منظور این است که درآمد حاصل از تولید چگونه میان عوامل تولید تقسیم میگردد یا هر یک از بخشهای اقتصادی چه میزان سهم میبرند. توزیع نابرابر عوامل تولید طبعا باعث توزیع نامناسب درآمد نیز خواهد شد.بنابر این باید قبل از تولید به منظور عادلانه کردن توزیع درآمد عوامل تولید به صورت عادلانه و برابر میان افراد و بنگاهای اقتصادی مختلف توزیع گردد.روشهای مختلفی برای اندازه گیری میزان توزیع درآمد موجود است که از آنجمله:
۱- توزیع درآمد برحسب ابعاد.
۲- توزیع درآمد مبتنی برعوامل تولید .
۳- توزیع مقداری درآمد.
۴- توزیع درآمد از طریق منحنی لورنز.
۵- ضرایب جینی و مقیاسهای نابرابری درآمد.
بنابر برخی از نظریات اقتصادی توزیع نابرابر درآمد یکی از شروط اصلی رشد اقتصادی میباشد و دلیلشان هم این است که نیازهای قشر پایین اجتماع اشباع شدنی نیست و چنانچه توزیع درآمد برابر باشد قشرهای پایین تمامی درآمد خود را صرف خرید کالا میکنند در صورتی که قشرهای بالا نیازهای اولیه خود را برطرف نموده و مازاد درآمدشان را پس انداز مینمایند.چنانچه توزیع درآمد نابرابر باشد رشد اقتصادی تسریع میگردد.اما مخالفان این نظریه میگویند که اولال؛ تجربه در کشورهای توسعه نیافته نشان دادهاست که ثروتمندان این جوامع اضافه درآمد خود را بجای پس انداز نمودن صرف خرید کالاهای تجملاتی و لوکس میکنند.دوم؛ درآمد کم فقرا باعث ضعف جسمانی و کاهش بهره وری کاری ایشان میگردد و این خود باعث کاهش میزان تولید و در نتیجه کاهش درآمد ملی میشود.سوم ؛افزایش درآمد فقرا باعث افزایش تقاضا برای کالاهای ضروری ساخت داخل میگردد که این امر به نوبه خود باعث افزایش اشتغال و تولید میگردد.چهارم؛ توزیع برابر درآمد باعث افزایش انگیزههای روانی افراد برای مشارکت در توسعه اقتصادی میشود و دولت میتواند از چهار راه برای توزیع مناسب درآمد اقدام کند:
۱- تغییر توزیع درآمد مبتنی بر عوامل تولید که از طریق تغییر قیمتهای نسبی عوامل تولید ایجاد میشود.
۲- تعدیل توزیع مقداری درآمد از طریق توزیع مجدد داراییها.
۳- کاهش توزیع مقداری درآمد در سطوح بالا که از طریق وضع مالیاتهای تصاعدی بردرآمد و ثروت بدست میآید.
۴- افزایش توزیع مقداری درآمد در سطوح پایین اجتماع از طریق پرداختهای انتقالی به صورت مستقیم و یا تامین کالاهای ضروری و خدمات اساسی.
Hits: 0