jahan-poolمی‌خواهم دو جهان افراطی را تصور کنم، که دو منتهی‌الیه متضاد طیفی از امکانات هستند. در جهان اول (جهان «مالی»)، همه تعهدات مالیه‌ای حکومت، اعتبارات غیرپولی است، «اوراق»،که نمی‌تواند به عنوان وسیله مبادله استفاده شود. مردم از چیزهایی دیگر به عنوان پول استفاده می‌کنند، شاید طلا، یا پولی که از سوی بانک‌های تجاری تضمین شود. دولت هیچ تفاوتی با یک دولت محلی، یا یک بنگاه بزرگ با قدرت مالیات‌گیری ندارد.

در جهان دوم (جهان «پولی»)، همه تعهدات مالیه‌ای حکومت، اعتبارات پولی است، «پول»، که می‌تواند به عنوان وسیله مبادله مورد استفاده قرار گیرد. بر‌خلاف دولت‌های محلی، یا بنگاه‌های بزرگ، دولت «اوراق» را تضمین نمی‌کند. به پول دولت می‌تواند بهره تعلق بگیرد یا اینکه نگیرد. (جهان واقعی جایی بین این دو حد افراطی و منتهی‌الیه قرار می‌گیرد، زیرا اغلب دولت‌ها هر دو پول و اوراق را به عنوان تعهدات مالی خود دارا هستند.)
بگذارید با فرض وجود تعادل برای هر دو این جهان‌ها شروع کنیم، و این فرض که هر دو دارای بودجه متوازن (بدون کسری یا مازاد بودجه) هستند. حالا اجازه دهید چنین فرض کنیم که حکومت می‌خواهد مخارج را بدون افزایش در مالیات‌ها زیاد کند. در این صورت، برای نرخ‌های بهره یا تعهدات حکومت چه پیش می‌آید؟
در جهان مالی، ممکن است حکومت تحت فشار باشد که نرخ بهره بالاتری را بر اوراق قرضه بپردازد تا مردم را مجاب کند که اوراق قرضه حکومتی بیشتری را خریداری کنند. هیچ‌کس اوراق قرضه بیشتری را نخواهد خرید، مگر زمانی که بخواهد مقدار بیشتری را نگهداری کند، یا اینکه فکر کند افرادی دیگر می‌خواهند اوراق بیشتری تهیه کنند و چنان که با تعادل شروع کرده باشیم، مردم همان‌قدری اوراق قرضه حکومتی را در دست دارند که خودشان می‌خواستند نگه دارند. به دلیل اینکه حکومت نمی‌تواند مردم را متقاعد کند که بخواهند اوراق قرضه بیشتری را نگه دارند، نمی‌تواند کسری بودجه ایجاد کند، زیرا نمی‌تواند اوراق قرضه بیشتری را به فروش برساند.
در جهان پولی، حکومت هیچ ‌وقت برای پرداخت نرخ بهره بالاتر بر پول حکومتی، به منظور متقاعد کردن به خرید بیشتر پول حکومتی، تحت فشار نخواهد بود. او می‌تواند پرداخت یک نرخ بهره بیشتر بر پول حکومتی را به منظور جلوگیری از تورم انتخاب کند، ولی برای آن تحت فشار نخواهد بود؛ حتی در صورتی که ما با تعادل شروع کرده باشیم، و مردم در حال حاضر همان‌قدر پول حکومتی را نگه داشته باشند که خودشان می‌خواسته‌اند. حکومت همیشه می‌تواند پول بیشتری را بفروشد و کسری بودجه ایجاد کند، حتی اگر نتواند کسی را متقاعد کند که پول بیشتری را نگهداری کند. پول – واسطه مبادله- به طور خارق‌العاده‌ای بدین سان است. مردم آن را قبول می‌کنند، نه فقط به خاطر اینکه می‌خواهند آن را نگه دارند، بلکه به دلیل اینکه آنها می‌دانند هر کس دیگری در مرحله بعدی، آن را از ایشان قبول می‌کند، حتی اگر هیچ‌کس نخواهد آن را نگهداری کند.
مثالی را برای این حالت تصور کنید. بچه‌هایی را که دور یک آتش در کمپ نشسته‌اند در نظر بگیرید. فرض کنید یک سیب‌زمینی داغ، تا وقتی آن را بیش از 10 ثانیه نگه نداشته‌اید، شما را نمی‌سوزاند. هر کدام از بچه‌ها به طور ارادی سیب‌زمینی را قبول خواهند کرد، مادامی که فکر کند می‌تواند آن را کمتر از 10 ثانیه به بچه بعدی بدهد. برای بچه بعدی که آن را می‌گیرد نیز همین طور است. محدودیتی برای تعداد سیب‌زمینی‌هایی که آنها به طور ارادی می‌پذیرند وجود نخواهد داشت، تا زمانی که آنها انتظار داشته باشند که حلقه جابه‌جایی سیب‌زمینی‌ها، بریده نخواهد شد.
اما پس از مدتی هیچ‌کس قراردادهای حکومتی (اعتبارات پولی دولت) را نگه نخواهد داشت زیرا آنها خودشان نمی‌خواهند پول دولتی بیشتری را نگه دارند و می‌‌دانند هیچ‌کس دیگر نمی‌خواهد پول دولتی بیشتری را نگهداری کند. اگر چنین شود، به این معناست که پول دولتی دیگر به عنوان پول کارایی نخواهد داشت. دولت در وضعیت اول جهان مالی، ممکن است میزان نرخ بهره‌ای را که روی اوراق قرضه حکومتی می‌پردازد میخکوب کند، و بگذارد مقدار اوراقی که می‌فروشد، توسط تقاضا تعیین شود، و از این رو در وهله بعد، تقاضا برای اوراق قرضه حکومتی است که میزان کسری بودجه را تعیین می‌کند.
دولت در وضعیت دوم جهان پولی، ممکن است نرخ بهره‌ای را که روی پول حکومتی می‌پردازد میخکوب کند. این به این معنا نیست که مقدار پولی که می‌فروشد توسط تقاضا تعیین می‌شود، و بنابراین منجر به این نمی‌شود که تقاضا برای پول حکومتی میزان کسری بودجه را تعیین کند.
دولت در حالت اول جهان مالی، فقط یک درجه آزادی دارد. وقتی که او تعیین کرده باشد که چقدر اوراق اعتباری به فروش برساند، دیگر نمی‌تواند در همان زمان نرخ بهره‌ای را که به آن تعهدات (اوراق مالی) می‌پردازد، انتخاب کند. یعنی می‌تواند از بین کسری بودجه یا نرخ بهره اوراق قرضه، تنها یکی را تعیین کند.
دولت در حالت دوم جهان پولی، دو درجه آزادی دارد. او می‌تواند مشخص کند چقدر اوراق اعتباری به فروش برساند، و همزمان می‌تواند انتخاب کند که نرخ بهره‌ای که برای آن تعهدات (پول) می‌پردازد، چقدر باشد.
دولت در جهان واقعی ترکیبی از این دو حد افراطی است، و می‌تواند انتخاب کند که چه ترکیبی از این دو باشد و به هر یک چقدر نزدیک باشد. این امر به دولت سه درجه آزادی می‌دهد. می‌تواند انتخاب کند که چقدر تعهدات بفروشد. می‌تواند انتخاب کند که چه ترکیبی از تعهدات را به فروض برساند و می‌تواند تصمیم بگیرد که چه نرخ بهره‌ای را برای پرداخت روی تعهدات پولی خود تعیین کند. زیرا پول با همه انواع دیگر دارایی، دارایی‌های مالیه‌ای یا سایر دارایی‌ها تفاوت دارد. اغلب دولت‌ها دوست دارند که در ترکیبی از این دو جهان زندگی کنند، چرا که به آنها درجه آزادی بالاتری را برای کنترل بهتر متغیرهای اقتصاد کلان می‌دهد.
در آخر، یک جهان «قرمز/ سبز» را تصور کنید که دقیقاً شبیه به حالت اول جهان مالی است، به جز اینکه دولت در این جهان دو نمونه از اوراق – اوراق قرمز و اوراق سبز- را تضمین می‌کند. و فرض کنید که مردم مایل باشند مخلوطی از اوراق قرمز و سبز را نگهداری کنند، ولی معمولاً نگهداری اوراق سبز را به اوراق قرمز ترجیح می‌دهند، چرا که معمولاً اوراق سبز نرخ بهره پایین‌تری نسبت به اوراق قرمز دارند. و فرض کنید یک «بانک مرکزی اوراق» وجود دارد که نرخ بهره اوراق سبز را تعیین کرده و می‌گذارد افراد اوراق قرمز را با اوراق سبز و بالعکس، با آن نرخ بهره تعیین‌شده، مورد معامله قرار دهند. بنابراین مجموع مقدار هر دو نوع اوراق، توسط کسری بودجه دولت مشخص می‌شود، ولی مقدار اوراق سبزی که مردم نگهداری می‌کنند (یا ترکیب اوراق سبز در مقابل اوراق قرمز)، در نرخ بهره‌ای که از سوی بانک مرکزی اوراق تعیین می‌شود، توسط تقاضا تعیین می‌شود. دولت در جهان قرمز/سبز، تنها دو درجه آزادی دارد. یا می‌تواند نرخ بهره سبز و قرمز را تعیین کند، و بگذارد بازار مقدار این دو اوراق را تعیین کند، یا اینکه نرخ بهره اوراق سبز و کسری بودجه را تعیین کند، و بگذارد بازار نرخ بهره اوراق قرمز و نسبت ترکیب دو نوع اوراق را مشخص کند. یا هر ترکیب دو‌تایی دیگری از این متغیرها. جهان واقعی شبیه به جهان قرمز/سبز نیست. هر چند اقتصاددانان بسیاری، با عقاید مختلف، معتقدند که هست.

*برای واژه financial معادل مالیه‌ای و برای واژه fiscal مترادف مالی انتخاب شده است.

Hits: 1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *