Post-Keynesian approachکتابی که نوشته اِرنِستو اسکرپانتی و استفانو زمگی است. این اثر را دیوید فیلد و لین کایربی به انگلیسی برگردانده‌اند و انتشارات دانشگاه آکسفورد نیز اقدام به انتشار آن کرده است. در این بخش از کتاب، مقدمه‌ای کلی در مورد شاخه «اقتصاد پساکینزی» نوشته شده است. ابتدا دو گروه از اقتصاددانان فعال در این حوزه معرفی شده‌اند و سپس توضیحاتی کلی در مورد مسائل مهمی که اقتصاددانان پساکینزی به آن پرداخته‌اند ارائه شده است. مسائلی از قبیل تفسیرهای مجدد ارائه‌شده از سوی اقتصاددانان پساکینزی در مورد مفاهیم تقاضای موثر، کارایی نهایی سرمایه و عدم اطمینان که جان مینارد کینز به آنها در کتاب نظریه عمومی خود پرداخته بود.
به نظر می‌رسد میان نظریات کینزی و نئوکلاسیکی، ناسازگاری اساسی‌ وجود دارد. این ناسازگاری با توجه به این حقیقت اثبات می‌شود که همه اقتصاددانانی که خودِ کینز و عقیده‌اش را – که در نظریه عمومی آن را فرمول‌بندی کرد – جدی گرفتند، علیه تعصبات نظام نظری نئوکلاسیکی شوریدند. این گروه از اقتصاددانان «پساکینزی» نامیده می‌شوند. آنها گروهی از اندیشمندان هستند که دیدگاه‌های تقریباً ناهمگونی – حتی در رابطه با تفسیرشان از کینز – دارند. شاید روزی فرا رسد که یک نظام نظری پساکینزی اساسی از کارهای آنها ظاهر شود. در حال حاضر، ما ناچاریم که خود را با طبقه‌بندی آنها (اقتصاددانان پساکینزی) به گروه‌هایی مرتبط با یکدیگر، قانع کنیم. ساده‌ترین نوع از طبقه‌بندی، میان پساکینزی‌های اروپایی و آمریکایی تمایز قائل می‌شود. محل تولد نخستین گروه دانشگاه کمبریج بوده است. جایی که با کینزی‌گرایی سنتی‌ای که در دهه 1930 میلادی حول یک «حلقه» ایجاد شد ارتباط دارد. حلقه مورد اشاره تا همین اواخر نیز به کار خود ادامه می‌داده است. اعضای اصلی گروه نخست شامل ریچارد کان، جون رابینسون، نیکلاس کالدور و لوئیجی پاسینتی هستند. گروه دوم نیز حول «نشریه اقتصاد پساکینزی» شکل گرفتند. مهم‌ترین اعضای این گروه شامل هایمن مینسکی و سیدنی وینتراب هستند. با تمام این احوال، جد دور تمامی اقتصاددانان پساکینزی، اقتصاددان انگلیسی‌الاصل، جی‌ال‌‌اس شیکل است. در اینجا لازم است نام دو تن دیگر از اقتصاددانانی که حداقل تا حدودی می‌توانند پساکینزی به حساب آیند، برده شود. این دو تن شامل لوری تارشیس – کسی که با اینکه فارغ‌التحصیل دانشگاه کمبریج در زمینه اقتصاد کالِکی‌ (اشاره به اقتصاد مورد نظر مایکل کالِکی دارد) بود – از اعضای متعلق به گروه پساکینزی‌های آمریکایی و کنت بولدینگ، اقتصاددان تحول‌خواهی که کمک‌های مهمی را در جهت پیشبرد ساختار نظریه توزیع کمبریج ارائه کرده است، هستند. در نهایت می‌بایست به جوزف استیندل نیز اشاره کنیم. استیندل، اقتصاددان طرفدار کالکی‌ای است که سخت می‌توان او را وابسته به طبقه خاصی دانست. استیندل اقتصاددانی بود که در مسیری اصل کار می‌کرد، به ویژه بر روی نظریه قیمت‌های نرمال در شرایط انحصار یک جانبه. متاخرترین نسل پساکینزی‌ها، که سردمداران این تفکر محسوب می‌شوند، به ویژه در کشورهای آمریکا، انگلستان و ایتالیا، بر روی وظیفه دشوار تجمیع اجزای گوناگون نظریه‌های پساکینزی کار می‌کنند. نظریه‌های پساکینزی‌ای که تلاش می‌کنند تا یک نظام نظری کامل و منطقی را بسازند. مهم‌ترین تفاوت میان این دو گروه عمده، در ارتباط با زمینه‌های تحقیقاتی مورد علاقه‌شان است. برای گروه اروپایی زمینه‌های مورد علاقه عبارتند از رشد و توزیع و برای گروه آمریکایی نیز پویایی‌های پولی. این منجر به ایجاد این پیش‌فرض می‌شود که دو رویکرد به لحاظ بنیادین، با یکدیگر ناسازگار نیستند و در حقیقت هر دو نظریه مکمل یکدیگر هستند. هر دو گروه در رد سنتز نئوکلاسیک، تلاش کرده‌اند تا بازتفسیری از کینز را ارائه دهند. بازتفسیری که درصدد جداسازی آنچه واقعاً به عنوان نظریه کینزی در نظریه عمومی مطرح شده از باقی‌مانده‌هایی است که از رویکردهای نئوکلاسیک و مارشالی برجای مانده. چکیده تفسیر کمبریجی از کینز، در دو کار ارائه‌شده از سوی گارِگنانی و پاسینِتی به خوبی شرح داده شده است. در نوشتار «نکاتی در مورد مصرف، سرمایه‌گذاری و تقاضای موثر»1 (1965-1964)، پی‌یرآنجلو گارگنانی این ایده را مطرح کرد که اصل تقاضای موثر به اقتصادی اشاره دارد که در وضعیت تعادل بازتولید شده2 است. در چنین وضعیتی، پس‌انداز با سرمایه‌گذاری به گونه‌ای برابر است که تعادل میان تقاضای موثر و مقدار کالاهای تولیدی عرضه‌شده را تضمین کند. از طرفی این قضیه لزوماًً بهره‌برداری کامل منابع و اشتغال کامل را تضمین نمی‌کند. تعدیل پس‌انداز از سوی سرمایه‌گذاری، از طریق تغییرات در درآمد رخ می‌دهد. تغییرات درآمدی‌ای که ناشی از خود سرمایه‌گذاری باشد، نه ناشی از تعیین نرخ بهره.3 دوم آنکه در این حالت دیگر برای قیمت خدمات سرمایه، یک ارزش تعادلی وجود ندارد. رد مفهوم نرخ بهره نئوکلاسیکی، منجر به آن شد که گارگنانی مفهوم کارایی نهایی سرمایه را کم‌ارزش قلمداد کند و نظریه ترجیحات نقدینگی4 را تنها به عنوان یک ساختار کمکی که برای ارائه توضیحی جایگزین برای بهره مورد نیاز است، بپذیرد. او همچنین این ایده را که نظریه کینز مختص کوتاه‌مدت است نیز رد کرد. یا حتی پا را فراتر از این نیز گذاشت و استدلال کرد که اصل تقاضای موثر در بلندمدت تحقق می‌یابد. یعنی زمانی که فرض می‌شود اقتصاد حول مسیر تعادلی‌اش رشد می‌کند که در آن قیمت‌های نرمال حاکم می‌شوند. پاسینتی نیز در نوشتار «اقتصاد تقاضای موثر» (1977) حول نوعی از مسیر تفسیری مشابهی سیر کرد. مسیری که در آن کوشید تا از نظریه عمومی 
بازتفسیری ارائه دهد که بر پایه دیدگاه ریکاردویی بود. نوشتاری که با کشف مجدد قدرت «جانشین ریکاردویی»5 پایان یافت. بر مبنای چنین رویکردی، کینز از اینکه بخواهد با عشق به ظرافت و تقارن گمراه شود، دوری می‌کند و به جای آن تلاش می‌کند تعدادی رابطه علی شفاف و ساده را از میان متغیرهای اصلی اقتصادی به دست آورد. در این مسیر او قادر است تا موجودیت یک زنجیره علی یک‌سویه را معرفی کند که از سمت پول به سمت مصرف در جریان است و در مسیر خود از مفاهیم نرخ بهره، سرمایه‌گذاری و سطح درآمد نیز عبور می‌کند. ارائه تفسیری از کینز در یک چشم‌انداز بلندمدت، حول این ایده تمرکز دارد که اصل تقاضای موثر با زیرکی، مشکلی را حل می‌کند که راه‌حل مورد استفاده برای آن، بهتر از انواعی است که اقتصاددانان کلاسیکی و نئوکلاسیکی ارائه داده‌اند. راه‌حل مورد اشاره عبارت است از تعریف سطوح تولید و اشتغال. به عنوان مثال ریکاردو در زمان خودش فرض کرد که سطح تولید کل برون‌زاست. این درحالی است که در سایر موارد او سطح تولید کل را بر اساس اشتغال کاملی که از کار روی زمین مطابق قانون جمعیت مالتوس حاصل می‌شود، تعریف کرد. از سوی دیگر، اقتصاددانان نئوکلاسیک سطح تولید کل را بر اساس فرض اشتغال کامل قانون سِی و رفتار حداکثرسازی تعریف کردند. تمامی این فرضیه‌ها – قانون جمعیت، قانون سِی و رفتار حداکثرسازی– غیرواقع‌گرایانه هستند. در حقیقت اشتغال کامل نتیجه معمول و مشخص اقتصادهای واقعی نیست. با توجه به اصل تقاضای موثر، تولید کل با استفاده از اجزای مستقل از تقاضا تعریف می‌شود؛ به ویژه با استفاده از سیاست‌های پولی و مالی و احتمالاً تثبیت در هر سطحی؛ هرچند رسیدن به وضعیت اشتغال کامل نامحتمل باشد. در اینجاست که تفسیر ارائه‌شده از سوی شیکل وارد صحنه می‌شود. شیکل در نخستین کارهایش بر روی عدم‌اطمینان و «انتخاب‌های همراه با قطعیت»، شکل‌گیری انتظارات برپایه احتمالات را رد کرد. استدلال او برای این کار این بود که انتخاب‌ها، زمانی که به وجود می‌آیند، تکرار تجربه‌ها را ناممکن می‌کنند. کارگزاران اقتصادی از این حقیقت پرهیز می‌کنند و در نتیجه از شکل‌دهی انتظارات‌شان درباره همه رویدادهای ممکن نیز دوری می‌جویند. در عوض به این تمایل پیدا می‌کنند که توجه خود را به سوی «یک جفت» هدف امکان‌پذیر جلب کنند. دو هدفی که هردویشان برای آنها به شکل ویژه‌ای اهمیت دارد. این اهداف امکان‌پذیر مربوط به رخدادهایی هستند که «پیش از شکل‌گیری» تصمیم کارگزاران اقتصادی، توانایی (یا عدم توانایی) بالقوه غافلگیر کردن آنها را دارند. عدم ‌اطمینان در مرکزیت بازتفسیر شیکل از کینز واقع شده است و به عنوان عامل اصلی نوسانات اقتصادی و دلیل بنیادین ماهیت ذاتاً بی‌ثبات سرمایه‌داری در نظر گرفته می‌شود. مفهوم کارایی نهایی سرمایه، بر اساس این دیدگاه مورد ارزیابی مجدد قرار می‌گیرد. اما پیش از کار شیکل در فضای ضدنئوکلاسیکی نیز چنین ارزیابی مجددی انجام شده بود. شیکل اعتقاد دارد که کارایی نهایی سرمایه در قبال بهره‌وری سرمایه چیزی برای ارائه کردن ندارد. در عوض این مفهوم (کارایی نهایی سرمایه) چیزی بیش از نوعی «کیمیاگری روانی»6 نیست؛ ساختار روانی‌ای که با استفاده از آن کارآفرینان سعی می‌کنند از طریق انتظارات غیرعقلانی بنیادین، پاره‌ای از معیارها در مورد روانی سرمایه را مورد ارزیابی قرار دهند. زمانی که کارآفرینان با عدم‌ ‌اطمینان روبه‌رو می‌شوند، آن را به عنوان تلنگری برای آگاه شدن از غافلگیری‌هایی در نظر می‌گیرند که ممکن است از سوی رخدادهای غیرقابل پیش‌بینی ساخته شده باشند. انتظارات کارآفرینان در این زمینه زودگذر و فرار هستند. چنین چیزی علت بی‌ثباتی‌های بنیادین سرمایه‌داری است. بر اساس چنین دیدگاهی به وضوح می‌توان دریافت که نظریه ترجیحات نقدینگی نقش مهمی را بازی می‌کند؛ به گونه‌ای که کاهش عدم ‌اطمینان در برابر ریسک را ناممکن می‌کند. در حقیقت پول به عنوان یک ابزار ضروری بیمه‌کننده در مواجهه با رخدادهای غیرقابل پیش‌بینی در نظر گرفته می‌شود. به عنوان مثال، هرچند پول می‌تواند به ایجاد بی‌ثباتی اقتصادی کمک کند، در مورد ترجیحات نقدینگی و رفتار غیرعقلانی سفته‌بازان، ممکن است بر آثار تالم‌برانگیز عدم‌ اطمینان و عدم اعتماد به نفس کارآفرینان بیفزاید. از این روی، مطالعه عواملی که در فعالیت اقتصادی انجام می‌شود، اهمیت پیدا می‌کند. مهم‌تر از همه اینها نیز مسیری است که در آن تولید و اداره اقتصاد سازماندهی می‌شود. 

منبع:
An Outline of the History of Economic Thought, Second Edition, Ernesto Screpanti and Stefano Zamagni, Translated by David Field and Lynn Kirby,Oxford University Press, Paperback, 578 pages, Jul 2005.
پی‌نوشت‌ها:
1- note su onsume, investimenti domanda effettiva
2- reproduction equilibrium
3- یعنی اگر معادله سرمایه‌گذاری را به صورت I = I0 – ar در نظر گیریم که در آن I0 جزء ثابت سرمایه‌گذاری و r نرخ بهره باشد و همچنین a نیز ضریب ثابتی باشد، برای برابری I و S، جهت ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضای کل، تغییرات در سرمایه‌گذاری می‌بایست ناشی از تغییرات سرمایه‌گذاری ثابت (I0) باشد و نه نرخ بهره (r) – مترجم.
4- Liquidity preferences
5- Ricardian vice
6- Psychic alchemy
 
 
~ هفته نامه تجارت فردا

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *