مروری بر وضعیت منابع طبیعی و نقش اقتصاددانان

Earths-Resourcesانرژی مقرون‌به‌صرفه و فراوان به مثابه خون در رگ‌های تمدن‌های مدرن است و از این‌روست که نوسانات قیمت نفت و سایر انرژی‌های فسیلی رهبران جهان را به شدت نگران می‌کند. تقاضای جهانی برای انرژی، به خصوص برای کشورهایی مثل چین و هند که رشد بالایی را تجربه می‌کنند، رو به افزایش است. آژانس بین‌المللی انرژی اعلام کرده است نیاز به انرژی تا سال 2030 تا 50 درصد افزایش خواهد یافت. و هم‌اکنون که غالب انرژی جهان از سوخت‌های فسیلی، که منابعی محدود و نامناسب برای محیط زیست محسوب می‌شوند، تامین می‌شود، مفهومی به نام بحران انرژی چندان غریب و دور از ذهن نیست. اگر استفاده از نفت به همین صورت که امروز مرسوم است، ادامه یابد جهان تنها برای 42 سال دیگر نفت خواهد داشت. البته حتی بدبین‌ترین کارشناسان نیز معتقدند هنوز چند دهه تا اتمام تمام منابع نفتی کره زمین وقت باقی مانده است و کشورها باید از این زمان به خوبی استفاده کنند تا راه‌حلی بلندمدت و مناسب همه کشورها برای مساله انرژی بیابند.

یکی از ابزارهای مطرح برای کنترل مصرف انرژی و به صورت کلی کنترل تقاضا در هر بازار، قیمت‌گذاری است. اقتصاددانان معتقدند دولت‌ها می‌توانند با افزایش قیمت انرژی‌های فسیلی یا اخذ مالیات از این نوع سوخت‌ها مصرف آنها را کاهش دهند. البته شاید حتی نیازی به این کار هم نباشد، چرا که در دهه‌های اخیر با توجه به محدود شدن این منابع، هزینه استخراج آنها بالا رفته و از سوی دیگر با افزایش وابستگی درآمد کشورهای نفت و گاز‌خیز به این منابع انرژی، قیمت تمام‌شده این انرژی‌ها افزایش یافته است. قیمت‌گذاری به عنوان سیاست کوتاه‌مدت در دست سیاستگذاران است، اما برای سامان دادن به خطر بحران انرژی کافی نیست.
با مطرح شدن انرژی‌های پاک مثل انرژی خورشیدی، باد، زمین گرمایی، آب و… از یک سو و انرژی هسته‌ای از سوی دیگر به عنوان جایگزینی برای سوخت‌های فسیلی، نگرانی‌ها تا حدی کمتر شده است. اما آنچه باعث شده استفاده از این انرژی‌ها با اقبال بالایی در بسیاری از نقاط جهان مواجه نشود، هزینه تمام‌شده بالای آنهاست، که البته با توجه به افزایش قیمت انرژی‌های فسیلی، که علت آن در بالا توضیح داده شد، انتظار می‌رود که بیش از گذشته مورد استفاده واقع شود.
برخی از کشورها در زمینه استفاده از انرژی‌های جایگزین به موفقیت‌هایی دست یافته‌اند. به طور مثال بنگلادش ماهانه بیش از 80 هزار سیستم خورشیدی را نصب می‌کند و هم‌اکنون بیش از سه میلیون خانه روستایی و 20 میلیون نفر از این فناوری استفاده می‌کنند و به واسطه استفاده از این انرژی تجدیدپذیر، بیش از 150 هزار نفر مشغول به کار شده‌اند.

مالتوس و جمعیت
نگرانی از کمبود منابع بحث جدیدی نیست و چنین بحث‌هایی میان اقتصاددانان سابقه‌ای تاریخی دارد. از میان هشدارهایی که اقتصاددانان بدبین نسبت به آینده زمین داده‌اند، شاید بتوان به مالتوس و کتاب «اصل جمعیت» او اشاره کرد. سال 1798 بود که مالتوس پیش‌بینی مشهورش را اعلام کرد: خطر قحطی در کمین است. پیش‌بینی این بود که با توجه به محدود بودن زمین و محصولات کشاورزی، با ادامه رشد جمعیت در آینده‌ای نه‌چندان دور، زمین با مشکل بسیار جدی تامین مواد غذایی برای جمعیت خود مواجه خواهد شد.
با گذشت 200 سال این اقتصاددانان دیگری بودند که دریافتند مالتوس در پیش‌بینی‌اش نکته مهمی را نادیده گرفته بود، چرا که تولید نه‌تنها به زمین که به ابزار تولید نیز وابسته است و با پیشرفت‌های بسیاری که در زمینه تکنولوژی انجام شد، در واقعیت پیش‌بینی بدبینانه مالتوس به وقوع نپیوست. به طور مثال غنی‌سازی خاک با کودهای شیمیایی، آبیاری‌های جدید، مکانیزه کردن برداشت و… توانسته است منحنی عرضه مواد غذایی را بالاتر از رشد جمعیت نگه دارد. پیشرفت‌های تکنولوژیک در زمینه‌های کشاورزی، انرژی، استفاده از آب، تولید صنعتی، کنترل بیماری‌ها، حمل و نقل، مدیریت اطلاعات و ارتباطات توانسته‌اند در رشد فزاینده تولید نسبت به جمعیت نقش مهمی داشته باشند.
از گفته مالتوس در سال 1798 میلادی تا به امروز جمعیت کره زمین از 800 میلیون نفر به 7/6 میلیارد نفر رسیده است و این رشد انفجاری تنها در جمعیت بشر نبوده، بلکه مهارت و نبوغ او نیز دستخوش تغییرات زیادی شده است. پیشرفت بشر نه فقط در گرفتن محصول بیشتر از میزان ورودی قبلی بود، بلکه پیشرفت اصلی‌اش در اکتشاف هرچه عمیق‌تر زمین برای دستیابی به بیشترین مقدار از ورودی‌ها بود. نخستین انقلاب صنعتی با استفاده از سوخت‌های فسیلی مثل زغال‌سنگ آغاز شد. ما آموختیم که برای رسیدن به سوخت، چاه‌های عمیق‌تری حفر کنیم، برای ماهیگیری تورهای بزرگ‌تری درست کنیم، رودخانه‌ها و دریاها را با کانال‌ها و سدهای عظیم‌تری مهار کنیم و جنگل‌های بیشتری را با ابزارهای قوی‌تری درو کنیم.

دیوید ریکاردو و نظریه بهره مالکانه
مثال دیگر از نظریه اقتصاددانان بدبین که ظرفیت‌های زمین را کشف‌شده می‌دانستند و ظرفیت قابل دستیابی دیگری برای زمین متصور نبودند، نظریه بهره مالکانه ریکاردو است. دیوید ریکاردو، اقتصاددان انگلیسی معتقد بود: در فرآیند تولید محصولات کشاورزی نهاده‌های عمده تولیدی که به کار می‌روند، عبارتند از: نیروی کار، سرمایه و زمین. بنابراین هزینه‌های تولید محصولات کشاورزی عبارت بودند از هزینه‌ای که به عنوان مزد نیروی کار در نظر گرفته می‌شد و نیز هزینه‌ای که برای اجاره سرمایه دخیل در تولید، مورد نیاز بود. استدلال او این‌گونه بود که ابتدا برای تولید محصولات کشاورزی از زمین‌های درجه 1 استفاده می‌شود. مقصود از زمین‌های درجه 1 زمین‌هایی است که پربازده‌ترین و حاصلخیزترین هستند و هزینه تولید در آنها حداقل ممکن است. سپس با افزایش جمعیت و نیاز به تولید محصولات بیشتر و به دلیل ناکافی بودن تولیدات زمین‌های درجه 1، از زمین‌های درجه 2، 3 و… برای تولید استفاده می‌شود. و بدین ‌ترتیب هزینه تولید محصولات کشاورزی به مرور زمان و با استفاده از زمین‌های نامرغوب افزایش می‌یابد.

■■■

می‌توانیم بگوییم هنوز هم چنین سناریوهای بدبینانه‌ای که دسترسی به منابع و انرژی در آینده را در زمین به این شدت محدود توصیف کرده‌اند، به وقوع نپیوسته‌اند. اما می‌توان گفت سطح مصرف کنونی جهان و افزایش جمعیت، سیگنال‌هایی هستند که برای مواجهه زمین با کمبود منابع مشاهده می‌شوند و ما هنوز به سیاست‌هایی نیاز داریم تا بازار را به سوی رشدی پایدار و مناسب برای وضعیت جهان سوق دهد. این سیاست‌ها مثل مالیات بر کربن دی‌اکسید تولیدشده برای کاهش گازهای گلخانه‌ای یا افزایش قیمت‌های سوخت‌های فسیلی و بنزین و هدایت پیشرفت‌های تکنولوژیک به سوی ذخیره منابع به جای اکتشاف منابع است.

منابع:
1-http://www.scientificamerican.com/article
/are-malthus-predicted-1798-food-shortages/
2- http://www.iaea.org/Publications
/Magazines/Bulletin/Bull501/Energy_Crisis.html
نوشته‌شده توسط محمد البرادعی
3- http://www.donya-e-eqtesad.com
نگاهی به نظریه بهره مالکانه

 

برگرفته

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *