تصمیم گرفتم به طور ساده نظریه و شواهد تجربی اثرات مهاجرت بر بازار کار را بررسی کنم. برای فکر کردن به اثراتی که بازار کار از مهاجرت میگیرد، میتوان از عرضه و تقاضای بازار کار شروع کرد. افزایش در تعداد مهاجران، عرضه کل نیروی کار را افزایش میدهد. این را در نمودار با انتقال منحنی عرضه نیروی کار به سمت راست نشان میدهند. بر اساس این چارچوب ساده، برخی معتقدند مهاجرت به کاهش دستمزد منجر میشود. اقتصاددانان اصلی در زمینه مهاجرت مانند جرج بورجاس از این دیدگاه مربوط به مهاجرت حمایت میکنند که «تقاضای نیروی کار شیب نزولی دارد» و استدلال میکنند مهاجرت افزایشیافته، به عرضه نیروی کار اضافه میشود و فشار بر دستمزد از سوی بومیها را کاهش میدهد، که به کاهش دستمزد منجر میشود.
مهاجرت افزایش یافته علاوه بر انتقال به سمت راست منحنی عرضه، باعث اتفاقات بیشتری نیز میشود. ادعایی که البته مورد پذیرش همه نیست، این است: افزایش مهاجرت، تقاضای نیروی کار را نیز زیاد میکند. دیوید کارد یکی از اقتصاددانان مهمی است که بر این ایده تاکید میکند. در این دیدگاه نسبت به مهاجرت، تاثیر مهاجرت بر دستمزد بومیها مبهم است و به رابطه بین انتقال به راست منحنیهای عرضه و تقاضا بستگی دارد. در اینجا چند دلیل اینکه تقاضا نیز به سمت بیرون (به سمت راست) حرکت میکند، آورده شده است:
مصرف: مهاجران کالا و خدمات مصرف میکنند و تقاضا (و تقاضا برای نیروی کار) را برای محصولات افزایش میدهند.
نسبت سرمایه به نیروی کار (K/L) بلندمدت: توابع تولید متداول یک نسبت سرمایه به نیروی کار ثابت را پیشبینی میکنند و مطابق آنها، نیروی کار (L) بیشتر، در نهایت به معنی سرمایهگذاری بیشتر و بنابراین تقاضای نیروی کار بیشتر خواهد بود (به خاطر اینکه زمانی که ماشینهای بیشتری در پیرامون باشد، ارزش هر کارگر هم بیشتر خواهد بود).
تجارت: تولید محلی (داخلی) و تقاضا برای نیروی کار محلی را قادر میکند که مصرف محلی (داخلی) را زیاد کنند.
بهرهوری: مهاجران میتوانند به افزایش بهرهوری کمک کنند، که میتواند منجر به بروز رخدادهای بزرگی برای اقتصاد شود. افزایش بهرهوری تنها به افزایش تقاضای نیروی کار منجر نمیشود، بلکه همانطور که در بالا اشاره شد، فعالیتهای اقتصادی بیشتری را نیز ایجاد میکند. در یک مقاله جدید، «پری اتال» به طور تقریبی تخمین زده که یک جریان ورودی از کارگران خارجی، میتواند یکچهارم از مقدار نرخ رشد بهرهوری در دهههای 1990 و 2000 را توضیح دهد. بنابراین این اثر بهرهوری میتواند خصوصاً برای مهاجران دارای مهارت بالا، بزرگ باشد. علاوه بر این، داشتن مشتریان داخلی، اندازه بازارهای محصول را بزرگ کرده و ممکن است سرمایهگذاریها و نوآوریهای جدید را به عنوان بسط مقداری سودهای بالقوه و «بازارهای قابل شناسایی» تشویق کند. با این حساب، مهاجرت موجب انتقال به بیرون (سمت راست) هر دو منحنی عرضه و تقاضا میشود – دانستن اینکه کدام انتقال بزرگتر است و دستمزد به سمت بالا حرکت میکند یا پایین؛ یک موضوع تجربی است.
شواهد تجربی
با اعمال این مدل ساده بر دادهها، تخمین میزنیم که جریانهای ورودی مهاجرت چگونه بر تغییرات دستمزد اثر میگذارد. این کار نیازمند فکر کردن جدی راجع به چند موضوع است.
1- چطور بازار کار را تعریف میکنیم؟ آیا باید اشکال مجزایی برای گروههای با مهارت پایین و بالا داشته باشیم؟ چطور هر یک از این بازارها مکمل دیگری است؟ آیا بومیهای با مهارت پایین و مهاجران با مهارت پایین جانشین کامل هم هستند؟ در خصوص جغرافیاهای مختلف چطور؟ این موضوعات برای تفسیر اینکه افزایش در عرضه به دنبال اضافه شدن یک نفر به یک بازار100نفری، دقیقاً چقدر بزرگتر از افزایش عرضه در نتیجه اضافه شدن یک نفر به یک بازار یک میلیون نفری است، مهم است.
2- برای دستمزدها چه رخ میدهد؟ اگر مهاجران به جاهایی بیایند که بازارهای کار رونقی دارند، آنگاه مشاهده تاثیرات کم بر دستمزد بومیها ممکن است بد تفسیر شود، در صورتی که بومیها هم از سوی دیگر مثلاً با پنج درصد افزایش در تعداد خود مواجه شده باشند. ما نیاز به وضعیتی داریم که بتواند رخدادهای واقع تحت شرایط مختلف را توضیح بدهد، تا بتوانیم تخمین خوبی از اثرات مهاجرت داشته باشیم.
نوشته: اوون زیدار، محقق دانشگاه برکلی
ترجمه: میلاد محمدی
منبع: تجارت فردا
Hits: 0