درس پنجم: قانون دستیابی بیشتر
در خدمت شما هستم با بخش سوم از سری مقالات معاملات موفق و قانون پنجم این اصول , قانون دستیابی بیشتر.
موضوع این بخش , زیاده خواهی انسانی است . مردم همیشه تلاش میکنند در مبادلات پول یا مبادله زمان , از حداقل ها , حداکثرها را به دست بیاورند . حداکثر خواهی تقریبا در تمام شرایط نمونه ای صریح و ساده از رفتار انسانهاست . با این وجود , این قانون یکی از مهم ترین و فوق العاده ترین قانون های معامله کردن است که معامله گران موفق آن را به خوبی میشناسند و شما نیز باید آن را بشناسید . دانستن و درک کردن این قانون , شما را در تفسیر و فهم رفتار دیگران کمک کرده و از سردرگمی و گیجی رهایی میدهد
اول نتیجه ای که میتوان از این قانون برداشت کرد این است که در شرایطی که همه چیز یکسان است اگر از شما بخواهند که بین آن چیز کمتر و بیشتر یکی را انتخاب کنید , شما مطمئنا برای بهبود وضعیت و موقعیت خود , بیشتر را انتخاب میکنید حتی اگر در نگاه اول , آن مورد برای شما چندان کارایی نداشته باشد . مانند اینکه به شما بگویند اینجا بیابان لم یزرع و برهوت است , هر چقدر از زمین هایش را که میخواهی میتوانی به رایگان برداری . شما میدانید که اینجا بیابان است و نه به درد کشاورزی و نه به درد زندگی نمیخورد اما احساس ذاتی زیاده خواهی در انسانها , معمولا بر احساس منطقی آنها غلبه میکند . این قانون , جزیی از طبقه بندی اقدامات و رفتارهای تمام انسانهاست . شما به گونه ای طراحی شده اید که اگر شرایط و امکانات یکسان داشته باشید و بخواهید بین کم و زیاد یکی را انتخاب کنید , هیچ گاه به خاطر لذت بردن و احساس خرسندی , کمتر را انتخاب نمیکنید ( همیشه در هر موضوعی استثناهایی وجود دارد اما این یک قانون در مقیاس کلی است)
دوم نتیجه ای که از این قانون میتوانیم بگیریم این است که زیاده خواهی و اکثریت طلبی , در انسان امری کاملا خودکار و ذلتی است و تمامی نیازها , آرزوها , رویاها , و خواسته های انسان را در بر میگیرد و انسانها همیشه در هر کاری سعی در گرفتن دست بالا و تصرف بیشتر را دارند و معمولا کمتر , به افراد ضعیف تر اختصاص میابد . هنگامی که میخواهید جنسی را بفروشید , اگر یک مشتری برای خرید 5 دلار پیشنهاد کند و نفر دوم 6 دلار را پیشنهاد دهد , در شرایط عادی شما جنس خود را به نفر دوم که پول بیشتری را پیشنهاد داده میفروشید و اگر غیر از این باشد نیز نمیتوان گفت که فروشنده , آن میل زیاده خواهی را نداشته بلکه باید گفت که قطعا فروشنده طبق ملاحظات خاصی این تصمیم را گرفته است
شما در شرایطی که همه چیز یکسان است , همیشه میخواهید از مبادله زمان , پول و یا امکانات , بیشترین سود و استفاده را ببرید و معمولا به غیر از این نیز راضی نمیشوید . با توجه به این میل در انسانها میتوان گفت که هر انسانی ذاتا حریص و طماع است البته از نوع خوب آن , زیرا این حق انسان است که چنین زیاده خواهی کند و این موضوعی کاملا طبیعی در ذات انسانهاست که از ازل وجود داشته و تا ابد نیز در ذات هر انسانی باقی خواهد ماند . از رویکرد دیگری نیز میتوان به این موضوع نگاه کرد و گفت که این حرص و طمع , هیچ ارزشی ندارند و نه مثبت است و نه منفی بلکه فقط در ذات انسان نهاده شده است و تنها زمانی بیدار میشود که همه چیز در شرایط مساوات قرار دارد , در آن هنگام است که انسانها این حس خود را بروز داده و بین بیشتر و کمتر , به کمتر قانع نمیشوند و هرگز از بروز این احساس نیز خسته نمیشوند
پدر و مادر برای فرزندان خود حرص میزنند و بیشترین ها و بهترین ها را میخواهند و تقریبا از روز اول تولد کودک , همین منوال است تا سالها و سالها که کودک بزرگ میشود نیز پدر و مادر همین احساس را دارند و بروز میدهند و همواره برای کودکشان بهترینها و بیشترین ها و زیادترین ها را میخواهند . ورزشکاران برای به دست آوردن شهرت بیشتر , مقام بهتر و بیشتر , پول بیشتر و معروفیت بیشتر همواره حرص میزنند . نگاهی به بازار بیندازیم , این همه داد و فریاد در بازارها چیست ؟ این همه داد و بیدادهای گاها گوش خراش به چه دلیل است ؟ مگر مردم چشم ندارند که ببینند این مغازه ویترین دارد یا آن فروشنده چه میفروشد ؟ اینها همه و همه همان ذات اکثریت خواهی انسانی است که برای فروش بیشتر , و همه چیز با پسوند بیشتر و بهتر و زیادتر , در درون او شعله ور است . من نیز که این بخش از این سری مقالات را مینویسم در انتها کلمات کلیدی مشخص میکنم , دسته بندی میکنم , عنوان را کامل مینویسم , کلمات کلیدی را در ریز محتوا میگنجانم , تصویر شاخص میگذارم , همه این اقدامات را بر روی این مقاله انجام میدهم به چه دلیل ؟ به این دلیل که من نیز آن احساس حرص ذاتی را در درون خود دارم و میخواهم که این مقاله از سایرین بیشتر بازدید داشته باشد و به نوعی بیشتر خریدار داشته باشد . میبینید که ما همگی در کارهای روزانه خود و در افکار خود این احساس کاملا طبیعی را داریم و تنها موردی که این احساس را در انسان کند میکند , این است که انسان فکر کند نمیتواند از جایی که هست تکان خورده و قدمی به جلوتر بردارد . در سایر موارد تا جایی که از عرف و حد معمول و مجاز خارج نشده باشد , مجازیم که آن را طبیعی و یکی از عوامل موفقیت چه در فروش و معامله , چه در زندگی بنامیم
هر خرید و فروشی که انجام میشود و هر معامله ای طراحی میشود همه و همه بر اساس همین قانون است . حقوق و مواجبی که افراد میگیرند بر اساس همین قانون است . اگر هر روز به این موضوع فکر کنید که چگونه میتوانید به ارزش کار خود اضافه کنید , آنگاه شما ارزش و اعتبار شرکتتان را نیز بالا برده اید . مشتریان شما پیوسته به دنبال خریدهای بهتر هستند . آنها برای خرید کردن جایی میروند که احساس میکنند با در نظر گرفتن شرایط میتوانند بهترین خرید را داشته باشند و بیشتر سود کنند و اینجا اگر به هر چیزی که در زندگی انسانها و هر عملی که انجام میدهند بنگرید میبینید که همه و همه به نوعی وجود حرص را در درون خود به نمایش میگذارند . عده ای در حد طبیعی و مجاز و عده ای نیز در حدودی که از حالت طبیعی خارج شده و تمامی زندگی انسان را تباه میکند . قانون حرص و اکثریت خواهی در انسانها یک شمشیر دو لبه است که اگر در حد طبیعی آن را بشناسید میتوانید با آن , به خود انرژی داده و بدون تصاحب حق دیگران , به رقابتهایی پرشور و سالم بپردازید و در صورتی که این احساس از حد طبیعی خارج شود , همه چیز را از حالت طبیعی خارج میکند . ورزشکار برای بهتر بودن دوپینگ میکند , فروشنده برای سود بیشتر , کم فروشی میکند یا تقلب میکند , و در جامعه جرم و خلاف و بزه کاری و هرج و مرج رواج پیدا میکند.
Hits: 0