تولید

فوریه 20, 2014

 

productionتولید عبارت است از ایجاد وسایل حیاتی انسان ها و تشکیل مناسبات اجتماعی مادی ئی که در چارچوب آنها، انسان ها به تولید می پردازند.

الف

· تولید شالوده زندگی اجتماعی و در تحلیل نهائی، گشتاور تعیین کننده توسعه جامعه بشری است.

ب

· تولید همیشه در فرم های اجتماعی معین تاریخی صورت می گیرد.

ت

· تولید روندی است که در مناسبات تولیدیتاریخا تعیین گشته صورت می گیرد و به تولید و باز تولید شرایط هستی مادی و مناسبات متقابل انسان ها، یعنی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی منجر می شود.

پ

· پیش شرط های تولید اجتماعی به شرح زیرند:

۱

· وجود انسان ها

۲

· وجود طبیعت

۳

· به عبارت دقیقتر کار انسانی

۴

· موضوع کار

۵

· وسایل کار

‪I‬

شرایط طبیعی تولید

· شرایط طبیعی تولید را عوامل زیرین تشکیل می دهند:

۱

غنای طبیعی مربوط به مواد غذائی

· غنای طبیعی مربوط به مواد غذائی به شرح زیرند:

الف

· حاصلخیزی زمین

ب

· ماهی مندی آبها

ت

· شکار

پ

· میوه جات و امثالهم.

۲

غنای طبیعی مربوط به وسایل کار

· غنای طبیعی مربوط به وسایل کار به شرح زیرند:

الف

· آبشارها.

ب

· رودخانه های قابل کشتیرانی.

ت

· مواد خام طبیعی برای تهیه وسایل کار از قبیل مواد زیر:

۱

· چوب

۲

· سنگ آهن

۳

· ذغال سنگ

۴

· نفت و امثالهم.

پ

· به قول کلاسیک های مارکسیسم، «غنای طبیعی مربوط به مواد غذائی در اوایل تشکیل فرهنگ بشری، نقش مهمی به عهده داشته است و غنای طبیعی مربوط به وسایل کار در مراحل توسعه یافته تر فرهنگ بشری اهمیت عظیمی کسب می کند»

· (کلیات مارکس و انگلس، جلد ۲۳، ص ۵۳۵)

ث

· درمرحله معینی از توسعه اجتماعی، غنای طبیعی مربوط به مواد غذائی به سدی در راه توسعه تولید و در نتیجه به سدی در راه توسعه جامعه بدل می شود.

· زیرا این امر انگیزه استفاده از وسایل و متدهای نوین برای مبارزه با طبیعت را از بین می برد.

ج

· میزان استفاده از شرایط طبیعی تولید به سطح توسعه نیروهای مولده جامعه وابسته است.

۱

· از این رو مسئله مناسب بودن و یا نامناسب بودن شرایط طبیعی موجود در کشوری مفروض و در زمانی معین برای توسعه تولید، باید همواره بطور تاریخی ـ مشخص مورد بررسی قرار گیرد.

۲

· اما نه فقط سطح توسعه نیروهای مولده، بلکه علاوه بر آن خصلت مناسبات تولیدی نیز تأثیر معینی بر میزان و نوع استفاده از شرایط طبیعی تولید اعمال می کند.

· ‪ ‬

۳

· از این رو، به قول کلاسیک های مارکسیسم، مثلا حاصلخیزی زمین «مشخصه طبیعی صرفی، آن سان که بتوان تصور کرد، محسوب نمی شود.

· زیرا حاصلخیزی زمین بامناسبات اجتماعیمربوطه در پیوندی تنگاتنگ قرار دارد.

· قطعه زمینی می تواند زمین حاصلخیزی برای کشت گندم باشد، ولی قیمت گندم در بازار می تواند سبب شود که دهقان آن را به چمن مصنوعی مبدل کند و بی حاصلش سازد.»

· (کلیات مارکس و انگلس، جلد ۴، ص ۱۷۲)

۴

· شرایط طبیعی تولید آنقدر برای توسعه تولید و در نتیجه برای توسعه جامعه اهمیت دارند، که سب شود که «کیفیت کاری واحدی در کشورهای مختلف، میزان متفاوتی از نیازهای جامعه را برطرف سازد و در شرایط مشابه، زمان کار لازم در آن کشورها با هم فرق داشته باشد.»

· (کلیات مارکس و انگلس، جلد ۲۳، ص ۵۳۷)

۵

· پس شرایط طبیعی تولید نه تنها شرایط همیشه ضرور برای تولیدند، بلکه علاوه بر آن تأثیر کم و بیش مثبتی بر توسعه تولید اعمال می کنند.

‪II‬

وجود انسان ها

الف

· وجود انسان ها و تولید مثل آنها ـ بطورکلی ـ شرط لازم تولید محسوب می شود.

ب

· تراکم جمعیت و افزایش آن توسعه اجتماعی را تحت تأثیرقرار می دهد.

ت

· توسعه نیروهای مولده در کشوری با تراکم نازلتر جمعیت، در مقایسه با کشوری با تراکم بالاتر جمعیت کندتر است.

پ

· اما تراکم و کثرت جمعیت تحت همه شرایط و در همه زمان ها به تسریع توسعه تولید منجر نمی شود.

ث

· تراکم و کثرت جمعیت تنها امکان توسعه تولید را فراهم می آورد.

· مراجعه کنید به دیالک تیک امکان و واقعیت در تارنمای دایره المعارف روشنگری

ج

· جامه واقعیت پوشاندن به این امکان، وابسته به عوامل زیرین است:

۱

سطح توسعه علم و تکنیک

· اولا وابسته به این است که که آیا سطح توسعه موجود علم و تکنیک، توسعه توفانی نیروهای مولده را مجاز می دارد و یا نه؟

۲

فرم اجتماعی تولید

· ثانیا وابسته به این است که آیا فرم اجتماعی تولید علاقه مندی مولدین (و در جامعه طبقاتی علاقه مندی مالکین وسایل تولید) را به توسعه تولید برمی انگیزد و یا نه؟

۱

· روند تولید ـ ماهیتا ـ از سوئی به معنی از آن خود کردن طبیعت توسط انسان ها و تغییر آن برطبق اهداف خویش است.

۲

· روند تولید ـ ماهیتا ـ از سوی دیگر به معنی تشکیل مناسبات اجتماعی ئی است که انسان ها در چارچوب آن زندگی می کنند و مناسبات زندگی انسانها را تشکیل می دهد.

۳

· در بکار افتادن همزمان کار و وسایل تولید، انسان ها از طریق تأثیرگذاری بر دیگر، یعنی از طریق برقراری مناسبات اجتماعی معینی با یکدیگر، به تولید نعمات مادی موفق می شوند.

۴

· تولید شرایط هستی و شرایط زندگی مادی نیز علت توسعه تولید محسوب می شود.

۵

· انسان در روند تولید به عیب و نقص و محدودیت ابزارهای تولید خود پی می برد و با ایجاد تکنیک تازه تر و بهتر به رفع آنها مبادرت می ورزد.

۶

· از این رو هر ابزار تولید تازه، هر تکنولوژی عالی تر، نتیجه حل تضاد هماره تازه زاد میان عوامل زیر است:

الف

· نتیجه حل تضاد میان نیازمندی های مولدین به ابزارهای تولیدی کاملتر است.

ب

· نتیجه حل تضاد میان محدودیت نسبی و یا «مقاومت» اشیای مورد نظر و قوای طبیعی است که در تولید مورد استفاده قرار می گیرند.

۷

· ما اینجا ـ ماهیتا ـ با تضادهای هماره تازه زاد میان جامعه و طبیعت سروکار پیدا می کنیم، تضادهائی که از طریق توسعه نیروهای مولده حل می شوند.

۸

· سطح توسعه نیروهای مولده هم تعیین کننده میزان تسلط انسان بر طبیعت است و هم تعیین کننده خصلت مناسبات تولیدی است.

۹

· در حال حاضر انقلاب علمی و فنی به تحول تولید منجر می شود.

۱۰

· مناسبات تولیدی تعیین کننده عوامل زیر است:

الف

· تعیین کننده هدف و آماج تولید است.

ب

· تعیین کننده محتوای قوانین اقتصادی است.

ت

· تعیین کننده شرایط زندگی و کار انسانها ست.

پ

· در نتیجه تعیین کننده محتوای عمل انسانها ست.

۱۱

· در کلیه فرماسیون های اجتماعی طبقاتی، مناسبات تولیدی بدلیل مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، مناسبات حاکمیت و استثمار است.

الف

· در این فرماسیون های اجتماعی، جامعه به طبقات آشتی ناپذیر و متخاصم تجزیه می شود.

ب

· در این فرماسیون های اجتماعی، به قول کلاسیک های مارکسیسم،«اگر تولید به برآوردن نیازمندی های ضرور زندگی طبقات تحت ستم محدود نباشد، منافع طبقه حاکمه به عنصر محرکه تولید بدل می شود.

ت

· این امر خود را در کاملترین فرمش، در شیوه تولید سرمایه داری در اروپای غربی نشان می دهد.

پ

· سرمایه داران منفرد حاکم بر تولید و مبادله، تنها کاری که می کنند، پرداختن به سود بیواسطه اعمال خویش است.

ث

· حتی این پرداختن به سود بیواسطه اعمال خویش، اگر به سود حاصل از کالاهای تولید شده و مبادله آنها مربوط باشد، بطور کامل رنگ می بازد و یگانه عامل محرکه تولید در سود حاصله به هنگام فروش کالاها خلاصه می شود.»

· (کلیات مارکس و انگلس، جلد ۲۰، ص ۴۵۵)

ج

تولید در جامعه سوسیالیستی

· در سوسیالیسم این موانع بازدارنده ی توسعه تولید از بین می روند.

ح

· به قول والتر اولبریشت، «آماج تولید سوسیالیستی به شرح زیر است:

۱

· رفع هماره بهتر نیازمندی های مادی و معنوی اعضای جامعه

۲

· شکوفا سازی روابط اجتماعی سوسیالیستی

۳

· شکوفا سازی شخصیت انسانها

۴

· شکوفا سازی استعدادها و لیاقت های خلاق انسان ها

۵

· تقویت سازمان سیاسی، دولت و جامعه.

۶

· تولید ـ به این معنا ـ وسیله ای برای توسعه شخصیت های همه جانبه رشد یافته در همبود سوسیالیستی انسانها ست.»

· (اولبریشت)

۷

· از این روست که تولید بدلیل علاقه نامحدود همه اعضای جامعه سوسیالیستی، توسعه چشمگیری می یابد.

۸

· به این طریق، به قول کلاسیک های مارکسیسم،«وسایل لازم برای زندگی، لذت از زندگی، آموزش و پرورش و بکار انداختن همگون و روزافزون کلیه استعدادهای جسمی و روحی در دسترس مردم قرار می گیرند.»

· (کلیات مارکس و انگلس، جلد ۶، ص ۵۹۹)

 

 

نوشته: پروفسور دکتر گونتر هیدن

برگردان: شین میم شین

برگرفته از: دایره المعارف روشنگری

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *