مدیریت چیست؟
بعضیها در محیط کار مدیر هستند و بعضیها در خانه. بعضیها میز مدیریتی دارند و بعضیها جایگاه آن. بعضیها مدیر هستند و بعضیها مدبر. بعضیها پیپ مدیریتی دارند و بعضیها تیپ آن. بعضیها مدیر هستند و منشی دارند و بعضیها تنها مدیر هستند و در اصل تنها منشیاند. بعضیها مدیر هستند و ماشین مدیران را دارند و بعضیها در اصل تنها ماشین هستند و ماشین مدیران را میرانند. بعضیها رنگ مدیریت دارند و بعضیها طعم آن. بعضیها خدادادی مدیر هستند و بعضیها مادرزادی، یعنی تنها به واسطه پدرشان با بستگانشان. بعضیها حکم مدیریتشان از جنس کاغذ و امضاء مافوق است و بعضیها از جنس عمل و کارکرد و تجربهشان. بعضیها در گزارش ماهانه تنظیم شده توسط خود، مدیر موفق هستند و بعضیها در عملکرد تنظیم شده مافوق و زیردستان خود. بعضیها تنها مدیر هستند و بس و بعضیها مدیر هستند و یک دنیا ارزش. بعضیها امضایشان چند روزی اعتبار دارد و بعضیها عملکردشان یک عمر. بعضیها یاد خود را با خود میبرند و بعضیها خود میروند و اما نام و یادشان میماند. بعضیها عشق مدیریت دارند و بعضیها مدیر عاشق هستند. بعضیها بر نام سازمان مدیریت میکنند و بعضیها مدرک مدیریت دارند و بعضیها درک مدیریت.
راستی؛ انصافاً جایگاه من و شما و ما، در کجاست؟
▪ مدیریت چیست؟!
شاید شنیده باشید یا خوانده باشید و یا باور داشته باشید که میگویند؛ مدیریت هم علم است و هم هنر. یعنی هم آگاهی و هم تجربه. هم اکتسابی و هم ذاتی. هم توانائی و هم عشق.
مدیریت؛ حکومت بر سازمان نیست، بلکه نشستن بر قلبهای کارکنان سازمان است. سازمان؛ یک اداره و کارخانه نیست، بلکه مجموعهای است که در آن سهیم هستیم و روزگار را سپری مینمائیم. مجموعه؛ یک سری افراد با ویژگیهای مختلف، با عنوان همکار نیست، بلکه همراهانی هستند که با آنها روز را شب و شب را روز میکنیم.
برای مدیر شدن، نباید به دنبال کتابفروشی و کتاب و مدرس و دفتر تمرین بود. بلکه باید به دنبال واقعیت و واقعیتبینی و واقعیتپذیری و بیان واقعیت بود. برای مدیر شدن نباید به دنبال رشته مدیریت در دانشگاه مدیریت بود، بلکه باید به دنبال ریشه حقایق در بطن مسائل بود. برای مدیر شدن نباید به دنبال آرزو و آشنا و وابستگی به دوستان بود، بلکه باید به دنبال موقعیتها واکنشها، عملها و عکسالعملها بود. راستی؛ تغییر روز به شب و شب به روز، برای ما یک عادت شده است یا امیدی برای یک تحول. آیا به سخت مولا فکر کردهایم که میفرمایند: وای به حال آنکه امروزش مانند دیروزش باشد. پس وای به ما و حال ما که اگر در انتظار موقعیتها بمانیم و تنها منتظران شانس باشیم.
مدیریت فرایند به کارگیری مؤثرو کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.
واقعا باید گفت ؛ که در ابتدا انسان ها درباره مدیریت چقدر می دانند؟ دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را می توان از طریق مديریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگر را ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت است . و بخشی را که موجب به کار بستن اندوخته ها درشرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر سخن علم دانستن است و هنر توانستن.»
تئوری سیستم مدیریت
در طی ده سال گذشته، رویه خاصی زیرعنوان «تئوری سیستم» برای بررسیهای سازمانی متداول گردیده است که می تواند به عنوان پایه و مبنائی برای بهم پیوستن و ارتباط نظریه های مختلف سازمانی و شیوه های متعدد مدیریت بکار رود.
تعریف سیستم
اصطلاح «سیستم» به «مجموعه ای از اجزاء وابسته» اطلاق می شود. به عبارت دیگر، سیستم به معنای یک «کل» بکار می رود که از ترکیب اجزاء متعددی تشکیل یافته است. بدین ترتیب، اصطلاح «سیستم» مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که شامل مصادیق مختلفی در زیست شناسی و امور فیزیکی و اجتماعی و نظائر آنها می شود. به عنوان مثال، در زیست شناسی بدن موجود زنده یک سیستم تلقی می شود که از اجزاء یا سیستم های فرعی متعددی (مانند دستگاه اعصاب، دستگاه گردش خون، دستگاه گوارش و غیره) تشکیل یافته است. در نتیجه فعل و انفعال و تأثیر متقابل اجزاء وابسته، پدیده کل (سیستم) ظاهر می شود.
حدود سیستم اصلی و سیستم های فرعی (Sub-Systems) همیشه تابع قواعد و ضوابط معینی نیست. به عنوان مثال، اگر بدن انسان را یک سیستم اصلی فرض کنیم، هر یک از اجزاء آن (مانند دستگاه گوارش) سیستم فرعی بشمار می رود، ولی چنانچه خود دستگاه گوارش را سیستم اصلی تلقی نمائیم، اجزاء وابسته (مانند معده ، روده ، کبد و غیره) سیستم های فرعی سیستم اصلی (دستگاه گوارش) را تشکیل می دهند. بهمین ترتیب، در داخل یک سازمان (به عنوان سیستم اصلی)، سازمان غیر رسمی یک سیستم فرعی محسوب می شود، ولی اگر سازمان غیررسمی خود سیستم اصلی تلقی شود، در اینصورت سیستم های فرعی رفتار عبارتند از شبکه روابط اجتماعی ، شبکه روابط تخصصی، شبکه قدرت و غیره …
سیستم باز و سیستم بسته
سیستم معمولاً به دو نوع تقسیم می شود: سیستم باز (Open System) و سیستم بسته (Close System). سیستم بسته بیشتر به سیستم های مکانیکی در فیزیک و علوم تجربی اطلاق می شود. سیستم بسته صرفاً با استفاده از نیروهای داخلی و بدون ارتباط با محیط خارج می تواند به کار خود ادامه دهد. در نظریه های کلاسیک ، سازمان به عنوان یک «سیستم بسته» تلقی می شود که فقط متکی بر عوامل و نیروهای داخلی است و بدون ارتباط با محیط خارج می تواند مسائل خود را از طریق سلسله مراتب و تقسیم کار و روابط رسمی در داخل دستگاه حل و فصل کند. که متأسفانه اغلب سازمانها و شرکت های ما اگر نه 100 درصد ولی به مقدار بسیار بسته می باشد و حتی از شبکه های اطلاعاتی ارزان و بسیار پربار اینترنتی نیز استفاده نمی نمائیم.
یکی از مشخصات سیستم بسته، گرایش ذاتی در جهت تعادل ایستا (Static Equilibrium) و رکورد توقف است. به عبارت دیگر، در سیستم بسته بازده دستگاه تناسبی با منابع مصروفه ندارد و اتلاف منابع، بی نظمی و اختلال و اقدامات بدون هدف برای حفظ وضع موجود رواج پیدا می کند.
بر خلاف سیستم بسته، در سیستم باز گرایشی در جهت تعادل پویا (Dynamic Equilibrium) و رشد و تکامل از طریق ارتباط دائم با محیط خارج ملاحظه می شود. در این حالت، سیستم با دریافت منابع مادی و انسانی (Input) و تغییر و تبدیل (Transformation) آنها وسعی در ازدیاد و بهبود بازده (Output)، بیش از آنچه نیرو می گیرد (بصورت نیروی انسانی، مواد و اطلاعات) نیرو تولید می کند (بشکل کالا یا خدمات)، و بدین ترتیب خود را در مقابل سکون و نابودی (Entropy) حفظ می کند. در سیستم باز، دستگاه نه تنها بایستی خود را با عوامل محیط خارج سازگار سازد، بلکه دائماً خود را با عوامل متغیر داخل نیز منطبق می سازد.
سازمان در قالب سیستم
در نظریه های کلاسیک، سازمان به عنوان یک سیستم بسته مورد بررسی قرار می گیرد، ولی در نظریه های نوین «سازمان» یک سیستم فنی- اجتماعی (Socio-Technical) تلقی می شود که برای رشد و کمال بایستی همواره خود را با عوامل متغیر داخلی و خارجی سازگار و هماهنگ سازد. سیستم سازمانی دو جنبه دارد: یکی جنبه فنی که شامل وظائف تخصصی، ساختمان و ماشین آلات ، وسائل و ابزار و تکنیک های کار می شود، و دیگر جنبه اجتماعی که مشتمل بر روابط کارکنان در داخل سیستم می گردد.
اگر سازمان را به عنوان یک سیستم تلقی کنیم، سیستم مذکور از سیستم های فرعی متعددی مانند روابط ناشی از نقش و مقام (Status and Roles) و روابط حاصل از محیط فیزیکی کار و تکنولوژی، تشکیل می شود. در داخل سیستم، دو نوع کنش و واکنش وجود دارد، یکی درونی و دیگری برونی. در درون هر یک ازسیستم های فرعی، یک رشته فعل و انفعال بین اجزاء سیستم فرعی صورت می گیرد (مانند سازمان رسمی). انفعالات برونی به همبستگی های موجود بین سیستم های فرعی اطلاق می شود. به عنوان مثال، بین افراد از یکسو، و سازمان رسمی (مشاغل) از سوی دیگر، یک رشته ارتباط و انتظارات متقابل وجود دارد، و چنانچه قبلاً توضیح دادیم در صورت تعارض بین توقعات سازمان رسمی و انتظارات افراد، کارکنان ممکن است مجبور شوند مفری برای ارضای نیازهای خود در سازمان غیررسمی جستجو کنند.
از سوی دیگر، بین افراد و سازمان غیررسمی همبستگی وجود دارد. سازمان غیررسمی رفتار خاصی را از اعضاء خود انتظار دارد، و در مقابل افراد نیز توقع دارند که رضایتی از معاشرت با همکاران خود و روابط گروهی با آنان در حین کار بدست آورند. در نتیجه فعل و انفعال این دو دسته انتظارات، فرد رفتار خود را با خواستهای گروه (هنجار گروهی) منطبق می کند، و گروه نیز ممکن است متقابلاً انتظارات و هنجار گروهی (Group Norm) را بر حسب تجلیات شخصیت اعضاء تعدیل نماید.
به همین ترتیب، در محیط فیزیکی کار یک نوع همبستگی و ارتباط متقابل بین فرد و ماشین وجود دارد. به عبارت دیگر، شرایط فیزیکی و ابزار و وسائل و تکنولوژی کار بایستی با توجه به ویژگیهای فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی افراد در محیط خدمت انتخاب شوند.
مطالب فوق سیستم های فرعی در داخل سیستم سازمانی است:
• روابط بین افراد
• سازمان رسمی
• سازمان غیررسمی
• روابط ناشی از نقش و مقام
• روابط حاصل از محیط فیزیکی کار و تکنولوژی.
کاربرد تئوری سیستم در مدیریت
تئوری سیستم مفهوم بسیار وسیع و گسترده ای دارد و شکی نیست که برای حل و فصل جامع مسائل سازمانی لازم است که کلیه اجزاء سیستم و همبستگی و تأثیر متقابل آنها روی یکدیگر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. اما اندازه گیری برخی از عوامل مؤثر در سیستم های فرعی و اجزاء آنها، ویا به عبارت دیگر سنجش متغیرهای متعددی که در رفتار سازمانی و طرز عمل سیستم مؤثر است، به صورت اعداد و ارقام امکانپذیر نمی باشد، و همین موضوع کاربرد تئوری سیستم را در بررسی های جامع سازمانی محدود کرده است. علیرغم محدودیت های تئوری سیستم در بررسی های سازمانی، در سالهای اخیر فنون و روشهای خاصی تحت عناوین مختلفی مانند سیستم های مدیریت (Management Systems) و یا روشهای مقداری (Quantitative Methods) در مدیریت ابداع شده است که مدیران را در حل و فصل مسائل سازمانی و تصمیم گیری براساس اطلاعات واقعی یاری می کند. البته استفاده از فنون و روشهای مذکور در صورتی امکان پذیر است که متغیرهای مورد مطالعه بصورت اعداد و ارقام قابل سنجش و اندازه گیری باشد، بدین معنی که کلیه متغیرهای مؤثر در پدیده خاصی را مورد اندازه گیری قرار می دهند، و بهترین ترکیب این عوامل را برای نیل به هدفهای مطلوب در قالب مدل یا معادلات ریاضی با استفاده از تکنیک های خاص و با کمک کامپیوتر بدست می آورند. در این مرحله از پیشرفت روشهای علمی مدیریت، بررسی مسائل سازمانی در قالب تئوری سیستم بیشتر در صورتی نتیجه بخش است که اندازه گیری عوامل متغیری که در نیل به هدف یا هدفهای مطلوب مؤثر واقع می شوند، به صورت کمی یا مقداری امکان پذیر باشد. به همین جهت بررسی مسائل سازمانی در قالب تئوری سیستم اغلب به مفهوم محدودی تحت عنوان روشهای مقداری نامگذاری می شود، و برای این منظور طی مراحل زیر ضرورت دارد:
• تعیین و اندازه گیری هدفهای سیستم
• تعیین و اندازه گیری مقداری کلیه متغیرهایی که در نیل به هدفهای سیستم مؤثرند.
• ایجاد فرضیه معمولاً به شکل یک مدل ریاضی درباره مسئله مورد بررسی.
• حل مسئله در قالب مدل یا معادلات ریاضی مذکور در فوق به نحوی که بهترین ترکیب متغیرهای مربوط را برای نیل به هدفهای مطلوب مشخص سازد.
• آزمایش راه حل فوق الذکر به طرق مختلف و استقرار یک سیستم کنترل برای اطمینان به اینکه کلیه عناصر و اجزای طرح و متغیرهای مربوط عیناً به همان ترتیب که پیش بینی شده است عمل می کنند.
روند تکامل مدیریت
مطالعه سیر تکاملی مدیریت از گذشته تا کنون, نشاندهنده روند تغییر نوع تفکر بشر است. روزی پول و ثروت حرف اول و آخر را میزد, اما امروز فکر و اندیشه. روزی فقط خروجی اهمیت داشت اما امروز منابع انسانی داخل مجموعه و مشتری. مشاهده و بررسی این روند, حاوی درسهای بسیار ارزندهای برای ما است. اینکه بدانیم کجا هستیم و چقدر فاصله داریم.
ظهور مدیریت
انسان از اولین روزهای خلقت خود با مفهوم مدیریت همراه بوده است. اما برای اولین بار این چینیها بودند که در حدود 1100 سال قبل از میلاد مسیح, به صورت سازمانیافته چهار وظیفه مدیریتی برنامهریزی, سازماندهی, رهبری و کنترل را تجربه کردند. بعد از آنان نیز ایرانیان, مدیریت را با تجربیات و نگرشهای خود آزمودند. در حدود سالهای 350 تا 400 قبل از میلاد, یونانیان مدیریت را به عنوان یک هنر متمایز تشخیص داده و رویکردی علمی را برای آن ابداع نمودند. در آغاز قرن بیستم, مدیریت به عنوان یک رشته و مقوله رسمی و ساختیافته مطرح شد.
اولین مفاهیم مدیریت و تاثیرات آنان
اولین مقولات کلیدی که باعث تعویق رشد و شکوفایی کسبوکارهای گذشته میشدند ارتباطات و حملونقل بودهاند. به مرور زمان و با تسهیل و بهبود این دو, شرکتها مسیر رشد خود را با شتاب در پیش گرفتند و هر روز پیچیدهتر شدند. در چنین شرایطی کوچکترین ارتقا و بهبودی در شگردهای مدیریتی باعث بروز تغییرات قابلتوجهای در کمیت و کیفیت تولیدات میشد. ظهور عوامل زیر در این عرصه, نقشی کلیدی در رشد شرکتها و سازمانها بازی نمود :
• ظهور مفهوم ”اقتصاد مقیاس“ (یعنی کاهش هزینه متوسط تولید در ازای افزایش حجم کل تولید) مدیران بسیاری را برای ایجاد رشد هرچه بیشتر برانگیخت.
• انقلاب صنعتی باعث شد تا به مسایل و مشکلات مدیریت (به ویژه کارآیی, فرآیندهای تولید, و کاهش هزینهها) به صورت جدیتر و برمبنای تفکر سیستماتیک پرداخته شود.
رویکردهای کلاسیک
دوره مابین سالهای اواسط قرن نوزدهم تا اوایل دهه 1950 میلادی را میتوان دوره کلاسیک دانست. از مهمترین رویکردهای متولد شده در این دوره میتوان به مدیریت سیستماتیک, مدیریت علمی, مدیریت اجرایی (یا اداری), مبحث روابط انسانی, و دیوانسالاری (تشریفات اداری) اشاره کرد.
مدیریت سیستماتیک
در طول قرن نوزدهم, رشد کسبوکارهای آمریکایی بر محور ساخت و تولید متمرکز بود. در همین راستا:
اکثر وظایف سازمانی تقسیم شده و توسط افراد متخصص انجام میشدند.
در رویکرد سیستماتیک تلاش شد تا با تدوین رویهها و فرآیندهای بسیار مشخص برای امور, هماهنگی کارها تصمیم گردد. برای برآوردن این هدف:
• وظایف و مسؤولیتها به صورت دقیق و کامل تعریف میشدند.
• فنون استانداردشدهای برای انجام وظایف در نظر گرفته شد.
• ابزارهای خاصی برای جمعآوری, بکارگیری, انتقال و تحلیل اطلاعات ابداع شد.
• برای تسهیل هماهنگی و ارتباطات داخلی, سیستمهای حسابرسی هزینه, حقوق و کنترل تولید ایجاد شدند.
مدیریت علمی
دومین رویکرد مدیریتی را فردریک تیلور ابداع کرد که آن را به نام مدیریت علمی میشناسیم. این رویکرد مدعی بکارگیری روشهای علمی در تحلیل کارها و تعیین نحوه انجام و تکمیل وظایف تولید به صورت کارآمد است.
تیلور چهار اصل را برای مدیریت علمی برشمرد:
• مدیریت باید برای هر بخش از کار افراد, رویکردی دقیق و علمی را خلق کند تا بتوان اصول راهنمای کلی و صریحی را جایگزین آنها نمود (چیزی نامشخص و به صورت ضمنی باقی نماند).
• مدیریت باید افراد را به صورت علمی انتخاب کرده, آموزش داده و آماده کار نماید بطوریکه هر شخصی دقیقاً شغل مناسب خود را داشته باشد.
• مدیریت باید بهگونهای با کارکنان همکاری و همیاری نماید که بتوان از هماهنگی مشاغل با طرحها و اصول, اطمینان حاصل نمود.
• مدیریت باید تضمین نماید که کار و مسؤولیت کارکنان و مدیران, به طور مساوی تقسیم شده است.
مدیریت اجرایی (اداری)
رویکرد مدیریت اجرایی بر غلبه نگاه مدیران ارشد در کل سازمان تاکید دارد و مدعی است مدیریت, یک حرفه است و قابل آموزش است. هنری فایول, یک مهندس معدن و مدیر اجرایی فرانسوی, کتابی را منتشر کرد که در آن به شرح تجربیات مدیریتی خود پرداخت. فایول, 5 کارکرد و 14 اصل برای مدیریت برشمرد. این 5 کارکرد عبارتند از: برنامهریزی, سازماندهی, فرماندهی, هماهنگسازی, و کنترل.
چهارده اصل مدیریتی فایول بدین شرحاند:
• تقسیم کار: کارها را به وظایف تخصصی تقسیم نموده و مسؤولیتها را به افراد مشخصی واگذار نمایید.
• تفویض اختیار: مسؤولیت و اختیار را با هم واگذار نمایید.
• انتظام: انتظارات را به طور شفاف مشخص نموده و متخلفان را مجازات نمایید.
• وحدت فرماندهی: باید هر کارگر یا کارمندی فقط و فقط به یک مدیر (ناظر) مرتبط گردد.
• وحدت سمتوسو: باید تمامی امور کارکنان بر کسب اهداف سازمانی متمرکز باشند.
• هضم نفع شخصی در نفع جمعی: باید منافع عمومی (جمعی) رجحان داشته باشند.
• پاداش: باید به صورت سیستماتیک از اقدامات و فعالیتهای همسو با جهت سازمان, تقدیر نمود.
• تمرکزگرایی: باید اهمیت نقشهای ارشدیت و زیردستی (فرمانبرداری) مشخص گردد.
• سلسلهمراتب: ارتباطات را از طریق زنجیره (نردبان) فرماندهی دنبال نمایید.
• نظم: مشاغل و اصول کاری را بهگونهای مناسب سروسامان دهید, چون پشتیبان حرکت و سمتوسوی سازمان هستند.
• برابری: وجود اصول و نظم عادلانه و منصفانه باعث افزایش مشارکت کارکنان میشود.
• امنیت شغلی: وفاداری و عمر خدمت کارکنان را افزایش دهید.
• ابتکار عمل: کارکنان را بهگونهای تشویق کنید که خودشان در راستای مقاصد سازمان عمل نمایند.
• روح کار گروهی: یکپارچگی بین منافع و علایق کارکنان و مدیران را ارتقا دهید.
روابط انسانی
این رویکرد کوشیده است تا چگونگی تعامل فرآیندهای روانشناسانه و اجتماعی افراد با شرایط کاریشان را (در راستای ارتقای عملکرد) درک نماید. رویکرد روابط انسانی, اولین رویکرد عمدهای است که بر روابط کاری غیررسمی و ارضای کارکنان متمرکز شد.
مطالعات هاوتورن, سری آزمایشاتی است که از سال 1924 تا 1932 انجام شدند. در اولین مرحله از این آزمایشات (آزمایش روشنایی), شرایط کاری مختلف, بویژه روشنایی کارخانه, تغییر داده میشدند تا تاثیرات آنها بر بهرهوری مشخص گردد. محققان به این نتیجه رسیدند که کارگران در برابر پژوهشگرانی که ناظر آنان بودهاند واکنش نشان داده و متفاوت عمل کردهاند. این واکنش به اثر هاوتورن معروف شد.
این نتیجهگیری, محققان را به این باور رسانید که بهرهوری بیش از آنکه متاثر از عوامل فیزیکی یا ملموس باشد متاثر از عوامل روانشناسانه و اجتماعی است. طرفداران نظریه روابط انسانی معتقدند مدیران باید بیش از گذشته به رفاه, انگیزش و ارتباطات کارکنان بپردازند.
پژوهشگر دیگر حوزه روابط انسانی آبراهام مازلو است. مازلو در سال 1943 مدعی شد که انسانها دارای 5 سطح از نیاز هستند. پایهایترین نیازها, نیازهای فیزیکی افراد همچون غذا, آب و سرپناه است, و بالاترین سطح نیازهای او, خودیابی یا ارضای شخصی است. مازلو بیان داشت که مردم از ارضای نیازهای سطح پایین خود شروع کرده و به مرور به سطوح نیاز بالاتر دست مییابند.
دیوانسالاری
ماکس وِبِر, جامعهشناس, حقوقدان و تاریخشناس آلمانی, در کتاب معروف خود ”نظریه سازمانهای اجتماعی و اقتصادی“ نشان داد که چگونه مدیریت میتواند کارآمدتر و منسجمتر عمل نماید:
• وِبِر اعتقاد داشت ساختارهای دیوانسالارانه میتوانند تغییرات ناشی از تفاوت مهارتها, تجربیات و اهداف مدیران یک سازمان واحد را از میان بردارند.
• برطبق نظریه وِبِر, دیوانسالاری مقولهای بسیار بااهمیت است چون سازمانهای بزرگ را قادر به انجام انبوه فعالیتهای روزمرهشان (که برای حیاتشان ضروری است) مینماید.
رویکردهای نوین
از جمله رویکردهای نوین در مدیریت میتوان به مدیریت کمی, رفتار سازمانی, نظریه سیستمها, و نگرش احتمالی اشاره کرد.
• مدیریت کمـّی: این رویکرد بر کاربرد تحلیلهای کمـّی بر تصمیمات و مسایل مدیریتی تاکید دارد. مدیریت کمـّی مدیران را قادر میسازد تا برپایه مدلهای رسمی ریاضی یک مساله, تصمیمگیری نمایند. کامپیوترها توسعه اینگونه روشهای کمـّی خاص را تسهیل نمودهاند. از جمله آنها میتوان به فنونی همچون نظریه تصمیم آماری, برنامهریزی خطی, نظریه صف, شبیهسازی, پیشبینی, مدلسازی داراییها, مدلسازی شبکهای و تحلیل سربهسری اشاره کرد.
• رفتار سازمانی: این رویکرد بر مطالعه و تعیین فعالیتهای مدیریتیای که باعث ارتقای اثربخشی کارکنان, از طریق درک طبیعت پیچیده فرآیندهای فردی, گروهی و سازمانی میشوند, متمرکز است. رفتار سازمانی به کمک رشتههای مختلف (همچون روانشناسی و جامعهشناسی) به توضیح رفتار افراد در شغل خود میپردازد. نظریه ایکس و ایگرگ آقای داگلاس مکگروگر بیانگر گذار به سمت روابط انسانی است. بر طبق ایده مکگروگر, مدیران نظریه ایکس فرض میکنند کارکنانشان, افرادی تنبل و غیرمسؤول هستند که نیازمند نظارت دائمی و انگیزش بیرونی (در جهت حصول اهداف سازمانی) هستند. در مقابل مدیران نظریه ایگرگ, معتقدند کارکنان (ذاتاَ) قصد کارکردن دارند و خودشان قادر به هدایت و کنترل خویش هستند.
از جمله دیگر صاحبنظران در زمینه رفتار سازمانی میتوان به کریس آرجیریس (که استقلالعمل و مشاغل بهتر برای کارکنان را پیشنهاد میدهد) و رنیس لیکرت (که بر ارزش مدیریت مشارکتی تاکید داشت) اشاره کرد.
• نظریه سیستمها: به طور کلی رویکردهای کلاسیک موردانتقاد واقعند, چون اولاَ روابط مابین سازمان و محیط خارجی آن را در نظر نمیگرفتند, و ثانیاَ اینکه معمولاَ بر بعد خاصی از سازمان متمرکز شده یا کارکنان آن را همچون هزینه دیگر ملاحظات میانگارند.
• نگرش احتمالی: این نگرش برمبنای ایدههای نظریه سیستمها, اصول جهانی مدیریت را رد کرده و بیان میدارد که عوامل متنوعی (هم داخل و هم خارج سازمان) ممکن است بر عملکرد سازمان تاثیر گذارند. بنابراین یک روش بهینه برای مدیریت و سازماندهی وجود ندارد, چون شرایط تغییر کرده و پیشامدهایی رخ میدهند.
خصایص موقعیتی (موقتی) را احتمالات مینامیم. احتمالات از این قرارند:
• پیشامدهای رخدهنده در محیط خارجی سازمان
• نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان
• ارزشها, اهداف و دیدگاههای مدیران و کارکنان سازمان
• نوع وظایف, منابع و فناوریهایی که سازمان بکار میگیرد. ” یک مدیر میتواند با نظر بر این احتمالات, وضعیت را مشخص کرده و استراتژی رقابتی, ساختار سازمانی, یا فرآیند مدیریتی مناسب را در مواجهه با پیشآمدها برگزیند. “
Hits: 0