شاید سازمانتان یک پست سرپرستی به شما پیشنهاد داده است. شاید شخصی در زندگیتان، شما را ترغیب به “بهره بردن بیشتر از زندگی ” میکند. یا شاید شما بین دو راهی گیر افتادهاید که آیا باید درس خود را در رشته تخصصی فعلی خود ادامه دهید یا در رشته MBA به ادامه تحصیل بپردازید.
یکی از مهمترین نکاتی که هر فرد به هنگام تصمیمگیری برای انتخاب رشته یا شغل آینده خود باید مد نظر قرار دهد تناسب ویژگیهای آن شغل یا رشته با علایق و سلایق فرد میباشد. در این مقاله به بررسی نکات کلی مثبت و منفی مدیر بودن خواهیم پرداخت تا تصمیمگیری خود را با اطلاع و آگاهی بیشتر انجام دهید.
جنبههای مثبت مدیر بودن
مدیر بودن نکات مثبت زیادی دارد؛ حقوق مدیران معمولاً بیشتر از سایر کارکنان غیر مدیریتی است، به نظر میآید قدرت بیشتری دارند و تفاوت در قدرت و پرداخت به این منصب منزلت و پرستیژ بیشتری میدهد.
پرداخت. قطعاً به مدیر عالی در یک سازمان،، مدیر اجرایی کل،، بیش از هر شخص دیگر در سازمان پرداخت میشود. به مدیرانی که پایین تر از مدیر اجرایی کل هستند نیز عموماً بیشتر از همه در گروهشان پرداخت میشود، ولی همیشه اینطور نیست. در بسیاری از سازمانها به برخی از متخصصان فنی بیشتر از مدیران پرداخت میشود زیرا ارزش زیادی برای سازمان خود تولید میکنند. برای مثال به یک شیمیدان در یک شرکت دارویی ممکن است حقوق بیشتری پرداخت شود تا مدیر مافوق همان شیمیدان.
قدرت. اغلب مردم، ازجمله بیشتر مدیران، معتقدند که مدیران بیشتر از افراد گروهشان قدرت دارند. این موضوع تا حد زیادی صحت دارد و مدیران تا حدی دارای اختیاراتی هستند که به آنها تفویض شده؛ مانند تنظیم برنامه زمانی کار و یا تخصیص وظایف. ولی به این موضوع هم باید توجه کرد که قدرت چیزی نیست که از بالا به مدیر بدهند. مدیر به میزانی که گروه تحت رهبریش موفق است دارای قدرت است. علاوه بر این، قدرت مفهومی دوطرفه است و قدرت داشتن مدیر به این بستگی دارد که تا چه حد زیردستانش او را دارای قدرت میدانند.
منزلت/پرستیژ . در جامعه ما مردم برای عناوین ارزش قائلاند. عنوان معاون ارشد رئیس یا بازاریاب بینالمللی بسیار شیکتر و جالبتوجهتر از عنوان شیمیدان است. با این وجود شخص بازاریاب ممکن است برای یک شرکت سه نفره کار کند و سالی ۳۰۰۰۰ دلار در آمد داشته باشد ، درحالیکه شیمیدان ممکن است برای یک شرکت نفتی بزرگ کار کند و ۴ شیمیدان دیگر را سرپرستی کند و سالی بیش از ۱۰۰۰۰۰ دلار در آمد داشته باشد.
حس موفقیت شخصی. حس عمیق موفقیت در کمتر مشاغلی مانند مدیریت به انسان دست میدهد. مدیریت یعنی انجام کارهای بزرگ و پیچیده و انجام موفقیتآمیز وظایف و پروژههای مدیریتی تأثیرگذاری زیادی بر زندگی خود مدیر و دیگران دارد. از این رو مشاغل مدیریتی برای افراد توفیق طلب و چالش پذیر بسیار جذاب است.
جنبههای منفی مدیر بودن
خیلی از کارمندان، مافوق خود را دوست ندارند و او در بالا تنهاست. رئیس کسی است که همیشه باید تصمیمهای مهمی اتخاذ کند و این تصمیمات همیشه صحیح از کار در نمیآیند. همیشه افرادی وجود دارند که به دنبال شغل مدیر ارشد خود هستند. علاوه بر اینها، مسئولیتهای قانونی، و همچنین محدودیتهای مالی ای وجود دارد که غیر مدیران آنها را ندارند.
تنها در رأس. وقتی شما از همکاران خود جدا میشوید و تبدیل به مدیر آنان میشوید، دیگر آن صمیمیت سابق را با آنها نخواهید داشت. فاصله عاطفی بین شما ایجاد خواهد شد. این فاصله عاطفی به منظور اتخاذ تصمیمات مهم به صورت عینی لازم است.
بسیاری از کسانی که برای اولین بار سرپرست میشوند، و از درون گروه برای سرپرستی آن ارتقا یافتهاند، حیرتزده میشوند که چه زود دوستان سابق، سرد و دور شدهاند. حتی یک مدیر باتجربه که از خارج سازمان آورده شده نیز در مییابد که کارکنان از او دورتر هستند تا نسبت به یکدیگر.
عدم وجود بازخور فوری. یک نقاش معمولاً در مورد کیفیت کار خود بازخور فوری کسب میکند. به این معنا که در حین کار میتواند در مورد کیفیت رنگها، تناسب آنها و میزان تحقق آنچه در ذهن دارد به قضاوت بپردازد. در مدیریت این موضوع چندان صادق نیست. معمولاً در حین انجام کار نمیتوان تعیین کرد که نتیجه چه خواهد شد. زیرا هم بسیاری از اهداف بلندمدت هستند و عوامل تأثیرگذار بر موفقیت یا عدم موفقیت فعالیتها بسیار متعدد و پیچیده هستند.
فردی همیشه شغل شما را میخواهد. همیشه افرادی هستند که دوست دارند جای شما را بگیرند. به عنوان یک سرپرست شما ممکن است چندین فرد را در گروه خود داشته باشید که فکر میکنند کار شما را بهتر میتوانند انجام دهند و فعالانه در تلاشاند تا به این فرصت دست یابند.. آنها ممکن است با تصمیمات شما موافق نباشند یا احساس کنند که میتوانستند تصمیمات بهتری بگیرند. شما ممکن است واقعاً تصمیم اشتباهی گرفته باشید و آنها از این موضوع به عنوان یک اهرم برای بیرون انداختن شما استفاده خواهند کرد. هرچه در هر سازمان به بالا بروید ، منصبهای کمتری در آن سطح و رقابت بیشتری برای آن مناصب وجود دارد.
مسئولیتهای قانونی. مدیران مسئولیتهای قانونی زیادی دارند که اغلب فاقد آنها هستند. مدیران دائماً باید اسناد متعددی را امضا کنند. آنها در مورد ایمنی محل کار مسئول هستند و منابع مالی زیادی با تصمیمات آنان تحت تأثیر قرار میگیرد. اگر مدیر در هر یک از این مسئولیتها شکست بخورد، از نظر قانونی مسئول تلقی میشود و باید پاسخگو باشد.
منبع
Hits: 13