صرف سهام تفاوت قیمت اسمى و قیمت فروش یک سهم توسط شرکت است. هنگامى که پذیرهنویسى افزایش سرمایه بر اساس قیمت بازار سهم انجام مىشود، اصطلاحاً گفته مىشود افزایش سرمایه از طریق صرف سهام انجام شده است. در این صورت این اضافه ارزش حاصل شده (مازاد قیمت بازار به قیمت اسمى)، در ترازنامه ذیل حسابى تحت عنوان صرف سهام نشان داده مىشود. بنابراین صرف سهام از محل افزایش سرمایه و انتشار سهام جدید به قیمتى بیش از قیمت اسمى حاصل مىشود و از دیدگاه شرکت، جزء منابع تامین مالى محسوب مىشود.
در ماده ۱۶۰ قانون تجارت آمده است: شرکت مىتواند سهام جدید را برابر مبلغ اسمى بفروشد یا اینکه مبلغى علاوه بر مبلغ اسمى سهم به عنوان اضافه ارزش سهم از خریدار دریافت کند. شرکت مىتواند عواید حاصل از اضافه ارزش سهام فروخته شده را به اندوخته منتقل سازد یا نقداً بین صاحبان سهام سابق تقسیم کند یا در ازاى آن سهام جدید به صاحبان سهام سابق بدهد.
افزایش سرمایه با صرف سهام مىتواند با صدور حقتقدم خرید سهام یا سلب حقتقدم از سهامدار موجود و عرضه عمومى سهم همراه باشد . معمولاً براى ایجاد جذابیت در پذیرهنویسى، قیمت پذیرهنویسى تا حدى کمتر از قیمت بازار یا همراه با تخفیف نسبت به قیمت بازار تعیین مىشود. اما به هرحال به منظور تحقق کامل برنامه افزایش سرمایه با صرف، شرکت بایستى براى باقیمانده احتمالى سهام پذیرهنویسى نشده شخص یا اشخاص حقیقى یا حقوقى را که قبلاً متعهد شدهاند، معرفى کند. پذیرهنویسى سهام جدید در خارج از بورس انجام مىشود و به آن کارمزد تعلق نمىگیرد.
مصارف صرف سهام: مطابق ماده ۱۶۰ قانون تجارت که به آن اشاره شد، مصارف صرف سهام توسط شرکتها به شرح زیر است:
۱- تقسیم نقدى صرف سهام بین سهامداران قبلى: در این ارتباط لازم است شرکت به اطلاع صاحبان سهام برساند که سود نقدى توزیعشده از محل صرف سهام یا بازده سرمایه است نه از محل فعالیت عملیاتى و بازرگانى شرکت و با توزیع نقدى صرف سهام میان سهامداران قبلى چیزى جز افزایش سرمایه به قیمت اسمى نصیب شرکت نخواهد شد.
۲- توزیع سهام جدید میان سهامداران جدید به ازاى صرف سهام : در این مورد برابر حساب صرف سهام، سهام جدید به قیمت اسمى منتشر و به سهامداران قبلى داده مىشود. به نظر مىرسد پس از توزیع سهام جدید، نتیجه این نوع افزایش سرمایه براى شرکت برابر با افزایش سرمایه به قیمت اسمى است.
۳- انتقال صرف سهام به اندوخته شرکت: در این مورد صرف سهام همانند سایر حسابهاى اندوخته شرکت، ذیل حقوق صاحبان سهام قرار مىگیرد و متعلق به کلیه سهامداران اعم از قبلى و جدید مىشود. این نوع مصرف صرف سهام مورد نظر و توجه شرکتها و سازمان بورس است که با تامین مالى صرف سهام پشتوانه و بنیه مالى شرکت براى انجام طرحها و پروژهها و سرمایهگذارى قوى مىشود.
در گذشته در بازارهاى توسعهیافته مالى شرکتها براى تامین مالى بلندمدت مورد نیاز براى اجراى طرحها و پروژههاى خود اقدام به افزایش سرمایه و انتشار سهام به قیمت اسمى مىکردند که از این رهگذر تنها به میزان قیمت اسمى هر سهم نصیب شرکت مىگردید و مازاد قیمت اسمى تا قیمت بازار نصیب سهامداران مىشد. از این رو شرکتها براى تامین نیازهاى مالى خود مجبور به افزایش پى در پى سرمایه و انتشار سهام در حجم زیاد بودند که این امر سبب کاهش EPS و رقیق شدن بیش از حد قیمت سهم در بازار مىشود. طى دو دهه گذشته اکثر شرکت ها در بازارها به سمت افزایش سرمایه از طریق صرف سهام رفتهاند تا تامین نیازهاى سرمایهاى خود را با کمترین افزایش تعداد سهام انجام دهند.
امروزه با توجه به مزیتها و منافع افزایش سرمایه از طریق صرف سهام در بازارهاى توسعهیافته کمتر شرکتى یافت مىشود که افزایش سرمایه از طریق قیمت اسمى انجام دهد. در ایران هرچند در قانون اصلاحیه مالیات ها مصوب ۲۷/۱۱/۱۳۸۰ اندوخته صرف سهام را مشمول مالیات مقطوع نیم درصدى کرده است اما تمام شرکتها افزایش سرمایه را همچنان با قیمت اسمى انجام مىدهند.به نظر مىرسد این اقدام به دلیل عدم آگاهى و شناخت شرکتها از این نوع افزایش سرمایه و بعضاً ملاحظات خاص سهامدار عمده اصلى شرکتها است که بعداً بیشتر به آن می پردازیم.
با توجه به اینکه سهامداران عمده اغلب شرکتهاى حاضر در بورس اوراق بهادار تهران را اشخاص حقوقى شامل شرکتهاى سرمایهگذارى، سازمانها، نهادها و… تشکیل مىدهند معمولاً اشخاص حقوقى کمتر افزایش سرمایه از محل آورده نقدى به طور مطلق را در دستور کار قرار مىدهند. مگر اینکه شرکت سرمایهپذیر فرصتهاى مطلوبى براى رشد دارا باشد یا نیازمند اصلاح ساختار مالى باشد. افزایشهاى سرمایه عمدتاً از محل مطالبات سهامداران نزد شرکت که همانا DPS است انجام مىشود. به هرحال تصمیمگیرى در مورد افزایش سرمایه با صرف سهام و اجرایى شدن آن محصول تعادل منافع ذىنفعان صرف سهام است لذا شناخت آنها و انتظاراتشان بسیار مهم است.
ذینفعان صرف سهام: انجام افزایش سرمایه از طریق صرف سهام جداى از روشهاى اجرایى و حسابدارى آن نیازمند وجود شرایط مناسب بازار، تامین نظر و منافع سهامداران و ویژگىها و جذابیتهاى شرکت مربوط است به عبارت دیگر امکانپذیر شدن افزایش سرمایه با صرف سهام مستلزم تامین خواستههاى ذىنفعان مربوط است که عبارتند از:
۱- شرکت: شرکتها علاقهمند هستند با کمترین سهام منتشره، بیشترین تامین مالى بلندمدت بدون سررسید را انجام دهند و با اینکار بدون افزایش ریسک سهام شرکت، بر سودآورى و اعتبار شرکت بیفزایند.
۲- سهامدار عمده اصلى: سهامدار اصلى شرکت که کنترل و مدیریت شرکت را در دست دارد بسیار علاقهمند است کنترل شرکت را همچنان حفظ کند و درصد سهام مدیریتىاش کاهش نیابد (به ویژه زمانى که درصد سهام مدیریتى آنها شکننده و در حداقل ممکن براى مدیریت است). ضمناً با افزایش سرمایه در اغلب موارد مجبور به آورده نقدى به شرکت نباشد.
۳- بازار سهام: سهام مورد نظر باید در شرایط پذیرهنویسى مورد اقبال بازار باشد. افزایش سرمایه با صرف سهام باید فرصتى را پیش روى بازار بگذارد. دورنماى مثبتى از سودآورى بالقوه در آینده، انتظارات مثبت از افزایش قیمت سهم و یا تخفیف مناسب در قیمت پذیرهنویسى نسبت به قیمت بازار در بر داشته باشد.
۴- سهامداران جزء: سهامداران جزء همواره به دنبال بازدهى بیشتر هستند بنابراین در پى این هستند که از محل صرف سهام بازدهى سریعى نصیبشان شود و نگرانى خاصى در کاهش درصد مالکیتشان در شرکت ندارند.
بنابراین تحقق افزایش سرمایه از طریق صرف سهام مستلزم پکیجى است که منافع همه ذىنفعان را به طور نسبى تامین کند و شرایط برنده، برنده براى تمامى ذىنفعان برقرار کند.
ملاحظات سهامدار اصلى : به نظر مى رسد مهمترین مولفه افزایش سرمایه با صرف خواست سهامدار اصلى است. در آن دسته شرکتهایى که درصد سهام مدیریتى شکننده و متزلزل است، سهامدار اصلى شرکت یک نگرانى کلى در این نوع افزایش سرمایه دارد و آن اینکه نگران از دست دادن کنترل شرکت است. در صورتى که سهامدار اصلى برنامهاى براى مشارکت در افزایش سرمایه نداشته باشد درصد سهام مدیریتىاش کاهش مىیابد و احتمالاً کنترل شرکت را از دست مىدهد. اما چنانچه این نگرانى سهامدار اصلى منتفى باشد و یا درصد سهام مدیریتى شرکت به طور مطلق در اختیار سهامدار اصلى بوده، بر شرکت تسلط داشته باشد هیچگونه نگرانى در مورد افزایش سرمایه از ناحیه سهامدار اصلى وجود ندارد و حتى در صورت عدم مشارکت در افزایش سرمایه همچنان کنترل شرکت را در اختیار خواهد داشت.
بازار سهام: مسلماً هنگامى برنامه افزایش سرمایه با صرف با موفقیت انجام مىشود که شرایط بازار ، آن رشته صنعت و شرکت مربوط از دیدگاه سرمایهگذاران مثبت باشد یا به عبارت دیگر جو بازار داغ باشد. در یک بازار رو به پایین که هر روز شاخصها با افت مواجه هستند و دورنماى مثبتى در آن وجود ندارد یا چشمانداز خوبى براى سهم در بازار متصور نیست، برنامه افزایش سرمایه با صرف کمتر با موفقیت قرین است. بنابراین شرط موفقیت در افزایش سرمایه با صرف، وجود جو مثبت در بازار و سهم مورد نظر است.
شرکت: به هر حال جذابیتها و ویژگىهاى شرکت، اقبال بازار و سرمایهگذاران را به آن سهم پدید مىآورد و مهمترین عامل جذابیت سهم، پتانسیل رشد سودآورى و افزایش قیمت سهم در آینده است. شرکتهایى که داراى پتانسیل رشد فزاینده و مزیت رقابتى هستند بیشتر مورد توجه بازار قرار دارند. اما در کنار این عوامل عامل نقدشوندگى سهم در بازار نیز از اهمیت ویژهاى برخوردار است. نقدشوندگى بالا، همواره سهم را در کانون توجه سرمایهگذاران قرار مىدهد.
البته باید در نظر داشت نسبت قیمت بازار به قیمت اسمى نیز گویاى ظرفیت افزایش سرمایه با صرف است. هر قدر نسبت قیمت بازار به قیمت اسمى بزرگتر باشد شرکت براى تامین نیازهاى مالى خود احتیاج کمترى به افزایش تعداد سهام خود خواهد داشت. بنابراین نگرانى سهامدار اصلى شرکت به مراتب کمتر و افزایش سرمایه با صرف امکانپذیرتر مىشود. هم اکنون بسیارى شرکتها در بورس هستند که سهامدار اصلى آنها بالاتر از ۵۰ درصد سهام را داراست و از طرفى نسبت قیمت بازار به قیمت اسمى بخش قابل توجهى از سهام بورس تهران بالاتر از ۵ است. ضمن اینکه با توجه به ویژگىهاى مثبت و جذابیتهاى سهام، مورد اقبال بازار نیز هستند. بنابراین شروط لازم و کافى را براى افزایش سرمایه با صرف براى بسیارى شرکتها مهیاست.
مزایاى افزایش سرمایه به روش صرف سهام: افزایش سرمایه با صرف چنانچه با هدف تامین مالى براى شرکت و تقویت بنیه مالى آن و انتقال صرف سهام به اندوخته ها انجام شود مزیتهاى بسیارى به شرح زیر در بر دارد:
۱- از دیدگاه بازار و سهامداران افزایش سرمایه با صرف از رقیق شدن قیمت سهم جلوگیرى مىکند و با وجود منابع قابل توجه صرف سهام در اختیار شرکت، رشد سودآورى و EPS شرکت مضاعف مىشود و این خود غنى شدن قیمت سهم و افزایش قیمتهاى قابل توجهى را براى سهامداران و کاهش ریسک سهم در بازار را در پى خواهد داشت.
۲- یکى از مهمترین مزیتهاى صرف سهام، بهکارگیرى آن براى اصلاح ساختار مالى شرکتها است. به ویژه در شرکتهاى دولتى خارج از بورس و شرکتهاى داراى پروژههاى سرمایهگذارى که به دلیل قلت سرمایه ثبت شده از یک سو نیاز به اصلاح ساختار سرمایه دارند و از سوى دیگر نیازمند منابع مالى سنگین براى پیشبرد طرحهاى توسعه هستند، این نوع افزایش سرمایه بسیار توصیه مىشود.
۳- از دیدگاه شرکت افزایش سرمایه با صرف، یک منبع تامین مالى با ثبات و بدون سررسید معلوم تلقى مىشود و شرکت دغدغه تعهد بازپرداخت آن را ندارد.
۴- اندوخته صرف سهام ریسک ناشى از عدم توان بازپرداخت بدهىها را کاهش مىدهد و این سبب افزایش اعتبار شرکت در بازار و صنعت مى گردد.
۵- در نهایت پس از گذشت دورهاى شرکت مىتواند با تصویب مجمع اندوخته، صرف سهام را به حساب سرمایه منتقل کند و به ازاى آن سهام جدید میان سهامداران توزیع کند.
معایب افزایش سرمایه به روش صرف سهام: افزایش سرمایه به روش صرف سهام دارای معایبی به شرح زیر میباشد.
۱- چنانچه سهامدار اصلى برنامهاى براى مشارکت در افزایش سرمایه نداشته باشد و با منافع آن در تعارض باشد به طورى که کنترل شرکت را از دست بدهد، افزایش سرمایه محقق نمىشود.
۲- در صورت توزیع نقدى فورى صرف سهام یا انتشار سهام جدید میان سهامداران قبلى، این روش افزایش سرمایه مشابه افزایش سرمایه به قیمت اسمى مىشود و با توجه به کاهش قیمت سهم پس از مجمع به میزان ارزش حق تقدم کلیه مزیتهاى مترتب بر آن خنثى مىگردد.
۳- با توجه به لزوم تعهد اشخاص حقیقى یا حقوقى براى خرید سهام پذیرهنویسى نشده، ممکن است در مواردى هیچ شخصى حاضر به این کار نباشد.
نتیجهگیرى: با توجه به نکات ذکر شده، افزایش سرمایه با صرف سهام زمانى امکانپذیر است که میان منافع همه ذىنفعان تعادل برقرار شود و زمانى داراى فواید قابل توجهاى براى ذىنفعان خواهد بود که مبلغ حاصل از صرف سهام به اندوختههاى شرکت منتقل شود و شرکت با سرمایهگذارى این منابع در دسترس بر سودآورى شرکت بیفزاید یا در صورت تصویب توزیع نقدى صرف سهام یا انتشار سهام جدید ما به ازاى آن، حداقل دو سال اندوخته صرف سهام در حساب یادشده نگه داشته شود تا شرکت با استفاده از آن بتواند بر توان سودآورى خود بیفزاید.
Hits: 0