countrys-gdp-economic-performanceاگر در اقتصاد تنها یک واژه وجود داشته باشد که بعد از عرضه و تقاضا , اقتصاد را تعریف کند , آن واژه قطعا تولید ناخالص داخلی (GDP) است . GDP مهمترین شاخص آمارهای اقتصادی است که همه چیز را در دل خود جا میدهد . از تورم و بیکاری تا نرخ ها و نسبت های مبادلات و قیمت ها . به زبان ساده تر , GDP یک کشور , کل درآمد اقتصادی آن کشور است که به عنوان معیار سنجش اقتصادی کشورها شناخته شده است.

 

اکثر مردم امروزه آگاهی دارند که کشور چین به طور فزاینده ای در حال پیشرفت به سمت برتری و تفوق اقتصاد در دهه های اخیر بوده است . . آمارهای GDP در سال 2013 و بدو ورود به سال نو 2014 نیز نشانگر جهش سریع فرانسه و انگلستان و آلمان بعد از گذر از بحران اخیر بوده است و اقتصاد آنها از اقتصاد ژاپن پیشی گرفته است هر چند که خروجی اقتصاد آنها به مراتب از نظر اندازه , کمتر از اقتصاد ایالات متحده امریکاست.

GDP شامل چه مواردی میشود
GDP دو چیز را اندازه گیری میکند : یکی کل درآمد یک کشور و دوم کل هزینه یک کشور . در یک اقتصاد , درآمد و هزینه معادل یکدیگر هستند . اگر هزار تومان یا 1 دلار یا 1 یورو برای خرید یک روزنامه پرداخت کنید , آن پول (هزینه شما) در عوض تبدیل به درآمد برای شخص دیگری میشود . GDP شامل کالا (مانند هزینه غذا و درمان) , خدمات (مانند هزینه آرایشگاه ) و اقلام غیر دیداری مانند خدمات مسکن شامل پرداختی های مردم بابت خرید یا اجاره مسکن میباشد.

GDP شامل چه مواردی نمیشود
اصلی ترین بخشی که در تولید ناخالص داخلی محاسبه نمیشود شامل مواردی است که در اقتصاد غیر رسمی تولید شده و شامل تجارت کالاهای غیرقانونی باشد (مانند کالاهای بازار سیاه و قاچاق) که ممکن است حدودا یک به ده در کشورهای ثروتمند باشد . ساخت اجزا محصولات نیز در حد تولیدکامل محصولات در تولید ناخالص داخلی محاسبه نمیشود . به عنوان مثال , موتور یک خودرو از قطعات مختلفی تشکیل میشود , اگر این خودرو یکجا و به عنوان یک ماشین کامل فروخته شود در تولید ناخلص داخلی به یک شکل و اگر موتور آن جداگانه فروخته شود به شکل دیگری در تولید ناخالص داخلی محاسبه میشود

تولید ناخالص داخلی در مورد شرکت های داخلی تحت مالکیت خارجی ها
تولید ناخالص داخلی , ارزش کلیه تولیدات داخلی یک کشور معین را مستقل از اینکه مالک آن چه کسی یا چه کسانی هستند میسنجد . بنابراین اگر برای نمونه , ایالات متحده امریکا یک کارخانه در کشور مکزیک یا کانادا داشته باشد , تولیدات و خروجی این کارخانه در تولید ناخالص داخلی کشور مکزیک محاسبه خواهد شد . اگر چه آمارهایی نیز وجود دارند که خروجی اقتصادی شهروندان یک کشور را مستقل از اینکه در داخل کشور یا در خارج کشور تولید میکنند را میسنجد (معروفترین آنها آمارهای GNP است) برای نمونه GNP ایالات متحده شامل درآمدهایی است که به وسیله شهروندان ایالات متحده در داخل و در خارج از کشور به دست آمده است . نمودارهای GNP و GDP بسیار شبیه به هم هستند و برای تشخیص آنها باید دقت کرد.

نحوه محاسبه GDP چگونه است
معمولا دولت ها در بازه های زمانی خاصی با فواصل معین , GDP را اندازه گیری و منتشر میکنند و این آمارها تصویری میسازند که نباید آن را با درآمد کلی اشتباه گرفت زیرا این آمار توسط دولت ها برای نشان دادن نرخ رشد اقتصادی منتشر میشود که معمولا آگاهی از نتایج آن برای روزنامه نگارها و اقتصاددان ها و افرادی که مرتبط با GDP هستند مهم میباشد . به عبارت دیگر GDP بر تورم و دیگر مسائل اقتصادی نیز تاثیر مستقیم دارد وقتی تغییرات موجود در قیمت بازار در نتیجه تورم ایجاد شود , به این حالت GDP اسمی گفته میشود.

GDP از چه مواردی تشکیل میشود
یک میوه مانند پرتقال را در نظر بگیرید که از پوست و هسته و گوشت میوه تشکیل شده است . GDP نیز مانند یک پرتقال از قسمت های مختلفی تشکیل میشود که هر کدام از آنها نماینده بخشی از رشد اقتصاد کشور هستند . مواردی که یک کشور روی آن هزینه میکند که میتواند به صورت زیر محاسبه شود :
میزان مصرف + هزینه های دولت + سرمایه گذاری + خالص صادرات . هر کدام را در ادامه اختصارا تعریف میکنم :
میزان مصرف عبارت است از کل هزینه ای که خانوارها برای کالاها میپردازند . در کشورهای ثروتمند , در چند دهه اخیر , این میزان دارایی بزرگترین سهم در GDP است . در سال 2005 برای 70 درصد GDP ایالات متحده و بیشتر از آن در GDP بریتانیا را هزینه های خانوار تشکیل میداد
سرمایه گذاری به معنی پول نقدی است که در بلند مدت به اقتصاد تزریق میشود , برای نمونه ساخت کارخانه یا ساختمان جدید . همچنین شامل پول خرید مسکن جدید خانواده هاست که در GDP ایالات متخده حدود 16/9 دهم درصد و در GDP بریتانیا 16/7 درصد محاسبه شد
هزینه های دولت شامل هر آنچه که بدنه , دولت های ملی و محلی صرف تهیه کالاها و خدمات میکنند . این مبلغ در GDP ایالات متحده 18/9 دهم درصد محاسبه شده است که در اکثر کشورهای اروپایی که خدمات بهداشتی و درمانی برعهده دولت است این عدد بسیار بالاتر است . این مبلغ در بریتانیا در دهه 1990 و 2000 حدود 40 درصد برآورد شده است
در انگلستان و بیشتر کشورهای ثروتمند در آغاز بحران اقتصادی 2008 از آنجا که دولت ها به دنبال راه کارهای کینزگرایی بودند و پول بیشتری به اقتصاد تزریق نمودند این نسبت افزایش یافت . ممکن است متوجه شده باشید که اگر این مسائل مهم اضافه شودند , نشان میدهد که امریکائیها به طور موثری بیش از 100 درصد (GDP به طور دقیق 5/8 درصد) هزینه میکنند . چگونه چنین چیزی ممکن است ؟ به طور خلاصه , به این دلیل است که در سالهای اخیر امریکا , این کمبود و کسری در کالاهای تولید شده داخلی را از طریق واردات از خارج جبران میکند . در سال 2005 صادرات به 10/4درصد GDP رسید در حالی که واردات 16/2 گزارش شد . تفاوت بین این دو و به عبارت دیگر , خالص صادرات , برابر 5/8 درصد کسری است . این کسری , موازنه تجاری جرقه ای زده , ما را هشیار کرده که ایالات متحده ورای معیارها به حیات حود ادامه میدهد.

سنجش عملکرد اقتصادی با استفاده از GDP
GDP فراگیرترین معیار عملکرد اقتصاد و قطعا محور اصلی آن محسوب میشود . سیاست مداران اغلب بر مبنای آن سنجیده میشوند و اقتصاددانان بر اساس آن سعی میکنند به درستی پیش بینی کنند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد . هنگامی که اقتصاد دچار بیکاری میشود GDP محدود میشود و سپس اقتصاد وارد رکود و پس روی میشود . اگر چه این تعریف به طور گسترده ای برای رکود مورد قبول قرار گرفته است اما در ایالات متحده حروف R به معنی رکود تا زمانی که توسط دفتر ملی تحقیقات اقتصادی مورد تایید قرار نگرفته باشد و این دفتر تشخیص نداده باشد که موقعیت اقتصادی پیش آمده با رکود همخوانی دارد , رسما رکود اعلام نمیشود . بدترین رکود اقتصادی معمولا رکود بزرگ نامیده میشود که تعریف قابل قبولی هم که همگان بر آن اجماع داشته باشند برای آن وجود ندارد
اگر چه بسیاری از اقتصاددانان تسریع میکنند که برای شرایط رکودی یک اقتصاد باید از اوج تا فرود حدود 10 درصد نوسان داشته باشد و منقبض شود . آنها تایید کردند که افت شدید بیش از 1 سال بوده است . در طول دوره افت شدید در سال 1930 , GDP امریکاییها به یک سوم کاهش یافت . بدون شک , آمارهای اقتصادی چند منظوره محدودیت های مهمی دارند . به عنوان مثال اگر کشوری ناگهان درهای خود را به روی تعداد بسیار زیادی از مهاجرین بگشاید یا درخواست کند که شهروندانش ساعات طولانی تری را کار کنند چه اتفاقی می افتد ؟ اگر چه این کار , GDP را بسیار افزایش میدهد اما باعث میشود نیروی کار آن کشور شخصا هیچ تولید اضافه ای نداشته باشند بنابراین , هنگامی که سلامت یک اقتصاد رصد میشود اهالی آمار ترجیح میدهند که به بهره وری از تقسیم جی دی پی بر تعداد ساعاتی که شهروندان کار میکنند حاصل میشود , توجه کنند
راه دیگر برای اندازه گیری جی دی پی , تقسیم بهره وری بر تعداد کل جمعیت کشور است . اگر چه گاهی جی دی پی برای انعکاس سطح رفاه ملی به کار گرفته میشود اما اقتصادهای مدرن و پویا نسبت به محدودیت های آن از این منظر آگاه هستند . به عنوان مثال , جی دی پی نابرابری بالقوه میان افراد جامعه را نشان نمیدهد . همچنین میزان کیفیت اجتماع یا محیط زیست یا شادی افراد یا میل به زندگی را نشان نمیدهد . اگر چه شاخص و معیار آماری دیگری که بتواند از نظر اهمیت در نشان دادن اینکه اقتصاد یک کشور در حال شکوفایی است یا رکود , با GDP توان رقابت ندارد . ویلیام جی بامول , سو آن بلک من , و ادوارد ولف در این رابطه میگویند : بدون اغراق میتوان گفت در مسیر طولانی اقتصاد , هیچ چیز در رفاه اقتصادی به اندازه نرخ رشد بهره وری مهم نیست و نتیجه نهایی اینکه , کلید عملکرد اقتصاد یک کشور , GDP است

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *