در این مطلب بدون مقدمه انواع کارآفرینی و توضیح مختصری از هر کدام داده میشود . لازم به ذکر است که تمامی مدلهای کارآفرینی در یکی از این 6 دسته جای خواهند گرفت.
۱. کارآفرینی فردی (Individual Entrepreneurship)
تشخيص اينکه کارآفرينان چه کساني هستند و بايد چه کاري انجام دهند تا کارآفرين ناميده شوند، نقطه ثقل مباحث متعددي بوده است. در حقيقت اکثر افرادي که کارآفرين ناميده مي شوند، خودشان را شايسته اين نام مي دانند. يک کارآفرين ايالات مرکزي امريکا که در برابر گروهي از کارآفرينان آينده سخن مي گفت تا آنجا پيش رفت که بيان کرد هيچ چيزي به عنوان کارآفرين وجود ندارد. دليل اين امر ريشه در اين تعريف ساده دارد که کارآفريني مفهومي ساده نيست. کارآفريني مشکلهاي بسياري دارد و مشخص کردن اين امر که وظيفه يک کارآفرين چيست، واقعاً دشوار است. مخترعان، وکلا، تجار، آموز ش دهندگان و پزشکان همه مي توانند کارآفرين باشند. اگر توجه ما از اينکه کارآفرين کيست به اين منتقل شود که کارآفرين چه کاري انجام مي دهد آنگاه تعريف کارآفريني روشنتر مي شود. رونستات فرآيند کارآفريني را ايجاد ثروت مي داند. با اين تعريف وظيفه شناخت يک کارآفرين به مراتب ساده تر ميشود. کارآفرين فردي است که يک سازمان مستقل را تاسيس يا اکتساب کرده يا نمايندگي آن را کسب مي کند. در همين راستا عبارت کليدي حاصل از اين تعريف سازمان مستقل است.
دليل نيز آن است که در اين تعريف تمرکز اصلي بر اين مسأله است که ثروت چگونه در سيستم اقتصادي سازمان هاي موجود خلق مي شود؟
۲. کارآفرینی درون سازمانی (Intrapreneurship)
گيفورد پينکات در کتاب اشکال کارآفرینی مفهوم کارآفريني در سازمان ها را مطرح کرد. در کارآفريني درون سازماني کارآفرين به فردي اطلاق مي شود که در سازمان ها فعاليت مي کند. لازم است که دو حقيقت مهم درباره کارآفريني در سازمان ها در اين مبحث مورد اشاره قرارگيرد. نخست آنکه فرايند مورد توجه يک کارآفرين سازماني با فرآيند مورد توجه کارآفرينان مستقل تفاوت دارد. درست است که مفهوم کارآفريني در سازمان ها گسترده است اما يک کارآفرين مستقل در بازارهاي اقتصادي گسترده تر و انعطا ف پذيرتر فعاليت مي کند. اين تفاوت براي هر نوع شيوه و شکل کارآفريني محاسن و معايب خاصي را به دنبال دارد. دوم آنکه کارآفريني درون سازماني در سازماني رخ مي دهد که مانع از کارآفريني مي گردد. به عبارت ديگر بسياري از سازمانها در ايجاد محيطي براي کارآفريني ناتوان هستند. کارآفرينان مجبور هستند تا موفقيت را در ميان افرادي بيابند که حاضر نيستند به آنها کمک کنند يا واقعاً نمي خواهند موفقيت آنان را شاهد باشند. بنابراين کارآفرينان سازمان ها افرادي هستند که اغلب در فعاليتهاي کارآفريني سازمانها و بدون حمايت سازمانشان درگير هستند. البته اين فقدان حمايت موضوع مهمي نيست اگر مديريت بتواند فرآيندها و رفتارهاي مناسبي را در يک سازمان ايجاد کند، کارآفرينان سازمان ها مي توانند در محيط مناسبي فعاليت کنند. کارآفرين سازماني را مي توان خلق، تقويت، اداره و حمايت کرد.
۳. کارآفرینی سازمانی (Organizational Entrepreneurship)
شومپيتر ميگويد: نيازي نيست که کارآفريني يک کار فيزيکي خاص باشد. هر محيط اجتماعي روش خاص خود را براي کارآفريني دارد. يک سازمان مي تواند محيطي را فراهم آورد که در آن تمام اعضا بتوانند در انجام امور کارآفريني شرکت کنند. افراد بسياري که سازمان ها را رها کرده و خودشان سازمان جديدي تاسيس مي کنند، نمايانگر آنند که اکثر سازمان ها قادر نيستند محيطي را براي کارآفريني خلق کنند. البته برخي افراد فقط براي تاسيس يک سازمان جديد سازمان خود را ترک مي کنند و شرايط محيطي داخل سازمان اهميت چنداني برايشان ندارد. اما بسياري از افراد در صورت وجود حمايت متناسب در سازمان مي مانند. سازماني که چنين محيط داخلي را خلق مي کند سازماني کارآفرين تلقي مي شود. البته حضور کارآفرينان در سازمانها منعکس کننده کارآفرين بودن يک سازمان نيست .
دو استراتژي براي تشويق کارآفريني در سازمان وجود دارد:
الف) استراتژي وجود فرد کارآفرين در سازمان يا کارآفريني درون سازماني( Intrapreneurship)
در اين استراتژي، وجود فرد يا گروهي در سازمان که يک تفکر خلاق را ايجاد و تکميل نمايند مورد تأکيد قرار ميگيرد.
ب) استراتژي ايجاد کارآفريني در سازمان(Entrepreneurship)
در اين استراتژي، سعي ميشود تغييراتي در ساختار، فرهنگ و رفتار سازمان بهگونهاي ايجاد گردد که در نهايت بينش و فهم مشترکي بين مديران و کارکنان، مبني بر کارآفريني بهوجود بيايد. در اين حالت نوآوري ايجاد شده در سازمان با نام فرد يا گروه خاصي شناخته نميشود بلکه کل سازمان بهعنوان ساختار نوآور، شناخته ميشود. اين نوع، کارآفريني شرکتي نيز ناميده ميشود.
۴- کارآفريني مستقل
دراين فرايند يک فرد بهنام کارآفرين، مسئول جمعآوري منابع لازم براي شروع کسبوکار است و تمرکز وي بر نوآوري و توسعهي فرايند محصول يا خدمات جديد ميباشد.
۵- کارآفريني بين المللي
همانطور که از نامش پيداست به فرايند هدايت فعاليت اقتصادي در خارج از مرزهاي ملي اطلاق ميشود و شامل صادرات، صدور مجوز، افتتاح دفتر فروش در کشور ديگر و … ميباشد.
۶- کارآفريني اجتماعي (مفهوم کارآفريني در عصر نوين)
اين شکل از کارآفريني، زماني رخ ميدهد که ما تعريف خود از فرد کارآفرين را اصلاح نماييم و به رفتار کارآفرينانه، بيشتر توجه کنيم. هرگاه تعريف عام کارآفرين را در نظر بگيريم، تأسيس شرکت نوپا هدفي است که اين فرايند به آن ختم ميشود ولي در کارآفريني اجتماعي ما رفتار کارآفرينانه را مدنظر قرار ميدهيم؛ فارغ از اينکه منجر به تأسيس شرکت شود يا خير. بهطور کلي کارآفريني اجتماعي، رويکردي خلاقانه براي برخورد با نيازهاي پيچيدهي اجتماعي، شناخته ميشود.
کارآفريني اجتماعي، نقش ايجاد تغيير در اجتماع را بهعهده دارد و ارزشهاي اجتماعي را بهجاي ارزشهاي شخصي، مورد حمايت قرار ميدهد.
برگرفته: پارک دانش
Hits: 10