحصاری ، برای کنترل حجمپول استفاده می شود.

 ویژگی‌های اوراق قرضه به شرح زیر است:

  1. دارنده اوراق قرضه در واقع بستانکار شرکت است. او به عنوان بستانکار، حق دریافت اصل مبلغ اسمی و بهره آن را دارد و حقوق وی در سند قرارداد تعیین شده است. دارنده اوراق قرضه هیچ نوع مالکیتی در شرکت ندارد و چیزی از بابت سود سهم – که به سهامداران پرداخت می‌شود – دریافت نمی‌کند.
  2. اوراق قرضه دارای سررسید مشخص هستند. برخی از اوراق در یک مقطع معین زمانی سررسید می‌شوند و برخی دیگر به تدریج سررسید می‌شوند.
  3. معمولاً اوراق قرضه دارای ارزش اسمی مشخص هستند.
  4. اگر ناشر اوراق قرضه ورشکست شود دارندگان اوراق قرضه در دریافت اصل و فرع سرمایه خود بر صاحبان سهام حق‌تقدم دارند. اگر شرکتی چند نوع اوراق قرضه منتشر کند، ترتیب الویت آن‌ها در قراردادهای مربوط، قید می‌شود.
  5. بعضی از شرکت‌ها برای ایجاد جذابیت و انگیزه بیشتر در سرمایه‌گذاران اقدام به انتشار اوراق قرضه با وثیقه می‌کنند. مثلاً ممکن است شرکت، زمین یا ساختمان خود را وثیقه اوراق قرضه قرار دهد. هر چند شرکت‌های مشهور و معتبر معمولاً اوراق قرضه بدون وثیقه منتشر می‌کنند.
  6. به طور کلی دارندگان اوراق قرضه در زمینه تصمیم‌گیری شرکت حق‌رأی ندارند، هر چند ممکن است که دارندگان انواع خاصی از اوراق قرضه در مواردی از تصمیم‌گیری‌های شرکت (مثل انتشار و فروش اوراق قرضه‌های دیگر یا در موارد ادغام شرکت در شرکت‌های دیگر) حق رأی داشته باشند. البته، اگر شرکتی شرایط مندرج در قرارداد اوراق قرضه را رعایت نکند، دارندگان اوراق قرضه می‌توانند بر بسیاری از فعالیت‌های شرکت اعمال قدرت کنند.
  7. اگر اوراق قرضه در قالب عرضه خصوصی به خریدار فروخته شود، فقط ناشر و خریدار، طرف‌های قرارداد هستند. ولی اگر اوراق قرضه به طور عمومی به تعدادی زیادی از خریداران فروخته شود، غیر از طرف‌های قرارداد شخص دیگری به عنوان امین به نمایندگی از دارندگان اوراق قرضه بر اجرای تعهدات شرکت نظارت می‌کند.

2. اوراق سهام :

این اوراق ،اسنادیهستند که نشان دهنده مالکیت صاحبان و دارندگان آنها در موسسه و شرکت منتشرکننده آن می باشد. به این معنا که اگر شخصی (حقیقی یا حقوقی ) دارای مثلایک میلیون سهم از فلان موسسه باشد، یعنی به اندازه یک میلیون ، مالک کلتشکیلات موسسه می باشد. لذا هر چند خود ورقه سهم مالیت واقعی ندارد (مثلاوراق قرضه ) اما دلالت بر مالی و متکی بر نوعی ملک می باشد (برخلاف اوراققرضه).

ازطرف دیگر، بر خلاف اوراق قرضه ، سود ثابتی به دارندگان سهامتعلق نمی گیرد، بلکه براساس فعالیت شرکت یا موسسه مورد نظر اگر سودی حاصلشود بر مبنای تعداد و نوع سهام بین صاحبان آنها توضیح می شود.

معمولابین اوراق بهادار، حجم کل سهام از حجم اوراق قرضه بیشتر است بر خلاف اوراققرضه که یکی ازاهداف محوری انتشار آن ، کنترل حجم پول و نقدینگی می باشد. هدف اولیه در انتشار سهام ، جمع آوری سرمایه برای راه اندازی موسسات مختلفاقتصادی (تولیدی ، خدماتی ، بازرگانی و …) است .(در این زمینه مقالاتزیادی در تالار گفتگوی سایت بورس کالا وجود دارد) البته همانطور که اشارهشد هر دو نوع از اوراق بهادار (سهام و قرضه ) اهداف مشترک عقلایی (ذکر شده ) را دارا هستند.

 

انواع اوراقسهم:

هرشرکتسهامی به قسمت هایی مساوی تقسیم می شود که به هر یک ازاین قسمت ها یک سهمگفته میشود. اگربخواهیمسهام را براساس حقوق دارنده سهم طبقه بندی کنیم دو نوع سهم داریم:

سهام عادی

سهام ممتاز

1.  سهام عادی:

سهامداران عادی که درواقع مالکان اصلی شرکت هستند دارای حقوق و مزایایی می باشند که عبارتند از :

حق دریافت سود سهام

حق رای دادن درمجامع عمومی عادی و فوق العاده

حق تقدم درخرید سهام جد ید

حق باقیمانده دارایی پس ازانحلال شرکت

حق اطلاع ازفعالیت های شرکت

سهام عادی دارای ویژگی‌های زیر است:

  1. سهام عادی از منابع دایمی تأمین مالی است و سررسید ندارد. همچنین ناشر سهام عادی الزامی در بازخرید این اوراق ندارد.
  2. دارندگان سهام عادی مالک شرکت به حساب می‌آیند. اما از آنجا که دارندگان سهام دیگر مانند سهام ممتاز در دریافت سود و اصل سرمایه شرکت، بردارندگان سهام عادی حق‌تقدم دارند، می‌توان گفت که دارندگان سهام عادی مالک نهایی شرکت هستند. مفهوم این نوع مالکیت این است که صاحبان سهام عادی پذیرای بیشترین ریسک سرمایه‌گذاری در شرکت هستند. اگر سود سهم کاهش یابد یا شرکت با زیان مواجه شود، قیمت بازاری و ارزش ذاتی سهام عادی کاهش خواهد یافت. همچنین در صورت انحلال شرکت یا فروش کل دارایی‌های آن، پس از تسویه همه بدهی‌ها و بازپرداخت حقوق صاحبان سهام ممتاز، حقوق به صاحبان سهام عادی پرداخت می‌شود.
  3. مسؤولیت دارندگان سهام عادی به مقدار سرمایه آن‌ها در شرکت محدود می‌شود. بنابراین اگر تمام دارایی‌های یک شرکت به دلیل ورشکستگی فروخته شود و پول حاصل به اندازه‌ای نباشد که پاسخگوی همه بستانکاران شرکت باشد، آن‌ها نمی‌توانند صاحبان سهام عادی را تحت پیگرد قانونی قرار دهند.
  4. با توجه به توزیع گسترده سهام شرکت‌های سهامی در دست سهامداران، هیچ سهامداری نمی‌تواند کنترل فردی خود را بر شرکت اعمال کند. امور و فعالیت‌های جاری شرکت در اختیار مدیران آن است و صاحبان سهام عادی می‌توانند با رأی خود در تصمیم‌گیری‌های شرکت دخالت کنند.
  5. دارندگان سهام عادی علاوه بر حق انتخاب هیأت مدیره شرکت می‌توانند با آرای خود اقدامات پیشنهادی مدیریت شرکت را تأیید یا رد کنند. هر سهم یک حق رأی دارد. مثلاً پیشنهاد ادغام شرکت در شرکت دیگر یا پیشنهاد تغییر نمودار سازمانی شرکت باید با اکثریت آرای صاحبان سهام شرکت صورت گیرد.
  6. دارندگان سهام عادی دارای حق‌تقدم‌اند، به عبارت دیگر دارندگان فعلی سهام عادی در خرید سهامی جدید شرکت اولویت دارند. هدف از اعطای حق‌تقدم، در ابتدا حفظ کنترل سهامداران موجود بر اداره شرکت و سپس حفظ حقوق سهامداران موجود در مقابل کاهش بهای سهام در نتیجه انتشار سهام جدید است. اگر شرکتی به سهامداران خود حق‌تقدم خرید سهام بدهد، آنان می‌توانند درصد مالکیت خود را در شرکت حفظ کنند. همچنین دارندگان سهام عادی می‌توانند به تعداد کافی از اوراق بهادار جدید شرکت ( از نوع قابل‌تبدیل به سهام عادی) بخرند و با تبدیل این اوراق به سهام عادی مالکیت خود را کماکان حفظ کنند.
  7. دارندگان سهام عادی حق‌خرید و فروش و انتقال سهام خود را دارند. علاوه بر این حق دارند دفاتر شرکت را مورد بررسی قرار دهند، هر چند در عمل این حق به شدت محدود می‌شود و فقط اطلاعاتی را دربرمی‌گیرد که شرکت در اختیار عموم قرار می‌دهد.

 

    2.  سهام ممتاز:

سهام ممتاز نوعی اوراق بهادار است که دارنده آن نسبت به درآمدها و دارایی‌های شرکت، حق یا ادعای محدود و معینی دارد. این سهام زمانی منتشر می‌شود که هزینه سهام عادی بالاتر باشد. هنگامی که درجه اهرم مالی شرکت بالا باشد یا انتشار سهام عادی از نظر کنترل شرکت، برای مالکان مشکل‌ساز باشد، شرکت‌ها اقدام به انتشار سهام ممتاز می‌کنند. این نوع از سهام را به دو دلیل ممتاز می‌نامند:

  1. سود این سهام قبل از سهام عادی پرداخت می‌شود.
  2. در زمان انحلال شرکت یا فروش دارایی‌ها، بعد از تسویه بدهی‌های شرکت، ابتدا صاحبان سهام ممتاز حقوق خود را دریافت می‌کنند و سپس باقیمانده دارایی‌ها به صاحبان سهام عادی می‌رسد.

 سهام ممتاز را اوراق بهادار ترکیبی نیز می‌نامند چون ویژگی‌های سهام عادی و اوراق قرضه را با هم دارا هستند. سهام ممتاز از نظر نداشتن سررسید همچنین هزینه مالیاتی، شبیه سهام عادی‌اند. اما با توجه به دریافت سود ثابت همانند اوراق قرضه، در گروه اوراق بهادار با درآمد ثابت قرار می‌گیرند. سهام ممتاز از طریق پذیره‌نویسی خصوصی وارد بازار می‌شوند در بازار خارج از بورس و در بورس قابل دادوستد هستند.

دارندگانسهام ممتازعلاوه برمزایای فوق الذکردرهنگام انحلال شرکت نسبت به دارندگانسهام عادی در دریافت ارزش اسمی سهام خود اولویت دارند.

 نقش اوراق بهادار در اقتصاد:
حالکه اجمالا مفهوم اوراق بهادار و اهداف اولیه انتشار آنها روشن شد، به چهرهدیگر این اوراق یعنی اهمیت این اوراق و مکانیسم حرکت آنها، مختصر اشاره میکنیم .

علاوه بر نقش تئوریک اوراق بهادار که اجمالا بر شمرده شدهو در راستای مبانی عقلایی که در ارتباط با آنها ذکر گردید، در عمل همجایگاه بالایی دراقتصاد جهان مختص به فعالیت های بورس اوراق بهادار میباشد. به گونه ای که در متون اقتصادی ،این اوراق را حاکم بر فعالیت هایاقتصادی دانسته اند.
وقتی حجم این نوع معاملات را در کشورهای جهانبخصوص در کشورهای پیشرفته ملاحظه می کنیم ، به تاکیدات ذکر شده فوق بیشترپی می بریم . چون از طرفی ، تقریبا تمامی کشورها حداقل برای کنترل حجم پولاز نوعی ازاین اوراق بهادار ( اوراق قرضه ) الزاما استفاده می کنند. البتهکشورهای پیشرفته ، از نظراقتصادی ، سهم بیشتری ازاین اوراق را ( از هر دونوع آن ) در معاملات خود دارند اما در کشورهای جهان سوم و غیر پیشرفته هم،این اوراق ،اهمیت خاص خود را دارا هستند. بعنوان مثال ، کشوری کوچک مانندکویت که از طرفی دارای یک اقتصاد تقریبا محدود و وابسته می باشد و از طرفدیگر بخاطر جمعیت کم و محدوده کوچک و از طرفی درآمد زیاد، اصولا مشکلکنترل پول و کسر بودجه و امثال آن نبایستی داشته باشدولی اوراق قرضه منتشرمی کند . وقتی کشوری بااین اوصاف و با داشتن درآمد کلان حاصل از دلارهاینفتی ، نیاز به انتشار این اوراق دراین سطح دارد، مساله در مورد کشورهایبزرگ تر و کم درآمدتر جهان سوم و بطریق اولی کشورهای پیشرفته غرب روشنخواهد بود.
اصولا تمامی شرکت های مختلف دولتی و خصوصی که فعالیتهای تولیدی ، خدماتی و تجارتی دارند، ضمن این که سرمایه اولیه و راهاندازی آنها براساس اوراق می باشد، بطور فعال در صحنه معاملات بورس اوراقبهادار حضور دارند. غالب طرحها و پروژه های جدید کشاورزی و صنعتی و امثالآنها، توسط انتشار و خرید و فروش این اوراق ، تامین مالی می شوند. اهمیتموضوع بگونه ای است که در بعضی از کشورها مثل آمریکا و کشورهای اروپایی ،وقتی بازار اوراق در حال رونق است اقتصاد در حال رونق است و اگر بازاراوراق تزلزلی داشته باشد، در کل اقتصاد منعکس می گردد. بعبارت دیگر، اوضاعسهام در آنجا نوعی شاخص وضعیت اقتصادی است . بهمین خاطراست که بحران بورسدر 1929 آنقدر موثر است که سقوط بزرگ یا بحران کبیر قرن بیستم eateesion the g dep نام گرفت و پس از آن بیکاری و رکود و سایر معضلات اقتصادی ،چنان صحنه را بر اقتصاد سرمایه داری تنگ و تاریک کرد که حتی زمزمه سقوطاین تفکر اقتصادی ، طنین افکند.
مثال ملموس تر اکتبر 1987 بود کههنوز هم در تجزیه و تحلیل های مختلف نشریات اقتصادی ، کنفرانسها وسمینارهای و حتی محافل درسی غرب می باشد. بعبارت دیگر، این اوراق بهاداراز لوازمات حرکت اقتصادی کشورها و ابزار قدرتمند کنترل و سرمایه گذاریآنها شده اند. علاوه بر این ، تسهیل امور اقتصادی توسط انتشار و خرید وفروش این اوراق ،از دیگر زمینه هایی است که ضرورت توجه خاص به آنها رااثبات می کند. بعنوان مثال ، با چه وسیله ای به این راحتی غیر از اوراقبهادار می شود سرمایه های کوچک و راکد را جمع آوری و متشکل ساخت؟ و یاچگونه بدون انتشاراین اوراق می شود به این سهولت ، حجم پول داخل جامعه راکم و یا زیاد کرد؟ ابزارهای دیگری که بعضا بعنوان آلترناتیو اوراق ذکر میشوند علاوه براین که کارآیی آنها را ندارند، از سهولت خاص آنان نیزبرخوردار نمی باشند.

 

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *