فرانسه در دوران گذار پس از جنگ جهانی دوم

دلایل افزایش جمعیت فرانسه
کاهش در نرخ مرگ و میر: نرخ مرگ و میر از 2/13 درصد در سال 1946 به 7/10 درصد در سال 1964 کاهش یافت.
خانوادههای بزرگتر: به طور معمول خانوادهها فقط دو فرزند داشتند اما این روند در میان نسل بعد از جنگ به دو یا سه فرزند افزایش یافت. بزرگترین خانوادهها آنهایی بودند که سرپرست خانواده تاجر یا پیشهور بود.
مهاجرت: شغلهای زیادی پدید آمدند که فرانسه نیروی کار لازم برای اختصاص به آن مشاغل را نداشت. کارخانهدارها به جذب مهاجران از کشورهای مهاجر از جمله مراکش و الجزیره پرداختند.
خانوادههای بزرگ و کمبود مسکن، موجب ایجاد وضعیتی دشوار برای خانوادههای با درآمد کم شد؛ عمدتاً سه نفر که در اتاقی کوچک زندگی میکردند. دولت به برنامهریزی ایجاد مسکن برای قشر کمدرآمد پرداخت. تاجری به نام جان مونت، رئیس هیات برگزارکننده طرحی عمومی برای اقتصاد فرانسه بود. آژانس برنامهریزی اقتصادی در ژانویه 1946 تاسیس شد. اولین قدمی که برای توسعه اقتصادی فرانسه برداشته شد، بهره بردن از برنامه اقتصادی مارشال بود؛ برنامهای که ایالات متحده آمریکا برای جبران صدمات وارد شده به کشورهای اروپایی در طول جنگ، مطرح کرد.
خاستگاه اصلی این طرح، بخشهای اصلی مانند منابع بانکی، بیمه، سوخت و انرژی بود. فرانسه در سال 1959 برای رقابت با سایر کشورهای اروپایی به جامعه اقتصادی اروپا پیوست و این سرآغاز تجارت بینالمللی برای فرانسه بود. آنها ریسک کاهش 5/17درصدی ارزش فرانک را پذیرفتند و به جای آن افزایش چهاردرصدی حجم تجارت از چهار درصد در سال 1948 به 8/10 درصد در سال 1959 افزایش یافته است. همچنین روند صنعتی شدن و مدرنیزاسیون در کشاورزی، زمینههای تهیه غذای کافی برای تغذیه جمعیت رو به رشد را فراهم کرد. کمکم نشانههای از بین رفتن بیکاری آشکار شد و کیفیت زندگی در سطح بالایی قرار گرفت. در هر خانه، یک یخچال، یک ماشین و یک تلویزیون وجود داشت. امکاناتی که پیش از این تنها در خانه ثروتمندان وجود داشت. جنبش آزادی زنان در ماه می سال 1968 تغییراتی در چهره نیروی کار را پدید آورد. زنان حقوق مدنی خود را طلب کردند و توانستند حق کار کردن بدون کسب رضایت شوهرانشان را به دست آورند. پایان دوران شکوهمند 30ساله با بحران نفتی در سال 1973 همراه شد. کشورهای عربی در اقدامی تلافیجویانه از دادن نفت به ایالات متحده و هلند به دلیل کمکرسانی آنها به رژیم صهیونیستی، سر باز زدند. این کار قیمت نفت و گاز را به شدت افزایش داد و باعث رکورد جهانی شد. همان طور که مردم شغل خود را از دست میدادند، خصومت با مهاجران افزایش یافت و اغلب مهاجران اولین کسانی بودند که شغلشان را از دست میدادند. با توجه به همین موضوعات، فرانسه در دهههای اخیر سیاستهای مهاجرتی خود را سختگیرانهتر کرد. فرانسه به شدت به نفت برای تولید برق وابسته بود و به منظور کاهش وابستگی خود به نفت، در انرژی هستهای سرمایهگذاری کرد. امروزه نیروگاههای سوخت فسیلی به نیروگاههای هستهای تبدیل شدهاند. علت عمده رشد اقتصادی فرانسه، افزایش بهرهوری و افزایش ساعات کار بود. جمعیت نیروی کار در حال افزایش بود و همزمان مطالعات برای افزایش بهرهوری انجام میشد. در سال 1950 متوسط درآمد فرانسه 55 درصد متوسط درآمد در آمریکا بود و در سال 1973 این رقم به 80 درصد رسید. در میان کشورهای بزرگ، تنها ژاپن رشد سریعتری نسبت به فرانسه داشت. فرانسه در دهه 80 قدرت اقتصادی پیشرو در جهان و چهارمین صادرکننده بزرگ محصولات کشاورزی بود و تبدیل به بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده اروپایی شد که 10 درصد تجارت جهانی را به خود اختصاص داده بود. بخش خدمات در این کشور به سرعت رشد میکرد و به بزرگترین بخش تبدیل شد و مازاد تجارت خارجی عمدتاً از درآمدهای گردشگری حاصل میشد. این رونق اقتصادی اثرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بسیاری در سراسر جهان بهجا گذاشت: جنبشها و پدیدههای مرتبط با این دوره از جنگ سرد، پستمدرنیسم، مبارزه با استعمار، افزایش قابل توجه در مصرف، دولت رفاه، رقابت فضایی، جنبش عدم تعهد، جایگزینی واردات، مخالفت با جنگ ویتنام، جنبش حقوق مدنی، آغاز موج دوم فمینیسم و یک مسابقه تسلیحاتی هستهای.
منابع:
1- http://en.wikipedia.org/wiki/Trente_Glorieuses
2-http://carolinenotes.com/les-trente-glorieuses-thirty-glorious-years/
Hits: 0