افغانستان به عنوان عضو ناظر در نشست اخیر سازمان همکاری های شانگهای و تاکید دو عضو کلیدی این سازمان یعنی چین و روسیه بر افزایش تلاش این دو کشور در باز سازی افغانستان و اقتصاد آن، یکی از چند نشانه افزایش اهمیت افغانستان در غرب آسیا و نیاز چین و روسیه و نیز جهان صنعتی، به مخازن زیر زمینی افغانستان است.
شماری از این ذخایر نه تنها برای افغانستان اهمیت استراتژیک دارند بلکه در رفع نیاز های بخش های تکنولوژی صنعتی برای ساخت افزار کامپیوتر و ارتباطات ماهواره ای در سطح جهان بیهمتا می باشند و در این راستا نشست اخیر شانگهای را می توان پیش آهنگ باز شدن درهای تجارت و سرمایهگذاری جهان به روی اقتصاد افغانستان ارزیابی کرد.
در این چهار چوب یاد آوری کوتاهی از عوامل افزایش تمایل شرق و غرب به مشارکت در اقتصاد افغانستان شاید مفید باشد.
گنجهای نهفته در خاک
در سال ۲۰۱۰ میلادی، پس از چهار سال پژوهش زمین شناسی و ارزیابی منابع زیر زمینی که به مدیریت گروه کوچکی از زمین شناسان آمریکایی و سرپرستی پنتاگون انجام شد، تخمین های جدیدی از ارزش و مخازن زیر زمینی افغانستان به دست آمد.
این ارزیابی ها ارزش این منابع را به بیش از یک هزار میلیارد دلار تخمین زد که فقط مربوط به کشف ذخایر لیتیم، مس، رگه های آهن، طلا، و نیوبیوم می شود.چند ماه پس از گزارش کارشناسان زمین شناسی وزارت معادن افغانستان ارزش کشفیات جدید را نزدیک به سه هزار میلیارد دلار تخمین زد.این گزارش ها، تائید یافته های زمین شناسان روسی در دهه ۱۹۸۰ بودند که گواهی بر غنی بودن کم نظیر منابع زیر زمینی افغانستان داده بودند.
ارزش کشف منابع جدید برای کشوری که در آمد نا خالص سالانه آن حدود ۱۲ میلیارد دلار بود و بیش از ۹۰% از بودجه آن از کمک های خارجی تامین می شد، در آن زمان به درستی در درون افغانستان ارزیابی نشد.
کشفیات جدید، افغانستان را به عنوان بزرگترین منبع لیتیم حتی بیش از بولیووی در جهان تبدیل کرده. شماری از کارشناسان از لیتیم به عنوان ‘نفت عصر آینده’ نام می برنداما پس از ۵ سال، کشفیات جدید، افغانستان را به عنوان بزرگترین منبع لیتیم حتی بیش از بولیووی و نیوبیوم که کاربرد فرا زمینی آن روز به روز مهم تر می شود، تبدیل کرد.
لیتیم مهمترین مواد ساخت باطری های قابل شارژ است که در تلفنهای همراه، کامپیوترهای دستی و ماشین های برقی کاربرد دارد. شماری از کارشناسان از لیتیم به عنوان ‘نفت عصر آینده’ نام می برند.
مدیریت سالم
کشف منابع جدید نفتی که در ۲۰۱۱ به بیش از یک میلیارد و هشت صد میلیون بشکه نفت میان کیفیت، افزون به آنچه تا ۲۰۱۰ کشف شده بود، افغانستان را از نظر منابع زیر زمینی به عنوان یک سرزمین فوق غنی در گروه کانادا، آفریقای جنوبی و برزیل قرار داد.در چنین وضعیتی افغانستان فرصتی بی همتا در تاریخ خود را در اختیار دارد تا به جرگه کشور های با درآمد متوسط مانند ترکیه، مالزی ومکزیک قرار گیرد و اگر این کشور درست مدیریت شود، در ۱۵ تا ۲۰ سال آینده توانایی وارد شدن به کلوب اقتصاد های بالای گروهی با درآمد متوسط چون لهستان، اسلواکی و مجارستان را داراست.
کمبود سرمایه
برای تبدیل ذخایر زیر زمینی به تولید ملی، مدیریت اقتصادی و سیاسی کشور اثری بسیار بنیادی دارند، چرا که آنها می توانند چالش ها را تبدیل به فرصت برای پیشبرد اقتصاد افغانستان و پایدار کردن صلح کنند.چالش هایی که در حال حاضر استفاده خردمندانه از این منابع را دشوار اگر نه دور از دسترست می کنند، عبارتند از کمبود سرمایه مالی برای توسعه، استخراج و تبدیل مواد خام به کالا های نیمه پرورده.برخورد موثر با این چالشها میتواند سهم افغانستان را در هرم ارزش افزوده استفاده از این مواد در تولید صنعتی بالا ببرد و به جای خام فروشی و صادرات مواد خام، نخستین گام های صنعتی شدن را در افغانستان پی ریزی کند.
شکنندگی ثبات سیاسی
سنگهای قیمتی در حال حاضر یکی از مهمترین کالاهای صادراتی افغانستان است اما نگرانیهای زیادی در مورد استخراج غیر مسلکی آنها وجود داردچالش دیگر در افغانستان شکنندگی ثبات سیاسی است که دخالت های خارجی و تداوم این دخالت ها مردم افغانستان را از سازندگی کشور خود باز داشته است.در این چهار چوب، نقش همسایه های افغانستان، در صدر آنها پاکستان و ایران برای یاری دادن به غیر نظامی کردن جامعه بسیار پر اثر می تواند باشد.بدون صلح پایدار، حد اکثر بهره افغانستان از این اکتشافات صدور مواد خام خواهد بود که این کمترین بهره را به مردم افغانستان و شکوفایی اقتصاد پایدار خواهد داد.فقط با مشارکت سرمایه گذاری خارجی در پروژه های زیر بنایی صنعتی است که افغانستان می تواند نرخ رشد صنعتی شدن خود را تسریع کرده و پایدار نگهدارد.
نبود ساختار اداری مدرن
چالش سوم نبود ساختار اداری مدرن است که پاسخگوی نیاز های صنعتی شدن و راه اندازی و اداره کردن پروژه های کلان باشد و توان مقابله با گسترش فساد مالی که یکی از پدیده های همراه با اکتشافات ناگهانی است را داشته باشد.بدون پی ریزی ساختاری ایجاد چنین سیستمی، بسیار ممکن است که فساد مشابه با آنچه که در نیجریه و روسیه در دوره پس از فرو پاشی دیده شد، گریبان گیر اقتصاد افغانستان شود.استفاده خردمندانه از ابزارهای تجارت خارجی و پیمان های منطقه ای می توانند این چالش ها را به فرصت برای آرام سازی منطقه، افزایش سرمایه گذاری خارجی در کشور و توسعه گسترده و همه گیر فراهم کنند.
در این راستا، یکی از ابزار بسیار موثر بستن قرار داد های تجاری، صنعتی برای توسعه و استفاده از منابع زیر زمینی افغانستان با همسایگان این کشور است.تا زمانی که انگیزه های دراز مدت برای یاری دادن به پی ریزی زیر بنای اقتصاد صلح در افغانستان در میان همسایگان این کشور ایجاد نشود، امکان ایجاد شرایط لازم برای استفاده سازنده از منابع زیر زمینی بسیار کوچک خواهد بود.
Hits: 1