مروری بر برخی از جنبه‌های اقتصاد رفتاری تحت تاثیر کارهای دانیل کانمان و آموس تورسکی

دانیل کانمان و آموس تورسکی مطالعات خود در زمینه چگونگی رفتار مردم در اداره ریسک و عدم ‌اطمینان را تحت عنوان «نظریه چشم‌انداز» نام نهادند. این اقدام آنها دلیلی نداشت جز اینکه می‌خواستند نام منتخب‌شان جذاب و جالب توجه باشد. روش کانمان و تورسکی در مورد این قضیه بسیار شبیه کاری است که ریچارد بِلمَن در مورد نام‌گذاری الگوریتم تصمیم‌گیری چندبخشی خود انجام داد. او نام «برنامه‌ریزی پویا» را برای الگوریتم خود برگزید. دلیل این نام‌گذاری نیز آن بود که موضوع «برنامه‌ریزی» در آن زمان، موضوعی داغ بود. با این حال، نظریه کانمان و تورسکی که در طی 30 سال بسط و توسعه یافت، در حیطه علم اقتصاد و به ویژه اقتصاد مالی بسیار اهمیت دارد. در سال 2002 میلادی دانیل کانمان به طور مشترک موفق به دریافت جایزه یادبود نوبل در علم اقتصاد شد. اما متاسفانه زمانی این اتفاق رخ داد که آموس تورسکی مرده بود و به همین دلیل نتوانست سهم خود را از این شهرت مشترک کسب کند.
 
آیا رفتار انسان‌ها در شرایط گوناگون یکسان است؟
کانمان و تورسکی تحقیقات خود را با بررسی ناهنجاری‌های آشکار و همچنین تناقض‌ها در رفتار انسان‌ها شروع کردند. موضوعاتی که حسب قرارگیری در دو شرایط گوناگون، می‌توانند رفتار انسان‌ها را هم به صورت ریسک‌گریزانه و هم به صورت ریسک‌پذیرانه ارائه دهند. به عنوان مثال کانمان می‌‌گوید، ممکن است مردم برای خرید یک ماشین حساب 15 دلاری، اگر بخواهند پنج دلار صرفه‌جویی کنند، سراسر شهر را بالا و پایین کنند ولی همین مردم برای خرید یک کُت 125 دلاری، به خاطر پنج دلار صرفه‌جویی، حاضر به جابه‌جایی در اقصی نقاط شهر نیستند.
یک نتیجه خیلی مهم که ملهم از کار کانمان و تورسکی است، نشان می‌دهد ممکن است رفتار مردم در برابر ریسک‌ها با توجه به عایداتی که کسب می‌کنند، کاملاً متفاوت باشد. به عنوان مثال زمانی که به مردم حق انتخاب داده شود که بین دریافت هزار دلار با قطعیت کامل یا دریافت 2500 دلار با احتمال 50 درصد، یکی را برگزینند، احتمالاً خیلی راحت، گزینه دریافت هزار دلار همراه با قطعیت کامل را نسبت به گزینه نامطمئن شانس دریافت 2500 دلار انتخاب خواهند کرد؛ حتی با وجود اینکه امید ریاضی دریافت گزینه نامطمئن، 1250 دلار است. این یک رفتار معقولانه تمام و کمال است که به عنوان رفتار «ریسک‌گریزانه» شناخته و معرفی می‌شود. اما کانمان و تورسکی فهمیدند همین مردم زمانی که بخواهند از میان تحمل زیانی قطعی به میزان هزار دلار یا تحمل (عدم تحمل) زیانی نامطمئن به میزان 2500 دلار با احتمال 50 درصد، یکی را برگزینند، معمولاً گزینه همراه با ریسک را انتخاب می‌کنند. این رفتار تحت عنوان رفتار «ریسک‌پذیرانه» شناخته می‌شود. موضوعی که عنوان شد، لزوماً غیرعقلانی نیست اما برای تحلیلگران جهت تشخیص وجود عدم تقارن در گزینه‌های مورد نظر انسان‌ها اهمیت دارد. پیتر برنشتاین تجربه‌‌ای را از ریچارد تالر نقل می‌کند که در آن به دانش‌آموزان گفته شد فرض کنند 30 دلار برنده شده‌اند و به آنها سفارش شده که یک «شیر یا خط» انجام دهند که در آن یا 9 دلار می‌برند یا 9 دلار می‌بازند. 70 درصد از دانش‌آموزان گزینه انجام «شیر یا خط» را انتخاب کردند. زمانی که به باقی دانش‌آموزان این حق انتخاب داده شد که از میان انتخاب 30 دلار با قطعیت کامل یا انتخاب یک «شیر یا خط» که در آن یا 21 دلار یا 39 دلار نصیب‌شان خواهد شد، یکی را انتخاب کنند، نسبت بسیار کمتری از آنها – 43 درصد – گزینه «شیر یا خط» را انتخاب کردند. پاره‌ای از مسائل تفسیر رفتار انسان‌ها در مواجهه با ریسک، می‌بایست با در نظر گرفتن این مساله که مردم برپایه تخمین‌های ذهنی‌شان از احتمالاتی که ممکن است کاملاً متفاوت از احتمالات عینی و صحیح باشد، تصمیم‌گیری می‌کنند، انجام شوند. در مورد تخمین رخدادهای با احتمال اندک – که تا پیش از مواجهه فرد با آنها هرگز برای او رخ نداده‌اند – ممکن است احتمالی به میزان صفر درصد در تصمیم‌گیری لحاظ شود. اما از طرفی ممکن است این کار منجر به وقوع تراژدی‌هایی شود که بر اثر آنها مردم متوجه شوند که در حالی که خود آنها خبر نداشتند، در نقش رولت روسی بازی کرده باشند. در بازی رولت روسی، بازیگر یک فشنگ در اسلحه می‌گذارد و سپس آن را می‌بندد. بعد چرخ فشنگ‌ها را می‌چرخاند و دست خود را بر روی ماشه برده و لوله هفت‌تیر را در برابر سر خود قرار می‌دهد و در نهایت ماشه را می‌چکاند. بر اثر این کار ممکن است بمیرد یا زنده بماند.
آیا احتمال‌های اندک، واقعاً اندک هستند؟
baraward_margomi
وقتی که یک اتفاق مکرراً رخ دهد، در این صورت احتمال‌های اندک نیز به حساب آمده و افزوده می‌شوند. یک پدیده قابل توجه این است که چه بر سر احتمال جلوگیری از ریسک اندک یک رخداد می‌آید، زمانی که احتمال آن افزایش یابد (مثلاً احتمال آن دو برابر شود)؟
یک مورد قابل توجه این است که فرض کنید یک احتمال بسیار اندک، مثلاً دو برابر شود، آنگاه نتیجه این امر چه خواهد بود؟ به عنوان مثال، فرض کنید احتمال تصادف کردن یک اتومبیل در یک مسافرت برابر با 0001/0 باشد. یعنی احتمال تصادف نکردن آن برابر با 9999/0 است. در دو هزار مسافرت، احتمال تصادف نکردن همان اتوموبیل به حدود 82/0 رسیده و در نتیجه احتمال تصادف کردن آن افزایش یافته و به 18/0 می‌رسد. اگر احتمال تصادف کردن دو برابر شود و به 0002/0 برسد (مثلاً در نتیجه تغییر رفتار رانندگان)، احتمال تصادف نکردن در 
دو هزار مسافرت کاهش یافته و به عدد 67/0 می‌رسد و در نتیجه احتمال تصادف کردن افزایش یافته و به 33/0 می‌رسد. همچنین اگر احتمال تصادف کردن در یک مسافرت سه‌برابر شده و به عدد 0003/0 برسد، احتمال جلوگیری از یک تصادف در دو هزار مسافرت کاهش یافته و از عدد 82/0 به عدد 55/0 می‌رسد؛ یعنی احتمال تصادف کردن به حدود 45/0 می‌رسد. نکته اینجاست که در حالی که احتمال‌های 0001/0 و 0003/0 به نظر بسیار کوچک می‌رسند – به‌گونه‌ای که تاثیر خاصی برای آنها قابل تصور نیست- آنها واقعاً صفر نیستند و بین احتمال‌های 0001/0 و 0003/0 تفاوت خیلی زیادی وجود دارد.
یک مطالعه تجربی
پیتر برنشتاین پاره‌ای از نتایج مهمی که بر اساس مطالعات تورسکی از رفتار مردم به دست آمده را گزارش می‌کند و در آن احتمال مرگ‌ومیر در اثر علل گوناگون را برآورد می‌کند. برای تهیه این گزارش او از 120 فارغ‌التحصیل دانشگاه استنفورد کمک می‌گیرد.
جدول پایین احتمال برآورد‌شده‌ای را نشان می‌دهد که بر اساس داده‌های جمع‌آوری‌شده از یک گروه تحت مطالعه جمع‌آوری شده است (گروه یک). از گروه دیگری نیز به جای آنکه خواسته شود احتمالات دلایل مرگ‌ومیر را به تفکیک جدول بالا برآورد کنند، تنها خواسته شده که احتمال مرگ‌ومیر بر اثر دلایل طبیعی و غیرطبیعی را عنوان کنند (گروه دو). برآورد احتمال یک مرگ‌ومیر طبیعی با استناد به گروه دوم، 58/0 شده است، که این رقم به طور چشمگیری پایین‌تر از زمانی است که  برای آنها علل مرگ‌ومیر طبیعی به طور جداگانه لحاظ شده بودند. همچنین برآورد گروه دوم از مرگ‌ومیر غیرطبیعی 32/0 بوده، که مجدداً به طور چشمگیری پایین‌تر از گروه نخست است. قابل‌توجه‌ترین جنبه برآوردها این است که برآورد گروه‌ها (چه گروه نخست و چه گروه دوم) به طور چشمگیری پایین‌تر از احتمالات برای دلایل مرگ‌ومیر طبیعی و بسیار بیش از احتمالات برای دلایل مرگ‌ومیر غیرطبیعی برآورد شده‌اند. (58/0 و 73/0 کمتر از 92/0 هستند و 32/0 و 53/0 نیز بیشتر از 08/0 هستند!) این دربر دارنده آن است که احتمالاً مردم توجه بیشتری نسبت به نگرانی از خطرات غیرطبیعی نشان می‌دهند و توجه آنها نسبت به خطرات طبیعی نیز کافی نیست. 
 
 
نویسندگان: دانیل کانمان | آموس تورسکی | پیتر برنشتاین

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *