تعریف شرکت های هرمی
بر اساس تعریف، قانون، شرکتهای هرمی را شرکتهایی عنوان کرده است، که بنای آنها بر جذب افراد و انسان ها باشد. یعنی پورسانتی بر اساس تعداد افرادی که جذب شدهاند، میپردازند. این مشخصه خاص شرکتهای هرمی است. این شرکتها به جای فروش کالا به افراد، پولی را از آنها دریافت می کنند و می گویند که برای این که در آینده به یک سودی برسید، کارهایی را باید انجام بدهید که یکی از آن کارها این است که افراد جدیدی را به شرکت اضافه کنید.
اینکه میگویند شرکتهای هرمی خوب و بد وجود دارند فریبی بیش نیست. چون اصلاً نفس تعریف شرکت هرمی، شرکتی است با یک ساختار مشخص، با یک نحوه رفتار معین و یک کارکرد اقتصادی، که این مجموعه فعالیت آن را مجرمانه میکند.
تجربه ي جهانی
این کار حدود سی سال در دنیا قدمت دارد و کشورهایی که از نظر اقتصادی چند گام از ما جلوتر بودند، سریعتر به این نتیجه رسیدند که فعالیت این شرکتها مخل اقتصاد سالم است و مردم را متضرر می کند. در بسیاری از کشورهای دنیا مانند ایالات متحده و کانادا این شرکت ها غیرقانونیاند. بعضی از کشورها هم تدابیری را در نظر گرفتند و شرکتها را از شکلی ما به آن هرمی میگوییم، خارج کردهاند و به این ترتیب این شرکتها توانستند بقا پیدا کنند. ولی در خیلی از کشورها اینها غیرقانونی اعلام شدهاند.
دلایل ممنوعیت کار شرکتهای هرمی:
۱- اصل فعالیت این شرکت ها بر تکاثر ثروت تنها در مجموعة بسیار بسیار محدودی در راس هرم است. یعنی افراد دیگر را نردبان سود خود میکنند درحالی که خود آنها را با وعده و توهم “ثروتمند شدن” فریفتهاند. کسب درآمد از طریق ایجاد توهم برای مردم، از نوع فریب محسوب می شود و در نتیجه جرم است.
۲- نحوه تبلیغات این شرکت به نحوی است که اگر فرد به جایی رسید، شرکت میگوید که دیدی حرفهای ما صحت داشت و شما توانستهاید به آرزوی خودتان برسید، و اگر افراد نتوانند به جایی برسند میگویند عیب از خود شما است که نتوانستید خوب فعالیت کنید و برنامه را جلو ببرید. پس شما توانایی این را نداشتید.
۳- وقتی که این افراد استدلال ریاضی انجام میدهند، محدودیت جمعیت جامعه را در نظر نمیگیرند که این سیستم بهزودی اشباع میشود. در واقع به زیرشاخهها القا می شود که همیشه مثل روز اول است و شما می توانید تعداد افراد مورد نظر را پیدا کنید. در صورتی که از نظر ریاضی ممکن نیست.
می گویند یک ماه طول میکشد تا هر فرد مثلاً دو نفر دیگر را برای عضویت در این مجموعه پیدا کند. بنابراین هر یک ماه جمعیت شما دوبرابر می شود و بعد از ده مرحله می شود هزار نفر و اگر ده بار جلوتر برویم این جمعیت هزار برابر می شود. و این یعنی هر ده ماه هزار برابر. در بیست ماه جمعیت می شود یک میلیون و در سی ماه جمعیت برابر با یک میلیارد خواهد بود. که این اتفاق هرگز نمیافتد.
۴- این شبکه اگر موزون و متعادل جلو برود همیشه دو ردیف پایین به قول معروف سرشان بی کلاه است؛ که هفتاد و پنج درصد اعضای شبکه را همین دو ردیف پایین تشکیل می دهد.
مثلا وقتی میگوییم که فردی فلان قدر سهام در جایی دارد، واقعاً یک سهمی در آن جا دارد و بخشی از سرمایه متعلق به او است، منتهی این سرمایه را نمیتواند با خودش حمل کند. این سرمایه در آنجا دارد کار می کند و این فقط یک گواهی دارد که نشان می دهد او دارای این سرمایه است و او می تواند این سرمایه را واگذار کند. بلکه کسانی هستند که یک پولی بدست آورده اند، ولی در ازای آن حیثیت خود را از دست داده اند و صدها نفر را از زندگی ساقط کردهاند.
آنها جوابی که به این حرف میدهند این است که «شما مقطعی به موضوع نگاه نکنید و این نود درصد در نوبت سوداند.»
اما اگر مثلاً در جامعه ما یک میلیون نفر وارد این شبکه شوند، معنی این موضوع این است که ۹۰۰ هزار نفر از اینها در نوبت سود هستند به اصطلاح مروجان این شرکتهایند و تنها ده درصد سود میگیرند. اما زمانی تمام این ۹۰۰ هزار نفر به سود میرسند که کل جمعیت (به همراه زیرشاخههای اینها) بشود ده میلیون! که در این حالت ما نه میلیون نفر ضرر کرده داریم که باید بدوند تا زیرشاخه درست کنند!
۵- از جهت اقتصاد کلان نیز چون این شرکت ها خارجی هستند و ورود و خروج غیر قانونی ارز از کشور وجود دارد و بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و دارایی هیچ نظارتی بر آنها ندارد، مشخص نمی شود چه قدر ارز و به چه نحوی از کشور خارج میشود یا چه کالایی به چه صورتی وارد می شود و هیچ گونه مالیاتی از این فعالیتها گرفته نمی شود. در نهایت این خود یک نوع اخلال در نظام اقتصادی است. مضافاً به این که هیچ کار مفید و عقلایی هم انجام نمی شود.
تفاوت بازاریابی سالم و بازاریابی هرمی
کارشناسان اقتصادی میگویند سقوط، انحطاط و حتی اشباع این شبکهها قطعی است. در بازاریابی شبکهای قانونی و سالم، اولاً کالا و خدماتی مصرفی وجود دارد. کار بازاریابی، کار سختی است و در کوتاه مدت، کسی مولتیمیلیاردر نمیشود و صاحبان شرکت تولیدکننده یا عرضهکننده خدمات، یک شبه ثروتمند نمیشوند، آنان در حال تولید هستند و مایلند که کالا یا خدماتشان به فروش برسد و نه اینکه فقط جیب خودشان را در ردههای بالایی پر کنند.
زیرمجموعهها برای توصیهای که میکنند که کالا یا خدمات با کیفیتی را به دست مصرف کننده واقعیاش برسانند، پورسانت یا حق الزحمهای به عنوان پاداش، تحت عنوان طرحها یا برنامههای پاداشی دریافت میکنند. در این نوع بازاریابی شبکهای قانونی، اجبار یا نیازی به انبار کردن یا خرید بیش از نیاز مصرف کالا نیست و مهمتر اینکه افراد معمولی جامعه میتوانند با مراجعه به فروشگاهها یا مراکز خدماتی معتبر، بدون اینکه وارد شبکه فروش- بازاریابی – توزیع شوند، کالا یا خدمات را خریداری و مصرف نمایند
نقدهای واردشده بر شرکتهای هرمی
1- شرکت های هرمی در بسیاری کشورهای جهان با عنوان ام.ال.ام. فعالیت میکنند و این پول در بسیاری دولتها غیر قانونی است.
2- سازمان FTC در ابتدای فعالیت این شرکتها اعلام کرد که به شرطی این روش را جزو انواع تجارت محسوب میکنند که ریسک کار توضیح داده شود، اما بعد از مدتی، به کلی آن را از لیست تجارت، خارج کرد.
3- روشهای ایشان گمراه کننده، فریبنده و غیر اخلاقی است.
4- از روابط دوستی شخصی برای انتفاع و افزایش بازده اقتصادی کارشان استفاده میکنند.
5- زمان (آهنگ) نتیجه دادن و نیز پول عایدشده در این تجارت، از انواع دیگر آن پایینتر است.
6- ۹۰ درصد افراد، پس از کم کردن کلیه هزینهها، مخارج و…، و نیز خریدشان از شرکت، دچار ضرر میشوند.
7- تنها کمتر از ۱۰ درصد در این تجارت دچار ضرر نمیشوند و کمتر از ۱ درصد، در نهایت حقوق خود را شایسته و کافی دانستهاند.
Hits: 1