امروزه یکی از مهمترین رویکردهای سیاست گذاران حوزه های اقتصادی مرتبط با کارآفرینی در جهان، پروبال دادن به نترسیدن از شکست و تبدیل آن به پلی برای پیروزی است. این رویکرد در کشورهای پیشرفته، بیشتر و عمیق تر در جامعه نهادینه شده است اما در جوامع عقب مانده ایی مانند جامعه ما، این دیدگاه وجود ندارد.
برای ما، شکست پایان همه چیز است.
برای نمونه، غالب جامعه ما این طور است که صف اول سرزنش کنندگان یک نوجوان دانش آموز که به هر دلیل در درسی رد می شود، والدینش هستند. این روش ناردست و سمی برخورد جامعه ما با شکست، افراد و گروه ها را از حرکت به پیش منع می کند و کاری کرده است که همیشه فکرمان درگیر شکست ها و اشتباهاتی که در گذشته انجام داده ایم باشد و جایی برای آینده در آن نماند.
ترس از شکست و رد شدن در هر کاری، بزرگترین دشمن انسان است و این ترس است که ما را از رسیدن به آرزوهایمان منع می کند. همه ما، در سطوح مختلفی، ترس را تجربه کرده و می کنیم. شاید اگر ترس نبود بقای انسان نیز ممکن نبود. اما گاهی این ترس از ریسک کردن به چنان اضطرابی تبدیل می شود که کار به جایی می رسد که همه توانایی ها و ظرفیت های انسان را تحت تاثیر قرار می دهد و فکر و جسم او را به معنای واقعی کلمه فلج می کند.
فروید، برای بیان تفاوت میان ترس و اضطراب مثال های جالبی زده است. او می گوید اضطراب هنگامی بوجود می آید که شما به یک تکه چوب چنان عکس العملی غیرمنطقی ایی نشان می دهید که انگار مار دیده اید. اما ترس وقتی بوجود می آید که شما به یک مارِ ترسناک عکس العمل نشان می دهید.
تصویری که در زیر می بینید، پیامی است که یکی از خانم های بسیار با استعداد، پرانرژی و متخصص در رشته خودش برایم فرستاده است. او با اینکه توانایی های لازم را برای ورود به دنیای کارآفرینی دارد اما حتی از فکر کردن به آن هراس دارد.
البته ایشان تنها نیستند و شاید هم تقصیری ندارند. مقصر اصلی، عدم آموزش، پایین بودن اعتماد به نفس و نادرستی طرز فکر غالب جامعه ماست. یک کارآفرین باید برای اینکه به موفقیت برسد بتواند بر ترس از انجام ریسک های حساب شده غلبه کند و نگذارد ترس از آن ریسک ها، زندگی اش را فلج کند.
برای اینکه بتوان به چنین طرز فکری در جامعه دست پیدا کرد، باید ۳ موضوع مهم را پذیرفت و آن ها را در جامعه ترویج داد:
۱. بپذیریم که شکست، بخشی طبیعی از کسب و کار است.
در کشورهای پیشرفته در زمینه کارآفرینی، آمار موفقیت استارتاپ ها ۱ از ۱۰ استارتاپ است. یعنی تنها ۱۰ درصد استارتاپ ها به موفقیت می رسند و می توانند رشد کنند. اما با این حال، باز هم، روز به روز به تعداد استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا در این کشورها افزوده می شود. در این کشورها مانند آمریکا، دیدگاه صاحبان و سرمایه گذاران در این استارتاپ ها این است که شکست هر چه زودتر اتفاق بیافتد بهتر است چرا که در همان ابتدای کار بدون اینکه زمان و سرمایه زیادی صرف شده باشد می توان راه ها و روش های نادرست که موجب شکست شده اند را پیدا کرد، چیزهای زیادی یاد گرفت و راه های درست را جایگزین نمود.
این نکته مهم در بین سیاست گذاران حوزه های کارآفرینی در جامعه ما، به ندرت یافت می شود. آنان عادت کرده اند که همواره آمارهایی که درصد شکست در آن کم است را به عنوان نشانه هایی از موفقیت و پیشرفت منتشر کنند. برای مثال حتی شنیده می شود که برخی از مراکز رشد یا پارک های فناوری وابسته به دولت برای اینکه آمار موفقیت خود را بالا ببرند، بجای اختصاص دادن امکانات به شرکت های نوپا، از شرکت های موفق دعوت می کنند تا به آن مراکز رشد یا پارک های علم و فناوری نقل مکان کنند!
۲. تلاش برای برداشتن موانع و کاهش ریسک در کسب و کارهای شکست خورده.
این داستان مشهور را بارها و بارها شنیده ایم و می شنویم که تجهیزات و زمین فلان کارگاه یا کارخانه که ورشکست شده است، توسط بانک وام دهنده، فروخته شده است. ورشکست شدن در میان افکار جامعه ما، کلمه ایی است بسیار منفی، مانند یک ناخوشی بی درمان، که هر کس دچارش شود سرانجامش نابودی خواهد بود. بنابراین کسی که ورشکسته می شود، هیچ بانک دیگری حاضر به وام دادن به او نیست، هیچ سازمانی حاضر به حمایت از او نخواهد شد و هیچ سرمایه گذاری به او سرمایه نخواهد داد. این موجب می شود که کسی که ممکن است فردای شکست خوردن، راه موفقیت را کشف کرده باشد، هیچ گاه شانس دوباره ایی نخواهد داشت که آن راه را طی کند.
۳. تبدیل شکست به پل پیروزی
ما باید در میان کارآفرینان این طرز فکر را ترویج دهیم که از شکست نترسند و به سرعت ایده هایشان را اجرایی کنند، تا شکست های کوچک و کم هزینه بخورند. به ناراحتی و سرخوردگی ناشی از شکست های کوچک خیلی زود می توان غلبه کند. شکست های کم هزینه، اتفاقات قابل جبرانی هستند که کم کم تبدیل به پل هایی برای گذر از شکست های بزرگ و رسیدن به موفقیت می شوند.
نتیجه اینکه:
برخورد با شکست به عنوان جنبه ایی طبیعی در هر کسب و کار نو، و تاکید بر اهمیت و ارزش آن به عنوان یک منبع مهم آموزشی، می تواند به غلبه بر ترس از شکست کمک کند.
دریافت فایل اجرای صوتی: ۵ دقیقه — ۷ مگابایت
~ خوشفکری
Hits: 0