ثروت معدنی مغولستان افزایش مییابد
چنگیزخان، معروفترین فرد مغولستان، امپراتوری عظیمی بنا نهاد که از کره جنوبی تا شرق اروپا – از روسیه در شمال تا هند در جنوب- را دربر میگرفت. اگرچه با فتوحات بیرحمانه، این امپراتوری بزرگترین امپراتوری تاریخ بشر بوده و تاثیر آن از لحاظ فرهنگی و سیاسی بسیار بیشتر از آنی است که تصور میشود.
مغولستان در نتیجه سکولاریسم قد برافراشت و بسیاری از هنجارهای فرهنگی را در سراسر امپراتوری خود گسترش داد، اما طولی نکشید که این نفوذ گسترده تدریجاً تحلیل رفت. فرزندان تموچین – نام زمان تولد چنگیزخان- دستخوش تنگدستی و قناعت و نزاع داخلی شدند. امپراتوری به دشتها و آسمان آبی سرزمین خود عقبنشینی کرد و به عنوان یک کشور بیاهمیت سیاسی تاکنون باقیمانده است. اما با پایان حکومت کمونیست و افراطگریهای آن، مغولستان با اصلاحات سیاسی و اقتصادی، بار دیگر رو به پیشرفت است.
اما ظهور اخیر مغولستان در صحنه بینالمللی به سبب قدرت نظامی، اسبها و تیر و کمانها نیست، بلکه به علت دانش زمینشناسی است. مغولستان بخشی از کمربند کوهزایی آسیای مرکزی (اصطلاح زمینشناسی برای رشته کوه حاصل از تغییرات زمینساختی صفحات قارهای) است. این امر موجب شده ناحیه زمینشناسی مغولستان فوقالعاده غنی از منابع معدنی باشد که مقدار زیادی از آن تاکنون کشف و نقشهبرداری نشده است. این کشور دارای ذخایر گسترده زغالسنگ، مس و طلاست که برای چین که تشنه منابع است دارایی بسیار ارزشمندی محسوب میشود. همچنین دارای مقادیر عظیمی از مولیبدن، اورانیوم و سریم – یک ماده معدنی کمیاب خاکی- است. این فلزات همگی در تولید محصولات پیشرفته فناورانه استفاده میشوند و با کشف اخیر ذخایر تنگستن داخل مغولستان در نزدیکی چین، احتمال میرود که پتانسیل مغولستان برای کانیهای کمیاب خاکی در حال رشد باشد.
یکی از بزرگترین معادن جهان تا به امروز، معدن مس و طلای Oyu Tolgoi در مغولستان است. این معدن توسط شرکت کانادایی معادن ایوانو اداره میشود که اکثریت سهام آن متعلق به غول معدنکاوی جهانی ریو تینتو است. بر اساس برآوردهای اولیه، این معدن دارای حدود 36 میلیون تن مس و بیش از 1300 تن طلاست. با توجه به آغاز تولید تجاری در سال 2013، معدن در جنوب صحرای گبی، نزدیک چین و 550 کیلومتر دورتر از اولان باتور واقع شده است که این معدن را برای صادرات از طریق بنادر چینی، یک مکان ایدهآل میسازد.
در سال 2011 صادرات مواد معدنی به بیش از 3/2 میلیارد دلار رسید که به نوبه خود، به روشنی بزرگترین صادرات این کشور بود. افزایش عظیم تقاضا موجب مزیت بیسابقهای در صادرات زغالسنگ به چین شد که 92 درصد از صادرات این کشور را در سال 2011 تشکیل میداد.
اما مواد معدنی تنها مسائل امروزی و جدید مغولستان نیست. پس از استقلال یافتن از چین در سال 1921، این کشور به عنوان یک دولت تکحزبی در بین اقمار اتحاد جماهیر شوروی اداره میشد. حزب مسوول، به نام حزب انقلابی خلق مغولستان (MPRP)، اطمینان داد که نفوذ اتحاد جماهیر شوروی را برای مردم در مقایسه با قرنها سلطه چینیها قابل تحملتر سازد. حزب انقلابی خلق مغولستان با تاثیرگذاری عمیق بر فرهنگ کشور، از سالهای 1921 تا سال 1992 حاکم بود.
در غرب مغولستان، در مسیر رودخانه انون و در منطقه اطراف کوه بورخان خلدو، مکانی به نام «منطقه ممنوعه» وجود دارد. این منطقه به خاطر محل دفن چنگیزخان این نام را گرفته که برای دامداران مغولی معتقد مکانی مقدس است. اما مسکو از اشتیاق ناسیونالیستهای مغولی برای به یادآوردن دوباره غرور میهنپرستانه و مبارزات استقلالطلبانه ناخشنود بود بنابراین تصمیم گرفت این منطقه را به طور کامل ببندد و آن را با یک حصار نظامی به شدت محافظت شده احاطه کند. مجازات ورود به این منطقه، مرگ بود و توسعه زیرساختها در اطراف منطقه، از جمله ساخت و ساز جادهها ممنوع اعلام شد. امروزه این منطقه هنوز به وسیله ماهواره قابل مشاهده است. بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که آن منطقه، مکانی ایدهآل برای تمرین موشکی اتحاد جماهیر شوروی بوده و دلالتهای قوی وجود دارد که در برخی نقاط آن کلاهک هستهای نگهداری شده است.
سالهای بسیاری مردم مغولستان در فقر مطلق به سر میبردند و از نگاه به تاریخ خود دلسرد شده بودند. روشنفکران و باستانشناسانی که به دقت در دوران حکومت چنگیزخان یا تاریخ امپراتوری تفحص میکردند به طور منظم حذف و کنار گذاشته میشدند. زبان مغولی که قرنها به خط اویغوری مغولی نوشته میشد که توسط پژوهشگران چنگیزخان ایجاد شده بود، از دهه 1940 به بعد به خط سیریلیک مغولی نوشته میشود و امروزه هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد.
مغولستان از زمان استقلال، به سرعت شروع به تغییر کرد. این کشور به هیچ وجه دارای یک دموکراسی کامل نیست، اما دموکراسی چندجزیي دارد. این را آمارها میگوید. بر اساس دادههای بانک جهانی، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی واقعی مغولستان در سال 2010، 4/6 درصد بوده است اما پیشبینی میشود این رقم در سالهای آینده، حداقل 15 درصد باشد. در سال 1990، رشد تولید ناخالص داخلی واقعی منفی سه درصد بود که به معنی کاهش جدی رشد اقتصاد بود. امید به زندگی از تنها 61 سال در سال 1990 به 67 در سال 2008 افزایش یافته است، در مقایسه با افزایش 75 به 79 سال برای اتحادیه اروپا در مدت مشابه.
دولت مغولستان همچنین نفع عظیمی از کمکهای خارجی توسعهای (ODA) میبرد، اما تدریجاً دریافت این کمکها را کاهش داده است. مقدار کمکهای خارجی توسعهای دریافتی مغولستان از 85 درصد درآمد دولت در سال 2000 به تنها 17 درصد در سال 2008 کاهش یافته است که با افزایش رو به رشد صادرات مواد معدنی به آرامی کم میشود. جمعیت کشوری که سه برابر سرزمین فرانسه وسعت دارد، در سال 2008 تنها به 7/2 میلیون نفر رسیده است.
اما بدیهی است که همه چیز خوب نیست. در همان سال، 2/35 درصد از جمعیت زیر خط فقر زندگی میکردند، با توجه به گزارش بانک توسعه آسیایی این درصد در سال 2009 به رقم نگرانکننده 7/38 درصد افزایش یافته است. در حال حاضر این کشور در معرض ریسک بالای ابتلا به «بیماری هلندی» است که به موجب آن با اتکا بر منابع طبیعی و دور شدن از تولید، اقتصاد خود را نسبت به تغییرات ناگهانی بازارهای بینالمللی، شکننده و آسیبپذیر باقی خواهد گذاشت، همانگونه که رشد تولید ناخالص داخلی واقعی در سال 2009 در مقایسه با افزایش 9/8درصدی سال پیش از آن، به منفی 3/1 درصد رسید.
در نتیجه، اقتصاد مغولستان با مشکلات تورمی وخیمی مواجه میشود که سرمایهگذاری خارجی موجب آن بوده است. در طول سال 2011، نرخ تورم در برابر هدف «بهینه» در نظر گرفتهشده کلی سهدرصدی، به 2/9 درصد رسید. به گفته بسیاری از اقتصاددانان به علت افزایش رشد، نرخ تورم در سالهای آینده حدود 13 درصد است. این یعنی برای مردمی که به طور سنتی کوچنشین بودند، قیمت گوشت، که جزو اصلی رژیم غذایی مغولستانیهاست، سر به فلک کشیده است. درصد فقرای شهری نیز رو به افزایش است.
مغولستان با مسائل مربوط به حقوق زمین و استحقاق قانونی نیز دست و پنجه نرم میکند که حاصل دو سیستم متضاد است. یکی از آنها که از زمان کتاب یاسای چنگیزخان (قانون بزرگ) در قانون محفوظ است، بیان میکند هر گلهدار میتواند خیمه خود را در هر نقطه کشور بدون هیچ مانعی برپا کند. این با رژیم کمونیستی متناسب است که مالکیت خصوصی را منع میکند، اما پس از آن مالکیت خصوصی در قانون اساسی جدید سال 1992 حمایت شد. کاملاً واضح است که این با مورد قبلی در تضاد است و منجر به مشکل جدی برای بیشتر مهاجران کوچنشین حومه شهرها شد که قادر به تهیه مسکن نبودند.
در جبهه سیاسی، حزب انقلابی خلق مغولستان (MPRP) هنوز نفوذ و قدرت زیادی دارد. این حزب تصمیم گرفته است حرف «R» مربوط به کلمه انقلاب را در نام خود حذف کند و تبدیل به حزب خلق مغولستان شود، این حزب تقریباً بدون وقفه تا سال 2004 حاکم بوده است. حزب اصلی مخالف آن حزب دموکرات است که از سال 2006 در یک ائتلاف دولتی با MPP بوده است و توسط نخستوزیر فعلی، سوخباتارین باتبولد، عضو MPP اداره میشود.
مغولستان که بین روسیه در شمال و چین در جنوب قرار گرفته، همواره در سایه همسایگان خود زندگی کرده است. به خاطر خشم مردمی رو به افزایش علیه چینیها، مغولستان تلاش میکند به ائتلافهای سیاسی خود تنوع بخشد و یکسری معاهدات تجاری با سایر کشورها به امضا برساند تا از اتکای بیش از حد به چین جلوگیری کند. در حال حاضر ایالات متحده، ژاپن و کره جنوبی همگی در تلاش هستند از منابع معدنی این کشور بهرهمند شوند.
به این دلیل، مغولستان در حال دست یافتن به قدرت جهانی است و به سرعت تبدیل به یک منبع استراتژیک مواد معدنی برای تقویت رشد فناورانه در جهان میشود. اما مهم است رهبران مغولستان به یاد داشته باشند که همراه با این قدرت رو به رشد، مسوولیتی نیز نسبت به مردم این کشور دارند. آخرین چیزی که مغولستان نیاز دارد درس گرفتن از به اصطلاح «نفرین منابع» در اقتصادهای آفریقاست، جایی که ثروت اندکی از صنایع استخراجی رو به رشد به سوی شهروندان جریان دارد. بدون اصلاحات سیاسی و اقتصادی ضروری و مورد نیاز، این احتمال میرود که شرکتهای خارجی استخراج معدن برای ایفای نقش فعالتر در توسعه، توسط مشتریان و قدرتهای غربی تحت فشار قرار گیرند.
آخرین باری که مغولستان به برتری بینالمللی دست یافت، به واسطه وسعت و دامنه حکومت خود بود و یک امپراتوری بینظیر در تاریخ به وجود آورد. ترقی مدرن امروزی آن به دلیل ثروت مواد معدنی، شکل متفاوتی به خود میگیرد، اما باید دید که آیا رویای گسترش نفوذ تموچین به سرعت در حال تبدیل شدن به واقعیت است.
نوشته: پاسکال گودمن
ترجمه: جعفر خیرخواهان
Hits: 0