بی توجهی به مفهوم درست و اصیل تجارت الكترونیكی سبب شده كه در تدوین برنامه ها و راهكارها مسیر درستی طی نشود و بخش قابل توجهی از منابع كشور به هدر رود.
بی توجهی به مفهوم درست و اصیل تجارت الكترونیكی سبب شده كه در تدوین برنامه ها و راهكارها مسیر درستی طی نشود و بخش قابل توجهی از منابع كشور به هدر رود. در سالیان اخیر نظام هماهنگ و سازگاری كه ایجاب می كرد مجموعه فعالیتهای مربوط به تجارت الكترونیكی متناسب با نظریه ها و تئوری ها، هدایت شود، به طور صحیح شكل نگرفته است. در این گزارش ضمن بررسی مفاهیم پایه تجارت الكترونیك و مراحل تكاملی آن درخصوص جزئیات اقتصاد دیجیتالی بحث می شود.
● مراحل شكل گیری اقتصاد دیجیتالی
در دهه ۹۰ شاهد وقوع دو انقلاب بودیم كه نتیجه ای اساسی و بنیادی را به دنبال داشت. انقلاب اول، انقلاب جهانی شدن بود و دیگری انقلاب ارتباطات و فناوری اطلاعات (ICT) كه نتیجه وقوع این دو انقلاب، شكل گیری پدیده ای به نام «اقتصاد جدید» بود. انقلاب ICT این امكان را فراهم كرد كه بنگاه ها و صنایع از كارآیی بالاتری برخوردار شوند. صنایع و خدمات جدید در سطح بهتری امكان ظهور پیداكنند و متناسب با آن، بهره وری در عرصه اقتصاد (چه بهره وری كل و چه بهره وری عوامل) از یك روند فزاینده برخوردار شود و نهایتاً استانداردهای زندگی بهبود پیداكند، اقتصاد دیجیتالی مفهومی نیست كه یكباره خلق شده باشد، بلكه در یك روند تكاملی شكل گرفت. مراحل تكاملی را كه منتهی به پیدایش اقتصاد دیجیتالی شده می توانیم به این شرح بیان كنیم:
دوره اول) اقتصاد مبتنی بر مزیت نسبی: در این دوره اقتصاد بر مزیت نسبی مبتنی بود.
عنصر اصلی تحرك اقتصاد در این دوره صنایعی هستند كه بر مزیت نسبی استوارند و اساساً عوامل تولید و موادخامی كه در هر كشور به عنوان منابع پایه ای و مبتنی بر طبیعت در آن كشورها دارای فراوانی بودند، مبنای برتری و پیشروی و رهبری اقتصاد تلقی می شدند. در این دوره، ارتباطات عمدتاً معطوف یا محدود به خطوط راه آهن، راه ها و فرودگاهها بود زیرا اساساً در این دوره سخت افزارها و منابع طبیعی بیشتر موردتوجه قرارمی گرفت.
دوره دوم) اقتصاد مبتنی بر مزیت رقابتی: به تدریج ملاك ها تغییر پیدامی كند و اقتصاد مبتنی بر مزیت نسبی متحول می شود و مزیت رقابتی موردتوجه قرارمی گیرد. البته دراین دوره هم هنوز یك سری از منابع اساسی و طبیعی مانند منابع انرژی بخصوص نفت دارای نقش خاص هستند.
این دوره مبتنی و متكی به آنچه داشته ایم نمی شود. به عبارت دیگر داشته ها مبنای برتری، پیشروی و رهبری قرارنمی گیرد، بلكه به تدریج بهبود فرآیندها و شكل گیری سرمایه انسانی موضوعیت پیدامی كند. اما هنوز نقش اساسی خود را پیدا نكرده است. از این رو در عرصه بین الملل بازیگران جدیدی ظاهرمی شوند كه در ساماندهی اقتصادجهانی می خواهند ایفای نقش كنند و دیگر این گونه نیست كه یك دولت به واسطه بهره مندی از منابع فراوان طبیعی و قدرت بزرگ جغرافیایی یا درواقع مبتنی بر طبیعت، بتوانند قدرت حكمرانی پیدا كند. نهادهایی ظهور و بروز پیدامی كنند كه در ساماندهی روابط بین الملل ایفای نقش می كنند. نهادها و روابط بین الملل در اقتصاد، به جای كشورها و دولت های آن كشورها، دارای برجستگی و برتری خاصی می شوند و این جایگزینی صورت می گیرد. داشته های طبیعی جای خود را به قابلیت های دیگر می دهد كه به عنوان قابلیت های مزیت ساز مطرح می شوند.
هنوز این دوره را نمی توانیم دوره «مبتنی بر دانش» بگوییم، اما باید به این نكته اشاره كنیم كه دراین دوره اگرچه دانش و دانایی پایه اساسی كار نیست. اما دارای نقش قابل توجهی است كه در عرصه های گوناگون می توان آن را ملاحظه كرد.
به عنوان مثال باتوجه به آنچه درحوزه اقتصاد برروی مدل های رشد كارمی شود ملاحظه می كنیم كه كم كم دانش جای خود را پیدامی كند، البته در عرصه های دیگر نیز وضع بر همین منوال است.
دوره سوم) اقتصاد دیجیتالی: در مرحله سوم وارد مرحله اقتصاد دیجیتالی می شویم. در این دوره مرزها درنوردیده می شود. زیرا آن مراحل تكاملی حضور دانش و نرم افزارها درعرصه اقتصاد به مرحله ای از بلوغ می رسد كه كاملاً فناوری دیجیتالی و شبكه های ارتباطی با ساختار جدید مبنای كار قرارمی گیرد. بخصوص با گذشت زمان و انباشت سرمایه این روند به كاهش هزینه ها منجر می شود و از این طریق كالاهایی مانند تراشه های رایانه ای، نیمه هادی ها، ریزپردازنده ها و رایانه های شخصی می تواند به عنوان موتور محرك اصلی ایفای نقش كنند و هزینه های «سرمایه بر» به «دانش بر» تغییر ساختار می دهد و نقش بسیار اساسی پیدامی كند.
در این دوره تغییرات فناوری موجب توسعه نوآوری می شود. درمورد كالاهای صنعتی كه در این دوره تولید می شود دیگر نمی توان گفت دارای «شكل واحد» هستند. در دوره ای «تولید انبوه» بدون توجه به نیاز مشتری و متقاضی صورت می گرفت اما در اینجا تولید انبوه به سبب بهره مندی از بازدهی نسبت به مقیاس همچنان وجوددارد اما متفاوت با دوره قبل است، زیرا تولید انبوه در این دوره به واسطه فعال شدن، عمیق شدن و به روز شدن ارتباط ها، امكان دریافت سلیقه ها به صورت منظم و مرتب و سازمان دهی تولید براین اساس را امكانپذیر می سازد.
در این دوره پایه و مبنای اقتصاد به جز نوع و سطح ارتباطات نیست و با این تلقی، ممكن است دیگر تولید انبوه موضوعیت نداشته باشد، ملاحظه می شود كه در اقتصاد جهانی تولید انبوه چندان موضوعیت ندارد زیرا توزیع به صورت هم زمان و فراگیر صورت می گیرد.
بنابراین در این حوزه تفاوت اساسی و پایه ای رخ می دهد و اینترنت ظهور پیدامی كند و اساساً فناوری درحالت كلی آن، تجارت و انواع اجزایش بخصوص «كسب و كار» دارای برجستگی می شود، به طوری كه «بیل گیتس» در آخرین مصاحبه اش گفت: اشتباهی كه كردم این بود كه نخواستم خودم مستقیماً اینترنت را به مردم بدهم. بلكه از طریق ISP ها و با چند واسطه این كار را انجام دادم. درحال حاضر پروژه آنها این است كه تا سال ۲۰۲۰ ، ۳۲ ماهواره مدار كوتاه را در مدارزمین قراردهند تا هركسی همان گونه كه از طریق كانال تلویزیونی می تواند با تلویزیون ارتباط برقرار كند به طور مستقیم به اینترنت دسترسی داشته باشد.
در این صورت آیا ایجاد محدودیت برای دسترسی به سایتهای اینترنتی درآینده نه چندان دور غیرممكن نخواهدبود؟ باید بدانیم تجارت الكترونیكی نیز مراحل تكاملی را طی كرده است. در دوره آغازین بلوغ تجارت الكترونیك، مبادله الكترونیك داده ها مرسوم بود اما اساساً نمی توان گفت آن دوره با دوره ای كه با عنوان تجارت الكترونیكی طبقه بندی می كنیم هم سطح است. در این دوره دو مقوله دركنار یكدیگر بحث تجارت الكترونیكی را به وجود می آورند. یكی موضوع«EDI» و دیگری بحث اینترنت. به عبارت دیگر بحث مبادله الكترونیك داده ها دیگر به تنهایی به عنوان تجارت الكترونیكی مطرح نیست، بلكه مرزها تاحدی جلوتر می رود. زیرا در سایه تحول اساسی تری كه پیرو انقلاب ICT شكل گرفته و پدیده اینترنت به عنوان حالت جهان شمول آن ظهور و بروز پیداكرده و تجارت الكترونیك نیز دارای ساختار جدید می شود.
در اینجا می گوییم كه مبانی اقتصاد جدید، شكل گرفته است و از یك طرف با اقتصادجهانی مرتبط شده كه درآن جریانهای بین المللی كالا، خدمات، سرمایه و دیگر عوامل تولیدی آزادشده یا آزادمی شود و ازطرف دیگر با انقلاب اطلاعات و ارتباطات پیوندخورده است. در این اقتصاد دیگر «یادگیری» به تنهایی كافی نیست، بنابراین متناظر با آن سعی می كند همیشه به یافته های جدیدی دست پیداكند كه بتواند با حفظ سطح ابتكار، همواره گوی سبقت را از دیگران برباید، در اینجاست كه اقتصاد دارای خصوصیات خاص می شود و البته حسن این دوره در آن است كه نوآوری ها و ابداعات نمی تواند به مدت طولانی در انحصار قرارگیرد، زیرا نوع تكنولوژی، نوع ارتباطات كه از مختصات این دوره است این اجازه را نمی دهد. بنابراین می بینیم كه سرریز آن در دوره كوتاهی، اقتصاد را دچار تحول می كند و در یك دامنه وسیع تر سبب ارتقای سطح اقتصاد می شود كه در آن افزایش بهره وری در مقیاس خرد و كلان كاملاً نمایان است.
در اینجا می توان به اختصار برخی از مختصات اقتصاد نوین و اقتصاد سنتی را مروركرد. در اقتصاد سنتی، بحث تمركز دارای برجستگی است و به عنوان یك معیار و مزیت شناخته می شود. درصورتی كه در اقتصاد نوین اینگونه نیست و نوع بازدهی متفاوت است. در اقتصاد سنتی بازدهی ثابت است ولی در اقتصاد نوین بازدهی فزاینده است. قیمت ها در اقتصاد سنتی فزاینده است و در اقتصاد نوین نزولی، در اقتصاد سنتی شركت مبنای حداكثرسازی ارزش می شود، در اقتصاد نوین شبكه این نقش را ایفا می كند. در اقتصاد سنتی ابداعات افزایشی است.اما در اقتصاد نوین جرقه ای است. اقتصاد سنتی دارای رشد خطی و تكنولوژی مبتنی بر ماشین است. اما اقتصاد نوین دارای رشد نمایی همراه با تكنولوژی متمركز بر انسان است و اساساً بازار جای خود را به فضا می دهد. در این اقتصاد با این مختصات، باید دنبال یك «هسته» باشیم تا به صورت اتوماتیك عمل كرده و سامان دهی آن ایجاد موج كند و بقیه اجزا را باخود ببرد.
به عبارت دیگر در پیكره اقتصاد الكترونیكی و اقتصاد جدید باید بخش یا قسمت مركزی را پیداكنیم كه اگر روی آن متمركز شویم و سرمایه گذاری كنیم و آن را رشد دهیم بتواند با آثار تبعی و القایی، دیگر بخش ها را هم به جلو بكشاند.
از این رو تجارت الكترونیكی باید به عنوان هسته اصلی برگزیده شود تا تحولات دیگر را ایجادكند.
و همچنین دانش به عنوان عامل اصلی رقابت در اقتصاد نوین است و باید مفهومی كه از این عبارات درسطح جهان مطرح است به درستی درك شود تا براساس آن بدانیم كه چه قدم هایی برای آینده كشورمان برداریم و تا وقتی جامعه ما سنتی است، شیوه های مدرن در جامعه های سنتی نمی تواند به خوبی جواب دهد. یكی از بهترین راه های تغییر فرهنگ تغییر نگرش افراد از طریق آموزش است و این تغییر نگرش در انسان های دانش محور اتفاق می افتد و یكی از مشكلاتی كه در جامعه ما برای رسیدن به این اقتصاد وجود دارد، عدم آموزش در زمینه كار جمعی است، این موضوع هم در سطح ملی و هم در سطح جهانی كشور ما را دچار مشكل كرده است.
● مفهوم تجارت الكترونیكی:
در این مورد تعاریف زیادی شده است كه به اختصار به نمونه هایی از این تعاریف اشاره می كنیم:
۱) تجارت الكترونیك عبارت است از انجام فرایند مبادله كالا در شبكه های رایانه ای از جمله اینترنت.
۲) تجارت الكترونیك شامل انجام كلیه فعالیت های بنگاه ها و افراد برای مبادلات در محیط الكترونیكی است به طوری كه تمام یا بخشی از این فعالیت ها از طریق شبكه های رایانه ای از جمله اینترنت صورت بگیرد.
۳) «توربان» یكی از صاحبنظران عرصه تجارت الكترونیك در سال۲۰۰۴ تعریفی از تجارت الكترونیك و كاربردهای آن برمی شمارد. این كاربردها شامل بازاریابی مستقیم، جست وجوی شغل، بانكداری on Line، تجارت سیار، حراجی ها، دولت الكترونیك، خرید الكترونیكی، انتشارات on Line است كه این كاربردها نشان دهنده وسعت دید توربان به تجارت الكترونیك است. توربان این نوع تجارت را شامل شركای تجاری (بازارهای داد و ستد الكترونیكی)، خدمات حمایتی، بازاریابی و تبلیغات و سیاست های دولت (مالیات، قوانین و مقررات و استانداردهای فنی) می داند.
۴) تجارت الكترونیكی را می توان از جنبه های مختلفی تعریف كرد از جنبه ارتباطات عبارت است از تحویل كالاها، خدمات و اطلاعات یا پرداخت به وسیله شبكه های كامپیوتری یا هر ابزار الكترونیكی دیگر از جمله از طریق موبایل و حتی از طریق تلویزیون.
– از جنبه فرایند ها عبارتست از انجام الكترونیكی فرایندهای كسب و كار از طریق شبكه و جایگزینی اطلاعات به جای فرایندهای فیزیكی.
– از دیدگاه خدمات، ابزاری است برای ابلاغ تمایلات دولت، شركت ها، مصرف كنندگان و مدیران همراه با كاهش هزینه ها در ارائه خدمات، افزایش سرعت در ارائه خدمات و بهبود كیفیت ارائه خدمات.
– از دیدگاه آموزش عبارتست از فراهم كردن امكان آموزش on Line و امكان تحصیل در دانشگاه ها و دبیرستان ها و سازمان ها.
– از دیدگاه جامعه، تجارت الكترونیكی این امكان را فراهم می كند كه اعضای جامعه بتوانند بهتر یاد بگیرند و با یكدیگر همكاری كنند. بنابراین تجارت الكترونیكی طیف وسیعی از كاربردها و مفاهیم را در بر می گیرد.
● مراحل تكاملی تجارت الكترونیك:
مراحل تكاملی تجارت الكترونیك شامل مراحل سه گانه است كه در مرحله اول باید زیرساخت های تكنولوژی، اقتصادی، اجتماعی و قانونی ایجاد شود. در مرحله دوم پس از ایجاد زیرساخت ها، تجارت الكترونیكی مبنا قرار می گیرد.
فرایندها چه در محیط كسب و كار بنگاهی و چه در محیط كسب و كار كشوری بهبود پیدا می كند و به روز می شود، به عبارت دیگر فرایندها، اصلاح و الكترونیكی می شود.
مرحله سوم یعنی انعقاد كامل تجارت الكترونیكی در كشور كه در آن متغیرها متحول می شود و منافع تجارت الكترونیكی در عرصه اقتصاد بروز می كند.
● مدل های تجارت الكترونیك
مدل های تجارت نوع اول و مدل های نوع دوم ضرورتاً با شیوه تجارت سنتی همراه است. در این مدل ها فروشگاه های الكترونیكی وجود دارد. در این تعاریف «بازار» دسته سوم نیز وجود دارد.
در مدل های تجاری نوع دوم، افزایش ارزش از طریق مدیریت اطلاعات و غنی سازی مشاغل فقط از طریق اینترنت شكل می گیرد. در اینجا فقط بازارهای مجازی شكل می گیرد و خدمات زنجیره ارزش یكپارچه می شود. زنجیره ارزش و بسترهای همكاری واسطه گری اطلاعات و خدمات، اعتمادسازی و دیگر خدمات هم كاملاً به وجود می آید. البته بحث امنیت و نحوه تشخیص هویت، مقوله مفصلی است كه باید در این جریان اتفاق بیفتد و متأسفانه در حال حاضر این مسأله یكی از موانع جدی است.
● مزایای تجارت الكترونیكی:
۱) تجارت الكترونیكی فرصت های جدیدی را ایجاد می كند و مقیاس ها را دچار تحول می كند
۲) تجارت الكترونیكی این فرصت را فراهم می كند با كمترین امكانات بیشترین فرصت ها را در عرصه بازاریابی پیدا كنیم و تجارت الكترونیك محدودیت ها و مشكلات پیش روی بازاریابی را از بین می برد.
۳) برداشتن موانع در بحث توسعه صادرات از مزیت های دیگر تجارت الكترونیك است.
۴) واكنش سریع در مقابل مشتری و برقراری ارتباط به صورت on Line
۵) بنگاه تولیدی با سرعت می تواند علایق را با سلایق منطبق كند و به بهبود ساختار خود كمك كند.
۶) كاهش هزینه های بالاسری در ارتباط با نگهداری كالا
۷) بهبود متغیرها در مقیاس خرد و كلان
● نقش بنگاه ها در اقتصاد دیجیتالی:
در این اقتصاد، بنگاه ها به دانش به عنوان یك منبع اصلی در رقابت نگاه می كنند و به عبارت دیگر نگرش ها كاملاً تغییر پیدا می كند و حساسیت ها بر روی دانش بنگاه ها در فرایند رقابت، متمركز می شود. بنگاهی پیشروتر و برنده تر است كه بیشتر مبتنی بر دانش باشد تا بتواند از دیگر بنگاه ها در فرایند تولید وانتقال، بهتر از دانش بهره بگیرد و در این ارتباط بنگاه های كشور ما باید حداكثر تلاش خود را صرف ایجاد ارتباط قوی درون سازمانی كنند تا از این طریق بتوانند كاربردهای تجارت الكترونیكی را انجام دهند و در حوزه فرهنگ مهم ترین كاری كه در بنگاه باید انجام دهیم تغییر رفتار مدیران و بازیگران و سرمایه گذارانی است كه در آنجا وجود دارند. در كشور ما بازیگران این میدان تقریباً سنتی و به شیوه فیزیكی عمل می كنند، در حالی كه در دنیای تجارت الكترونیكی این روند از حالت «واكنش پذیری» به حالت «فعال» تبدیل می شود. بنگاه ها باید فعال همراه با ابتكار عمل باشند تا بتوانند پا به چنین عرصه عظیمی بگذارند. یكی از تحولاتی كه پیش روی بنگاه هاست آن است كه تعاریف و نوع ناامنی در حوزه تجارت الكترونیكی برای این بازیگران عوض خواهد شد و امنیت تعریف دیگری خواهد داشت و ناامنی تعریف دیگری و رفع آن به گونه دیگری است سرعت انجام كارها برای این بازیگران در فضای تجارت الكترونیكی سریع تر است تا جایی كه بسیاری از پاسخ ها «خودكار» است. از این رو علاوه بر سرعت، پاسخ های خودكار باید به پیام ها و درخواست ها ارائه شود. در حوزه تجارت الكترونیكی این بازیگران با تكنولوژی جدید و ابزار جدید بازی خواهند كرد، در نتیجه در بحث زیرساخت هایی كه مربوط به بهره وری است فرایندها باید عوض شود و الكترونیكی شود و نكته آخر در خصوص توسعه بنگاه ها این است كه توسعه در حوزه بنگاه محدود به «توسعه محصول» یا خدمات نیست، بلكه فرایند همراه با محصول به صورت یكپارچه باید توسعه پیدا كند تا كاهش هزینه رخ دهد و قیمت ها پایین بیاید و موجب افزایش كیفیت شود. هر اندازه توسعه محصول را انجام بدهیم ولی فرایندها را به معنای علمی آن و متناسب با آن توسعه ندهیم، ظرفیت های كنترل و مدیریت و كیفیت بنگاه به شدت كاهش خواهد یافت.
● برخی مشكلات پیش روی كشور ما در زمینه تجارت الكترونیك:
۱) عدم آموزش در زمینه كار جمعی كه این موضوع هم در سطح ملی و هم در سطح جهانی كشور ما را دچار مشكل كرده است.
۲) تا هنگامی كه سیستم پولی الكترونیكی وجود ندارد تجارت الكترونیك امكان تحقق ندارد.
۳) نبود نگاه كارشناسی و نهادینه نشدن آن نسبت به تجارت الكترونیكی و نمونه آن سیاست حجم فروش بالا در قبال اخذ سود كم به ازای هر واحد كه در این نوع تجارت مطرح می باشد.
۴) دور بودن فضای آموزشی در دانشگاه ها و مدارس از واقعیت های جامعه به صورتی كه ما به فرزندان خود، علوم و ریاضی درس می دهیم؛ ولی درس پیشگیری از وقوع حادثه برای دانش آموزان در مجموعه دروس منظور نشده است. به عبارت دیگر آموزش های ما در زمینه مدیریت و رشته های دیگر، واقعیت های جامعه را نمی بیند.
Hits: 0