investدر این مقاله به تحلیل سه آزمون سریع و کاربردی میپردازیم که در سرمایه گذاری موفق به ما کمک میکنند تا شرکتهای پربازده و یودده را مورد ارزیابی قرار داده و بشناسیم . این آزمون ها بر خلاف سایر آزمونهای رایج , پیچیده نیست و برای تشخیص شرکتهای موفق ارائه میشود و هر فردی که قصد کار و یا سرمایه گذاری در شرکتی را داشته باشد به راحتی میتواند از این آزمون ها بهره برده و اقدام به ارزیابی شرکت مورد نظر خود نماید . این سری آزمونها بارها مورد آزمایش قرار گرفته و نتایج آن با تنها 1 دهم درصد خطا , به اثبات رسیده است . در ادامه با آزمون اول شروع میکنیم.

 

1 . آزمون درآمد هر سهم
یکی از سریع ترین روشها برای بررسی وضعیت اقتصادی یک کارفرمای احتمالی , بررسی مقادیر درآمدی هر سهم از آن شرکت در طول مدت سال است . اگر شرکت مورد نظر , موجودیت عام داشته باشد , این کار آسانی است و در غیر اینصورت مقداری مشکل تر میشود . گرچه مقدار درآمد هر سهم تنها در یک دوره 1 ساله نمیتواند برای مشخص شدن وضعیت رقابت پایدار شرکت کافی باشد اما میزان درآمد هر سهم طی یک دوره 10 ساله میتواند تصویر بسیار روشنی از رقابتی بودن شرکت مزبور در یک دوره طولانی و سودآوری آن را به ما نشان دهد . وارن بافت , مرد موفق دنیای سرمایه گذاری , تصویر درآمد هر سهم در یک دوره 10 ساله را مورد بررسی قرار میدهد که این از نظر او نشان دهنده روندی مداوم و رو به ترقی است . این بررسی چیزی شبیه به محاسبات زیر میشود
2003 —— 1/30$
2004 —— 1/48$
2005 —— 1/60$
2006 —— 1/65$
2007 —— 1/95$
2008 —— 2/6$
2009 —— 2/17$
2010 —— 2/37$
این بررسی ساده به سرمایه گذار نشان میدهد که شرکت مزبور دارای درآمددائمی و روند رو به ترقی بلند مدت است , نشانه بارزی که به ما میگوید شرکت مزبور دارای مزیت رقابتی پایدار ( در بخش اول توضیح داده شده) و سودآور است و شرکتی است که احتمالا مدیرانش میدانند چه کار میکنند و میتواند برایش کار کرد و یا در آن سرمایه گذاری کرد . درآمدهای دائمی معمولا گویای این حقیقت هستند که شرکت مزبور , محصول یا آمیزه ای از محصولات را میفروشد . که نیازی نیست وارد فرایند های پرهزینه تغییر شوند . روند صعودی سودآوری شرکت , به این معناست که اوضاع اقتصادی شرکت مزبور به قدری هست که بتواند از عهده هزینه های استراتژیک به منظور افزایش قیمت سهام خود از طریق تبلیغات بر بیاید و با خرید و فروش مجدد سهام , حوزه عملکردهای خود را گسترش یا درآمدهای هر سهم را افزایش دهد . شرکتهایی که وارن میگوید باید از آنها دوری کرد و احتمالا چشم اندازهای استخدامی ضعیفی دارند , درآمدهایی سالیانه را مشابه آنچه در ادامه میبینید به ثبت رسانده اند
2003 —— 8/53$
2004 —— 6/68$
2005 —— 7/25$
2006 —— 9/36$
2007 —— 2/24$
2008 —— 1/66$
ارقام بالا نشان دهنده نوسانهای اغلب نزولی هستند که روند مطمئنی را نشان نمیدهند و به ما میگویند که این شرکتها در صنعتی به شدت رقابتی , مستعد روندهای صعودی و نزولی هستند و با ضربان قلب سرمایه گذاران بازی میکنند . در دوران رونق , تقاضا بالا میرود و در نتیجه قیمتها تا حدی افزایش میابند . شرکت به منظور پاسخ به تقاضا , تولید را افزایش میدهد و عرضه را افزایش میدهد که این امر به نوبه خود منجر به افزایش هزینه ها و در نهایت افزایش عرضه در صنعت مزبور و بالاخره سقوط قیمتها میشود . شرکتی که روزی سودآور بوده است حالا شروع به زیان دادن میکند تا اینکه مجبور میشود تولید و هزینه ها را کاهش دهد . هزاران شرکت در دنیا در چنین وضعیتهایی هستند و درآمدهای نامنظم دارند که در سالهای رونق , این توهم را ایجاد میکنند که این شرکت , یک شرکت برنده است در حالی که با با اولین آزمون میتوان عاقبت آن را حدس زد و مانند سرمایه گذاران طماع بی عقل عمل نکرد بلکه مانند یک طماع عاقل به موضوع نگریست . وقتی هر چند سال یک بار , بنیان اقتصادی ضعیف شرکت , دستاوردهای شما را برباد دهد , به دشواری میتوانید در بازارهایی که یک اشتباه میتواند نابود کننده باشد , دوباره بلند شوید و یک سرمایه گذار موفق باشید
شرکتی با درآمدهای دائمی که روندی رو به ترقی را نشان میدهد , برای کسانی که میخواهند دوران کارمندی موفق و پردرآمدی داشته باشند و یا سرمایه گذاران بلند مدت آن شرکت باشند بهترین چشم اندازها را دارد . اما شرکتی با درآمدهای نامنظم , شاید در سالهای رونق , به سرعت نیروی کار استخدام کند , اما در سالیان رکود , به همان سرعت اخراج میکند . الگوی رونق و رکود باعث میشود که کار کردن برای چنین شرکتی دشوار باشد زیرا تصویر اقتصادی آن , پایداری بلند مدتی را نشان نمیدهد . بیایید به آزمون دوم سری بزنیم.

2 . آزمون بدهی
نشانه دیگری از شرکتهای موفق برای سرمایه گذاری و کار , شرکتی است که بدهی های دراز مدت نداشته باشد یا بدهی های دراز مدت آن بسیار کم و ناچیز باشند . شرکتهایی که درآمد زیادی ایجاد میکنند , نیاز به بالاآوردن بدهی ندارند زیرا نقدینگی خوب آنها باعث میشود که خودشان برای خودشان منابع مالی داشته باشند و نیازی به استقراض ها و زیر بار بدهی بردن شرکت نداشته باشند . اینها شرکت هایی هستند که کارمندانی برای بلند مدت استخدام میکنند زیرا پول و منابع مالی مطمئن برای پرداخت حقوق ها و مزایای آنها را در دراز مدت هم دارند و توان مالی آنها تا آنجا خوب است که یک دوره رکود را بدون مشکل پشت سر بگذارند . همانگونه که در رکود مالی اخیر که اکثر کمپانی ها به اخراج های گروهی دست زدند و دست به دامان دولت ها و بانکها برای دریافت وام هایی با بهره های سنگین شدند و بانکها نیز خود وضع بهتر از آنها نداشتند و دولت ها نیز خود در گرداب رکود و نارضایتی مردم و جامعه گرفتار بودند , کارمندان و سهامداران کمپانی هایی مانند مک دونالد یا کوکاکولا , با جیب های پر از پول در بازارها برای همسران خود کادوهای گران قیمت میخریدند
مادامی که بتوانید بار بدهی شرکتی خاص نسبت به صنعت و حوزه کاری خودش را ارزیابی کنید , شناسایی شرکتهای بدون بدهی یا با بدهی کم و ناچیز کار دشواری نیست . به عنوان یک قانون کلی , یک بدهی بیش از 5 برابر درآمد خالص , به خوبی نشان میدهد که شرکت مذبور فاقد مزیت رقابتی پایدار است . مقادیر زیاد بدهی , دو نکته را به ما یادآور میشوند :
1 . شرکت مزبور در صنعتی بسیار رقابتی قرار دارد که تغییر دائمی , نیازهای مالی بسیاری را پدیدآورده است
2 . شرکت مذبور بسیار پرقدرت و با نفوذ است . به این معنا که اگر بخواهیم برای چنین شرکتهایی کار کنیم یا پول خود را در آن سرمایه گذاری کنیم با این موضوع مواجه خواهیم بود که هزینه بازپرداخت بدهی , هر نقدینگی اضافه را خواهد بلعید و پول زیادی برای افزایش حقوق یا سود سرمایه باقی نخواهد ماند . همچنین این وضع به ما میگوید که سرمایه اضافی کمی برای رشد شرکت یا تملک شرکتهای جدید باقی خواهند ماند و لذا فرصت های مدیریتی , فضای رشد چندانی نخواهند داشت . اگر اقتصاد وارد یک دوره رکود شود , اینها در زمره نخستین شرکتهایی خواهند بود که کارکنان خود را اخراج خواهند کرد تا قبل از سقوط و ورشکستگی کامل , هزینه ها را کاهش دهند . اینها دقیقا شرکتهایی نیستند که بخواهید حرفه , سرمایه یا شغل خود را بر روی آن استوار کنید . بیایید به آزمون سوم نیز نگاهی بیندازیم.

3 . آزمون سود ناخالص
راه دیگر برای تشخیص پایدار بودن مزیت رقابتی یک شرکت که موجب میشود شرکت مزبور , گزینه خوبی برای فعالیت اقتصادی باشد , بررسی سود ناخالص آن است . ما به منظور مطلع شدن از میزان سود ناخالص یک شرکت , باید صورتهای مالی سود و زیان آن را تحلیل کنیم ( گزارش مالی یک دوره که نشان میدهد شرکت مذبور سود کرده یا زیان داده است) باید به طور مشخصی درآمدهای شرکت را رصد کنیم و بهای تمام شده کالای فروش رفته را از آن کسر کنیم و از این طریق , سود ناخالص شرکت را از آن به دست آوریم . حالا اگر سود ناخالص شرکت را تقسیم بر درآمد آن کنیم , حاشیه سود ناخالص شرکت را به دست خواهیم آورد ( حاشیه سود ناخالص در بخش اول توضیح داده شده) . بیایید با هم یک نمونه از این محاسبه ساده را انجام دهیم :
صورت سود و زیان
درآمد ——————————- 10000
بهای تمام شده کالای فروش رفته —————————- 6000 –
سود ناخالص ———————— 4000
حالا اگر , رقم گزارش شده بهای تمام شده کالای فروش رفته را از درآمد کل شرکت کسر کنیم , عددی که به دست میاید , سود ناخالص گزارش شده شرکت است . به عنوان نمونه , اگر درآمد کل , 10 میلیون دلار باشد یا تومان یا هر واحد دیگر , و بهای تمام شده کالای فروش رفته را که 6 میلیون دلار است از آن کسر کنیم , سود ناخالصی معادل 4 میلیون دلار از آن در میاید . سپس برای اینکه حاشیه سود ناخالص را به دست آوریم , سود ناخالص را تقسیم بر درآمد میکنیم که رقم به دست آمده در اینجا 40 درصد میشود و مساویست با حاشیه سود ناخالص شرکت که نشان میدهد مناسب فعالیت اقتصادی موفق نیست . توجه کنید که حاشیه سود ناخالص شرکت هایی که بالای 50 درصد است مانند کوکاکولا که اغلب حاشیه سود 60 درصد را نشان میدهد یا شرکت مودی که معمولا 73 درصد است و شرکتهای بالای 50 درصد را میتوان گزینه های مناسبی دانست . در حوزه های فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز اوضوع تفاوتی ندارد . امروزه مایکروسافت حاشیه سود 79 درصد را نشان میدهد در مقابل کمپانی اپل که حاشیه سود آن از 33 درصد تجاوز نمیکند . تعجب نکنید و اسیر نام های بزرگ در سرمایه گذاری نشوید . شرکتهایی مانند جنرال موتورز و اپل که سالهاست از 20 تا 30 درصد تجاوز نکرده گزینه های مناسبی نیستند . به واقع محاسبات پیچیده ای نیست . ما آزمون ها را طوری بیان کردیم که هر فردی بتواند شرکت مورد نظر خود را با آن بسنجد . شما نیز امتحان کنید.
آنچه حاشیه سود ناخالص بالا را ایجاد میکند , مزیت رقابتی پایدار شرکت است . این مزیت به شرکتها اجازه میدهد آزادانه علاوه بر بهای تمام شده کالای فروش رفته , قیمت های خوب و رقابتی را برای کالاها و خدمات خود ارائه نمایند . وقتی شرکتی فاقد مزیت رقابتی باشد مجبور میشود به منظور ماندن در کورس رقابت با سایرین , قیمت محصول یا خدماتی که میفروشد را پا به پای رقبا پایین بیاورد که این امر برایش گران تمام شده و حاشیه سودش را پایین میاورد زیرا توان این کار را در مقابل رقبای موفق تر ندارد و در نتیجه ممکن است بتواند در عرضه های قیمتی , قیمتهای رقابتی ارائه دهد اما در پشت پرده مجبور است از حقوق ها و مزایای کارمندان خود کم کند و فشارهایی را بر آنان تحمیل نماید و قابلیت آن برای گسترش کسب و کار و خرید مشاغل جدید به شدت پایین و منتفی است و این شرکتها نیز در دوره های رکود , در اولین اقدامات خود اقدام به تعدیل های گروهی میکنند و تا مرزهای سقوط پیش میروند.

 

برگرفته: پارک دانش

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *