اشاره:
زماني كه بيل گيتز در سال 1997 دانشگاه هاروارد را تمام نكرده رها كرد تا در يك شركت كوچك نرم افزار كامپيوتر كار كند، كسي فكر نمي كرد كه همين شخص در سن 43 سالگي ثروتمندترين مرد جهان شناخته خواهد شد. گيتز از جمله متفكران استثنايي است كه توانست پله هاي ترقي را به سرعت بپيمايد و به يك غول كامپيوتري و پديده قرن بيستم تبديل شود. گيتز توانست اين تصور خود را كه «روزي كه روي هر ميز و در هر خانه يك كامپيوتر باشد» را دنبال كند و شركت مايكروسافت را به عنوان بزرگترين شركت كامپيوتري در آمريكا معرفي كند، چرا كه گيتز توانست بهاي سهام شركت مايكروسافت را از 2 دلار در سال 1986، تا نيمه اول سال 1996 به 105 دلار افزايش دهد و در سال 1998، ارزش اين شركت را در بازار به 262 بيليون دلار برساند. گيتز در واقع يكي از معدود مديران موسس، اجرايي و فني در صنعت كامپيوتر شخصي است كه باقي مانده و از نظر تجاري موفق بوده است و براستي وي يك كارشناس حقيقي و متخصص كامپيوتر است. نگاهي به زندگي و رمزهاي موفقيت بيل گيتز؛ اين غول كامپيوتري، ميتواند به حس کنجکاوي ما در مورد چگونگي كسب ثروت و شيوه هاي کسب و کار ثروتمندترين مرد جهان، جواب دهد. لذا در اين نوشتار برآنيم كه به ده رمز موفقيت بيل گيتز اشاره اي داشته باشيم.
1- در مكان مناسب و زمان درست دست به كار بزن
اولين رمز موفقيت بيل گيتز را مي توان در تشخيص موقعيت كاري وي ارائه كرد. شايد اكثر ما فكر كنيم كه شانس و اقبال با گيتز همراه و همساز بوده و او را تا اين حد بالا رسانده است اما اگر كمي به گذشته گيتز توجه داشته باشيم مي بينيم كه آنچه كه باعث موفقيت گيتز شده، تشخيص وي از اهميت معاملات بوده و نه شانس و اقبال.
گيتز زماني كه قرارداد شركت آي-بي-ام را گرفت، به درستي اهميت اين معامله را دريافت و عملاَ خود را وقف بردن اين معامله كرد. رقيب اصلي اين معامله شركت ديجيتال ريسرچ بود كه داراي سيستم عاملي بود كه روي قويترين كامپيوتر روميزي اجرا مي شد. رابط اصلي شركت ريسرچ، به مدت يك ماه به مرخصي رفت و اين كافي بود تا اين غول كامپيوتري همه چيز را به نفع خود تمام كند چرا كه گيتز غيبت رقيب را نشانه اي از ضعف مي ديد. همچنين گيتز توانست سيستم عامل Q-DOS را که در دسترس شرکت ديگري بود، بخرد و در شرکت مايکروسافت به MS-DOS تغيير نام دهد که اين معامله براي شرکت مايکروسافت سود غير قابل تصوري را در پي داشت چرا که کامپيوترهاي شخصي که شرکت آي-بي-ام به بازار عرضه مي کرد، سيستم عامل MS-DOS را به صورت نصب شده در برداشت که اين همان چيزي بود که گيتز دنبال آن بود و گيتز مي توانست با پشتيباني قدرت آي-بي-ام از سيستم عاملش، بهترين فرصت را براي تعيين استاندارد سيستم عامل MS-DOS بدست آورد و به شعار «استاندارد را ما تعيين مي کنيم» جامه عمل پوشاند. تعيين استاندارد همان چيزي بود که گيتز مي توانست با کمک آن بر بازار حاکم بوده و تسلط داشته باشد.
در سال 1965، گرودن مور، بنيانگذار شرکت فرچايلد سمي کانداکتور و بعداً اينتل در قانوني مشهور به قانون مور، پيش بيني کرد که در خلال ده سال آينده، تعداد اجزايي که مي توان در ريزتراشه جاي داد در هر 12 ماه دو برابر خواهد شد. قانون مور و موقعيت شناسي درست بيل گيتز و پل آلن اين روحيه را به آنها داد تا شرکت مايکروسافت را بنا کنند. آنها بر اساس اين قانون استدلال کردند که چنانچه حق با مور باشد آنگاه قدرت پردازش در ظرف مدت کوتاهي ريز کامپيوترها را کارآمد خواهد کرد. آنها گفتند که «اين کار رخ خواهد داد» و آماده نوشتن نرم افزار براي ماشين هايي که به دنبال خواهد آمد گرديدند. و امروزه مي بينيم که حدود 80 درصد همه کامپيوترهاي روميزي يک يا چند نسخه از نرم افزار ويندوز مايکروسافت را بکار مي برند.
اگر بخواهيم اولين رمز موفقيت بيل گيتز را در چند جمله خلاصه کنيم مي توان اين چنين برداشت کرد که گيتز در مکان و زمان مناسب دست به کار زد و زماني که به موفقيتي دست يافت، ناشيانه عمل نکرد و هيچ گاه حاضر نشد توپ را به زمين بگذارد بلکه بر عکس هر فرصتي که بدست مي آمد، گيتز با هر دو دست مي گرفت. نکته ديگري که گيتز آن را درک کرد اين بود که «کسي که استاندارد را تعيين مي کند برنده مي شود». همچنين گيتز در ادامه توانست از اهرم قدرت نيز استفاده کند و از جايگاه بازار مسلط مايکروسافت براي تثبيت نسخه هاي کاربردهاي جديد خود استفاده کند. در واقع گيتز اجازه داد تا فن آوري استراتژي او را پيش ببرد.
2- عاشق فن آوري باش
دومين رمز موفقيت گيتز و شرکت مايکروسافت آگاهي فني و علاقه شديد گيتز به فن آوري است به گونه اي که در بسياري از مواقع گيتز سمت و سوي فن آوري را خيلي روشن تر از رقبايش تشخيص مي دهد و راه پيشرفت را ميپيمايد. گيتز از همان ابتدا توانسته است فن آوري را درک کند و به اين درک برسد که روزي دنياي کامپيوتر شخصي همه چيز را دگرگون خواهد کرد بنابراين گيتز با اين درک درست از فن آوري، روندها را شناسايي و استراتژي يا راهبردها را تعيين كرد. شيوه کسب و کار گيتز در اين خصوص بسيار جالب و آموزنده است که به چند مورد از آن اشاره مي کنيم.
– گيتز يک فرهنگ کسب و کار را ايجاد مي کند که در آن به آدمهاي همه فن حريف ارزش بيشتري داده مي شود تا متخصص ها؛ يعني در شرکت مايکروسافت ايجاد کنندگان نرم افزار مهم تر از مديران تلقي مي شوند و گيتز برنامه نويسي کامپيوتر را از همه کارهاي ديگر بالاتر مي داند.
– گيتز کار را با جوانها شروع مي کند؛ گيتز خود مي گويد: «افراد جوان تمايل بيشتري به يادگيري و پيدا کردن مفاهيم جديد دارند.».شايد اين گفته گيتز به خاطر اين است که خود او در سن 13 سالگي توانست اولين معامله خود را در کسب و کار کامپيوتر انجام دهد و اين در زماني بود که او موافقت کرد که دنبال خطاهاي نرم افزار بگردد و در قبال آن از وقت رايگان کاميپوتر استفاده کند.
-گيتز بيش از هر کس ديگري سرمايه گذاري مي کند؛ گيتر مبالغ هنگفتي از درآمدهاي شرکت را به کار پژوهش و توسعه سرمايه گذاري اختصاص داد و با اين کار خود نشان داد که شرکت مايکروسافت هميشه از موضوع بزرگ بعدي حمايت و پشتيباني مي کند و در حال ايجاد و گسترش فرآورده هايي در آزمايشگاههاي نرم افزاري خود است.
– گيتز فن آوري را هدايت مي کند تا آينده را شکل دهد؛ گيتز به اين اصل اعتقاد دارد که بايد به دنبال راه حل موجودي که قابل اصلاح باشند بگردد تا مرتب چرخ را از نو اختراع کند. او معتقد است که بيشتر راه حل ها قبلاً در جايي وجود داشته اند و فقط مي بايستي شناسايي گردند. در واقع اين که او مي تواند اين راه حل ها را شناسايي کند از استعدادهاي فوق العاده او است که به شرکت مايکروسافت اين امکان را مي دهد که مهارت فوق العاده اي در گرفتن طرحها، ايجاد آنها و تبديل آنها به فرآورده هاي از نظر تجاري موفق داشته باشد.
3– هيچ کس را اسير و زنداني خود مکن
گيتز از همان ابتدا آشکارا درباره از پا درآوردن رقبا گفتگو مي کند و يک رقيب سرسخت به شمار مي رود و عادت به بردن و برنده شدن دارد و به هيچ عنوان حاضر نيست جايگاه شرکت مايکروسافت را در بازار از دست دهد بنابراين با اعمال فشار هم که شده درصدد حفظ اين جايگاه است چرا که گيتز مالک سيستم عاملي است که 80 درصد کامپيوترهاي روميزي در دنيا آن را به کار مي برند. گيتز همچنين اعتقاد دارد که اگر نمي توانيد رقيب را شکست دهيد آنها را بخريد؛ يعني گيتز حاضر است کار تخصصي ساير شرکت ها را خريداري کند و سپس آن را به ماشين يا دستگاه مايکروسافت وصل نمايد. با وجود رقابت سرسختانه و گفتگوي جنگ طلبانه گيتز، ويژگي ديگر او اين است که به کينهها و دشمني ها امکان نمي دهد که بر تصميمات بازرگاني او تاثير بگذارند و در بسياري از موارد گيتز اين عملگرايي غايي نبرد سخت را سالها با رقيب شروع کرده فقط براي اينکه تغيير موضع دهد و هنگامي که وضع براي او مناسب باشد با آنها داد و ستد کند.
براي اينکه سومين رمز موفقيت گيتز را بهتر درک کنيم به اين مطلب که از قول مجله فورچون نقل مي شود توجه کنيد، مجله فورچون در مورد گيتز مي نويسد: «هر شرکت موفق نياز به سه نفر دارد: يک آدم خيال پرداز، يک بازرگان و يک آدم بدعنق و خشن. بيل گيتز همه اين سه ويژگي را دارا است و اين ويژگي ها او را به صورت موفق ترين بازرگان که از هيچ شروع کرده و دنيا تاکنون به خود ديده است، درآورده است.»« اين مطلب چشمگير است که زماني که گيتز درباره رقابت صحبت مي کند او همه را يک جا جمع مي کند. هنگامي که رقبا درباره گيتز گفتگو مي کنند او را از بقيه جدا مي کنند.»
4- افراد خيلي باهوش را استخدام كن
گيتز يكي از اولين بازرگاني است كه واقعاَ اهميت ضريب هوشي افراد را درك كرده و به اين سرمايه معنوي پي برده است و خود مي گويد: «بايد بگويم كه بهترين تصميم هاي كاري من مربوط به انتخاب افراد مي شود.» گيتز از همان ابتدا دست به استخدام باهوش ترين افراد زده و معتقد است كه شركت نياز به بهترين مغزها دارد و در اعلام اولويتهاي استخدامي خود در خطاب به مديران توضيح مي دهد كه «اگر شخصي سر كار نيايد واقعاَ از نظر ما اتفاقي نيفتاده ولي اگر شخص را داشته باشيم كه معمولي و متوسط باشد و فقط كار را سر هم مي كند آنگاه ما دچار مشكل بزرگي هستيم.» همچنين فرمول گيتز در استخدام افراد در شركت مايكروسافت اين گونه است؛ n منهاي يك (n-1) كه در اين فرمول n تعداد افرادي است كه واقعاَ مورد نياز است.
گيتز در ادامه اين سياست كاري خود دست به اقدامات ديگري نيز در اين خصوص زده است كه به چند مورد از آن اشاره مي كنيم.
– گيتز خلاقيت و نوآوري را پرورش مي دهد؛ بيشتر افراد جوان باهوشي كه گيتز استخدام مي كند مستقيماَ از دانشگاه به اين شركت پيوسته اند بنابراين گيتز آگاهانه محيطي را در شركت مايكروسافت براي اين افراد درست كرده است كه با زيبايي ساده و نواحي گروهي باز و فضاهاي سبزش، محيط دانشگاه را تداعي مي كند و اين محيط را محوطه دانشگاهي مايكروسافت ناميده است.
– گيتز استانداردهاي خود را پايين نمي آورد؛ گيتز در برابر اين وسوسه كه تعداد كاركنان شركت مايكروسافت را به ويژه در تيم هاي پديد آورنده فرآورده كم كند مقاومت كرده است. گيتز بخوبي مي داند كه جذب و نگه داشتن بهترين برنامه نويسان خيلي آسان تر از استخدام اعضاء جديد با همان استعداد و توانايي است.
– گيتز سخت تر و بيشتر از هر كس ديگري كار مي كند؛ گيتز با اينكه ثروتمندترين مرد جهان است اما دست از كار نكشيده و روزانه 12 ساعت كار مي كند و قطعاَ انتظار دارد كه ديگران نيز به شدت او كار كنند و اين جمله را كه «سخت كار كن و سپس حتي سخت تر» را به عنوان شعار كاري شركت مايكروسافت معرفي كرده است. اين سياست كاري گيتز باعث مي شود كه كاركنان مايكروسافت احساس كنند كه بيشتر از شركت هاي ديگر درگير اهدافشان هستند چون كه به كمك رهبري هدايت مي شوند كه خودش همراه آنها در گود و در كوران كار است. و حتي گيتز گرفتن تعطيلي را نشانه اي از ضعف تلقي مي كند و براي اينكه امكان كار خيلي طولاني را به كاركنان بده كافه ترياهايي را انتخاب كرده كه غذاهاي يارانه اي را براي كارمندان اين شركت تهيه و تامين مي كنند.
– گيتز از طريق اختيارهاي خريد سهام به قيمت معين و معلوم به كاركنان پاداش مي دهد؛ مي توان گفت كه شركت مايكروسافت در حقيقت باشگاه ميليونرها است چرا كه در اين شركت به همه كاركنان اين امكان داده شده است كه سهام شركت مايكروسافت را با قيمت ثابتي در آينده بخرند و اين امر باعث شده كه بازرگاناني ديگر در اين شركت ميليونر گردند.
5- راز بقا را فرا گير
بحث خود را با اين گفته از گيتز شروع مي كنيم كه « موفقيت، يك آموزگار بد است يعني افراد هوشمند را به اين فكر وا مي دارد كه شكست آنها ممكن نيست.»
گيتز از راز بقا صحبت مي كند، اما اين راز چيست؟ بهتر آن است كه اين راز را از زبان خود او بشنويم: «بيشتر موفقيت ما زماني صورت مي گيرد كه ما با رقيبي روبرو مي شويم كه راه درست انجام كار را نمي داند و اين به نفع ماست. فرض بر اين نيست كه روي راهبردي كار كنيد كه بستگي به اشتباهات افراد ديگر دارد ولي مسلما آنها اشتباهات زيادي كرده اند.»
پس راز بقاي گيتز اين است كه با بهره برداري از خطاهاي ديگران به نفع خود يك «سازمان هوشمندي» را به وجود مي آورد كه پيوسته فرآيندهاي داخلي خود را بهبود مي بخشد و همين امر بهترين راه براي دوري از مغرور بودن و بهترين محافظ در برابر اشتباهات مي باشد. در واقع استعداد ويژه گيتز اين است كه از دامهايي كه ديگران در آن ميافتند دوري كرده و از فرصت هاي به دست آمده كه ناشي از اشتباهات آنهاست بهره برداري لازم را مي كند.
6- انتظار هيچ تشکر و سپاسگزاري را نداشته باش
درسي که گيتز به شيوه دشواري آن را آموخته است اين است که مشهور بودن و مشهور نبودن پيوند نزديکي با هم دارند. نمي توانيد ثروتمندترين فرد در دنيا باشيد بدون اينکه دشمن هايي براي خود درست کنيد و در صنعت کامپيوتر سهم گيتز بيش از ديگران است. آنچه که گيتز در اين خصوص به ما ياد مي دهد عبارت است از:
– گيتز نمي گذارد حسادت آرامش اش را به هم زند؛ گيتز از چنان معروفيت و شهرتي برخوردار است که از نظر تعدادي از افراد، مظهر دسيسه کسب و کار بزرگ شناخته شده است کاري که هيچ بازرگان ديگري تاکنون انجام نداده است. اما واکنش گيتز در برابر اين حسادت ها چيست؟ او با استدلال معقول از خود دفاع مي کند و به اصل اعتقاد دارد که «نمي توانيد ثروتمندترين فرد در دنيا باشيد بدون اينکه دشمن هاي براي خود درست کنيد». بنابراين مي بينيم که گيتز توانسته توجه مقامات ضد انحصار فدرال را که سالها مايکروسافت را به خاطر روش هاي ضد رقابتي ادعا شده مورد بازجويي قرار داده اند، به خود جلب نمايد و يا نظر مساعد سياستمداران از جمله معاون رئيس جمهور آمريکا يعني ال گور تا غول هاي سينمايي هاليوود را کسب کند.
– گيتز از توجه رسانه ها براي بازاريابي فرآورده هاي خود استفاده مي کند؛ گيتز در کشورهاي خارج از ايالات متحده، هر ديداري که انجام مي دهد اغلب همان توجهي را که به رئيس يک دولت مي شود را بر مي انگيزد و سياستمداران دوست دارند که همراه او عکس بگيرند و اين همان چيزي که مايکروسافت را به سود کلان مي رساند
– گيتز از يک سياست ديکتاتوري پيروي مي کند؛ مي توان گفت که گيتز يک ديکتاتور فن مدار است که آدم هاي احمق را به ميل و رغبت تحمل نمي کند. گيتز خود مي گويد:« وقت خيلي کم است، بنابراين چنانچه افراد چيزهايي را تکرار بکنند که من قبلاً مي دانم يا اگر باهوش نباشند يا به چيزي که من با دقت گفتم گوش ندادند آن اشخاص افراد مناسبي براي کار با من نيستند و آنها به اين سيستم تعلق ندارند.»
– گيتز از ثروت و شهرت خود نهايت استفاده را مي کند؛ در سال 1995 بيل گيتز و وارن بافت کارشناس سرمايه گذاري با هم براي تعطيلات به کشور چين سفر کردند در آن زمان بسياري در رسانه ها تصور مي کردند که اين سفر بايد نوعي از کار نمايشي و شهرت عجيب و غريب باشدو مفسران از خود مي پرسيدند که اين دو مرد ثروتمند دنيا احتمالاً چه چيز مشترکي به غير از خروارها پول نقد مي توانند داشته باشند. اما امروز مي بينيم که گيتز و بافت اتفاقاً دوستان جدي شده اند و به نظر مي رسد که مقداري از شهرت بافت دارد به گيتز منتقل مي شود.
– گيتز اعتقاد دارد که بايد همه را واگذار کند ولي نه حالا؛ گيتز از نظر ارث گفته است که بيش از 10 ميليون دلار به هر فرزندش نخواهد داد و بيشتر آنها را صرف امور خيرخواهانه و بشردوستانه خواهد کرد.
7- جايگاه دور انديشي را برگزين
مي توان گفت که درک عميق گيتز از فن آوري و آينده نگري او، راهي منحصر بفردي را به او داده تا داده ها را ترکيب و روندهاي آينده را تشخيص و استراتژي مايکروسافت را هدايت کند و مايه شگفتي طرفداران مايکروسافت و موجب ترس رقبايش گردد. در اين خصوص گيتز به چند اصل مهم اعتقاد دارد:
– گيتز به اصل «نشستن و فکر کردن» اعتقاد راسخ دارد؛ گيتز بيشتر به جنبه هاي مادي انجام کسب و کار بي اعتنا بوده و اعتقاد دارد که کارش ترسيم آينده است و خود را به عنوان نقش بينشي شرکت تلقي مي کند و خود مي گويد که به افرادش پول پرداخت مي کند که «بنشينند و فکر کنند.»
– گيتز به بهترين انتخاب و اقتباس دست مي زند؛ گيتز و شرکت مايکروسافت در اين امر مهارت دارند که نيروهاي بالقوه تجاري انديشه ها و بازاريابي آنها را تشخيص دهند و اين نيروها را در شرکت خود به خدمت بگيرند و در واقع بهترين گزينه ها را انتخاب نمايند.
– گيتز با زبان مربوطه خود يعني زبان برنامه نويسان کامپيوتر صحبت مي کند؛ اين کار گيتز هم يکي از نقاط قدرت و قوت اوست و هم يکي از ضعف هاي مهم او بشمار مي رود چرا که وقتي با افراد فني با اين زبان، صحبت مي کند اين امکان را به او مي دهد که يک کانال باز ارتباطي ايجاد شود که در آن کارکنان مايکروسافت را به قله هاي بالاتر تشويق کند. اما از جنبه مفني نيز گيتز زماني که مي خواهد با مردم ارتباط بيشتري داشته باشد وقتي با اين زبان صحبت مي کند بسياري از واژگان آماتوري و صراحت لهجه او در نظر مردم نامفهوم مي آيد.
– گيتز مواظب پشت سر خود است؛ گيتز خود مي گويد با اين «ترس نهاني» هدايت مي شوم که شرکت ممکن است مغرور گردد و خود باعث شوم که رقباي تيزهوش تر بر ما برتري يابند و در ادامه مي گويد: « تنها شرکت هاي بزرگي که موفق مي شوند آنهايي خواهند بود که فرآورده هاي خود را پيش از ديگران از دور خارج کنند.»
گيتز به اصل «دير آي و درست آي» نيز اصرار مي ورزد؛ گيتز مي گويد: «بينش ديروز محدود کردن امروز است» و واکنش او در قبال اينترنت بسيار عجيب است چرا که او آخرين شخصي بود که در شرکت اينترنت را دريافت و به اعتقاد برخي منتقدان اين کار مي توانست براي شرکت مايکروسافت گران تمام شود ولي زماني که نسخه دلخواه براي بيل به دست آمد، مايکروسافت توانست منابعي را در اختيار بگيرد که چند کار جدي را در زمينه اينترنت انجام دهد.شايد نظر گيتز در مورد اينترنت جالب باشد چرا که گيتز مي گويد:«به هر حال اينترنت يک هوش نيست.»، «چيز خوبي است، و نرم افزار و کامپيوترها را خيلي به هم مرتبط مي کند.»
8- همه پايگاهها را تحت پوشش قرار ده
گيتز فردي چند كاره است طوري كه قادر به انجام چند گفتگوي مختلف فني به طور همزمان مي باشد و همين عامل باعث شده كه شركت مايكروسافت بتواند به طور همزمان تعداد زيادي پروژه را كنترل و انجام دهد. گيتز براي اينكه همه پايگاهها را تحت پوشش خود قرار دهد چه اصل اساسي را رعايت مي كند:
– گيتز سعي مي كند كه از همه امور آگاه باشد و در آنها دخالت داشته باشد؛ گيتز خود مي گويد: «ما يك استراتژي چند محصولي داريم. بنابراين در حالي كه ممكن است چند فرآورده جداگانه داشته باشيم كه به طور ضعيف انجام شده باشند ولي هنگامي كه با هم ديده شوند فوق العاده خوب انجام شده است.»
– گيتز در اين اصل كه «هرگز يادگيري را متوقف نكن»، پافشاري و اصرار مي ورزد؛ گيتز مي گويد: «اگر بدون حركت بنشيني ارزش آنچه داري خيلي سريع به صفر كاهش مي يابد.» بنابراين مجموعه اي از كارشناسان پيشرو را در يك زمينه فني خاص گردآورده و از آنها خواسته كه نشست هاي توجيهي را فراهم كنند. او اين نشست ها را «هفتههاي فكر كردن » مي نامد.
– گيتز در كار خود عجله و شتاب كمتر ولي سرعت بيشتر دارد؛ شايد اين ويژگي و مزيت گيتز از مهمترين فاكتورها و عاملهايي بوده كه به شركت مايكروسافت اين امكان را داده است كه با اين سرعت رشد كند و كاربردهاي جديد خود را به بازار برساند.
– گيتز مشهور به پركاري بوده و پر از جنب و جوش است؛ اين ويژگي گيتز يكي از مزيت هاي اوست كه ديگر رقباي او از آن برخوردار نيستند و به شركت مايكروسافت اين امكان را داده كه هرگز دچار غرور نشود.
9- يك كسب و كار جمع و جور درست كن
گيتز همواره سعي دارد تا محيط تجاري خود را در كنترل خود داشته باشد بنابراين با اينكه شركت مايكروسافت به بالاترين رشد خود رسيده اما هنوز به صورت يك شركت كوچك باقي مانده است و از نظر داخلي نيز دايماَ در حال تقسيم شدن به واحدهاي كوچكتر است و در واقع گيتز بر حفظ يك ساختار ساده متكي است تا بر شركت تسلط داشته باشد و براي اين امر به چند اقدام مهم دست زده است:
– گيتز يك فرهنگ تيمي كوچك را ايجاد كرده است؛ گيتز به اين نتيجه رسيده كه بهترين نرم افزار فقط با تعداد معدودي پديد آورنده ايجاد مي گردد بنابراين هنگامي كه شركت تصميم به جابه جايي مي گيرد محوطه ردموند را آگاهانه براي تقويت هويت گروه كوچك طراحي مي شود.
– گيتز جو و فضاي يك شركت كوچك را حفظ مي كند؛ گيتز مي گويد: «حتي اگر ما يك شركت بزرگ باشيم، نميتوانيم مانند يك شركت بزرگ فكر كنيم وگرنه از بين مي رويم.»
– گيتز مسير و فاصله هاي گزارش دهي يا سازمان را كوتاه نگه مي دارد؛ گيتز براي اينكه بتواند شركت را به بهترين شكل ممكن اداره كند بايد با تعداد كمي از مديران در تماس باشد، بنابراين او يك سيستم منحصر بفرد را براي اين ارتباط و كنترل و اداره شركت مايكروسافت ايجاد كرده است.
– گيتز ثروت خود را به طور مشترك در جاهاي مختلف مورد استفاده قرار مي دهد؛ گيتز اين امكان را به كارمندان خود داده است كه بتوانند سهام شركت را در آينده خريداري كنند و با اين كار خود افراد را ثروتمند مي كند.
– گيتز يك حكومت فكري را ايجاد مي كند؛ گيتز اقدام به استاندارد كردن اندازه همه دفاتر در محيط شركت نموده و حتي اثاثيه يكساني را در آنها به كار برده است و با اين كار خود يك فرهنگ برابري حقوق را در بين كارمندان خود بوجود آورده و همچنين عملاَ امكان جابجايي داخلي را در شركت در حداقل زمان ممكن فراهم ساخته است.
10- هميشه و مرتب مواظب كارها باش
آخرين رمز موفقيت گيتز اين است كه او هيچ گاه خسته نمي شود و كار خود را كاهش نمي دهد و هميشه و مرتب مواظب كارها است. گيتز براي اين منظور چند اصل را رعايت مي كند كه به آنها اشاره مي كنيم:
– گيتز به گذشته فكر نمي كند؛ گيتز مي گويد:«نگاه كردن به آينه پشت … اساساَ تلف كردن وقت است.»
– گيتز خوب كار مي كند تا كار بهتري به عنوان پاداش دريافت كند؛ گيتز مي گويد:«فرآورده ها مرتب كهنه شده و از دور خارج ميشوند، بنابراين بهتر است كه در فكر نسخه بعدي باشيد، مانند بازي است يعني اگر بازي خوبي را انجام دهيد پاداش آن اين است كه بازي ديگري هم مي كني.»
– گيتز آينده را درست مي كند؛ بينش گيتز به او اين امكان را مي دهد كه از جايگاه انحصاري اش بهره برداري كند و آينده شركت را رقم زند و حتي اگر روزي گيتز تصميم به كناره گيري بگيرد، بي شك او منافع سهامداران را در درجه اول در ذهن خواهد داشت. همچنين مي توان گفت كه آينده نگري گيتز در صنعت كامپيوتر شباهت زيادي به آينده نگري نقاش معروف؛ لئونارد داوينچي دارد كه نقاشي هايش از ماشين هاي خيالي قرن بعد به واقعيت پيوست.
اين نوشتار را با اين ديدگاه استراتژيكي گيتز كه مي گويد:«رفتن به بازار بيش از همه و ارائه يك فرآورده خوب اغلب بهتر از رسيدن به آنجا به عنوان نفر دوم و عرضه يك فرآورده عالي است» به پايان مي رسانيم. اميد است كه اين نوشتار به حس كنجكاوي شما در مورد علل موفقيت ثروتمندترين مرد جهان جواب داده باشد.
منابع:
1- كسب و كار به شيوه بيل گيتز، مترجم: مهندس ايرج صفا، معراج، چاپ اول، 1380
Hits: 0