«من خانه بودم و به شدت سرما خورده بودم اما میدانید، در این جور چیزها یادت میره وقتی بهت میگن نوبل را بردی!» این قسمتی از مصاحبه نوبل کریستوفر پیزاریدس در ششم دسامبر 2010 است وقتی از او درباره احساسش هنگامی که متوجه میشود برنده نوبل اقتصاد آن سال شده است، میپرسند. او که در 20 فوریه 1948 در قبرس در خانوادهای پرجمعیت متولد شد، خوششانس بود که در 17سالگی که خدمت اجباری برای مردان جوان آغاز شده بود، برای سرباز بودن زیاد از حد جوان شمرده شد و به جای آن اجازه تحصیل در خارج از کشور را به دست آورد. شانس تنها نقطه قوت پیزاریدس نبود. او به علت علاقه فراوانش به تحقیق پس از اتمام دکترایش در مدرسه اقتصاد لندن به قبرس بازگشت و در بانک مرکزی آنجا به عنوان محقق مشغول به کار شد. اما آنچه بیش از همه زندگی پیزاریدس را تحت تاثیر قرار داد تلاشهایش پیرامون موضوع اقتصاد نیروی کار و تئوری تطبیق بود که باعث شد سرانجام در سال 2010 نوبل اقتصاد را به طور مشترک با پیتر دایموند و دیل مورتنسن به دست آورد. درین نوشتار نگاهی دقیقتر به زندگی و نظریات نوآورانه پیزاریدس میاندازیم.
کریستوفر پیزاریدس، اقتصاددان بریتانیایی قبرسیتبار، در 20 فوریه سال 1948 در نیکوزیای قبرس چشم به جهان گشود. او در سال 2010 به خاطر تلاشهایش در زمینه اقتصاد نیروی کار، موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد. کار تحقیقی «تحلیل بازارها با وجود اصطکاکهای شغلیابی» بود که این اقتصاددان را در 62سالگی به یک نوبلیست بدل کرد. پیزاریدس مدرک لیسانس و فوقلیسانس خود را در سالهای ابتدایی دهه 70 از دانشگاه اِسِکس دریافت کرد. او سپس به مدرسه اقتصادی لندن راه یافت و توانست دکترای خود را از این دانشکده دریافت کند. رساله دکترای او با عنوان رفتار فردی در بازارهای با اطلاعات ناقص، با راهنمایی و نظارت اقتصاددان معروف ژاپنی، میشو موریشیما به اتمام رسید. سه سال پس از اخذ دکترا، این اقتصاددان به عنوان استاد در مدرسه اقتصادی لندن مشغول به کار شد. در همین زمان او به ریاست مرکز اقتصاد کلان بریتانیا نیز منصوب شد. شهرت اصلی پیزاریدس، به دلیل تلاشهایش در زمینه نظریه جستوجو و تطبیق در بازار نیروی کار است. موضوعات مطالعات او در واقع، مطالعه تعاملات بین بازار کار و اقتصاد کلان است. پیزاریدس به تکامل مفهوم تابع تطبیق که به تبیین گردش بیکاری و اشتغال در یک مقطع زمانی خاص اختصاص دارد، کمک شایانی کرده است. به علاوه او از جمله پیشتازان مطالعات تجربی این حوزه بوده که روی دادههای مربوط به اقتصاد نیروی کار تخمینهای تجربی انجام داده است. بسیاری معتقدند، تاثیرگذارترین مقاله پیزاریدس، مطالعهای با عنوان خلق شغل و تخریب شغل در نظریه بیکاری بوده که با همکاری اقتصاددان فقید آمریکایی دیل مورتنسن نگاشته شده است. این مقاله که در مجله مروری بر مطالعات اقتصادی در سال 1994 به چاپ رسید، در واقع حاصل مطالعات و پژوهشهای 20ساله این دو اقتصاددان در این حوزه بوده است. مدل ارائهشده از سوی این دو، که به مدل مورتنسن-پیزاریدس مشهور است، به طرز اعجابآوری یکی از اصلیترین مباحث کتابهای اقتصاد کلان در سالهای اخیر بوده است. یکی دیگر از جنبههای قابل توجه پژوهشهای پیزاریدس تالیف کتاب نظریه بیکاری تعادلی است که به یک منبع درسی متعارف در این شاخه از اقتصاد کلان تبدیل شده است. در این کتاب نیز پیزاریدس همان ایده خلق و تخریب درونزای شغل را دنبال کرده است. علاوه بر اینها، یکی از زمینههای مهمی که پیزاریدس در سالهای اخیر بر روی آنها تمرکز داشته، اقتصاد رشد و شکستهای ساختاری در اقتصاد کلان است.
مساله جستوجو
تا اینجا گفتیم که مدل ارائه شده از سوی پیزاریدس بسیار خلاقانه و طی سه دهه اخیر همواره مورد توجه بوده است. اما حالا میخواهیم دقیق بررسی کنیم و ببینیم چرا با وجود اینکه همیشه فرصتهای شغلی زیادی وجود دارد، خیلیها بیکار میمانند؟ چگونه سیاستهای اقتصادی بر بیکاری تاثیر میگذارند؟ پیزاریدس و دو اقتصاددان دیگر که در سال 2010 جایزه نوبل را از آن خود کردند، درواقع به دنبال پاسخ به این سوالات هستند. از اقتصاد نئوکلاسیک فروضی را به خاطر داریم که در آن خریداران و فروشندگان اطلاعات کاملی از قیمت و میزان عرضه در اختیار دارند، و مازاد عرضه یا تقاضا وجود ندارد و مهمتر از همه منابع در اشتغال کامل هستند. ولی مشاهدات نشان میدهند این چیزی نیست که در دنیای واقعی اتفاق میافتد. تقاضاکنندگان به اندازه مصرفکنندگان اطلاعات در اختیار ندارند. به عبارت دیگر، فرآیند یافتن خروجی درست بدون اصطکاک نخواهد بود. این موردی است که برای مثال در بازار کار و بازار مسکن رخ میدهد که در آنها، جستوجو و یافتن، ویژگیهای حیاتی هستند و جایی که معامله با زوج خریدار و فروشنده تعریف میشود. ایده پایهای نظریه جستوجو این است که افراد درگیر در یک بازار به دنبال شرکایی میگردند تا با آنها پروژههای مشترک را به انجام برسانند. این امر میتواند شامل موارد سادهای از یک زوج خریدار و فروشنده یک محصول باشد، ولی روابط پیچیدهتر بین کارفرمایان و یابندگان کار یا بین کارخانهها و تامینکنندگان منابع اولیه آنها را نیز دربر میگیرد. در دهه 1960، پژوهشگران تازه استفاده از مدلهای ریاضی را شروع کرده بودند تا بهترین راه ممکن برای یک خریدار را در تلاش برای یافتن قیمت قابل قبول بررسی کنند. پیتر دیاموند در مقاله معروفش به سال 1971، نحوه شکلگیری قیمتها را در یک بازار آزمود که در آن، خریداران به دنبال بهترین قیمت ممکن هستند و همزمان، فروشندگان با در نظر گرفتن رفتار جستوجوی خریداران به دنبال بالاترین قیمت فروش هستند. به نظر میرسید حتی هزینههای کوچک جستوجو به خروجیهای کاملاً متفاوتی در مقایسه با موازنه رقابتی کلاسیک منجر میشوند. در آستانه سال 1980 تحقیقات مهم متعددی در مورد جستوجو و بازارهای منطبق با هم منتشر شدند، که پیزاریدس و همکارش در شکلگیری و گسترش این دیدگاهها سهم بسزایی داشتند. باید توجه داشت که در تعدادی از این تحقیقات به طور ضمنی به این نکات اشاره شده بود ولی برندگان جایزه نوبل 2010 این امر را در حالت کلی ثابت کردند. البته این تحلیل در برخی از بازارها به خروجی قابل توجهی نینجامید ولی نکته مهم این است که فرآیندهای جستوجو و تطبیق در ارتباط با هزینههای حقیقی خود را نشان میدهند و نه دستمزد و قیمتهای اسمی. بنابراین این مدلها همچنان میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشهای ما در این ارتباط باشند. شایان ذکر است که نظریه جستوجو و تطبیق ما را قادر ساخته تا اصول اقتصادی را فراتر از پدیدههایی مانند پراکندگی قیمت و دستمزد و استفاده از منابع ببینیم و تفسیر کنیم. از نظریه جستوجو و تطبیق به طور گسترده در بررسیهای نظری و تجربی تاثیرات بیمه بیکاری استفاده میشود. این نظریه بیان میدارد که سود بیشتر به بیکاری بیشتر و زمان جستوجوی بیشتر برای افراد بیکار منجر میشود؛ رابطهای که از پیشینه تجربی قابل اتکایی هم بهره میبرد. این نظریه همچنین برای تحلیل خدمات اجتماعی برای طرحهای جایگزین بیمه بیکاری هم به طور گسترده به کار میرود. جهت تعیین چنین ساختاری، باید خدمات اجتماعی را که به صورت بیمه بیکاری در هنگام اخراج به افراد ارائه میشود هم در نظر گرفت.
سابقه اجرایی
پیزاریدس تنها به دلیل جنبه آکادمیک زندگیاش مورد توجه نبوده است بلکه به واسطه عملکرد فوقالعادهاش در این زمینه، پستها و منصبهای نسبتاً مهمی هم به لحاظ مشاوره و تصمیمگیری داشته است. عضویت در انجمن اقتصادی اروپا و شورای سلطنتی انجمن اقتصادی انگلستان از جمله این شغلهاست. به علاوه مرکز عملکرد اقتصادی، مرکز پژوهشی سیاست اقتصادی لندن و شورای سیاست پولی قبرس نیز از دیگر جایگاههایی است که این اقتصاددان در آنها مشغولیت داشته است. در ضمن این اقتصاددان علاوه بر انتشار دهها مقاله پیشتازانه در مجلات مختلف علمی و پژوهشی معتبر، در برخی از نشریات مهم علمی-اقتصادی نیز به عنوان دبیر تحریریه فعالیت داشته است. از مجله اکونومیکا در سالهای ابتدایی دهه 80 میلادی تا نشریه مروری بر مطالعات اقتصادی که به مدت 10 سال در آن فعالیت داشته است. نشریه کار، اکونومیک ژورنال و مجله اقتصاد کلان از دیگر محلهای فعالیت اوست. پیزاریدس در سال 2007 دوباره به اکونومیکا بازگشت ولی این بار به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری آن مشغول به کار شد.
جمعبندی
در نهایت، پیزاریدس با ارائه مدل فوق که حاصل تلاش بیش از سه دههای او و همکارش در زمینه اقتصاد نیروی کار بود، نهتنها به تشریح و تبیین یکی از مهمترین مسائل اقتصاد کلان یعنی بیکاری و اشتغال و دیگر موضوعات مرتبط با نیروی کار پرداخت بلکه نگرشی جدید در این زمینه ایجاد کرد، به همین دلیل است که از پیشتازان این شاخه از علم اقتصاد محسوب میشود. همچنین به دلیل ماهیت کلان نظریه او و مورد توجه قرار دادن مسائلی همچون اشتغال، بیکاری و شکستهای ساختاری از چارچوب تحلیل این نظریه میتوان حتی برای تحلیل پدیدههای اجتماعی هم استفاده کرد. مطابق معمول در مورد پژوهشهای بنیادین، برای این نظریه نیز کاربردهای زیادی متصور است. بازار مسکن برای مثال، هم در زمینه تعداد محلهای خالی و هم مدت زمانی که فروش یک خانه به طول میانجامد، به روشنی به موازات بازار کار قرار دارد. نظریه جستوجو تنها در بازار کار کاربرد ندارد بلکه برای بررسی موضوعاتی در نظریه پولی و سیاستگذاری نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
منابع:
1- http://en.wikipedia.org/wiki/Christopher_A._Pissarides
2- http://www.lse.ac.uk/economics/people/facultyPages/ChristopherPissarides.aspx
Hits: 0