موفقیت و ثروت، به ندرت با پیروی از قواعد مرسوم و خطر نكردن به دست میآید. برعكس، بزرگترین موفقیتها نصیب كسانی شده است كه حاضر بودند بیرون از مرزبندیها حركت كنند و شیوههای اجرای بازی را تغییر دهند. در اینجا بیست نفر از نوآوران كسبوكار از گذشته و حال معرفی میشوند كه داستانهای زندگیشان از جهات بسیاری متفاوت است، اما همگی به یك حقیقت واحد اشاره دارند «اینكه ابتكار عمل، خلاقیت و جسارت، بسیار مهمتر از پیروی از قواعد هستند» (اگر چه احتمال دارد هر از گاهی خود را در مسیر خلاف قانون بیابید
1) جك ولش
نشریه فورچون در سال 1999 وی را «مدیر قرن» نامید. عمده شهرت خود را مدیون بازسازی و سازماندهی شركت جنرال الكتریك است كه سطوح مدیریتی را از 29 سطح به 6 سطح كاهش داده، برخی حوزههای كسبوكار را تعطیل كرده و درصد زیادی از زیردستان خویش را اخراج نمود. بهرغم تاكتیكهای قوی و بیپروای وی (به خاطر اخراج تعداد زیادی از كاركنان شركت، به او «جك نوترونی» مشابه با بمب نوترونی لقب داده بودند)، توانست ارزش جنرال الكتریك را از 12میلیارد دلار به 280میلیارد دلار رساند كه بزرگترین افزایش ارزش در هر شركتی در زمان هر مدیرعاملی بوده است.
2) استیو جابز
از بنیانگذاران شركت اپل و رییس پیكسار كه به عنوان یاغی و هنرمند و به همان اندازه مدیر تجاری، توانست یك سر و گردن بالاتر از سیلیكون ولی قرار گیرد. مجله فورچون او را «مرشد فرهنگی جهانی» نامید كه مسوول تغییر شیوه كار و اجرای موسیقی در جهان بوده است. با اینحال او را به خاطر كارهایی از این قبیل هدف انتقاد قرار دادهاند: گرایشات برتریجویانه، اعتبار زیردستان را برای خود خرج كردن، مدیریت خرد كسبوكار، اخراج كاركنان از روی خشم و هر تعداد خلافهای اندك مثل پارك كردن مرسدس بنز خود در مكان مخصوص معلولان. ارزش خالص دارایی وی حین مرگش بیش از 20میلیارد دلار برآورد میشد.
3) سر ریچارد برانسون
ریچارد برانسون در سال 1972 و در سن 22 سالگی، نخستین فروشگاه صفحه موسیقی خویش به نام ویرجین را در لندن افتتاح كرد و نخستین قراردادش را با مایك الدفیلد برای صفحات موسیقی ویرجین امضا كرد. سال بعد یكی از صفحات موسیقی الدفیلد روانه بازار شد و در تعداد میلیونی به فروش رفت كه متنی كلاسیك از موسیقی آزمایشی الكترونیكی شد. پنج سال بعد، برانسون قراردادی با یك گروه موسیقی راك امضا كرد كه سایر موسسات آنها را رد كرده بودند. برانسون علاوهبر فروشگاههای صفحه موسیقی و شركت هواپیمایی، به خاطر تلاشهای ركوردگذار جهانی مشهور است و به اندازه سلطان تجاری بودن به خاطر بیباك بودنش مورد احترام است. او كه شخصیت پرجذبه و قابلی پیدا كرده است در تعدادی از پرطرفدارترین نمایشهای تلویزیونی ظاهر میشود. او یك سفینه فضایی نیز دارد. حداقل این كه برانسون ثابت كرده است یك نفر میتواند در عین حال كه یكی از ثروتمندترین و موفقترین مردم جهان است، گرم و دوستداشتنی نیز باشد.
4) سام والتون
سام والتون در سطرهای پایانی كتاب خود با عنوان «ساخت آمریكا» نوشت مهمترین قانون در تجارت، شكستن همه قوانین است. او همچنین گفته است، «من همیشه به خودم، به خاطر زیرپاگذاشتن قوانین كسان دیگر، افتخار میكردم و همیشه طرفدار انسانهای سركش و تكرویی بودم كه قواعد من را به چالش میكشیدند.» رویكرد نوآورانه و جسارتآمیز وی به كسبوكار، تاسیس فروشگاههای زنجیرهای جهانی وال مارت بود كه در سال 2002 توانست جای شركت نفتی اگزان را به عنوان بزرگترین شركت جهان بگیرد.
5) بیل گیتس
این را دیگر همه میدانند كه ثروتمندترین مرد جهان كسی است كه از دانشگاه اخراج شد. بیل گیتس به جای اتمام تحصیلات در دانشگاه معتبرهاروارد، تصمیم گرفت به یك فعالیت پرریسك اشتغال ورزد و تمام وقت خویش را به كسبوكار كوچكی به نام «مایكرو سافت» اختصاص داد كه با كمك همكلاسی خود پل آلن تاسیس كردند. گیتس كه از رویههای موجود منبع دسترسی باز توسعه نرمافزار رضایت نداشت، تصمیم به پولی كردن سیستم گرفت و درخواست اخلاقی برای منبع بسته كرد. او با تغییر قواعد توسعه نرمافزار،صنعت نرمافزار را به نحوی كه امروزه میشناسیم تثبیت نمود.
6) دونالد ترامپ
میلیاردر خودساخته، سلطان املاك و مستغلات و به عنوان كسی كه قواعد را به وجود میآورد شناخته میشود. در بین قواعد ترامپ برای موفقیت، این واژهها را پیدا نخواهید كرد: شرم، بخشندگی، همدردی یا مهربانی. دونالد ترامپ، رییس اصالتا قلدر ضعیفكُش، یك نماد فرهنگی و یكی از مشهورترین مردان جهان است. از مقایسه عكسهای تبلیغاتی وی در سالهای اولیه شهرت یافتن وی با تسلط اخیر وی در صحنه جهانی، روشن میشود كه ترامپ چهره مشخصا رذیلانهای پیدا كرده است. در حالی كه هیچ كس رهبری ترامپ را در كسبوكار زیرسوال نمیبرد، شهرت وی، اگر نه ثروت وی، بیش از آنكه ناشی از معاملات تجاری خاص یا تصمیمات حرفهای باشد به خاطر تصویر «رییس پست فطرت» و زندگی شخصی پرسرو صدای وی بوده است.
7) هنری فورد
پدر خودروهای امروزی، بنیانگذار شركت خودروسازی فورد و مخترع خط مونتاژ متحرك خودرو، رهبر تجاری كاملا غیرمتعارفی بود. هنری فورد با پافشاری بر تولید انبوه خودروهای ارزان برای یك بازار گسترده، زمانه خویش و نیز سرمایهگذاران را به چالش كشاند. او دستمزدی بسیار بیشتر از آنچه مرسوم بود به كاركنان شركت پرداخت كه این كار را «مشوق دستمزد» نامید و بدین وسیله توانست نیروی كار قوی را جذب و نگه دارد. فورد از «سرمایهداری رفاهی» حمایت میكرد و علاقه غیرمعمولی به وضعیت زندگی كاركنان نشان داد و آنها را ملزم به زندگی طبق قوانین تعیین شده در «واحد جامعهشناختی» خود میكرد، به طوری كه چگونگی گذراندن ساعات فراغت آنها را مشخص و محدود میساخت. ریسكهای وی نتیجه داد و شركت فورد به ترسیم چشمانداز مدرن شهری كمك كرد.
8) ری كراك
ری كراك نخستین رستوران مك دونالد را باز نكرد. او صرفا یك شركت كوچك خانوادگی را به حق امتیاز جهانی چندمیلیارد دلاری تبدیل نمود. استعداد كراك مثل هنری فورد و قبل از او این بود كه راهی پیدا كرد تا كالاهای با كیفیت را به یك بازار انبوه وارد كند. او با معرفی خط مشیهای اكید برای چگونگی تولید و فروش اقلام غذایی، انقلابی در صنعت رستوران به وجود آورد. او فروش همبرگر را به یك علم تبدیل كرد و حتی صاحبان حق امتیاز خود را مجبور به گذراندن لیسانس همبرگرشناسی در موسسه آموزشی مك دونالد كرد. اما كراك بر خلاف فورد، به خاطر پرداخت دستمزد تا حد امكان اندك به كاركنانش مورد انتقاد واقع شد و متهم گردید كه سعی در دور زدن قوانین حداقل دستمزد را داشت.
9) لی كا شینگ
ماجرای لی كا شینگ، ماجرای آمریكایی واقعی است: سختكوشی، عزم استوار و انتخابهای هوشمندانه كه او را از فقر خارج ساخت و به محیط زیست اهمیت میدهد. تنها تفاوت این است كه شینگ از چین است. ثروتمندترین مرد در هنگ كنگ، مجله فوربس ارزش خالص داراییهای شینگ را 5/26میلیارد دلار گزارش كرده است. برای مردی كه دیپلم دبیرستان ندارد چنین ثروتی بد نیست. او هنوز به گذشته معمولی خویش وفادار مانده است (خانوادهاش هنگامی كه ژاپن چین را اشغال كرد از كشور فرار كردند) و ترجیح نمیدهد ثروت خویش را به رخ بكشد. او به آرامی و مطبوع سخن میگوید و از كفش و ساعت ارزان قیمت استفاده میكند. در عین حال نظم و انضباط وی و جهتگیری روشن در كسبوكار باعث شده كه لقب سوپرمن به وی بدهند. با اینكه تركیبی منحصربهفرد از شرق و غرب جهان است كاملا به هیچ قالبی در نمیآید.
10) روپرت مورداك
سلطان رسانههای خبری و یكی از قدرتمندترین مردان جهان با مالكیت شركتهای بسیاری از قبیل نیوز كورپرویشن، فاكس نیوز و نیویورك پست، روپرت مورداك 109مین مرد ثروتمند جهان است و مقام اعظم در رتبه كاتولیكی سنت گریگوری كبیر (لقبی كه پاپ جان پل دوم به این استرالیایی – آمریكایی اعطا كرد هر چند كه مورداك پروتستان است) وی به خاطر قدرت بسیار زیادی كه در رسانهها كسب كرده و استفاده غیراخلاقی از اموال خود در مسیر دیدگاههای سیاسی دست راستی خویش، مورد انتقاد وسیعی واقع شده است. او در سراسر فعالیت كارآفرینی خویش، منافع رسانهای و سیاسی خویش را با ترسیم دقیق یك خط متوازن ساخته است، اما همیشه بدون حادثه نبوده است.
11) كری پاكر
وقتی كه در سال 2005 كری پاكر از دنیا رفت ثروتمندترین مرد در استرالیا و سهامدار اصلی شركت نشر و پخش بود. وقتی پدر وی فرانك پاكر، سلطان رسانه از دنیا رفت، كری امپراتوری خانوادگی را به ارث برد كه اگر به خاطر اختلاف خانوادگی نبود به برادر بزرگترش كلاید میرسید كه با عزیمت او به آمریكا اختلاف خاتمه یافت. كری پاكر كه رقیب قسمخورده غول رسانهای روپرت مورداك بود اغلب با اتهامات مختلف روبهرو میشد تا جایی كه متهم به فرار مالیاتی، جنایت سازمان یافته و قاچاق مواد مخدر شد، اگر چه پاكر سرانجام از تمام اتهامات تبرئه شد هنوز در استرالیا به عنوان كسی كه در جنایات سازمان یافته نقش داشته است به یاد آورده میشود.
12) آندرو كارنگی
مهاجر فقیر اسكاتلندی كه با تشخیص نیاز به تغییر، توانست به ثروتمندترین مرد در آمریكا تبدیل شود. او خود را با بازارهای در حال توسعه تطبیق داد، سرمایهگذاری سنگینی در فناوریهای نو كرد و هراسی نداشت كه توصیههای خویش را زیر سوال ببرد.
در سن 33 سالگی، بیمناك از اینكه عمر خود را وقف ثروتاندوزی كردن، راحتی و آسایش را از وی سلب كرده است، نامهای به خودش نوشت و توصیه نمود كه دنیای كسبوكار را در عرض دو سال برای همیشه ترك كند. نیازی به گفتن نیست كه او به این توصیه عمل نكرد. این تنها باری نبود كه حرف و عملش با هم همخوانی نداشت. برای مثال، كارنگی در توجه صریح به برابرطلبی سیاسی و حقوق كارگران در تشكیل اتحادیه نظیر نداشت؛ اما او تاكتیكهای ضد اتحادیهای هنری فریك را تایید كرد كه منجر به مرگ تعداد نامعلومی در جنگ هومستید شد. كارنگی تلاش كرد به این شعار خود كه «انسانی كه ثروتمند میمیرد بدنام شده میمیرد»، عمل كند: او در زمان مرگش، 350میلیون دلار عمدتا برای ایجاد كتابخانههای عمومی و پشتیبانی از نهادهای علمی اهدا كرد.
13) بوریس برزویسكی
نسبت به اكثر بخشهای جهان، فساد بخش شناختهشدهای از تجارت و سیاست در روسیه است، البته تجار و سیاستمداران معمولا از اشاره به جنبه شرارتبار جاهطلبیهای خود خودداری میورزند، اما بوریس برزویسكی یك استثنا است. در حالی كه این میلیاردر همه اتهامات در رابطه با ارتباطات خود با فعالیتهای جنایی را رد میكند، او علنا تهدید كرده است جای ولادیمیر پوتین را «با زور» میگیرد. برزوسكی كمك كرد تا پوتین به قدرت برسد و اكنون او را متهم به جنایت میكند.
تعجبی ندارد كه برزویسكی هدف عملیات ترور قرار گیرد. او عضو برجسته آكادمی علوم روسیه بود. قبل از اینكه از خرید و فروش خودرو به ثروت هنگفتی دست یابد كتابها و مقالات بیشماری درباره ریاضیات كاربردی منتشر ساخت. او در حال حاضر به نام پلاتون النین و با پناهندگی سیاسی در لندن زندگی میكند.
14) اركادی كوهلمان
او خود را «از نوع بچه بدهای» تشكیلات بانكداری مینامد. اركادی كوهلمان كه بنیانگذار و رییس اجرایی ای ان جی دایركت یكی از بانكهای با رشد بالا در آمریكا است میگوید او حتی بانكها را دوست ندارد و از كارتهای اعتباری متنفر است. كوهلمان جدای از «انرژیبخشی» به صنعت بانكداری، یك شورشی با ذهن قوی است كه بانك خود را بدون دستگاههای خودپرداز یا شعبات رنگ و وارنگ اداره میكند. همه معاملات به صورت الكترونیكی بدون نیاز به حداقل سپرده یا كارمزد از مشتری انجام میشوند. كوهلمان میگوید كه وی برخلاف اكثر مدیران مالی قصد دارد به مردم كمك نماید تا پولشان را پسانداز كنند نه اینكه خرج كنند. او میخواهد پساندازكردن پول را «مطلوب سازد.»
15) مایکل دل
مایکل دل یكی از مهمترین نوآوران صنعت رایانه شناخته میشود كه با كاهش واسطه و فروش مستقیم رایانه شخصی به مصرفكننده، به مصرفكنندگان اجازه داد تا با تلفن یا نامه، دستگاهها و تجهیزات را سفارش دهند. او كه از دانشگاه اخراج شد یكی از سه تولیدكننده اصلی رایانه شخصی و یكی از مردان ثروتمند جهان است. (اگر ارزش ویژه داراییهای وی را مقایسه كنید به نظر میآید كه دل میتواند 6 تا 7 دونالد ترامپ را بخرد.) برخی از رقبای دل، به مدل تجاری منحصربهفرد وی طمع كردند، اما بدون اینكه موفقیتی بهدست آورند. او القابی مثل «مرد سال» را از مجله PC، «مدیر عالی در كسبوكار آمریكا» از نشریه Worth و «كارآفرین سال» از مجله Inc دریافت كرده است. تارنمای دل كام، یكی از بزرگترین سایتهای تجارت الكترونیكی مصرفی در فضای مجازی است.
16) رومن آبراموویچ
برخی زمانها او را «الیگارشی آرام» مینامند، پانزدهمین مرد ثروتمند جهان همیشه چشم خود را روی روابط پنهانی بسته است. رومن آبراموویچ كه وزنهای در صنعت نفت روسیه و مالك باشگاه فوتبال چلسی است با تصمیمات تجاری متهورانه و اغلب حیرت انگیز خود جهان را تحتتاثیر قرار داده است. با وجود اتهامات وارده به وی كه ثروتش را از راه بدبخت كردن دیگران به دست آورده است، مجله اكسپرت، آبراموویچ را مرد سال روسیه معرفی كرد و جایزه مرتبه افتخار را به خاطر كارهای نیكوكارانه برای توسعه منطقه چوكتكا دریافت كرد كه نماینده و فرماندار آن منطقه نیز هست. آبراموویچ قبل از رسیدن به چهل سالگی معاملات تجاری چند میلیارد دلاری انجام میداد. او تایید كرده است كه میلیاردها دلار بابت زد و بندهای سیاسی پرداخته است.
17) جف بزوس
آمازون كام، یكی از پیشتازان تجارت الكترونیكی است كه ابتدا برای كتاب استفاده میشد. اینك یكی از پیشتازان در توسعه وب شده است كه چگونگی خرید و فروش هر چیزی از فیلم و موسیقی و لوازم آرایش و وسایل منزل را تغییر داده است. آمازون با اكتشاف و كاربرد فناوریهایی از قبیل آمازون كیندل و آمازون مكانیكال ترك، چگونگی مطالعه كتاب و تعامل مصرفكنندگان با رهبران بازار را تغییر داده است. جف بزوس، مردی كه در پشت این پدیده است میگوید بیشتر موفقیت خود را مدیون شانس و اقبال و كشف شهودی بوده است. بزوس همیشه یك چشم به مشتری داشته است و ریسكهای زیادی را پذیرفته كه برخی اوقات به نفع آمازون نبوده است. با این حال او موفق به هدایت آمازون از میان بحران دات كام در دهه 1990 شد كه توانست یكی از معدود ستونهای بادوام وب شود. بر خلاف مدیران سایر سایتهای پیشتاز وب مثل eBay، یاهو و گوگل، جف بزوس پست اجرایی خود را از آغاز یعنی زمانی كه فقط كتاب میفروخت، حفظ كرده است.
18) سرگئی برین و لری پیج
این دو با هم دوره دكترا را در استنفورد دنبال میكردند كه موتور جستوجوی گوگل را توسعه دادند و شركت سهامی گوگل را تاسیس نمودند و دو مرد ثروتمند جهان شدند. در سال 2007 در كنار اریك اشمیت، كسی را كه استخدام كردند تا به آنها در مدیریت گوگل كمك كند طبق فهرست جهانی مجله PC مهمترین افراد در وب هستند. آنها سرمایهگذاران شركت تسلا موتورز شدهاند كه قصد تولید خودروهای پیشرفته الكترونیكی را دارد. آنها یك بوئینگ 767 نیز خریدهاند كه به یك هواپیمای مدیریتی بسیار بزرگ مبله شده لوكس تبدیل شده است. آنها هنوز به طور رسمی در دوره مرخصی از تحصیل دكترای خود در استنفورد بهسر میبرند.
19) اینگوار كامپارد و خانواده
بسیاری از میلیونها نفری كه از صدها فروشگاه IKEA در سطح جهان خرید میكنند نمیدانند كه دو حرف اول این فروشگاه زنجیرهای اثاثیه منزل از حروف نخست اسامی «اینگوار» و «كامپارد» گرفته شده است. (دو حرف آخر نیز از مزرعه الماتارید و دهكده آگونارید كه او به دنیا آمده بود، گرفته شده است) یكی از نوآوریهای اساسی در پشت موفقیت IKEA شیوه كامپارد در یافتن راههایی برای كاهش دادن هزینهها است، در حالی كه طرحهای اصیل و صاحب سبك ارائه میكند كه به راحتی به منزل برده شده و قابل پیاده كردن است. كامپارد به خاطر خست و صرفهجویی معروف است. با اینكه ثروتمندترین مرد اروپایی در جهان شناخته میشود (البته ثروت وی از لحاظ قانونی متعلق به كل خانواده است) او ترجیح میدهد با یك ولووی قدیمی رانندگی كرده و در قسمت اكونومی كلاس سفر كند.
20) جورج سوروس
جورج سوروس ادعا ميكند كه از طريق تحليلگري مالي در وال استريت شروع به پول درآوردن كرد تا بتواند ثروت كافي براي پرداختن به علايق خويش كه نويسندگي و فلسفه بود پسانداز نمايد. او از انديشههاي فيلسوف بزرگ انگليسي سر كارل پوپر تاثير فراواني پذيرفت كه كتاب «جامعه باز و دشمنان آن» پوپر باعث شد تا سوروس موسسه جامعه باز را تاسيس كند نهادي كه هدفش «شكلدهي به سياست عمومي براي ترويج حكمراني دموكراتيك، حقوق بشر و اصلاحات اقتصادي، حقوقي و اجتماعي» اعلام شده است. سوروس به خاطر عمل نكردن به ايدهآلهاي شفافيت خود مورد انتقاد قرار گرفته است، چون موسسه جامعه باز، بيش از آنچه قانون تكليف كرده است از فعاليتهاي خود را افشا نكرده و اهداف مطلقا سياسي را دنبال ميكند. البته اكثر آن انتقادات از جانب كساني ميآيد كه هوادار دموكراتها نيستند.
Hits: 0