Corporate-Social-Responsibilityشاید اصطلاحی که بیش از هر اصطلاح دیگر در سال‌های اخیر در کنار اخلاق کسب‌وکار تکرار شده مسئولیت اجتماعی سازمان است، چنانکه گویی رعایت مسئولیت اجتماعی توسط سازمان به معنای اخلاقی بودن سازمان و رعایت نکردن آن معادل با بی‌اخلاقی است. بیشتر سازمان‌های امروزی این توصیه نظریه پردازان لیبرالی چون میلتون فریدمن مبنی بر اهمیت نداشتن مسئولیت اجتماعی برای سازمان را نپذیرفته و بر این باورند که حتی برای اینکه در کسب‌وکار خود موفق باشند باید مسئولیت خود را در قبال جامعه و تمام کسانی که تحت تأثیر فعالیت‌های سازمان قرار می‌گیرند رعایت کنند.مسئولیت اجتماعی سازمان (Corporate Social Responsibility) به عنوان مسئولیت شرکت در قبال جامعه، افراد انسانی، و محیطی است که سازمان در آن فعال است و این مسئولیت از ملاحظات اقتصادی فراتر می رود. مسئولیت اجتماعی شرکت در تعریفی ملموستر اینگونه تعریف شده است: مسئولیت اجتماعی سازمان فعالیت‌هایی است که پیش برنده منفعت اجتماعی بوده و فراتر از منافع سازمان و آن چیزی است که قانون لازم می‌دارد. بنابراین مسئولیت اجتماعی سازمان یعنی فراتر رفتن از قانون. برای مثال سازمانی که بر ضد زنان و دیگر اقلیت‌ها، تبعیضی قائل نمی‌شود مشغول فعالیتی در راستای مسئولیت اجتماعی خود نیست زیرا عدم تبعیض بر ضد اقلیت‌ها چیزی است که شرکت‌ها بر اساس قانون ملزم به رعایت آن هستند.
از نظر کارول (۱۹۷۹) مسئولیت اجتماعی سازمان دارای ۴ بعد اصلی است که عبارت‌اند از:
۱) مسئولیت اقتصادی ایجاد سود
۲) مسئولیت قانونی پیروی از قوانین مربوط
۳) مسئولیت اخلاقی رعایت دیگر انتظارات اجتماعی که در قانون نوشته نشده
۴) مسئولیت صلاحدیدی انجام رفتارها و فعالیت‌هایی اضافی که جامعه آن را مطلوب می‌داند. مانند کمک مالی به سازمان‌های خیریه.
از نکات مهم این تقسیم‌بندی گنجاندن سودآوری به عنوان یکی از مسئولیت‌های سازمان است که با دیدگاه سنتی مبنی بر تعارض میان مسئولیت اجتماعی سازمان و سودآوری در سیستم اقتصادی بازار آزاد منافات دارد. همان طور که مشاهده می‌شود هر چه به مراحل پایین تر می‌رسیم مسئولیت سازمان نسبت به جامعه پیشرفته‌تر شده و سازمان بیشتر درگیر کارهایی است که الزام آن کمتر ولی مقبولیت اخلاقی آن بیشتر است.
در تقسیم بندی دیگری که شباهت زیادی به کار کارول دارد مسئولیت‌های اجتماعی سازمان بر اساس اجباری یا اختیاری بودن و میزان توجه به سازمان و ذی‌نفعان به سه سطح تقسیم‌ شده است:

در سطح اول مسئولیت اجتماعی اقتصادی قرار دارد که میزان اجبار برای رعایت آن بالاست به حدی که سازمان با رعایت نکردن آن حیات خود را به طور جدی به خطر می‌اندازد. در این سطح به درصد کمی از ذینفعان داخلی و خارجی توجه می‌شود. از میان ذی‌نفعان داخلی مالکین و سهامداران به دلیل تهیه سرمایه لازم و از میان ذی‌نفعان خارجی به مشتریان توجه ویژه می‌شود.
در سطح دوم سازمان الزامات اجتماعی قانونی را نیز مورد ملاحظه قرار می‌دهد. در واقع سازمان سعی می‌کند الزامات قانونی تحمیل‌شده از سوی نهادهای قانون‌گذار را رعایت کند و آن دسته از ذی‌نفعان که رعایت حقوق آن‌ها به وسیله قانون ضروری دانسته شده مورد ملاحظه قرار می‌گیرند. برای مثال سازمان حقوق اقلیت‌ها را در هنگام استخدام رعایت می‌کند.
در سطح سوم مسئولیت اجتماعی اخلاق ظاهر می‌شود. در این سطح سازمان از ضرورت‌های مربوط به سودآوری و الزامات قانونی فراتر می رود و تلاش می‌کند اصول اخلاقی را در رابطه با جامعه رعایت کند. در این سطح حتی اگر فعالیتی اخلاقی بر ضد سودآوری سازمان باشد، سازمان آن را انجام می‌دهد. همچنین سطح گسترده‌تری از ذی‌نفعان داخلی و خارجی که در قانون پیش‌بینی نشده‌اند مشمول مسئولیت اجتماعی اخلاقی سازمان می‌شوند و میزان اجباری بودن فعالیت سازمان در این سطح نیز پایین بوده و به عبارت دیگر سازمان داوطلبانه به این فعالیت‌ها اقدام می‌کند.
برخلاف رویکرد غالب بر نظریه های سنتی مدیریت که تنها وظیفه سازمان های خصوصی را کسب درآمد و حداکثر کردن سود می دانند، امروزه رعایت مسئولیت اجتماعی سازمان به عنوان یکی از ضروریات هر سازمان بدل شده است. همچنین برخی صاحبنظران معتقدند با توجه به اینکه مشتریان امروزی به مسائل اخلاقی بسیار حساس هستند، رعایت مسئولیت اجتماعی از جانب شرکت ها یکی از پیش شرط های کسب سود است. به عبارت دیگر مشتریان تمایلی به خرید محصولات و خدمات شرکت هایی که مسئولیت اجتماعی خود را رعایت نمی کنند ندارند و نگرش منفی شدیدی نسبت به اینگونه سازمان ها پیدا می کنند.

 

برگرفته

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *