development-theory-ieفریدمن میگوید: توسعه، یك روند خلاّق و نوآور در جهت ایجاد تغییرات زیر بنایی، در سیستم اجتماعی است و مایکل تودارو میگوید: توسعه، جریانی چند بعدی است که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی، باورهای عامه ی مردم و نهادهای ملّی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابریها و ریشه کن کردن فقر مطلق است. چارلز کیندل برگر میگوید: توسعه ی اقتصادی بر مبنای تولید بیشتر و پدید آمدن تحول در چگونگی تولید و بر تجدیدنظر در تخصیص منابع و نیروی کار به شعبه های مختلف تولید استوار است . تعریف دیگر: توسعه، فرایندی است که تولید با استفاده از ابزارهای پیشرفته ی جدید، از وضعیّت سنّتی به روش نوین، متحول گردیده، انسانها تخصّص و مهارت لازم و فرهنگ مناسب با توسعه را کسب کرده و روند انباشت و به کارگیری سرمایه در جامعه، همراه با مدیریتی کارا و با ثبات تحقق یافته باشد. همان طور که ملاحظه میشود، اقتصاددانان، غالباً توسعه را بر اساس تأمین نیازهای مادی بشر تعریف کرده اند که به نظر میرسد این گونه تعاریف ناقص میباشد.

 

ویژگیهای مورد نظر:
1. توسعه، فراهم کننده ی زمینه ی شکوفایی استعدادهای همه ی افراد جامعه میباشد و بدیهی است که چنین زمینه ای بدون برقراری عدالت اجتماعی و ایجاد فرصتهای برابر به وجود نمیآید
2 . در این فرایند، تأمین خواسته های مادی و معنوی جسمی و روحی انسان و رشد و تعالی فرد و جامعه در کنار یکدیگر مطرح است
3. توسعه، فرایندی جهت دار است و هدف نهایی از آن، رسیدن انسان به کمال نهایی شایسته ی مقام اوست

توسعه ی اقتصادی در اقتصاد اسلامی ، یك هدف است یا وسیله؟
امروزه، کسی مخالف توسعه به معنای بهبود وضع رفاهی مردم نیست، بلکه بحث در این است که، آیا رفاه مادی، منتهای سیر و تلاش انسان و هدف نهایی اوست؟ اگر ما قبل از هر چیز، مسائلی از قبیل هدف خلقت و آفرینش انسان، تعریف خوشبختی و سعادت او و جایگاه آدمی در نظام خلقت را برای خود حل کنیم، درمییابیم که توسعه ی اقتصادی، هدف نهایی و اصیل انسان در این جهان
نمیباشد و در یك نظام اقتصاد اسلامی ، اساساً رشد و توسعه، به طور مطلق، هدف نهایی نیست، بلکه به عنوان هدفی متوسط، یعنی وسیله و ابزاری در راه رسیدن انسان به فضایل و مکارم اخلاقی و پیمودن مسیر قرب الی الله به کار گرفته میشود. تأمین رفاه مادی انسان در حدّ معقول، مقدمه ای برای جهت مذکور میباشد. پس تأمین نیازهای مادی و بهره مندی از نعمت های الهی، گرچه از دیدگاه اقتصاد اسلامی امری لازم و مطلوب است، ولی باید از آن به عنوان وسیله ی تکامل معنوی بشر استفاده نمود. از دیدگاه اقتصاد اسلامی , در توسعه، به خصوص توسعه ی اقتصادی، امکانات مادّی و تسهیلات رشد و کمال برای افراد جامعه فراهم میشود و این همان مدینه ی فاضله ای است که در آن ظلم و بهره کشی، جهالت و سایر پدیده های مخالف فطرت و تکامل جامعه وجود ندارد و سیر همه ی امور به سوی کمال مطلق است

آیا توسعه ی همراه با تکنولوژی پیشرفته و مدرن، با ارزشهای اخلاقی ناسازگار است؟
در اقتصاد اسلامی ، پیمودن مسیر توسعه هدف نهایی سیر انسان نیست؛ امّا دستیابی به آن مطلوب و ارزشمند و در شرایط کنونی جهان، امری لازم است؛ لذا در مقایسه با هدف نهایی، به عنوان هدفی متوسط و به منزله ی وسیله و ابزاری برای رسیدن به مقصود نهایی، یعنی سیر الی الله مطرح میباشد. حال با توجه به این که توسعه در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، بدون رشد و رشد نیز بدون استفاده از تکنولوژی مدرن، تحقق نمییابد
به طور کلّی جهانبینی و اعتقادات مذهبی افراد یا به عبارت دیگر، ارزشها و باورهای دینی و فرهنگی حاکم بر جامعه، نقش تعیین کنندهای بر رفتار اقتصادی آنان در روند توسعه و میزان آن دارد. قایلین به تضاد و ناسازگاری بین توسعه و ارزشهای اخلاقی، سودگرایی شخصی و انباشتِ سرمایه را مبنای توسعه میدانند. براساس تحلیل ماکس وِبر ، بدون این شرایط، دستیابی به توسعه ناممکن است؛ در حالی که ارزشهای دینی و اخلاقی، بر دیگر خواهی، جمعگرایی، آخرت گرایی، خدمت به دیگران و ایثار، مبتنی است. بدون شك، توسعه با یك سلسله تغییرات اجتماعی همراه است و گذر از جوامع سنّتی به جامعه ای پیشرفته و مدرن، بدون تغییرات مذکور ممکن نیست؛ زیرا توسعه بدون رشد و رشد بدون ورود تکنولوژی، امکانپذیر نیست و ورود تکنولوژی دگرگونیهایی را میطلبد.
در این مرحله باید به تغییر ساختاری و تحولات فرهنگی توجه نمود. این تغییر، همان مدرنیزم یا مدرنیته است، و بیشترین انتقاد از توسعه، متوجه همین تغییرات است نه خود توسعه.
اهم این تغییرات، به طور فهرست وار عبارت اند از: تغییر در قشربندی اجتماعی ، تمرکز سیاسی ، رواج بوروکراسی در سازمانهای اجتماعی ، رشد شهرنشینی مدرن، تکثّر یا تنوع فرهنگی، افزایش پریشانی، نا امنی و ناهنجاریهای اجتماعی و افزایش نسبیّت فرهنگی . جامعه شناسان همه ی این عواقب را، صد درصد، اجتناب ناپذیر نمیدانند . اگر کشوری بدون جذب دانش فنّی، تکنولوژی را وارد کند، مسلماً اثرات منفی چنین روندی بیشتر از زمانی است که تکنولوژیِ فوق در دسترس نباشد؛ زیرا ورود این نوع تکنولوژی، باعث ورود الگوها، ارزشها و گرایشهای نامناسب و نیز سلب روح خود اتّکایی و اعتماد به نفس میشود. حاصل این که در پاسخ به سؤال مورد بحث باید به سه نکته توجه نماییم:
1. تکنولوژی و رشد اقتصادیِ متعاقب آن ذاتاً فسادآور نیست، گرچه با توجه به واقعیّتها و طبیعت آدمی اگر انسان تحت کنترل و هدایت ارزشهای معنوی قرار نگیرد ممکن است پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد که ناشی از حرص و طمع و جاهطلبی و سودجویی مفرط انسان است.
2 . رشد تکنولوژی، زمینه های فرهنگی خاص خود را میطلبد؛ که بعضی از این زمینه ها در همه ی جوامع، مشترك و برخی از آنها متفاوت اند و چنین نیست که تکنولوژی و رشد اقتصادی، حتماً نتیجه ی زمینه ی فرهنگیِ خاصی باشد؛ مثلاً، جامعه ی ژاپن با حفظ فرهنگ سنتی خود، به سطح بالایی از رشد تکنولوژی و پیشرفت صنعت در جهان امروز دست یافته است؛ بنابراین، رشد تکنولوژی ضرورتاً مستلزم رها کردن عناصر ارزشمند و فرهنگ سنتی نیست.
3. تکنولوژی و رشد اقتصادی، پیامدهای فرهنگی خاصی دارد، ولی این پیامدها جبری نیست و بیشتر جنبه ی ساختاری دارد و با تأثیر از عوامل فرهنگی و اجتماعی گوناگون، صورتهای مختلفی پیدا میکند؛ بنابراین، با فرهنگ غنی میتوان ابعاد مختلف سودگرایی و تفکّر مادّی محض، خودخواهی و دنیاپرستی را تحت تأثیر قرار داد.
آنچه اکنون به وضوح قابل مشاهده است این است که، جهان سوم که با شور و شعف به سوی توسعه یافتگی قدم برداشته، به دو دلیل، با موجی از مشکلات روبه رو شده است یکی این که، پیش نیازهای توسعه را در خود ایجاد نکرده بود و دیگر این که، فکر رفاه طلبی و مصرف زدگی دوران استعمار در اذهان مردم کشورهای مستعمره، رسوخ کرده بود؛ لذا آنها به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند الگوی توسعه ی کشورهای دیگر را به دلیل مبانی فرهنگی خاص خود در کشورشان به کار گیرند. امّا براساس الگوی اقتصاد اسلامی (که امروزه الگوی اقتصادی چندین کشور مستقل اروپایی نیز هست) و ارزشهای اخلاقی حاکم بر فرهنگ آن، توسعه ای که هدفش تعالی روح بشر باشد مطلوب است، و این تعالی، به پرهیز از ثروت اندوزی، منع اسراف و تبذیر و پیروی از یك الگوی متعادل مصرف، بستگی دارد نه به رشد اقتصادی صرف

مبانی فرهنگی لازم برای توسعه ی اقتصادی چیست؟
کشورهای موفق در امر توسعهی تکنولوژی، به ویژه مراحل پیشرفتهی آن، بدون رویارویی و هدایت فرهنگ عمومی توان رسیدن به چنین مرحلهای را نداشتند، در واقع این کشورها، یا از قبل بستری مناسب و مملو از عناصر سازگار با توسعه در فرهنگ خود داشته اند و یا با برخوردی خردمندانه و دورنگر، این بستر را برای تحقق خود اتّکایی در تکنولوژی آماده ساخته اند. برخی از این عناصر از اهمّیّت و حساسیّت بیشتری برخوردارند و برخی فقط تسهیل کننده ی امر توسعه هستند که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
1. نگرش علمی، آمادگی برای تغییر وتحوّل و نوآوری. جوامع غربی، به صورت یك باور فرهنگی، به علم و کارایی آن معتقد گردیده، برای حل مشکلات، از متخصّصین مربوط به هر رشته استفاده نمودند. و به این نتیجه رسیدند که اگر بخواهند مشکلی را بدون علم و تخصّص حل کنند دچار حیرت و خطا خواهند شد. به عبارت دیگر، در فرهنگِ جامعه، اعتقاد به قانونمند و قابل پیشبینی بودن امور، غلبه یافت و از بینشهای خرافی همراه با عقیده به شانس و تصادف که افراد را نامنظم و غیر مسؤول بار آورده، احیاناً به سوی تنبلی و ایدهی جبرگرایی سوق میدهد، پرهیز گردید. در جوامع پیشرفته، روحیه ی استقبال از تغییرپذیری و گرایش به پویش و نوآوری، یك ارزش محسوب میشود. کشورهای توسعه یافته این وظیفه را بر عهده ی نظام آموزشی خود قرار داده اند تا افراد را از سنین کودکی برای زندگی در محیطی پر تحوّل و تغییر پذیر، آماده سازند . علم پذیری یك مسئله ی تربیتی است؛ یعنی اگر انسانها و جوامع تربیت شوند، میتوانند به طرف فرهنگ علمی بروند. ما آن شرایط و زمینه های لازم تربیتی را ایجاد نکرده ایم، تا به طرف این فرهنگ، حرکت نماییم . بنابراین، اگر این زمینه ها برای رشد و شکوفایی استعدادها ایجاد شود، میتوان فرهنگ جامعه را علمی کرد؛ زیرا علم، در جغرافیای خاصی محصور نمیماند
2 . توجه جدّی به دنیا و مسائل مادّی. افراد یك جامعه، برای رسیدن به توسعه، باید همراه با حفظ اعتقادات و ارزشهای معنوی خود، به مسائل مادّی نیز توجّه جدّی داشته باشند و برای رسیدن به استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و کسب عزّت و سربلندی در میان سایر ملل، باید در جمیع زمینه ها برنامه ریزی نموده، با آینده نگری و همتّی بلند و تلاشی خستگی ناپذیر، در این راه قدم بگذارند
3. تعهّد نسبت به کار. کار و فعالیت و روحیه ی تلاشگری، یکی از شرط های لازم برای توسعه در هر جامعه ای میباشد و این امر از ارزشهای پذیرفته شدهی جوامع توسعه یافته و پیشرفتهی صنعتی است، به طوری که کمتر موردی یافت میشود که تا این اندازه قابل احترام باشد؛ تا آنجا که در جوامع مزبور، پارهای از اعمال و حرکاتی که در سایر جوامع سنّتی، پیش پا افتاده و کم ارزش است، بسیار جدّی تلقّی میشود؛ به عنوان نمونه، هنگام کار، سیگار کشیدن، اتلاف وقت، صحبتهای دوستانه و بیمورد و جولان دادن در محلهایی غیر از محیط کار، به شدت مورد سرزنش قرار گرفته، قابل پذیرش نیست.
4. نظم پذیری جمعی و احترام به قانون. به طور کلّی رعایت نظم، احترام به ضوابط پذیرفته شده و رعایت آنها، شرط تداوم پیشرفتهای علمی و تکنولوژیك در جوامع توسعه یافته ی کنونی است. در فرهنگِ آنها، برای هر چیز، ضابطه ای وجود دارد که رعایت آن در شرایطی، الزامی است؛ در نتیجه مسؤولیت هر فرد مشخص است و به سلسله مراتب، احترام گذاشته میشود. حاکمیت این روحیّه و فرهنگ در یك جامعه، ناشی از احترام به قوانین و مقررات است؛ زیرا افراد آگاهی کامل دارند که رعایت قوانین به نفع همگان است؛ لذا انرژی دولتْ صرف مچگیری و جلوگیری از تخلّفات و تعقیب متخلّفین، و انرژی مردمْ صرف فرار از مقررات نمیگردد و با برقراری جوّ اعتماد متقابل بین دولت به عنوان کارگزار امر توسعه و مردم، زمینه ی مشارکت عمومی در برنامه ریزیها و اجرای آنها مهیّا میگردد؛ این امر به نوبه ی خود، از عناصر فرهنگی لازم برای توسعه است.
5. فرهنگ مشارکت عموم در برنامه ریزی، سیاست گزاری و اجرا. فرهنگ مشارکت عموم در روند توسعه، در میان اکثر کشورهای پیشرفته ی صنعتی، جایگاه مناسبی دارد و در سیستم قانونگذاری و اجرایی این کشورها، امری مقبول و پذیرفته شده است؛ ضرورت وجود چنین فرهنگی در یك جامعه ی در حال توسعه، از این جهت است که افراد یك کشور برای حرکت در مسیر توسعه ی مورد نظر و ایدهال خود، باید نسبت به مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگ کشور خود آگاهی کامل داشته، مقصد و هدف نهایی حرکت خود را بشناسند و برای رسیدن به آن، تلاش و کوشش نمایند؛ زیرا تا مشارکت عمومی و یكرنگی و اعتماد متقابل بین آنان و دولتمردان به عنوان کارگزاران توسعه، وجود نداشته باشد، ممکن نیست این مسیر با موفقیّت طی گردد.
6 . احترام به آزادی، اعتقاد به برابری انسانها و رعایت حقوق دیگران. چنین فرهنگی را جامعه ی غرب، در مسیر توسعه و در میان افراد خود پدید آورد و از ثمرات شیرین آن بهره مند گردیده است؛ گرچه به خاطر انگیزه های مادّی و کسب سود بیشتر و قدرت برتر، غالباً در رابطه با ملّتهای دیگر، این مفاهیم ارزشمند را به فراموشی سپرده و به استثمار و استعمار ملّتهای ضعیف جهان سوّم پرداخته است . از آنجا که توسعه، با مشارکت وسیع همه ی افراد جامعه میسر میگردد، اعتقاد به برابری انسانها در مقابل قانون و احترام به آزادی آنها، امر مذکور را تسهیل مینماید و این امور، موجب دلگرمی افراد به همکاری بیشتر و مشارکت صمیمانه در کارها میگردد. از طرف دیگر، آزادی عمل انسانها در حدود قانون و ضوابط، باعث شکوفایی استعدادها و بروز نوآوری و خلاقیّت افراد جامعه میگردد

الگوی توسعه در کشورهای غربی، چه عواقب و پیامدهای منفی و مثبتی را به همراه داشته است؟
به طور خلاصه اهمّ پیامدهای مثبت توسعه در جهان غرب عبارت است از:
1. تسلط نسبی بر طبیعت و استفاده از منابع موجود در جهت رفع نیازهای مادّی
2. صرفه جویی در وقت و نیروی بدنی انسان، با استفاده از ماشین آلات و تکنولوژی مدرن
3. افزایش رفاه و آسایش در زندگی مادّی و آسانی کارها با ابتکار و ساخت ابزار پیشرفته
4. افزایش تولید در تمام زمینه ها، به ویژه محصولات کشاورزی و مواد غذایی و رفع نگرانی بشر از این جهت
5. شکوفا شدن استعدادها و بکارگیری قوّه ی ابتکار و خلاقیّت در زمینه ی علوم مختلف، از جمله: در سازماندهی روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و تشکیل نهادهای مربوطه و حاکمیّت قانون، همراه با مشارکت عمومی در صحنه های سیاسی.

آیا دیدگاه اقتصاد اسلامی نسبت به دنیا و آخرت که دنیاطلبی را نفی و آخرت گرایی را ترویج مینماید یکی از موانع رسیدن جوامع اسلامی به توسعه و پیشرفت مادّی نیست؟
از آنجا که توسعه ی اقتصادی فرایندی است که به استفاده ی بهینه و کارا از منابع طبیعی و انسانی، در جهت نیل به رفاه مادّی همراه با کسب کمالات روحی و معنوی میپردازد و این روند با بهره گیری از امکانات مادّی تحقق مییابد؛ پس نگرش انسان به دنیای مادّی، نقش تعیین کنندهای در چگونگی برخورد با آن دارد و چنانچه نظر دین نسبت به دنیا به طور صحیح و منطقی تبیین شود، تأثیر به سزایی در تلاش و فعالیت افراد برای دستیابی به پیشرفتهای علمی و عزّت و سربلندی جامعه همراه با تهذیب اخلاق دارد؛ ولی اگر تفسیر انحرافی از آن صورت گیرد، موجب تخدیر، بی تفاوتی و پذیرش هرج و مرج و سرمنشأ بدبختی و عقب ماندگی فرد و جامعه میگردد. اسلام دنیاگرایی را نفی و آخرت طلبی را ترویج مینماید؛ اگر آیات و روایاتی که دنیا و دنیاطلبی را نکوهش و مذمّت نموده اند درست تبیین نگردند، اسلام به عنوان یك مذهب ناسازگار با توسعه و ضد پیشرفتهای علمی و صنعتی مدرن معرفی میگردد.
روایات مربوط به دنیا را به چند دسته میتوان تقسیم نمود:
الف . روایاتی که دنیا را بیارزش و پست دانسته اند: مانند:
الدنیا تغوی؛ دنیا گمراه کننده است.
الدنیا منیته الاشقیاء ؛ دنیا نهایت آرزوی بدبختان است.
الدنیا غنیمة الحمقی ؛ دنیا بهره و فایدهی بی خردان است.
ب . روایاتی که دنیا و امکانات موجود در آن را ستوده اند: مانند این سخن از حضرت علی : ان الدنیا دار صدق لمن صدّقها و … دنیا، سرای راستی و درستی است برای کسی که آن را باور دارد و با صدق و صفا با آن برخورد نماید و خانه ی ایمنی و سلامتی است برای کسی که نسبت به آن اهل معرفت باشد و سرای بی نیازی و توانگری است برای کسی که از آن توشه برگیرد و محل پند گرفتن است برای کسی که از آن پند گیرد؛ دنیا سجده گاه و محل عبادت دوستان خدا و محل نماز فرشتگان الهی و جای نزول وحی الهی و تجارت خانه ی اولیای خداست که در آن رحمت خدا را به دست آورده، بهشت را نصیب خود ساختند
قرآن کریم درسورهی قصص ، آیه ی 77 روش برخورد صحیح و معقول با دنیا و استفاده از آن را چنین بیان نموده است:
و ابتغ فیما اتیك الله الدار الاخرة و لا تنس نصیبك من الدنیا و احسن کما احسن الله الیك و لا تبغ الفساد فی الارض انّ الله لا یحبّ المفسدین ؛ با آنچه خداوند به تو عنایت کرده است، خانه ی آخرت را طلب نما و نصیب خود را از دنیا فراموش نکن و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده است نیکی کن و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش؛ زیرا خدا مفسدان را دوست ندارد.
با توجّه به مفاد این آیه میفهمیم که استفاده از نعمتهای الهی و امکانات مادّی، باید در راستای رسیدن به رحمت الهی در آخرت باشد و همواره باید از آنها در راه انجام وظیفه، ادای تکلیف و احسان و نیکی به بندگان خدا استفاده نمود و از ظلم و ستم پرهیز کرد .
مردی به امام صادق گفت:
به خدا سوگند ما برای دنیا تلاش میکنیم و دوست داریم به آن برسیم.
امام از او سؤال کرد:
دوست داری آنچه را که به دست آوردی در چه راهی استفاده کنی؟
آن مرد جواب داد:
جهت اداره ی خود و خانواده ام و صله ی رحم و انفاق در راه خدا و سفر حج و عمره استفاده مینمایم.
امام فرمود:
چنین روشی، طلب دنیا نیست، بلکه طلب آخرت است . (کافی، ج 5، ص 7 )
بنابراین، هر تلاش و کوششی که از نظر مادّی و معنوی، به مصلحت فرد باشد و او را از بندگی خدای متعال، به متابعت از هواهای نفسانی و شهوات حیوانی نکشاند و با انگیزه ی نیک و به قصد انجام وظایف فردی و اجتماعی انجام گیرد، دوستی دنیا، که سرچشمه ی تمام خطاهاست، محسوب نمیگردد

توهم ناسازگاری زهد و قناعت با توسعه
اگر از دو واژه ی زهد و قناعت، معنای ترك دنیا و گوشه گیری از اجتماع و سلب مسئولیت از خود و اکتفا به نان بخور و نمیر اراده شود، از آنجا که گردش چرخه تولید و صنعت و رونق اقتصادی در جوامع توسعه یافته، بر مبنای تولید هر چه بیشتر همراه با مصرف هر چه زیادتر است؛ لذا ناسازگاری این دو مفهوم با توسعه، امری طبیعی به نظر میآید و ترغیب آن دو مانع توسعه محسوب میشود. بحث اصلی در اینجا، حد مطلوب استفاده از نعمتهای الهی در دنیاست و این که آیا زهد به معنای ناداری و متنعم نبودن است، یا معنای دیگری دارد؟ لذا باید نظر اقتصاد اسلامی را درباره ی بهره مندی از دنیا بدانیم تا به طور صریح و روشن بتوانیم دربارهی زهد و قناعت از نظر اسلام و رابطهی آن با توسعه ی اقتصادی قضاوت نماییم.
زهد و قناعت در راستای دنیاطلبی و آخرت خواهی تفسیر میشود. زهد عبارت است از: عدم تمایل و رغبت به چیزی که نسبت به آن جاذبه و میل طبیعی وجود داشته باشد و انسان در اثر عواملی، اختیاراً نسبت به آن بی رغبتی نشان دهد و زیبایی و ارزشهای آن را ناچیز بشمارد.(محمد رضا مهدوی کنی؛ نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص 265) مفهوم اسلامی زهد از نظر اقتصادی به معنای برداشت کم برای بازدهی زیاد است (مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 611) . بنابراین، کسانی که فکر کرده اند وجود مفاهیمی چون زهد و قناعت و ترغیب به آن در اخلاق، با توسعه ی اقتصادی سازگار نیست، یا آن دیدِ کلّی و نگرش سیستمی که با مطالعه ای جامع در جهانبینی، اخلاق و عقاید به دست میآید را مورد غفلت قرار داده و تنها به یك بعد از مطالب توجّه نموده اند و یا دو واژهی زهد و رهبانیّت (ترك دنیا) را مترادف گرفته اند.
زهد و قناعت به معنایی که تبیین شد نه تنها مانع توسعه نیست، بلکه میتواند عاملی در جهت تسریع توسعه باشد؛ زیرا جامعه ای که مصارف اضافی خود را حذف و از تشریفات و تجملاتی که براساس نیازهای کاذب و روحیه ی اشرافیگری پدید میآید برحذر باشد، قادر است پس انداز بیشتری در جهت سرمایه گذاریهای لازم برای توسعه داشته باشد. این نکته ای است که ماکس وبر بر روی آن تکیه نموده است؛ زیرا اساساً پیدایش سرمایه داری بر اثر زهد پروتستانتیسم بوده است. پروتستانها که بازگشت به اخلاقیات و ارزشهای مسیحیّت اصیل را هدف خود قرار داده بودند، روی زهد و کم مصرف کردن تأکید داشتند. علاوه بر این، با گسترش روحیهی قناعت وصرفه جویی در جامعه، امر واردات و صادرات و تراز پرداختهای آن بهبود مییابد و با کم شدن نیازهای وارداتی، حرکت در جهت استقلال کامل اقتصادی تسریع میگردد.

 

منابع و ماخذ :
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه .
3. نهج االفصاحه.
4. صحیفه ی سجادیه، ترجمه ی جواد فاضل.
5. غررالحکم و دررالکلم، سخنان امیرالمؤمنین علیه السّلام ترجمه ی محمد علی انصاری.
6. آوینی، مرتضی؛ توسعه و مبانی تمدن غرب، چاپ اوّل
7. ابن ابی الحدید؛ شرح نهج البلاغه، جلد 18 و 19
8. ابن اثیر، عزالدین؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج 6، بیروت: دارالفکر
9. اسعدی، سید حسن؛ بحران غذا
10 . تودارو، مایکل؛ توسعه اقتصادی در جهان سوّم، ترجمه ی غلامعلی فرجادی، ج 1
11 . جعفریان، رسول؛ نزاع سنّت و تجدّد، انتشارات رئوف
12 . حاج فتحعلیها، عباس؛ توسعه تکنولوژی، انتشارات دانشگاه علامه
13 . حداد عادل، غلامعلی . سکولاریزم و دینداری . مجله ی طب و تزکیه، شمارهی 11 و 1
14. حرّ عاملی؛ وسائل الشیعه، جلدهای 3 . 12 . 17
15 . حسام الدین الهندی، علاء الدین؛ کنزالعمال، ج 3، بیروت
16. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه؛ درآمد بر اقتصاد اسلامی
17 . مبانی اقتصاد اسلامی
18 . روزنامه ی جمهوری اسلامی
19 . مقالهی نقش زمان و مکان در اجتهاد از دیدگاه محمد باقر صدر .
20. سریع القلم، محمود؛ توسعه ی جهان سوّم و نظام بین الملل
21. شعبه حرّانی، ابو محمد الحسن بن علی؛ تحف العقول، منشورات المطبعة الحیدریة
22 . شوماخر، ایاف؛ کوچك زیباست، ترجمه ی علی رامین
23 . صدر، سید کاظم؛ نظامهای اقتصادی صدر اسلام
24 . صدوق، محمد بن علی بن الحسین؛ التوحید
25. ؛ من لا یحضره الفقیه، ج 3 و 4، انتشارات جامعهی مدرسین
26 . طباطبایی، محمد حسین؛ تفسیر المیزان، ج 3
27. ؛ فرازهایی از اسلام
28. طوسی، محمد بن الحسن؛ تهذیب الاحکام، چ چهارم، دارالکتب الاسلامیة
29. العروسی الحویزی، عبد علی؛ تفسیر نورالثقلین، ج 5، قم: المطبعة العلمیه، بیتا
30.عظیمی، حسین؛ مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران، چاپ اوّل
31 . فاضل، جواد؛ ترجمه ی صحیفه سجادیه
32. قربانی، زین العابدین؛ تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
33 . قره باغیان، مرتضی؛ اقتصاد رشد و توسعه، ج 1
34. کلینی، محمد یعقوب؛ اصول و فروع کافی، جلد 1
35 . کیندل برگر، چالز؛ توسعهی اقتصادی، ج 1، ترجمه ی رضا صدوقی، چاپ اوّل
36. محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، جلد 3
37 . محمّدی عراقی، محمود؛ مجموعه ی مقالات سمینار جامعه شناسی توسعه، چاپ اوّل
38 . مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، جلدهای 97 و 113 ،87 ،86 ،78 ،77 ،73 ،71 ،29 ،51 ،47 .44 ،19 ،7 ،3
39. میزگرد دین و توسعه، مجله ی معرفت، . درسهای معارف قرآن، مؤسسه ی در راه حق
40 . مصباحی، غلامرضا؛ مجله ی معرفت، میزگرد توسعه، شماره ی 9
41. مطهری، مرتضی؛ اسلام و مقتضیات زمان، ج 1
42. انسان و سرنوشت
43 . ؛ بیست گفتار
44 . سیری در نهج البلاغه
45 . معرفت ، محمّدهادی؛ چکیده ی مقالات، نقش زمان و مکان در اجتهاد، کمیته ی علمی کنگره ی بررسی مبانی . فقهی امام خمینی
46 . مکارم شیرازی، ناصر؛ مجله ی نقد و نظر، سال دوّم، شماره ی 5
47 . موسوی الخمینی؛ صحیفه ی نور، رهنمودهای امام خمینی ، ج 61
48 . موسوی المقرقم، عبدالرزاق؛ مقتل الحسین، جلد 5، بیروت: دارالکتب الاسلامیة
49. مهدوی کنی، محمدرضا؛ نقطه های آغاز در اخلاق عملی، چاپ اوّل
50 . نوری، حسین؛ مستدرك الوسائل ج 12 و 15 بیروت: آل البیت الحیاء التراث

 

برگرفته: پارک دانش

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *