اشاره: آيا تا به حال در محيط کار خود، دچار فشار عصبي شده ايد؟ در اين مواقع عملکرد شغلي شما چگونه بوده است؟ آيا علت بوجود آمدن فشار عصبي مورد نظر را فهميده ايد؟ و آيا توانسته ايد بر فشار شغلي اتان غلبه کنيد؟
در بسياري از مواقع کارکنان در محيط کار خود دچار فشار عصبي مي شوند که عملکرد شغلي آنها به نحو شديدي تحت تاثير فشار شغلي قرار مي گيرد و به شدت آفت مي کند. بنابراين ضروري است که با فشار عصبي در محيط کار آشنا شويم و راههاي مبارزه با آن را ياد بگيريم.
در اين نوشتار سعي داريم در ابتدا تعريفي از فشار عصبي ارايه نماييم و انواع فشار عصبي را نام ببريم و در پايان روشهاي مبارزه با فشار شغلي را بياموزيم.
فشار عصبي چيست؟
فشار عصبي به عنوان يک واکنش حسي به وضعيت خارجي که نتيجه آن تغيير وضع جسمي، رواني و رفتاري کارکنان است، توصيف مي شود.
انواع فشار عصبي
عموم مردم تصور نادرستي از فشار عصبي دارند؛ اغلب ما فشار عصبي را با مفهوم منفي در نظر مي گيريم. يک نوع فشار عصبي که بار منفي دارد و «ديسترس» ناميده مي شود به هنگام ناراحتي مثلاً مرگ عزيزي، يا گرفتن توبيخ رسمي از رئيس و … ايجاد مي شود. اين نوع فشار عصبي اگر فزاينده باشد، اثرات مخرب جسمي (فشار خون بالا، ميزان کلسترول بالا، امراض قلبي، زخم هاي معده، درد مفاصل و …) ، رواني (خشم، دلواپسي، افسردگي، عصبانيت، بي ادبي، تنش، بي حوصلگي، کاهش اعتماد به نفس، خشمگيني سرپرستان، عدم قابليت در ايجاد تمرکز فکري و تصميم گيري و رضايت شغلي) و رفتاري (کم خوري و پرخوري، مصرف زياد سيگار و گاهاً مواد مخدر و …) بر روي فرد خواهد گذاشت. اما فشار عصبي همواره بد و ناپسند نيست. بلکه يک نوع فشار وجود دارد که حالت مثبت و خوشايندي هم دارد که به آن «يوسترس» مي گويند. اين نوع فشار عصبي عملکرد بهتر را موجب مي شود. به عنوان مثال اگر به کارمندي پست بالاتر در محل ديگري پيشنهاد شود، فشار عصبي که بر وي وارد مي شود از نوع «يوسترس» بوده و مثبت است.
روشهاي مبارزه با فشار عصبي در محيط کار
براي آنکه به نحو موثري بر فشارهاي شغلي غلبه نماييم، در ادامه به دو روش کلي براي فايق آمدن بر فشار عصبي در محيط کار اشاره مي کنيم:
1- استراتژي سازماني
چنان که گفتيم عواملي از جمله سياست هاي کلي، ساختارها، شرايط فيزيکي و فرآيند يا عمليات ضعيف يا نادرست در يک سازمان، فشار شغلي را ايجاد مي کند. بنابراين يک سازمان براي آنکه بتواند بر فشار شغلي غلبه کند بايد بر روي عوامل تنش زا تمرکز نماييد و هر کدام از عوامل تنش زا را تحت بررسي قرار دهد تا فشار شغلي را خذف کرده و يا کاهش دهد. براي مثال در زمينه سياست ها بايستي به طور دقيق عملکردها را ارزيابي نمايد و در مورد سيستم پرداخت، سعي نمايد برابري رعايت گردد. در زمينه ساختاري و يا شرايط فيزيکي تجدد نظر کند. براي مثال تا حد امکان محيط کار را براي افراد مطبوع و بي سر و صدا نمايد. در مورد فرآيندها، نيز بايد بازخورد مناسب و کافي به کارمندان و کارکنان سازمان بدهد، ارتباطات را بهبود بخشد، اهداف مبهم و متضاد را روشن نمايد.
براي آنکه يک سازمان بتواند نقش خود را در خذف يا کاهش فشار شغلي به بهترين نحو ايفا نمايد، استراتژيهاي زير مطرح مي شود:
الف- ايجاد جو سازماني حمايتي: بيشتر سازمان هاي امروزي داراي ساختارهاي سازماني بسيار رسمي و ديوان سالارانه، بدون انعطاف، يا جوي غيرشخصي مي باشند، که ايجاد فشار شغلي قابل ملاحظه اي مي کند. يک استراتژي غلبه، ايجاد ساختار عدم تمرکز و ارگانيک، با مشارکت کارکنان در تصميم گيري و جريان ارتباطات پايين- به- بالا مي باشد. تغييرات ساختاري و فرآيندي يک جو حمايتي براي کارکنان مي آفريند و به آنها اجازه کنترل بر مشاغل خودشان را مي دهد و به اين وسيله فشار شغلي خذف و يا حداقل، کاهش مي يابد.
ب- غني کردن طرح وظايف: غني کردن مشاغل اعم از رشد عوامل محتواي شغلي (مسئوليت، شناخت، و فرصت براي پيشرفت، رشد و ترقي) و يا بهبود ويژگي هاي اصلي شغل (تنوع مهارت ها، شناخت وظايف، اهميت وظايف، استقلال و بازخورد) ممکن است به مراحل انگيزشي يا مفهوم تجربه شده، مسئوليت و دانش نتايج منجر شود. اين وظايف غني شده به طور قطع عوامل تنش زاي موجود در مشاغل تکراري و طراحي شده را از بين مي برند.
ج- کاهش تضادها و روشن نمودن نقش هاي سازمان: مدير يک سازمان در اجراي اين روش نقش مهمي دارد؛ مديريت يک سازمان مي تواند با کاهش تعارض، نقشهاي سازماني را به شکلي روشن نمايد که تعارض و ابهام را که از جمله عوامل تنش زا بودند، کاهش داده يا کاملاً خذف نمايد. براي اين منظور مديريت بايد انتظارهاي هر شغلي را روشن نمايد و اطلاعات لازم را در مورد هر شغل ارايه کند و حمايت کافي را از کارکنان به عمل آورد.
توصيه مي شود براي آنکه مدير تعارض و ابهام نقش را از بين ببرد و آن نقش را روشن سازد، به شاغل فهرستي از انتظارات شغل وي بدهد، تا شاغل انتظارهاي خود را با توجه به اين فهرست مقايسه کرده و هر اختلافي که وجود دارد، به صورت باز بحث نمايد تا کليه مسايل مبهم روشن شود و شاغل بداند که نقش او چيست.
د- مشاوره و نشان دادن قدم بعدي: يک سازمان بايد به گونه اي برنامه ريزي کند تا کارکنان و کارمندان رها نشوند تا خودشان براي زندگي شغلي خويش تصميم بگيرند، بلکه بايد با ايجاد مشاوره و نشان دادن قدم بعدي در سازمان، آنها را براي ادامه زندگي شغلي اشان کمک کند تا دچار فشار شغلي نشوند.
2– استراتژي فردي
چنان که ديديم يک فرد، خود در ايجاد فشار شغلي نقش مهم دارد، بنابراين خود او نيز مي تواند با اتخاذ تدابيري با فشار شغلي به وجود آمده مبارزه کند. حال تدابير فردي زير را براي مبارزه با فشار شغلي توصيه مي کنيم:
الف-انجام تمرينات ورزشي: با انجام تمرينات ورزشي مي توان تعميرکار خود بود! و فشار شغلي را خذف کرد و يا به نحو موثري آن را مهار کرد.
ب- آسودن: فرد بايستي هر چند گاه يک بار خونسردي نشان داده و از تکنيکهاي مخصوص آسودن (کنترل علايم حياتي) يا انديشه کردن استفاده کند.
ج- کنترل رفتار فردي: فرد به جاي اينکه اجازه دهد اوضاع، او را کنترل کند، او اوضاع را کنترل کند.
د- انديشه درماني: فرد با همکاران قابل اعتماد که در ضمن شنوندگان خوبي هستند، ارتباط نزديک برقرار کند، تا به هنگام نياز، حمايت لازم را از آنها دريافت نمايد.
Hits: 0