Globalization-companiesدقیقا به این دلیل که سرمایه داری در اصل به گونه ای طراحی شده که نشانگر سواستفاده و سوء رفتار باشد تا تمجید و تحسین یا تشریح صرف . جهانی سازی و جهانی شدن اغلب به صورت نقد و انتقاد به کار برده میشوند تا مدح و ستایش اقتصاد قرن بیست و یکم . جهانی سازی در مغازه ها و بازارهای مالزی , مراکز تماس بنگلور , از معادن برزیل تا قعر چاه های نفت در سراسر جهان تجسم پیدا میکند . تمامی این موارد , پیامد جهانی سازی است اما برای تشریح این پدیده , چنین لغاتی شدیدا گمراه کننده است . در اقتصادها , جهانی سازی برمیگردد به ارتباط تجاری و اقتصادی و به آنچه در تاریخ بشریت از ابتدا تا به امروز در این رابطه صورت گرفته است.

جهانی شدن از نظر اهمیت , از سال 1492 تا امروز و از سالی که کریستف کلمپ پا به قاره امریکا گذاشت تا امروز که مرکز اقتصادی دنیا شناخته میشود , جهانی سازی وجود داشته است و همواره مورد بحث بوده , بحث هایی که چنان خسته کننده و در اغلب موارد چنان بازی با کلمات است که گاه از حیطه مقالات خارج شده و در کتاب های قطور جا داده شده است . ما در اینجا قصد نداریم بگوییم که جهانی شدن خوب است یا بد است , در این مجال قصد داریم ببینیم جهانی شدن چیست , زیرا ایمان دارم اغلب افرادی که شیپور جهانی شدن برداشته و یا آن را نفی میکنند و یا آن را نابودگر مینامند و یا از آن حمایت میکنند , در ارائه تعریفی منطقی از جهانی شدن , به دنبال واژه ها میگردند . اصطلاح جهانی سازی از دهه 1980 رایج و شایع شد . اگر چه دهه های پس از سقوط دیوار برلین و پایان دوران جنگ سرد , به صورتی گسترده مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گرفت . در اواخر قرن نوزدهم که امپراطوری بریتانیا به اوج خود رسیده بود , جان مینارد کینز , در تشریح این وضعیت چنین نوشت : جمعیت لندن و سراسر حکومت تحت قلمرو پادشاه میتوانست از طریق تلفن اقدام به سفارش دادن کند , آنها میتوانستند از درون اتاق خود , کالایی را از کشور دیگری خریداری نمایند و منتظر دریافت آن در درب منزل خود در اسرع وقت باشند , آنها میتوانستند از ثروت خود بیشتر لذت ببرند هر چند که مردم همیشه احساس ترس میکردند که این دوره مدرن تا کی میتواند پایدار باقی بماند و این چیزی بود که کینز هم نمیدانست

عوامل جهانی شدن
جهانی شدن موضوعی نیست که نیاز به تفسیر و تشریح کش دار داشته باشد , جهانی شدن موضوعی نیست که سالها رمق کشوری را بابت تصمیم گیری در این رابطه بگیرد . جهانی شدن عواملی دارد که دولتها حتی گاها بدون اینکه تصمیمی در این باره گرفته باشند , وارد آن میشوند . در ادامه پنج عامل کلیدی در این رابطه کاملا مشهود است , هر چند عوامل زیادی در جهانی شدن ایفای نقش میکنند اما این 5 عامل تقریبا همیشه استوار و البته مشهود هستند که در ادامه آنها را فهرست میکنم و در باره هر کدام مختصرا توضیحاتی خواهم داد
1 . تجارت آزاد : دولتها در سطح جهانی , تعدادی از موانع و مرزهای عمده و تعرفه های واردات و صادرات را حذف کرده اند . برای نمونه , پس از پذیرش بازار آزاد در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 کشور چین خیلی از محدودیت ها را در رابطه با بازارهای صادرات حذف کرد . به دلیل جمعیت بسیار زیاد و میلیاردی کشور چین , و در نتیجه مزد کم , این بدان معنی بود که سیل جریان کالاهای ارزان قیمت از چین به سمت بازارهای دیگر دنیا سرازیر میشود و اغلب بازارهایی که مردم آن قدرت خرید کمی دارند و اقتصاد با ثباتی ندارند , میزبان اولیه این کالاهای ارزان قیمت تلقی میشوند
2 . برون سپاری : شرکت ها میتوانند تولید کالا و یا خدمات خود را به شرکتهایی منتقل کنند که دستمزدها پایین و شرایط کاری در آن بسیار ضعیف است . برای نمونه انتقال صنعت و خدمات تراز اول از ایالات متحده به چین یا مکزیک یا شرق آسیا . بسیاری از شرکتهای خدماتی , مراکز تماس و یا بخشی از کسب و کار خود را در کشورهای دیگری مثل هند که فارغ التحیلان دانشگاه های آن , زبان انگلیسی را روان تر صحبت میکنند استوار میکنند مانند شعبه های کمپانی گوگل در چین و هند
3 . انقلاب ارتباطات : دو انقلاب در تاریخ بشر , چرخ های تجارت بین ملل مختلف را روغن کاری کردند . اولین انقلاب , کانتینری کردن و در کانتینر قرار دادن اجناس و کالا بود که یک انقلاب در حمل و نقل بین المللی کالا محسوب میشد و حمل کالا در کانتینرهای استاندارد و مجهز , منجر به کاهش هزینه ها و صرفه جویی در وقت و همچنین باعث رونق و ایجاد میلیونها کسب و کار جدید شد و دوم , پیروزی جدید در گسترش پهنای باند بود . ترقی سریع و ناگهانی اینترنت در اواخر دهه 1990 به اوج خود رسید و میلیونها مهندس در این رشته مشغول به تحصیل و فعالیت شدند و رقم های نجومی توسط دولت ها صرف گسترش شبکه های کابل و فیبر نوری شد . هر چند که حباب های قیمت اینترنت و دات کام خیلی زود ترکیدند , این شبکه جهانی جای خود را در تجارت بین الملل باز کرد و شاهراه هایی را برای مبادلات بین المللی بین میلیونها نفر در سراسر جهان گشود که بسیار ارزان و سریع نیز بود
4 . آزاد سازی : خیلی از کشورها که در طول جنگ سرد , مرزهای خود را به روی تماس های خارجی بسته بودند ( جنگ سرد عنوانی بود که به جنگ های الکترونیک اطلاق میشد) تشویق شدند که این مرزها و این قفل ها و موانع را بردارند . به شرکت های بین المللی از همه کشورها اجازه داده شد وارد بازارهای دیگر کشورها شوند . امحاء کنترل سرمایه به این معنی بود که جریان مالی به راحتی میتواند از کشورهای جدید و جوان تر وارد و خارج شوند , کاری که قبلا هرگز انجام نمیدانند . در حالی که دولتها در کشورهای توسعه یافته , جریان اخراج و استخدام را با انعطاف پذیر کردن قوانین کار و امور اجتماعی برای موسسات آسان تر میکردند
5 . هماهنگی قانونی : کشورها در سراسر جهان تلاش نمودند قوانین خود در مورد حق مالکیت و حقوق فردی را با هم همسو و هماهنگ کنند . نتیجه این هماهنگی این بود که یک اختراع ثبت شده با حق ثبت انحصاری در ایالات متحده امریکا , در چین هم به رسمیت شناخته میشود و برعکس این نیز صادق است . برنامه های آینده شامل تنظیم استانداردهای بین المللی برای کیفیت کالاها و اجتناب از وقوع حوادث اخیر که طی آن تولیدات چین و برخی کشورهای دیگر دارای خطرات بالقوه تشخیص داده شدند , خواهد بود
حالا که با عوامل خواسته یا ناخواسته در جهانی شدن آشنا شدیم , سری نیز میزنیم به دستاوردهای پدیده جهانی سازی , جهانی سازی که بی شک میلیاردها نفر در سراسر جهان را به نحو چشمگیری غنی تر و ثروتمند تر کرده است و عده زیادی را نیز از عرش به فرش کشیده است . اقتصادهای کشورهایی همچون هند و برزیل و چین از طریق جهش هایی در صادرات خود ترقی کردند . وقتی بازارها باز شد , رقابت کشورها دیگر رقابت جنگ سرد نبود بلکه رقابت به بازارها و تولیدات و انعطاف قوانین صادرات و کیفیت و قیمتهایی با مزیت های رقابتی کشیده شد . علاوه بر همه اینها , ورود این گروه که شامل 3 کشور چین و برزیل و هند به صادرات و حضور در بازارهای بین المللی بود , تورم را از 1997 به بعد , کاهش داد و شرکتها مزایایی از این حضور کسب نمودند . کوفی عدنان , دبیر کل سابق سازمان ملل در تعریف جهانی سازی میگوید : جهانی سازی واقعیتی اجتناب ناپذیر در زندگی انسانهاست اما من معتقدم که ما میزان شکنندگی آن را ناچیز شمرده ایم
یقینا دلایل و مدارک بسیاری وجود دارد که ثابت کند جهانی سازی به صورت گسترده ای مسوول بروز پدیده ای به نام ثبات بزرگ بود که به مدت 15 سال تا سال 2007 وجود داشت . در این مدت بود که اقتصاد جهان سریعتر از همیشه رشد کرد و تورم در حد پایینی به ثبات رسید . بعد از آن بود که دنیا با رکود عظیم مواجه شد که البته به دلایل دیگری بود که سایر همکاران در این مجموعه به طور مفصل به آن پرداخته اند . در ادامه به این پرسش پاسخ خواهیم داد که چگونه جهانی شدن , ممکن است در ایجاد بحران های عظیم مالی دست داشته باشد
موضوع اینجاست که جهانی شدن هیچگونه ارتباطی به شکل گیری بحران های مالی ندارد و این تفکر که جهانی شدن باعث بروز بحران مالی میشود نه درست است و نه منطقی . بحران در هر اقتصاد بزرگ و پویایی ممکن است به هر دلیل خاصی ایجاد شود که بی شک ربطی به جهانی شدن یا جهانی بودن ندارد اما زمانی که بحران در نقطه ای شکل گرفت , جهانی بودن آن نقطه , به مانند ویروسی عمل میکند که کل بدن را دچار ضعف مینماید و هیچ عضوی در بدن از حمله یک ویروس , مصون نمیماند . جهانی بودن آن نقطه بحران زده باعث میشود که بحران در کل مناطق پخش شود و جهانی بودن عامل پخش این بحران است . همانند اختلالی که در بازار مسکن ایالات متحده رخ داد , در خود ایالات متحده به بحرانی عظیم تبدیل شد و این کشور با عطسه ای , این ویروس را به تمامی اروپا منتقل کرد

دوره ای از صلح و دموکراسی
علارغم انتقادهای زیاد از پدیده جهانی شدن , شواهد نشانگر این مساله است که در حالت توازن , این پدیده به نحو فزاینده ای استانداردهای زندگی را در کشورهایی که آن را پذیرفته اند بهبود بخشید . اگر چه مانند کل نظام سرمایه داری , این دستاورد هم به خوبی توزیع نشده است . به اضافه , این حقیقت که جهانی شدن باعث پیشرفت اقشار متوسط و نیروی متخصص میشود و به گسترش دموکراسی در نظام سیاسی و اقتصادی کشورها کمک میکند نیز امری غیر قابل انکار است . استراتژیست های سیاسی حدس میزنند که حزب کمونیست چین ممکن است برای بهبود تسلط و کنترل خود روی قدرت در چین به عنوان نیاز عموم به قوانین دموکراسی که منشا در تاثیرات رشد اقشار متوسط دارد , تلاش کند و دست به اقداماتی بزند
بحث دیگر در تایید جهانی شدن که اغلب طرفداران آن ابراز میکنند این است که , ارتباطات بازرگانی بین کشورها باعث میشود که از جنگ و بروز مناقشات نظامی بین کشورها تا حد ممکن جلوگیری شود . توماس فریدمن ( روزنامه نگار امریکایی و مولف کتاب سرود ستایش جهانی شدن و جهان یکپارچه) اعلام کرد که دو کشور با یک مکدونالد ( کمپانی مشهور که به تولید ساندویج و همبرگرهای بزرگ مشهور است) هرگز با یکدیگر به جنگ نمیپردازند هر چند که , این نظریه در سال 2008 زمانی که شوروی به جنگ جورجیا وارد شد , به کلی رد شد . درسی از دوره اول جهانی سازی که پایان خوشی نداشت و منجر به جنگ جهانی اول شد این است که شما هرگز نمیتوانید فرض کنید که گسترش تجارت و ثروت , دنیا را برای همیشه تغییر داده است . سرمایه داری دچار انفجار میشود اگر جهانی سازی و جهانی شدن وجود نداشته باشد.

 

برگرفته: پارک دانش

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *