behavioral-scienceدر سری سوم از مقالات جامعه شناسی محض و کاربردی , این موضوع مورد بحث قرار میگیرد که چطور جامعه شناسان مجبور شدند تا نظریه اجتماعی غالب و مفروضات علوم رفتاری را دوباره مورد ارزیابی قرار دهند . نظریه تکاملی , خواه خواه نظریه اصلاحی هدایت شده لستروارد باشد یا نظریه محافظه کارانه و از پیش پرداخته شده ویلیام گراهام سامنر , بر اصل بدیهی پیشرفت اجتماعی بر اساس تنازع بقا و بقای انسب که با سیاست اقتصاد آزاد سرمایه داری منطبق و سازگار است , استوار است . بسیاری به پیروی از وارد و گذشتگانش , مسیر تکاملی انسان را به سوی رشد عقلانیت تصور کردند . واقعیت های ناگوار جنگ که با 10 میلیون کشته و 20 میلیون مجروح مرگبار ترین جنگهای تاریخ بشر به شمار میرفت , بیانگر دراز ترین فاصله ممکن بین نظریه تا واقعیت بود.

پس از این جنگ , در کانون اصلی چشم انداز جامعه شناسی تغییراتی ایجاد شد . یعنی از جامعه کل یا سطح کلان به سمت گروه های کوچک یا سطح خرد منعطف شد . مساله مورد بحث , منشاء یا افرینش مفهوم بزرگسال و عاقل و بالغ , موضوعی بود که دیگر نمیتوانست مسلم و بدیهی فرض شود یا نادیده گرفته شود . تعامل خانوادگی و فرایند جامعه پذیری (از جمله مدرسه رفتن ) بخش محوری جنبش روانشناسی اجتماعی را به خود اختصاص داد و سوگیری نظری وسیعی را به وجود آورد که هربرت بلومر آن را کنش متقابل نمادی نامید
علاقه به نظریه ها و مسائل جدید با عنایت بیشتر به سنجش یا شناسایی روشهای شناخت عینی و ارتباط دادن متقابل واقعیتهای مرتبط اجتماعی توام شد . در ارتباط با این موضوع , این ایده ظهور کرد که تا دیر نشده است باید هر چه زودتر معرفت اکتسابی رفتاری و اجتماعی علمی به کار گرفته شود . بنابراین عجیب نیست که ریورند اس باتن در اجلاس انجمن جامعه شناسی ایالات متحده امریکا در 1920 قطعنامه ای به شرح زیر ارائه داد:
با توجه به این واقعیت که جامعه شناسی رفاه , انسان و پیشرفت جامعه را مد نظر دارد و با توجه به این حقیقت که مجموعه وسیعی از دانش مربوط به واقعیت ها و پیشرفت اجتماعی تا کنون جمع آوری شده است , این انجمن کمیته ای تشکیل شده از 5 نفر را منصوب کرد تا راه های به کارگیری این مجموعه از دانش را به طور کامل به مردم بیاموزند و برای آنها تفسیر کنند به نحوی که به دگرگونی های ضروری در نظام آموزشی منجر گردد و کنش اجتماعی آگاهانه را به ارمغان آورد .
در این سری مقالات در رابطه با جامعه شناسی محض و کاربردی و نظریه اجتماعی غالب و مفروضات علوم رفتاری , دو مورد از همه شاخص تر است . یکی اثر فرانکلین اچ گیدینگز در سالهای بین 1855 تا 1931 که از روسای انجمن جامعه شناسی ایالات متحده نیز بود و دیگری کار یکی از دانشجویان او به نام هربرت شنتون در سالهای بین 1894 تا 1942 . به ویژه چیزی که مورد توجه گیدینگز بود این بود که مددکاران اجتماعی و دیگران , روشهای علمی مناسب را برای ویژگی بخشیدن به آنچه انجام میدادند و میاموختند به کار نمیگرفتند . فرانکلین میگوید : مددکاران و سازمانهای توانبخشی ما نمیدانند به دنبال چه نتایجی هستند و با چه روشهایی میتوانند به آن دست یابند .
فرانکلین بر این باور بود که روشهای علمی تنها راه کشف اموری است که با برنامه ریزی های عمومی , شیوه های آموزشی و دیگر تلاشهای اصلاح رفتار به انجام میرسد . یکی از دیدگاه های اصلی او این بود که آزمایش تنها وسیله موثر در بهسازی اجتماعی برای نیل به هدفهای خاص است . اما دست یابی به هدف , یک فرایند محض نیست . فرانکلین در تاریخ تلاش های توانبخشی , میزان بیشماری اتلاف وقت و انرژی میبیند که ناشی از قصور در طرح سوالاتی از این قبیل است : وقتی ما تغییر مورد نظر را که اعتقاد داریم تغییری مطلوب است ایجاد میکنیم یا میکوشیم که ایجاد کنیم , چه چیز دیگری ممکن است اتفاق بیوفتند ؟ . به نظر فرانکلین بی توجهی هایی از این نوع , عیب و نقص خاص قانونگذاری بود.
کتاب شنتون فراتر از تداوم ایده های استادش بود . این اثر تلاشی همه جانبه برای روشن کردن این امر است که جامعه شناسی کاربردی چه هست و چه نیست . . وی بر تفاوت بین جامعه شناسی سودمند در عمل و به کار گیری عملی جامعه شناسی تاکید داشت . شنتون یکی را برای نوع خاصی از معرفت سازمان یافته و دیگری را برای تلاش واقعی در جهت مداخله مثبت در زندگی اجتماعی معرفی میکند . بنابراین میتوان گفت که شنتون جامعه شناسی کاربردی را چنین تعریف میکند : مجموعه ای از معرفت جامعه شناختی است بویژه برای کسانی که میکوشند از جامعه شناسی به طور موثر برای دستیابی به نزدیکترین هدفهای اجتماعی استفاده کنند , انتخاب ارائه , تبیین شده و سازمان یافته است.
مفهوم نزدیکترین هدفهای اجتماعی از گیدینگز که بین هدفهای قابل حصول و عملی (هدفهای نزدیک) و هدفهای بعید و آرمانی تمایز قائل بود برداشت شده بود . هدفهای نزدیک , برای مثال حل یا تعدیل تاثیر مشکلات خاص اجتماعی از قبیل فقر و جنایت مقدمه رسیدن به هدف نهایی است. به گفته گیدینگز , هدفهای نهایی عبارتند از : اصلاح سرنوشت بشر از طریق ایجاد امنیت و فراوانی , بقای نوع که امنیت و فراوانی را تضمین میکند , انسان بهنجاری که در سایه اکتشاف و اختراع و آزمایش تحقق میپذیرد , جامعه پذیری همه جمعیت ها همراه با محو پدیده جامعه ستیزی و شکوفایی فردی که عبارت است از تکامل هوش , مسوولیت و شخصیت خود جوش انسان شایسته
دستیابی به هدف مستلزم انجام سه وظیفه است . که دو وظیفه نخست آن بر عهده جامعه شناسی محض و سومی بر عهده جامعه شناسی کاربردی است . نخستین وظیفه , شناسایی الگوهای عمومی ارتباط انسانی و دومین وظیفه کشف قوانینی است که پشت الگوهای ارتباطی قرار دارد . هر دو باید با بکار گیری روشهای علم استقرایی از جمله مطالعات کیفی پدیده یک فردی و مطالعات کمی پاسخ (چند فردی به یک محرک) و فلسفه اثباتی انجام گیرد .
در طرح شنتون , وظیفه جامعه شناسی کاربردی , صورت بندی اصول کنش متقابل و ارتباط انسان است که برای ایجاد دگرگونی اجتماعی مفید است . وظایف جامعه شناسی کاربردی محدود به ارزیابی مسیر احتمالی دگرگونی اجتماعی در موارد خاص و توصیه در این مورد است که کدام راه برای تحقق دگرگونی اجتماعی مطلوب , موثر است . شنتون میگوید : وظیفه جامعه شناس کاربردی زمانی پایان میابد که به حدود تحلیل علمی و احتمال معنا دار رسیده باشد . عاملان دگرگونی عمدتا مهندسان و هنرمندان اجتماعی هستند که لزوما هیچ کدام جامعه شناس نیستند
البته اصول جامعه شناسی , راهنمای مهندسی اجتماعی است و آنها این اصول را همراه با روشهای فنی به کار میگیرند . آنچه که مورد توجه مهندس اجتماعی است این است که اصول و داده های جامعه شناسی باید آنچنان مرتب شده باشند که به آسانی برای استفاده فنی مناسب باشند
در اینجا هنر اجتماعی به همه تلاشهای سنجیده برای انجام دگرگونی اجتماعی اطلاق میشود . هنر اجتماعی را مردم گوناگون در انواع موقعیت ها و شرایط به کار میگیرند . از دیدگاه شنتون , هنرمند اجتماعی نه تنها باید انسانها را در برنامه های تعاونی قرار دهد تا بتوانند آنچه را که نمیتوانند از راه دیگری به دست آورند از این راه کسب کنند , بلکه باید انجمنها را به نحوی با یکدیگر درآمیزد که افراد در آن دسته از تجربیات اجتماعی که از راه دیگری دست یافتنی نیست , سهیم شوند و از این راه به مرحله ای برسند که از راه دیگری نمیتوانستند برسند
شنتون کاملا آگاه بود که آنچه میگوید ممکن است مورد استفاده هر کسی قرار گیرد اعم از نخبگان و توده مردم و افراد درست اندیش و مفسدان . شنتون مینویسد : کاملا احتمال دارد که جامعه شناسی کاربردی به صورتی که در این صفحات توصیف شده است , امکانات کنترل اجتماعی را افزایش دهد و این امکانات را ممکن است هم افرادی که آرمانگرا و به فکر جامعه هستند و هم افراد بی ملاحظه و سودجو به طور یکسان در دست گیرند . شنتون در عین حال که راه حل قاطعی برای مقابله با این مساله ارائه نمیدهد , احساس میکند که توسعه راه های علمی کنترل اجتماعی , نه تنها مسائل سیاست عمومی و تصمیم گیری را پیچیده نمیکند بلکه توانایی عموم مردم را برای حفاظت از خود , بیشتر میکند
بنابراین جامعه شناسی کاربردی به مثابه بخش مهمی از یک رشته وسیع تر , چند وظیفه دارد :
1 . مفید ساختن معرفت جامعه شناختی به صورت عملی
2 . توسعه مفاهیم اساسی و چارچوب های مرجع برای تبدیل ادراکها و استنتاج های کارورزان غیر جامعه شناس به اصطلاحات اصلی جامعه شناسی
3 . غنی ساختن جامعه شناسی عمومی و تصیح آن از طریق کارشناسی های عملی و میدانی
ایده های شنتون هنوز آنچنان که باید مورد توجه جدی و کامل قرار نگرفته است . شاید تصور شود که رکود اقتصادی بین سالهای 1929 تا 1932 بود که باعث توجه عمومی به نظریات شنتون شد اما به واقع چنین نبود زیرا جامعه شناسان زیر فشار مشکلاتی از جمله بیکاریهای گسترده و مشکلات جرم و جنایت های ناشی از بیکاری جامعه و گسترش فقر بودند.

 

برگرفته: پارک دانش

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *