انقلاب درازمدت فناوری سرانجام به وقوع پیوست. توماس ادیسون در سال 1913 گفته بود این امکان وجود دارد که بتوان هر رشته دانش انسانی را با تصاویر متحرک آموزش داد. او پیشبینی میکرد که کتابها در آینده نزدیک از کلاسها حذف شوند. اما در واقع تصاویر متحرک تاثیر زیادی در تحصیل نداشتهاند. تا همین اواخر کامپیوتری هم چنین وضعیتی داشتند. اما از دهه1970 آیندهنگران سیلیکون ولی ادعا میکنند که صنعت آنها کلاسهای درس را از پایه متحول میکند و با تکیه بر این ادعا آنها توانستند فناوریهای زیادی را به مدارس بفروشند. کودکان برای تحقیقات، تایپ مقالات و حتی تقلب کردن از رایانه استفاده میکنند. اما هسته اصلی آموزش از قرون وسطی تغییر نکرده است: معلمی که بر روی صحنه قرار میگیرد و درسها را به ردیفهایی از دانشآموزان ارائه میدهد. هم نسل قدیم و هم نسل جدید با این وضعیت به خوبی آشنا هستند. اما سرانجام انقلابی در راه است. در قلب این انقلاب ایده حرکت از سمت «یک آموزش برای همه» به سمت رویکردی فردگرایانه قرار دارد که در آن فناوری به هر کودک اجازه میدهد تا با سرعت متفاوتی درس را دریافت کند. در برخی موارد برنامههای قابل انطباق رایانهای و در موارد دیگر مدرسان فوق بشری مداخله میکنند. در چنین حالتی وظیفه معلمان کلاسها از گویندگی به مربیگری تغییر میکند. آنها توجه خاص و فردی را به دانشآموزانی معطوف میکنند که نیازمند کمک هستند. از دیدگاه نظری شرایط کلاسها تغییر میکند و اطلاعات پایه بیشتری در منزل و از طریق صفحات رایانه عرضه میشود. اوقات کلاسها برای تلفیق، پالایش و آزمودن آن دانش صرف میشود. این کار شبیه بررسی تکالیف دانشآموزان است که این بار به طور موثرتری انجام میگیرد. رویکرد جدید این نوید را میدهد که میلیونها کودک میتوانند با هزینه کمتر، آموزش بهتری دریافت کنند اما اجرای آن مستلزم پذیرش آن از جانب معلمان و سیاستمداران است.
اما چرا این دفعه با زمانهای دیگر تفاوت دارد؟ دلیل اصلی آن است که تعداد زیادی از تحولات بزرگ همزمان روی میدهند: شبکههای پرسرعت تلفن همراه، تبلتهای ارزانقیمت، توانایی پردازش حجم وسیعی از دادهها با قیمت اندک، بازیهای پیچیده آنلاین و نرمافزارهای سازگار یادگیری همه در یک زمان به عرصه آمدهاند. به عنوان مثال، کتابهای درسی جدید دیجیتال دوجانبه با قابلیت ارزیابی درونی میتوانند هر زمان و با توجه به میزان و نوع یادگیری کودک تغییر کنند. حتی در مواقعی دانشآموز متوجه نمیشود که در معرض امتحان قرار گرفته است. نرمافزارهای کشف دادهها میتوانند پیشبینی کنند بدون توجه خاص چه زمانی ممکن است دانشآموز در خواندن یا ریاضیات نمره قبولی کسب نکند. به این ترتیب معلم این امکان را دارد که قبل از آنکه دیر شود مداخله کند. آموزش عالی در این زمینه پیشتاز است. کورسرا یکی از پیشگامان ارائه دورههای گسترده آنلاین است. با گذشت یک سال از شروع این برنامه هماکنون 9/3 میلیون دانشجو در سراسر جهان از دورههای 83 موسسه آن استفاده میکنند. دانشکدهها همیشه علاقهمند بودهاند تا از فناوریها استفاده کنند. دانشگاه آزاد تلویزیونی بریتانیا اکنون 44ساله شده است. اما اینک مدارس از آنها پیروی میکنند. چهار سال پس از آنکه سلمانخان شغل خود را در یک صندوق سرمایهگذاری رها کرد تا ویدئوهای آموزش ریاضیات تولید کند، آکادمی شش میلیون کاربر ثبتشده دارد که تلاش میکنند هر روز سه میلیون مساله ریاضی را حل کنند. این آکادمی اکنون برنامه درسی خود را از ریاضیات و حوزه کاری خود را از آمریکا فراتر برده است. گفته میشود کارلوس اسلیم که یکی از ثروتمندترین مردان جهان است قبول کرده است هزینه تدوین یکی از برنامههای درسی آکادمی خان را برای کودکان دبستانی در مکزیک - سرزمین مادریاش- بپردازد.
فناوری تحصیل طرفداران خود را پیدا کرده است. بیل گیتس این زمان را «لحظهای خاص برای تحصیل» مینامد. بخش خصوصی به میزان زیادی در این فرآیند سرمایهگذاری میکند. روپرت مورداک به برنامه آموزش تجارت دیجیتالی خود به نام آمپلیفای اجازه میدهد امسال حدود 180 میلیون دلار ضرر بدهد به آن امید که بتواند بر بازار فناوری تحصیل مسلط شود. بازاری که به گفته رسانههای خبری به زودی فقط در آمریکا 44 میلیارد دلار ارزش خواهد داشت. جمز (GEMS) که یک موسسه آموزشی مستقر در دوبی است، قصد دارد استفاده از فناوری را در هند و غنا گسترش دهد تا بتواند به کودکان مناطق دورافتاده دسترسی داشته باشد. دیگران چندان مطمئن نیستند. بسیاری از والدین نسل جدید را بیسوادانی میدانند که همیشه در حال بازی هستند. وقت خود را با رایانه میگذرانند و پیامکهایی سرشار از غلط املایی مینویسند. معلمان شاید از وبسایتهای فناوری تحصیل استفاده کنند اما اتحادیههای صنفی آنها از این امکان که مدارس را میتوان با معلم کمتر اداره کرد، نگران هستند و دوست ندارند شرکتهای خصوصی مانند بنگاه خبری مورداک از تحصیل درآمد کسب کنند. نگرانیهایی هم درباره حفظ حریم خصوصی وجود دارد. شرکتهای فناوری تحصیل به ذخیره زیادی از دادههای شخصی دانشآموزان دسترسی پیدا میکنند.
ظاهراً کارایی دارد
اکنون بسیاری از این نگرانیها برطرف شدهاند. شرکتهای منفعتطلب مدتها به کار چاپ و فروش کتابهای درسی اشتغال داشتهاند و دلیلی هم وجود ندارد که نتوان قوانین حفظ حریم خصوصی را به مدارس تعمیم داد اما هنوز بزرگترین سوال پابرجاست: آیا کودکان بیشتر میآموزند؟ این موضوع به معلمان بستگی دارد زیرا حتی بهترین فناوریها بدون حمایت معلمان به جایی نمیرسند. شواهد مرتبط با کارآمدی فناوری تحصیل بیشتر از ایالات متحده میآید. اکثر شواهد نشان میدهند هرگاه معلمان به خوبی و به طور صحیح آموزش دیده باشند این فناوری موثر است. دانشآموزان کمدرآمد مدارس زنجیرهای راکت شیپ در سنخوزه کالیفرنیا که از فناوری جدید استفاده میکنند عملکردی بهتر از دانشآموزان مناطق ثروتمند ایالتهای دیگر دارند. نرمافزار آکادمی خان که عملکرد بسیار خوبی در برنامههای آزمایشی داشته است، هماکنون راه خود را به مناطق ثروتمند آمریکا که مدارس بسیار خوبی دارند باز کرده است. فناوری تحصیل در کوتاهمدت باعث افزایش نابرابری اجتماعی میشود چراکه مدارس ثروتمند و به ویژه مدارس خصوصی با اشتیاق از آنها استفاده خواهند کرد. این در حالی است که مدارس دولتی با بودجه ناچیز خود به زحمت میتوانند پول لازم را برای خرید فناوری تهیه کنند لذا دانشآموزان فقیر عقب میمانند. دولتها باید با سرمایهگذاری در این زمینه به آنها کمک کنند. این کمکرسانی در تعدادی از دولتها از قبل شروع شده است. در کره جنوبی اینترنت پرسرعت در همه مدارس در دسترس است. اخیراً باراک اوباما وعده داد که ایالات متحده هم همین کار را انجام میدهد. قوانین باید به گونهای تغییر کند که دانشآموزان بتوانند با کسانی همکلاس شوند که سطح علمی مشابهی با آنان دارند نه اینکه کلاسبندیها بر مبنای سن صورت گیرد. اما بزرگترین چالش برای سیاستمداران مقابله با اتحادیههای صنفی قدرتمند معلمان است. والدین و مالیاتدهندگان باید جانب سیاستمداران را بگیرند. از قبل ثابت شده است که تحصیل در مقایسه با دیگر رشتهها و صنایع در مقابل بهبود بهرهوری حاصل از فناوریها سرسختانه مقاومت میکند. موج اخیر فناوری تحصیل این مقاومت را متحول خواهد کرد. چنین به نظر میرسد که فناوری به مدت یک قرن تلاش داشته است تا تحصیل و آموزش را شکلی تازه ببخشد. اکنون زمان چنین تحولی رسیده است. این نظر که فناوری میتواند انقلابی در تحصیل ایجاد کند، تازه نیست. در قرن بیستم هر نوآوری جدید کاربردهایی در تحصیل و آموزش داشت. شرکتهای تولید ماشین تایپ، تصاویر متحرک، پروژههای پخش فیلم، تلویزیونهای آموزشی، رایانهها و سیدیرامها همه وعده میدادند که عملکرد دانشآموزان را بهتر میکنند. در اواخر دهه 1990 پول و سرمایه زیادی به سمت رایانههای آموزشی سرازیر شد. این وعدهها دروغین نبودند. برخی دانشآموزان برجسته و باانگیزه از فناوریهای جدید استفاده کردند و چیزهایی آموختند که فراگیری آن در حالات دیگر امکانپذیر نبود. در بسیاری از کلاسها نیز از رایانهها برای بهبود کارآمدی و مشارکت بیشتر دانشآموزان استفاده میشد. نمیتوان به طور کامل به وعدهها اعتماد کرد چراکه گاهی اوقات نتایج کمتر از آن چیزی است که در ابتدا ادعا میشد اما شواهد نشان میدهد تغییری بزرگ در راه است.
منبع: The Economist
Hits: 0