Choosing-Business-Partnerگروهی از مدیران عامل شرکتهای استارت آپ از افراد عضو در انجمنی اینترنتی سوالی با این عنوان را مطرح کردند که چه زمانی درمییابید که میتوانید با یک فرد شرکتی را تأسیس کنید؟

نیمی از افرادی که در این بحث شرکت کردند عقاید مشابهی داشتند: با شخصی شروع کنید که برای چند سال یادست کم چندین ماهبا او آشنایی دارید.
با شخصی شروع کنید که تاکنون تجربه کاری با او را داشته اید.

به شخصه، هر دو نظر را نقض میکنم. موسسه علوم زیستی Nanoly (موسسهای که با تولید مادهای شیمیایی به واکسنها این امکان را میدهدکه بدون قرار گرفتن در یخچالهای مخصوص قابل استفاده باشند.) در یکی از گوشه کنارهای دانشگاهی کار خود را آغاز کرد. من، با شریکم «Balaji Sridhar»، خیلی اتفاقی آشنا شدم و از روز بعد باهم شروع به کار کردیم. آن موقع سال ۲۰۱۱بود، و حالا پس از گذشت سه سال بیش ازپیش در حال رشد و پیشرفت هستیم. 

شرکت بزرگ فناوری Enplug که محصولش نرم افزارهایی است که اهداف صنعتی دارد و در مراکز خرید، رستورانها، خرده فروشیها و… کاربرد دارد،توسط پنج نفر که همگی باهم غریبه بودیم تأسیس شد. یک هفته پس از آنکه با یکدیگر آشنا شدیم در آپارتمانی کوچک شروع به کار کردیم. دو سال بعدتعداد افراد تیم مان به ۳۵ نفر رسید و شرکت خود را از آپارتمانی ساده به ساختمانی مجهز در لس آنجلس تغییر دادیم.
به جای اینکه ماهها وقت خود را صرف آشنایی بیشتر با یکدیگر تلف کنیم، سعی کردیم همراه با شرکایم روند پیدا کردن این مشترکات را از طریق همکاری با یکدیگر تسریع کنیم. در اینجا به پنج مورد اساسی که در انتخاب شریک خود باید در نظر داشته باشید، میپردازیم.

۱-تحسین مشترک. این یک مورد بسیار مهم است. بین من و شرکایم یک حس تحسین همیشگی و احترام نسبت به یکدیگر وجود داشت. من همیشه Balaji را برای فارغ التحصیل شدن از دانشکده MIT، داشتن مدرک پزشکی و دکترا و سلیس حرف زدن به پنج زبان دنیا تحسین میکردم. در عوض او هم همین حس را نسبت به تشکیل شرکتهای کوچکی که من در دوران دانشگاه انجام داده بودم داشت. من همچنین همین حس را نسبت به پیشرفتهای تیم Enplug داشتم. همه ما به یکدیگر به برابری نگاه میکردیم و هیچ یک به تایید دیگران نیازی نداشتیم. اگر از اینکه شریک جدید خود را با دیگران سهیم شوید افتخار میکنید، این نشانه خوبی است.
۲- طبقه اجتماعی مشترک. در Enplug، اینکه همه ما کار خود را در آپارتمانی کوچک آغاز کنیم اعتراضی نداشتیم، نشان میداد که طبقه اجتماعی ما با طرز نگاه ما به زندگی و شغل، همسو و کنترل شده بود. من از برخی موسسان شرکتهای تازه تاسیس شده شنیده ام که یکی از شرکا شب تا دیر وقت کار میکند و دیگری زود هنگام در خانه اش است و کودکانش را میخواباند. این مساله باعث ایجاد تعارض های اساسی بین انتظارات آنها میشود. آیا شما و شرکایتان با این قضیه که آخر هفته ها و شب ها تا دیروقت کار کنید میتوانید کنار بیایید؟ اگر نه، مساله مهمی نیست، اما نسبت به تعهدات خود رو راست باشید.
۳-داشتن موقعیت مالی مشابه. همدر Enplug و همدر Nanoly از روز اول تا سالها بعد تصمیم بین من و شرکایم بر آن شد که توافق بر هر حقوقی را مقدم بر هرچیز دیگری بشماریم. ما همگی زیر سایه پسانداز زندگی میکردیم. بسیار مهم بود که بدهی پرداخت نشده های وجود نداشته باشد تا مجبور نشویم به خاطرش شغل پاره وقت دیگری داشته باشیم.
آیا کسی که میخواهید با او یک شرکت را تاسیس کنید، حقوق ثابتی از شرکتی دیگر دارد و تنها قصدش ساختن چیزهای جدید است یا اینکه شرایط متفاوت تری دارد و نمیتواند در جایی استخدام شود و هدفش بیش از ساخت چیزهای جدید است و به دنبال راهی برای پرداخت قبض هایش است؟ در هر دو صورت میتوان تصور کرد که شرکتهای موفقی خواهید داشت ولی مسلما راههای متفاوتی را طی خواهید کرد تا به آنجا برسید.
اینکه هدف یکسانی برای درآمد حاصل از تشکیلات خود داشته باشید کمک میکند که پایه و اساس شایستهای ایجاد کنید.

۴- داشتن مهارتهای مکمل. موسسه ای با پنج بنیانگذار بسیار کمیاب است. ما به این علت توانستیم در کنار یکدیگر دوام بیاوریم چون هریک از ما در ساخت بخش جداگانه ای از راه اندازی شرکت متمرکز شده بودیم: طراحی، سخت افزار، قسمت مالی، عملیات، نرم افزار. من معتقدم کشمکش زمانی بیشتر جلوه میکند که شرکا وظایف یکسانی را اختیار کنند که این امر باعث میشود بخواهند نظرات یکدیگر را به هم تحمیل کنند. 

۵– ارزشهای مشترک. با اینکه ما تخصصهای متفاوتی از یکدیگر داریم ولی ارزشهای یکسانی را با یکدیگر تقسیم میکنیم. این ارزشها شامل احترام گذاشتن به یکدیگر هر شرایطی، حتی زمانی که تعارض شدیدی وجود دارد و صادقانه رفتار کردن هستند. ما فکر میکنیم که ریسک کردن در بهترین راه برای آموختن است. ما ذاتا مثبت نگر هستیم و معتقدیم که برای هر چالشی راه حلی وجود دارد. ما با این امکان که تکنولوژی به وجود آوریم که شرایط را تغییر دهد انگیزه مییابیم. ارزشهای مشترک به این دلیل مهم هستند که چگونگی ساخته شدن بخشهای کسب و کار شما و به نتیجه رسیدنشان را شکل میدهند. 

یافتن شریک شایسته، نیازی به علم مخصوصی ندارد. با اینکه من و شرکایم با یکدیگر کمتر از یک هفته بود که آشنا شده بودیم، ولی باهم متعهد شدیم که در هنگام خوشی وناخوشی در کار جدی باشیم و با یکدیگر همکاری کنیم. 

 

منبع:Forbes.com

برگرفته

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *