در موضوع کارآفرینی اجتماعی ایجاد تعادل بین تاثیرات اجتماعی کار و ساختن پول و تجهیز منابع از اهمیت ویژهای برخوردار است. در واقع کارآفرین اجتماعی ، یک آرمان اجتماعی را مورد توجه قرار میدهد و برای رسیدن به این آرمان تلاش میکند تا منابع مورد نیاز را بسازد. درست مثل یک کارآفرین حوزه کسب و کار که تولید سرمایه میکند کارآفرین اجتماعی هم تلاش می کند که سرمایه تولید کند و صد البته این سرمایه را به کار ببندد تا یک تاثیر اجتماعی ایجاد نماید.
کسانی که در کسب و کارهای اجتماعی فعال هستند همواره باید در زمینههای ذیل تصمیم گیریهای مهمی انجام دهند. در مورد اینکه با چه رهیافتی وارد بازار شوند و چه بخشی از بازار را مورد توجه قرار دهند چه کالا و خدماتی را به بازار عرضه کنند و در مجموع چه نوع استراتژی بازاریابی را در دستورکارشان قرار دهند. تدوین استراتژی بازاریابی از مهمترین کارهایی است که یک کارآفرین حوزه اجتماعی باید انجام دهد.
درکارهای اجتماعی در بسیاری از اوقات فعالان سعی میکنند که کارهای زیادی را برای مخاطبان متفاوتی عرضه کنند. یعنی همه کاره باشند و همه مردم هم مخاطب کارشان باشند. این مدل کار در کشور ما همه گیر است. ما دوست داریم که همه مشکلات را خودمان حل کنیم. همه مردم هم به طور طبیعی مخاطب ما هستند و این در حالی است که علمای حوزه مدیریت اعتقاد دارند که بهتر است موضوعات و کالاها و خدمات تولیدی دست چین شوند و با یک وسواس زیادی برای گروه خاصی که همان گروه هدف کارآفرین اجتماعی است ارایه شوند. قرار نیست که یک گروه یا سازمان تازه تاسیس خیال کند که برای همه مشکلات راه حلی دارد و قادر است که به همه نیازها پاسخ دهد. در واقع کارآفرین اجتماعی نگاه میکند ببیند که چه کاری روی زمین مانده چه نیازی وجود دارد که پاسخ داده نشده است. چه کاری نیاز به حرکت بیشتری دارند و سپس حرکت کارآفرین اجتماعی آغاز میشود.
به نظر میرسد که کارآفرینان اجتماعی کمتر به مقوله بازاریابی توجه میکنند. در واقع محصول یا خدمت تولیدی توسط کارآفرین اجتماعی باید به جامعه معرفی شود. همچون فعالان عرصه تجارت و کسب و کار، کارآفرین اجتماعی هم بازاری دارد، حتی رقبایی دارد. این رقیبان میتوانند سازمانها یا نهادهایی باشند که علاقمند به در دست گرفتن بازار اجتماعی باشند. مثلا تصور کنید که یک گروه در حال کار روی ایجاد نشاط و ترویج رفتارهای سلامت گرایانه میان جوانان است از طرفی سیستم اعتیاد و توزیع مواد مخدر هم در حال کار روی جوانان به عنوان یک گروه هدف است. دراین میان در واقع بین سیستم اجتماعی تحول خواه مثبت و سامانه اعتیاد تضاد منافع به وجود می آید . فعال اجتماعی باید برای معرفی محصولش تلاش کند. باید برنامه ای برای بازاریابی داشته باشد. باید برنامه را به اجرا درآورد و پس از اجرا ارزیابی و ارزشیابی کند. بدون کارفعالانه برای جلب مخاطب به طور خودکار فعال اجتماعی مخاطبان را جذب نخواهد کرد.
مثلا در مثال فوق الذکر و از نگاه فعال اجتماعی باید در مورد گروه هدف مطالعه شود. به راستی جوانانی که هدف سامانه اعتیاد قرار گرفتهاند از چه گروه سنی هستند. آیا بیشتر مونث هستند یا مذکر، چه میزانی تحصیلات دارند در کجای شهر زندگی میکنند. پاسخگویی به این سئوالات کمک میکند که گروه هدف تشخیص داده شود.
در مرحله بعد باید به این پرسش پاسخ گفت که کالا یا خدمت ما چه نفعی برای مخاطبانمان دارد. چگونه مخاطبان به کالاهای ما توجه نشان خواهند داد. باید فراموش نکنیم که قرار است با سامانه اعتیاد رقابت کنیم. مواد مخدر که جاذبه زیادی میتوانند داشته باشند. کالای ما باید به اندازه کافی توجه مخاطب را جلب کند و احساس نفعی واقعی ببرد.
مشتریان ما از چه بخشی از محصول و خدمات ما خوششان میآید و از چه بخشی بدشان می آید. پاسخ گویی به این پرسش میتواند به ترمیم محصولات ما کمک کند.
بازاریابی به طورکلی بر محور ارتباطات میچرخد. یعنی باید یک پیامی طراحی شود. این پیام باید هم توسط مشتریان فعلی و هم مشتریان آتی فهمیده شود. پیام باید از کانال مناسب و قابل اعتمادی منتقل شود. مجددا تاکید میشود که انجام یک کار خوب به معنای آن نیست که بدون هیچ تلاشی مشتریان ما از آن آگاه خواهند شد، باید به صورت فعالانه پیام را منتقل کرد.
در این موارد شما چگونه فکر میکنید؟ آیا با داشتن یک برنامه بازاریابی موافق هستید ؟
برای مطالعه بیشتر:
- http://www.bssec.org.uk/pdfs/DASE_Part3.pdf
- http://www.sel.org.uk/uploads/Marketing-Your-Social-Enterprise.pdf
~ مدرسه پرتو
Hits: 2