مقدمه
اقتصاد افغانستان در اثر جنگ های چندین دهه گذشته ازهم گسیخته بود. تا سال 1992 میلادی میزان رشد اقتصاد افغانستان تدریجاً در حال نزول بود چنانچه شاهد این سالها بودیم که، از سال 1995 میلادی الی 2001 میلادی اقتصاد این کشور نظر به مسائل سیاسی و حکومتی نادرست کلاً از هم پاشید و فقط اقتصاد ناچیز آن روی کشت مواد مخدر بوده است. مردم افغانستان از این ناحیه به شدت صدمه دیدند و سبب فرو رفتگی عمیقی در حیات اقتصادی این ملت شد که جز سکتور زراعت دیگر هیچ سکتوری فعالیت نداشت، فقر و بیکاری در اوج خود رسید، و هیچ خبری از صنعت و تکنولوژی در آن دوره دیده نمی شد.
تمام این نابسامانی ها باعث، عدم رشد تعلیم و تربیه اطفال، شیوع امراض، گرسنگی ، عدم احترام به حقوق انسان و صدها مسائل دیگر بروز نمود. که هر کدام از این مسائل جامعه و مردم را رنج می داد بر همین اساس مردم افغانستان گروه گروه مهاجرت کردند تا اینکه سال 2001 میلادی به پایان رسید و جایگاه جامعه جهانی به داخل خاک افغانستان باز شد. اکثر کشورهای غربی و کشورهای عضو ناتو علاقه مندی خود را در سیاست و اقتصاد افغانستان نشان دادند. اولین کنفرانس راجع به موضوعات سیاسی و اقتصادی افغانستان در شهر بن برگزارگردید، که بیشتر کشورهای غربی علاقه مندی خود را برای بهترشدن مسائل سیاسی و اقتصادی افغانستان نشان دادند و هر یک از کشورهای غربی به مقدارزیادی پول به کشورافغانستان کمک نمودند.
هر کشور یک بخشی از معضلات جامعه افغانستان را بدوش گرفتند تا آن معضل را از بین ببرند. اما می بینیم که پس از گذشت یازده سال تا هنوز دولت افغانستان نتوانسته است پلان های استراتژیک اقتصادی داشته باشد، عدم مدیریت سالم در ارگان های دولتی از کاخ ریاست جمهوری گرفته تا یک اداره ساده دولتی همه به فکر منافع شخصی خودشان هستند. به طول یازده سال با پول های هنگفتی که به داخل افغانستان جاری بود ما نتوانستیم اراضی زراعتی، تاسیسات کشاورزی و صنعتی، سـد های برق کشور را توسعه و انکشاف دهیم. اگر ما به مدت یازده سال در بخش های فوق دست میافتیم حالا خود کفا بودیم و دست مان به طرف جامعه جهانی دراز نبود و از کشور هند طلب معافیت نمی کردیم؛ مسبب تمام این عوامل، نبود رهبری و مدیریت سالم می باشد.
اگر تنها بخش معادن افغانستان را مدنظربگیریم، معادن افغانستان در حدود 1131.840 میلیارد دالر می باشد که می توان از این مبلغ در حدود 3 الی 5 میلیارد دالر عواید داخلی را تضمین نمود. نسبت به سالهای 1995 میلادی الی 2001 میلادی پیشرفت های خوبی داشتیم ولی می توانستیم که در همین مدت یازده سال کشور افغانستان را به خود کفایی نزدیک نمائیم.
دراین مقاله به فکتورهای که باعث کندی روند رشد و توسعه اقتصادی در داخل افغانستان گردیده است نگاهی انداخته شده است. که از الفاظ بسیار ساده و روان استفاده گردیده است، تا همه ای کسبه کاران بتوانند این مقاله را مطالعه نمایند و درک آن برای خواننده گان بسیار ساده و روان باشد.
سرمایه گذاری چیست؟
در ادبيات علم اقتصاد برای « سرمايه گذاری » تعاريف متعددی شده است. مثلاً گفته شده است كه سرمایه گذاری مبادله پول در برابر يك شكل مالكيت است كه انتظار می رود بادوام و مثمر باشد يا مالكيت ديگری است كه اصل آن باقی بماند و درآمد رضايت بخشی را عايد سازد. اما به طور وسيع تر تغيير شكل سرمايه های نقد به غيرنقد، تشكيل سرمايه ثابت و افزايش تعداد ذخاير، احداث و ترميم ساختمانها، ايجاد واحدهای توليدی صنعتی و كشاورزی همه و همه « سرمايه گذاری » خوانده می شود كه در نهايت شكلی از مالكيت را تشكيل می دهد.
عوامل عدم رشد صنعت در داخل افغانستان
1-عدم شناخت مدیر و مالک
افرادی که فابریکه های تولیدی در داخل افغانستان دارند، در عدم شناخت مدیر و مالک هستند. مالک به کسی اطلاق می شود که سرمایه، زمین و سایر لوازمات لازم تولیدی را تهیه نماید. اما مدیر کسی است که از کم ترین منابع و امکانات حد اکثر استفاده را می کند. حالا اگر مالکی بخواهد به جای مدیر بدون دانش و فهم آن مدیریت داشته باشد، باید هیچ توقعی از مالک آن نداشته باشیم. زمانی که فابریکه شروع به تولید محصولات خود می نماید، دارای چارت سازمانی است که توسط همین چارت سازمانی نظم دقیقی در داخل سازمان برقرار می باشد. امروزه در داخل افغانستان مالک همه کاره است با نبود چارت سازمانی هیچ نظمی در داخل فابریکه تولیدی وجود ندارد، زمانیکه در بخش تولیدات رهبری و مدیریت نباشد این فابریکه یا سازمان به مروز زمان با رکود مواجع می گردد. چون مالک، دانش رهبر و مدیر را ندارد، مدیر می تواند با دانش خود سازمان را از حالـت رکـود نجـات دهـد. کارخانه تولیـدی به چـند مدیر اساسی نیاز دارد که یکـی از آن جمـله مـدیر بازاریاب می باشد، مدیر بازاریاب از هر فرصت طلایی در بازارها استفاده می نماید و با ایجاد تبلیغات نوین و بسته های جذاب مشتریان را بسمت محصولات می کشاند، همیشه به فکر بهترین فروشات در داخل بازار می باشد و از هر مشتری راجب محصولات معلومات کسب می نماید معایب و مزایای محصولات را شناسی می کند تا بتواند از رقبای خود پیشه حاصل نماید.
ما منکر تجربه نیستیم ولی تجربه کار دانش را نمی کند و دانش به تنهای کار تجربه را انجام داده نمی تواند، دانش و تجربه، هیچ کدام به تنـهایی رهگـشا نیسـتند، مثـل اکـ,سیژن و هیدروژن که از ترکیب معینی از آنها هوای تنفس ما تامین می شود، می توان با آمیختن دانش و تجربه، راهکارهای حیاتی و استثنای خلق کرد.
اگر شما برای سازمان خود بازاریابی در نظر گرفته باشید، این بازاریاب علاوه برکاردانی و رعایت اصول درست بازاریابی، مورد اعتماد، زرنگ و خوش سلیقه نیز هست و همان گونه که بر قیمت کالاها توجه دارد، بر زیبای و کیفیت آنها نیز اهمیت می دهد.
2-عدم نیروی کار متخصص
افراد متخصص در راستای صنعت داخل افغانستان وجود ندارد اگر لوازمی از خط تولید یک کارخانه خراب گردد و یا به مشکلی برخورد نماید، صاحب و یا مدیر کارخانه مجبور است فرد متخصصی را از کشورهای خارجی دعوت نماید تا مشکلات خط تولید را برطرف نماید وهزینه زیادی صرف متخصص می گردد که مجددا باعث افزایش قیمت های کالا در بازارهای داخلی می گردد. به گفته ای یکی از صنعت کاران شهر هرات: چندین ماه قبل دستگاه تولیدی شرکت من مشکل پیدا نمود و متخصیصین داخلی نتوانستند مشکل یابی نمایند و بنده مجبور شدم فرد متخصصی را از خارج کشور دعوت نمائیم تا بتوانم دوباره خط تولیدی را بکار اندازم که این کمپنی مزد هنگفتی برای متخصص خارجی پرداخت نمود و جدا از این هزینه، خط تولید ما هم به مدت چند روز تعطیل بود و همینطور مصارف کارخانه افزایش پیدا کرد، از طرفی باید دست مزد کارمندان را پرداخت می کردیم و از طرف دیگر هیچ محصولی از ما در داخل بازارها موجود نبود و محصولات ما روز به روز کم رنگ شده میرفت تا اینکه مصرف کننده گان کالای جایگزنی را انتخاب نمودند.
3-کمبود مواد خام در داخل کشور
بیشتر تاجران و بازرگانان گلایه از کمبود مواد لازمه ای تولیدی در داخل کشور دارند، که کمبود مواد خام یکی از علل عدم رشد صنعت در داخل کشور می باشد اگر مواد خام را از داخل کـشور خود تهیه نمائیم بسیاری از هزینه های مصــرفی کاهــش می یابد. مهم ترین و اساسی ترین هزینه ترانسپورت می باشد که بعد از آن هزینه های گمرگی را در بر دارد اگر ما هزینه های ترانسپورتی و گمرکی را نداشته باشیم تمام بازارهای داخلی را با قیمت های مناسب در دست خواهیم گرفت. حتی می توانیم با بازارهای خارجی رقابت نمائیم با اضافه نمودن دو هزینه ذکر شـده قیـمت کالا بالای مصرف کننده گزاف تمام می شود و مصرف کننده هم ترجیح می دهد که از کالاهای خارجی برای رفع احتیاجات و نیازمندی خود استفاده نماید.
4-کمبود منابع انرژی
تاجران افغانستان از این دو مشکل، بسیار رنج می برند که هر دو از ضروریات مهم و اساسی خط تولیدی میباشد اگر امکانات نباشد پس تولیدی نخواهیم داشت، اگر انرژی لازمه ای در تولید نباشد نمی توان محصولی را تولید کرد. امکانات تاجران که فراهم باشد و از لحاظ دستگاه های ماشینی و دیگر امکانات تولیدی نیاز به کشورهای خارجی نداشته باشند یکی دیگر از معضلات اساسی آنها برطرف می گردد و مشکل اساسی دیگر کمبود انرژی یا همان برق میباشد. بیشتر تاجران هزینه های هنگفتی را بالای برق به مصرف میرسانند. تا بتوانند دستگاه های خط تولیدی را به کاراندازند ولی در دیگر ممالک کدام هزینه و یا سرمایه گذاری روی ترانز برق نمی کنند. ولی تاجران افغانستان باید ترانز برق برای کارخانه های خود تهیه نمایند و بعضی از کارخانه جات هم از جنراتورها استفاده می نمایند که بالای این کارخانجات هزینه های مصرفی افزایش پیدا می کند. تاجر و بازرگان هم تمام هزینه های مصرفی خود را بالای محصولات تولید شده می آورد که باعث افزایش قیمت کالا در بازار و مارکتها میگردد.
5-عدم فرهنگ استفاده از تولیدات داخلی
عدم فرهنگ استفاده از تولیدات داخلی یکی از معضلات بزرگ جامعه ما محسوب می گردد تا هنوزبسیاری از افغانها به این پی نبرده اند که باید از محصولات داخلی خود استفاده نمایند و از آن حمایت کنند که هر کارخانه مربوط به خود ملت می باشد اگر کارخانه ای تولیدی سود ببرد پــس خــود جامعه ســود برده است اگر همین کارخانه رکود نماید و از بیــن برود پس دوباره برخود همین ملت و جامعه ضرر وارد میشود چون افراد زیادی بیکار می شوند و همین افراد از داخل جامعه خودمان می باشند. چندی قبل ما شاهد آن بودیم که صدها نفر ازشهرک صنعتی هرات بیکار شدند که این یک معضل بزرگی برای دولت و جامعه ما می باشد.
اگر مردم افغانستان به دنبال کالاهای خارجی نباشند و مارکهای فریب دهنده ای را انتخاب ننمایند، سکتور صنعتی در داخل با حمایت مردم رشد و انکشاف خواهد نمود، درست است که محصولات داخلی بسته بندی های جذاب و دلکشی ندارد ولی کیفیت محصولات داخلی به مراتب از محصولات خارجی بهتر و بالاتر است.
6-ضعف مدیریت سالم در ارگانهای دولتی
در داخل ارگانهای دولتی مدیریت سالم و درستی وجود ندارد که این نیز به نوبه خود باعث اختلال در صنعت می گردد. به بیان یکی از بازرگانان که اظهار نمود زمانیکه مواد خام لازم تولیدی محصول خود را از کشورهای خارج وارد می نماییم باید رشوت بپردازیم تا آن مواد خام را از گمرک بیرون نمائیم بدون رشوت و یا کدام کمیشن کاری ما نمی توانیم کالای مورد نیاز خود را از داخل گمرگ خلاص نمائیم، در این صورت هزینه های تولیدی ما افزایش نموده و ما هم مجبوریم که محصول خود را با اندکی سود در بازارها به فروش برسانیم. پس ما چطور می توانیم با اجناس خارجی که حتی مواد خام آنها از داخل کشورشان تامین می شود رقابت نمائیم، بر این اساس صنعت داخلی ضعیف می شود و منجر به بسته شدن کارخانه جات می گردد و باعث بیکاری و فقر مردم مظلوم افغانستان می شود. اگر دولت مدیریت سالمی داشته باشد و هر روز از هر ارگانی به دنبال رشوت نیایند هزینه های ما کاهش یافته و ما می توانیم با کالاهای خارجی که در داخل افغانستان هستند رقابت کنیم. تا بتوانیم آن کالاهای خارجی را از داخل بازارها داخلی کنار بزنیم و محصولات داخلی را جایگزین آن نمائیم. ما هیچ وقت نمی گوئیم که نیازی به بازارهای خارجی نداریم بلکه نیاز کشورهای در حال توسعه نسبت به کشورهای توسعه یافته بیشتر است، حتی کشورهای که اعلان می نمایند که ما خود کفا هستیم باز هم به کالاهای خارجی نیاز دارند.
7-عدم حمایت دولت
یکی از مهم ترین وظایف دولت حمایت از مالکیت های خصوصی می باشد که باید دولت از تمام اراضی خصوصی در چوکات قانون حمایت کند، تا صنعت داخلی توسعه و انکشاف نماید.
آیا دولت افغانستان از صنایع داخلی حمایت نموده است یا خیر؟ اگر حمایت نموده تا چه حد و اندازه بوده است؟ و آیا مورد رضایت تاجران و بازرگانان واقع گردیده است یا خیر؟
همه تاجران ما از عدم حمایت دولت سخن می گویند مردم از دولت خود توقع دارند که محصولات داخلی آنها را حمایت کند تا بتوانند با محصولات خارجی رقابت نمایند، و برای رشد اقتصادی افغانستان مفید واقع گردد. یکی از بازرگانان ابراز داشت که باید دولت تعرفه های بلندی برای محصولات خارجی وضع نماید تا سکتور خصوصی بتواند توسعه و رشد کند. زمانی که سکتور خصوصی می تواند تا اندازه ای با محصولات خارجی رقابت نماید در آن صورت دولت می تواند تعرفه های گمرکی را تا اندازه ای که به سکتور خصوصی ضربه وارد ننمایید کاهش دهد.
اگر ما از لحاظ علم اقتصاد بررسی نمائیم دیده می شود که گفتگوهای این بازرگان تا حدی منطقی و قابل تایید می باشد. ما در علم اقتصاد عنوانی در تجارت بین المللی ( حمایت از صنایع نوزاد ) داریم که به رشد اقتصاد داخلی و بخصوص به کشورهای در حال توسعه صدق می نماید. در حقیقت این عنوان را می توان با گراف بیشتر تشریح و واضح ساخت، منظور از صنایع نوزاد یعنی صنعت داخلی می باشد که دولت باید با پلان تعیین شده خود بالای اجناس وارداتی مالیات و تعرفه های گزافی وضع نماید یا می توان گفت که باید از اقتصاد بسته استفاده نماید. زمانیکه سکتور آن از حال نوزادی خود خارج گردید در آن وقت دولت از اقتصاد باز استفاده کرده، یعنی مالیات و تعرفه ها بالای اجناس صادراتی نچندان گزاف تعیین نماید.
این عنوان دلالت بر این دارد که دولت در تلاش پیشرفت سکتور داخلی میباشد و نباید برای همیشه از اقتصاد بسته استفاده نماید. چون سکتور خصوصی و دولتی ناکار و بی توجه شده، که هرگز به فکر رقابت سالم نمی باشد. همیشه دنبال همان شیوه و روش قدیم میباشد، اما زمانیکه دولت یک پلانی را برای حمایت از صنایع نوزاد وضع نماید و برای تاجران و بازرگانان این پلان خود را اعلام نماید، تاجران همیشه به فکر رقابت سالم با کالاهای خارجی می باشند.
8-نا امنی
یکی دیگر از موضوعات مهم کشور که منجر به عدم رشد اقتصاد داخلی گردیده است مسئله نا امنی یا عدم امنیت در داخل کشور می باشد؛ تامین امنیت یکی از وظایف مهم و اساسی کشور محسوب می گردد که باید جامعه و مردم یک کشور با آرامی، صلح و صفا و وحدت در کنار همدیگر زندگی نمایند. از دیدگاه مکتب کلاسیک تامین امنیت یکی از وظایف اساســی دولت ها به شمار می رود؛ دولــت باید تمام تلاش خود را انجام دهد تا ملت در رفاه و آسایش قرار گیرد. چون دولت تشکیلی از ملت می باشد اگر ملتی نباشد پس دولتی هم نخواهد بود.
امروزه ما شاهد انتحار، اختطاف، ترور وغیره… نا امنی ها در داخل کشور خود هستیم، اگر دولت توانایی امنیت و آرامش ملت و بخصوص طبقه تاجر و صنعت پیشه ما را داشته باشد، تمام تاجرانی که در خارج از کشور قرار دارند، علاقه مندی به سرمایه گذاری در داخل خاک و وطن خود پیدا میکنند، در صورتیکه نا امنی باشد و هر تاجر 3 الی 5 نفر محافظ داشته باشد او هر گز حاضر به سرمایه گذاری در داخل کشور خود نخواهد بود، در نتیجه یکی از عوامل مهم عدم رشد و انکشاف صنعت در داخل افغانستان نا امنی یا عدم امنیت می باشد. زیرا سرمایه گذار نمی خواهد که هم خود و هم سرمایه خویش را به خطر اندازد. چندی پیش آقای کرزی سفری داشتند به قطر که در آنجا با تاجران و بازرگانان آن کشور هم صحبتی داشتند، تاجران را دعوت به سرمایه گذاری در داخل افغانستان نمودند. پیام من به آقای کرزی این است که شما از تاجران خارجی دعوت به سرمایه گذاری در داخل افغانستان نکنید، شما اول امنیت، صلح و آرامش را ایجاد نمائید و بخودی خود تاجران افغانستانی که به خارج از کشور هستند، انگیزه، شور و شوق سرمایه گذاری در داخل کشور خود را دارند و ما همیشه در تلاش هستیم که تاجران افغان بالای معادن و پلان های اقتصادی استراتژیک سرمایه گذاری نمایند.
دعوت به سرمایه گذاری خارجی ها در صورتی مفید است که تاجران داخلی با همه تلاش خود نتوانند نیازهای جامعه خود را برطرف نمایند یا اینکه نتوانند عرضه ای کاملی نسبت به تقاضا داشته باشند. کشورهای در حال توسعه بیشتر روی امنیت و رفاه ملت خود می اندیشند و بعد از آن دعوت به سرمایه گذاری های خارجی می نمایند.
9-مسئله ای سال 2014 میلادی
سال 2014 مصادف است با بیرون شدن نیروهای آیساف و برگزاری سومین دور انتخابات ریاست جمهوری کشور از سال 2014 میلادی تحلیل های متفاوتی از آگاهان سیاسی مختلفی شنیده ایم که هر تحلیل گری نظر به شرایط، محیط و ایده های خود تحلیل نموده است. همچنان غربی ها به این باور هستند، بعد از سال 2014 میلادی دهه ای حیاتی و استراتژیکی برای افغانها آغاز میشود. در صورتیکه مثل دهه ای قبل رهبری و مدیریت نگردد. سال 2014 میلادی هم برای تاجران و مردم افغانستان سال وحشتناکی و بدی می باشد، بعضی ها بر این باور هستند که پس از سال 2014 میلادی دو باره حکومت طالبان ( القاعده ) بر سر قدرت خواهد رسید، همین علت باعث گردیده است بیشتر تاجران و بازرگانان ما سرمایه ثابت خود را تبدیل به پول نقد نموده و از کشور خارج نمایند تا یک زندگی مرفه ای را در غرب و یا دیگر کشورها داشته باشند تا بتوانند زندگی فرزندانشان را تضمین نمایند.
تهیــــه و ترتیــب کنـنــده: نصـــــیراحـــــمد نـــــبــــی زاده
دانشــجوی دانشــکده اقتـصــــــــاد
سال ســـــوم ســـمـســـــتر پنـجــــــــم
در موسسه تحصیلات عالی خصوصی غالب
مســـئول بــخـــش اقتــــصادی شــــبکه مسـج نیـــوز
Hits: 0