تحلیلگران نظامی او را از جمله نظامیان برجسته ایالات متحده میدانند که از نبوغ و مهارت خارقالعادهای در طراحی استراتژیهای جنگی و فرماندهی عملیات میدانی بهرهمند بود.
جرج بوش پدر نیز او را یکی از بهترین فرماندهان ارتش آمریکا نامیده است. طراحی و اجرای عملیات «توفان صحرا» که ادعا میشود یکی از دقیقترین و پیچیدهترین عملیات نظامی در قرن بیستم بوده محکی برای سنجش خلاقیت و قابلیت نظامی ژنرال شوارتسکف محسوب میشود. حمله ارتش عراق به کویت در سال 1990، آخرین پرده از سلسله نمایشنامههایی بود که در نظام بینالملل دوقطبی با بازیگردانی شوروی و آمریکا به روی صحنه میرفت. افرادی چون صدامحسین که از درک تغییر و تحولات جهانی عاجز بودند در حال و هوای پیشین و به گمان تداوم همان اوضاع و احوالی که آنها را از نردبان قدرت به بالا کشانده و در مسند فرمانروایی نشانده بود به گردنفرازی ادامه میدادند غافل از آنکه نسیمی که در باغ سیاست جهانی میوزد آبستن نظمی جدید است که طلیعه آن در شکل و شمایل توفانی سهمگین خودنمایی میکند. پس کوتاهزمانی بعد از اشغال کویت توسط عراق، ائتلافی بینالمللی متشکل از 25 کشور (از دانمارک و فرانسه گرفته تا سوریه و افغانستان) به رهبری آمریکا تشکیل شد و وظیفه هدایت و رهبری نیروهای ائتلاف را «نورمن شوارتسکف» ژنرال چهار ستاره ارتش ایالات متحده برعهده گرفت که دو سال قبل از آن در مقر سرفرماندهی ارتش آمریکا در فلوریدا مسوول تدوین و طراحی نقشهای برای محافظت از میادین و منابع نفتی سواحل جنوبی خلیج فارس در برابر حملات احتمالی ارتش عراق بود. حاصل این مطالعات و ارزیابیها ابتدا در قالب طرحی به نام «عملیات سپر صحرا» به سیاستمداران و تصمیمگیران ارشد واشنگتن ارائه شد اما پس از حمله عراق به کویت با اعمال تغییراتی جزیی تحت نام «عملیات توفان صحرا» به مورد اجرا گذاشته شد. طی این عملیات که کمتر از دو ماه به درازا کشید علاوه بر آزادسازی کویت، نیروهای زمینی ائتلاف تا مناطق جنوبی عراق نیز پیشروی کرده و بخش قابل توجهی از تجهیزات و توان نظامی ارتش عراق را منهدم کردند. تعداد تلفات عراق در این جنگ بر اساس برخی برآوردها از 20 تا 100 هزار نفر تخمین زده میشود در حالی که تعداد تلفات نیروهای ائتلاف کمتر از هزار نفر بود. عملکرد ژنرال شوارتسکف و نیروهای تحت امر او در این عملیات به مراتب بهتر از آن چیزی بود که خوشبینترین تحلیلگران و کارشناسان نظامی و سیاسی پیشبینی میکردند. برخی از کارشناسان نظامی ارتش عراق را چهارمین ارتش مجهز و قدرتمند جهان میدانستند. این برآوردها با استناد به کمکهای سخاوتمندانه قدرتهای جهانی به عراق در جریان جنگ با ایران عنوان میشد و سیاستمداران غربی را نسبت به احتمال تکرار حوادثی مشابه جنگ ویتنام به هراس میافکند. اما ژنرال شوارتسکف با اعتماد به نفسی مثالزدنی در اثنای عملیات توفان صحرا به میان خبرنگاران رفت و درباره قابلیت نظامی رهبر عراق گفت: «صدامحسین نه استراتژیست است، نه درس عملیات جنگی خوانده، نه تاکتیک بلد است، نه ژنرال است و نه سرباز. به جز اینها، نظامی خوبی است. میخواستم این را بدانید.» پس در هم شکستن مقاومت ارتش عراق به آن دشواری و صعوبتی نبود که گمان میرفت. با پیروزی نیروهای ائتلاف در برابر ارتش عراق نهتنها کلکسیون مدالهای افتخار ژنرال شوارتسکف تکمیل شد بلکه نام او به عنوان یکی از استراتژیستها و فرماندهان برجسته نظامی در سطح جهان مطرح شد. نورمن شوارتسکف در سال 1934 در شهر ترنتون ایالت «نیوجرسی» متولد شد. او مدتی از دوران مدرسه را در وست پوینت گذراند تا آنکه در سال 1946 به همراه خانواده به ایران آمد. پدرش سرهنگ هربرت شوارتسکف از مشاوران ارشد نظامیدولت آمریکا در ایران بود که حدود دو سال سازماندهی و نظارت بر نیروهای پلیس و ژاندارمری را بر عهده داشت. او را یکی از هماهنگکنندههای کودتای 28 مرداد علیه دولت دکتر مصدق میدانند. نورمن شوارتسکف بخشی از دوران دبیرستان خود را در ایران، ایتالیا و آلمان گذراند و سپس به یک کالج نظامی در ایالات متحده رفت و نهایتاً از آکادمی نظامی وستپوینت در سال 1956 مدرک کارشناسی گرفت و با درجه ستوان دومی به رسته پیادهنظام ارتش ایالات متحده پیوست. در سال 1960 به آلمان رفت تا در بریگاد برلین به خدمت مشغول شود. این ماموریت تا آستانه ساخت دیوار برلین در سال 1961 ادامه یافت. او در سال 1964 دوره کارشناسی ارشد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی را به اتمام رساند و تا قبل از اعزام به جنگ ویتنام در سال 1965 به عنوان مربی در دانشکده مهندسی مکانیک آکادمی وست پوینت به خدمت ادامه داد. جنگ ویتنام در واقع زنجیرهای از عملیات نظامی متعددی بود که در سال 1955 با درگیری میان سه کشور لائوس، کامبوج و ویتنام آغاز شد و با مداخله ارتش ایالات متحده به نفع ویتنام جنوبی به اوج رسید و عاقبت در سال 1975 با تصرف سایگون، پایتخت ویتنام جنوبی به وسیله انقلابیون کمونیستی که از حمایت دولت ویتنام شمالی و اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بودند، خاتمه یافت. مداخله ارتش آمریکا در کشورهای مختلف در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم بنا به تجویزهای «دکترین ترومن» انجام میگرفت که بدیل و مکملی برای «دکترین مونروئه» به حساب میآمد. دکترین مونروئه رهبران کاخ سفید را از مداخله در مناقشات بینالمللی (به استثنای قاره آمریکا) نهی میکرد اما دکترین ترومن بر لزوم ارائه کمکهای اقتصادی، نظامی و فنی به متحدان ایالات متحده برای تقویت آنها در برابر نفوذ کمونیسم و صیانت از امنیت آمریکا در تمام مناطق جهان تاکید میگذاشت. در این میان جنگ ویتنام یکی از کارزارهای اصلی واشنگتن برای رویارویی با مخاطرات امنیتی ناشی از اختلافات ایدئولوژیک با بلوک شرق بود؛ لذا بخشی از افسران، مستشاران و سربازان آمریکایی در راستای سیاست مقابله با گسترش کمونیسم به جنگ اعزام میشدند. نورمن شوارتسکف نیز در سال 1965 به واحد هوابرد ارتش آمریکا در ویتنام پیوست و موفق به دریافت چندین مدال افتخار شد. او در سال 1970 مجوز تحصیل در کالج جنگ ایالات متحده در پنسیلوانیا را دریافت کرد تا علاوه بر ادامه تحقیقات در مورد موشکهای هدایتشونده، دوره فرماندهی و ستاد را نیز بگذراند. نورمن شوارتسکف بعد از اتمام این دوره با شرکت در چندین عملیات و ماموریت برونمرزی به خصوص عملیات ارتش آمریکا در گرانادا، سلسلهمراتب نظامی را تا عالیترین سطوح پیمود و در جنگ دوم خلیج فارس مسوولیت مقابله با ارتش عراق را بر عهده گرفت تا از منافع ایالات متحده در یکی از حساسترین مناطق استراتژیک جهان حفاظت کند. با این همه و بهرغم موفقیت در فرماندهی جنگ، عدهای او را به خاطر امضای پیمان آتشبس با عراق و بازداشتن نیروهای ائتلاف از پیشروی در خاک آن کشور برای ساقط کردن حکومت صدامحسین مورد انتقاد قرار میدادند اما او این موضع را در جنگ بعدی آمریکا علیه عراق که به سرنگونی صدام انجامید نیز حفظ کرد. مخالفت او با حمله به عراق نه از موضع صلحجویی که بیشتر ناشی از نگرانی نسبت به آینده عراق و تاثیر ناآرامیهای آن کشور بر بازار نفت بود. ژنرال شوارتسکف پیش از بازنشستگی مدتی فرماندهی نیروهای آمریکا در منطقه شاخ آفریقا، خاورمیانه و آسیای مرکزی را بر عهده داشت. او ایام بازنشستگی خود را در تامپای فلوریدا سپری کرد تا آنکه بتاریخ 27 دسامبر سال 2012 میلادی در اثر بیماری ذاتالریه درگذشت.
Hits: 5