بنگاههای بزرگ واقعا آنچه را مردم میخواهند تولید نمیکنند. آنها با استفاده از تبلیغات اجباری، مردم را مجبور به خرید آنچه تولید ميکنند میسازند.
خودرو فورد ادسل یک مدل اتومبیل بود که شرکت خودروسازي فورد تولید کرده بود و با عملیات تبلیغاتی گستردهای پشتیبانی میشد. اين محصول مورد استقبال واقع نشد و پروژه جديد به کلی شکست خورد. شيوه تبلیغات برای سیگارهای استراند در انگلستان توانست جوايز بسیاری را بربايد و خیلی محبوبيت پيدا كرد، اما متاسفانه (يا خوشبختانه) هیچکس این کالا را نخرید و معلوم میشود چرا سیگارهای استراند يكباره ناپدید شدند.
مفهوم تبلیغ به خريد اجباری در دنياي واقع معنا ندارد. در واقع از اکثر تبلیغات برای تصرف بازارهای موجود یا نفوذ به بازارهای جدید استفاده میشوند. تبلیغات باعث آگاهی عامه مردم از محصولات و فرآیندهای جدید میشود و بنابراین میتواند به محصولات تثبیت شده حمله کند. علاوه بر اینها تبلیغات، رقابت را افزایش میدهد. قدرت نوآوری ماهرانه، محصولات مختلف را به جان هم انداخته و توان شرکتها را آزمون میکند. تبلیغات حالت خود تنظیمی نیز دارد چون اجازه نمیدهد تبلیغاتی که سعی در فروش محصولات از طريق ایجاد احساس ضعف و بیکفایتی در مصرف كننده یا مورد تمسخر قرار گرفتن مصرف كننده به واسطه نداشتن كالا ميشوند موفق گردند.
به هیچ وجه این طور نیست که شرکتها ابتدا تصمیم ميگيرند تولید چه کالایی آسانتر است و سپس سعی کنند تا مردم را خواهان داشتن آن كنند، بلکه آنها میلیونها دلار صرف تحقیقات بازار میکنند تا موفق به پیشبینی سلیقهها و نیازهای عامه مردم شوند و نیز صرف طراحی و تولید محصولاتی ميكنند که نیاز مردم را برآورده سازد. با این حال اغلب اوقات اشتباه هم میکنند. خوشبختانه نظام بازار، منابع را به سمت کسانی هدایت میکند که در این نوع فعالیتها خوب عمل میکنند. در اين حالت است كه سرمایهگذاران به احتمال زیاد از آنها حمایت کرده و فروشگاهها حاضر به ذخیره کردن کالاهایشان میشوند.
هر کسب و کاری که بر اساس راحتی خود كالايي را تولید کرد و سپس سعی در مجبور کردن مردم به قبول کالای توليدي خود بكند به زودی متوجه میشود که بازارش را سایر رقبا گرفتند؛ رقبايي که كالاهايي تولید کردند که نياز واقعي مردم بود. در عمل، تنها بنگاههایی میتوانند امید به در امان ماندن از این نوع فشارها داشته باشند كه بنگاههای دولتی بوده و تحت حمایت انحصاري باشند. در حالت اقتصاد دولتي يا بنگاه انحصاري، عامه مردم راهي به جز قبول آنچه تولید شده است ندارند چون هیچ رقیبی اجازه ندارد به مردم چیزهایی عرضه کند که واقعا نیاز دارند.
نبايد اجازه داد عده اندکی از مردم، مالک مقدار بسیار زیادی از ثروت ملی باشند.
ثروت به هیچ وجه متعلق به ملت نیست، زيرا ما درباره ثروتی صحبت میکنیم که متعلق به افراد است. این عبارت همینطور دهان به دهان گشته است تا به این گفته تبديل شده است که نبايد اجازه داد عدهای از مردم اموالي بسیار بیشتر از بقیه داشته باشند. این گفته مسلما درست نیست و اگر امکان تمرکز ثروت وجود داشته باشد مزایای بسیاری برای مردم به شرح زير خواهد داشت.
اول از همه اینکه برآوردها درباره توزیع ثروت در جامعه اغلب نادرست هستند. اين برآوردها خيلي راحت فقط سهام و اموال غیرمنقول را حساب میکنند، در حالی که اغلب حق و حقوقهايي که منبع اصلی ثروت مردم عادی را تشکیل میدهند نادیده میگیرند. در اين تخمينها با حقوق مستمری اغلب چنان برخورد میشود که گویا اصلا وجود نداشته یا هیچ ارزشی برای مستمری بگیران ندارند، در حالی که سایر برآوردها ثروت محبوس شده در مسکن را عمدا حذف میکنند که قلم اصلی ارزشمندي برای اکثر مردم است.
بايد گفت ایرادی بر مالکیت نابرابر ثروت وارد نیست. برخی مردم حزم و احتیاط بیشتری دارند، عدهای موفقتر از سایرین هستند. برخی از خود ریسکپذیری و نوآوری نشان میدهند و انباشت ثروت بیانگر پاداش بابت فعالیتهای آنها است. در یک جامعه آزاد، حتی اگر مردم ابتدا با میزان برابر ثروت شروع کنند، به زودی تفاوت گستردهای در ميزان ثروت به وجود خواهد آمد.
انباشت احتمالی ثروت نه فقط، کارآفرینان را تحریک به فعالیت مفید اجتماعی میسازد، بلكه غالبا وسایل آن را نيز فراهم میسازد. ثروت را میتوان با سرمایهگذاری در فعالیتهای مولد به کار گرفت. ثروت قابلیت اشتغالزایی داشته و میتواند به خلق ثروت بیشتر منجر شود. برای شروع اکثر فعالیتهای اقتصادی، به حجم عظیمی از سرمایه نیاز است؛ سرمايههاي كلان، ابزار حیاتی هستند که جوامع را ثروتمند میسازند.
البته همه ما دوست داريم سطح زندگی شایسته برای کسانی فراهم شود که شخصا قادر به فراهم کردن آن نیستند، اما ما همچنین خواهان دادن فرصت به کسانی هستیم که مايل به ارتقای سطح زندگی خود بوده و با اینکار خود میتوانند به جامعه هم نفع برسانند. نابرابریهای ثروت مهم نیستند؛ آنچه مهم است ایجاد فرصت برای مردم جهت خلق و توليد ثروت است که جامعه را قادر به بهتر ساختن سطح خدمت رساني خود میكند.
بازار آزاد ناعادلانه است چون آنطور که در دموکراسی هر نفر یک رای دارد همه راي برابر ندارند
استدلال این است که مردم صاحب منابع و ثروت بیشتر، قدرت بازاری بیشتر و ناعادلانهتري از سایرین دارند در صورتی که در دموکراسی هر کسی به طور برابر حساب میشود. ما در عمل فکر میکنیم احمقانه است به آراي عموميمراجعه كنيم که مردم باید چه نوع دستگاه پخش MP3 داشته باشند و آن کسی MP3 را دریافت کند که رای اکثریت را کسب کرده باشد، درعین حال این همان شیوهای است که در دموکراسی عمل میشود.
در یک بازار آزاد همه ما میتوانیم نوع دستگاه پخش MP3 را که ترجیح میدهیم انتخاب کنیم و همانی را که انتخاب کردیم دریافت کنیم، حتی اگر آن MP3 همانی نباشد که اکثریت ترجیح میدهد. این ویژگی باعث میشود تا بازار منشا آزادی بیشتري نسبت به دموکراسی باشد. در یک دموکراسی، ما مجبوریم برای انتخاب اکثریت در مورد مجموعه مسائلي كه با همدیگر در نظر گرفته شده به توافق برسیم، اما در یک بازار ما میتوانیم اقلام انفرادی که ترجیحاتمان را برآورده میسازد انتخاب کنیم. ما میتوانیم مارک اَپل را برای برخی محصولات و مارک سونی را برای سایر محصولات برداریم. اما در دولت حاکم، ما نمیتوانیم احزاب مختلف را برای حوزههای سیاستی متفاوت انتخاب کنیم.
مردم قدرت خرید یکسانی ندارند. برخی از آنها میتوانند قیمت بالاتری برای کالاها و خدمات پیشنهاد دهند. افراد مسنتر پسانداز بیشتری داشته یا حقوق بالاتری از جوانترها دارند. آنهایی که تحصیلات و مهارت بیشتری دارند ثروتمندتر از دیگران نیز میشوند و همین مطلب برای کسانی به کار میرود که استعدادهای ویژه دارند مثل فوتبالیستها، موسیقیدانها یا کارآفرینان.
نتیجه این که برخی از مردم قدرت خرید کالاها و خدمات بیشتر یا بهتری را در انتخابهای بازاری خود دارند. علت این است که آنها خدمات ارزشمندتر به سایرین ارائه میکنند و همین قضیه، سایرین را تحریک میکند تا تلاش کرده و مثل آنها رفتار کنند. اگر پاداشها بر اساس آرای برابر اختصاص پیدا میکرد، اکثریت مردم رای میدادند تا به خودشان سهم بزرگی از کل منابع برسد و فعالیت کارآفرینی ارزش لازم را دریافت نمیکرد. اقتصاد دچار رکود و خمودگی میشد و هیچ کسی نفع نمیبرد. این آن نوع «عدالتی» نیست که ارزشی داشته باشد.
نويسنده: ماسن پيري
مترجم: جعفر خير خواهان
برگرفته: روزنامه دنیای اقتصاد
Hits: 0