بررسی نقش عوامل فرهنگی در توسعه ژاپن

آنهایی که برای تلاش تربیت می‌شوند

نوشته: حسین حسینی

japan-beautyژاپنی‌ها یکی از همگن‌ترین ملت‌هایی هستند که به دلایل جغرافیایی و ترجیحات ملی، برای سالیان دراز ارتباطی با دیگر نقاط جهان نداشتند. تفاوت‌های بسیار اندکی در زبان و گویش مردم نقاط مختلف ژاپن وجود دارد. شیوه زندگی مردم بسیار شبیه به یکدیگر است و اختلاف طبقاتی آن‌طور که در کشورهای غربی مرسوم است در ژاپن وجود ندارد و بسیار کمتر است. جمعیت ژاپنی‌ها به لحاظ قومی کاملاً یکسان است زیرا در واقع هیچ جمعیت خارجی‌ای در آنجا وجود ندارد. حدود 5 /98 درصد از جمعیت ژاپن را ژاپنی‌تبارها تشکیل می‌دهند و مابقی عمدتاً چینی و کره‌ای هستند. ازدواج با خارجی‌ها همواره تابو بوده است حتی در سالیان اخیر نیز که این امر اندکی رایج شده است هنوز توصیه نمی‌شود.

ژاپنی‌ها دارای تاریخ و فرهنگ بسیار غنی هستند. اگرچه بسیاری از عناصر این فرهنگ از خارج از ژاپن به‌ویژه چین سرچشمه گرفته است اما به‌ طور کلی با دیگر نقاط دنیا تفاوت چشمگیری دارد. برخی از جنبه‌های این فرهنگ مانند اوریگامی، گل‌آرایی، مراسم چای، هنرهای رزمی و‌… شناخته‌شده هستند اما بسیاری از دیگر جنبه‌های این فرهنگ هنوز برای دیگر کشورها ناشناخته یا کمتر شناخته‌شده است.

در حالی که مردم ژاپن برای حفظ آداب و رسوم خود بسیار جدی هستند اما جای تعجب بسیاری است که آنها در برخورد با خارجی‌ها بسیار تاثیر پذیرفته‌اند، زبان نوشتاری ژاپن از چینی‌ها گرفته شده است، دین بودایی در ژاپن از کره وارد این کشور شده است، حتی زبان ژاپنی نیز پر از کلمات انگلیسی است و ژاپنی‌ها علاقه زیادی به استفاده از این واژه‌ها دارند.

با وجود شباهت بسیاری که بین فرهنگ ژاپنی‌ها در مناطق مختلف این کشور وجود دارد اما در این میان تفاوت‌های منطقه‌ای کوچکی نیز وجود دارد که ارزش مطالعه بیشتر را دارد. به عنوان مثال در مناطقی که رو به اقیانوس آرام هستند مردم در مقایسه با مناطق مجاور دریای ژاپن علاقه بیشتری به برقراری ارتباط با خارجی‌ها دارند. تفاوت مهم دیگری که می‌توان از آن نام برد بین منطقه کانسای (مناطق سنتی و قدیمی ژاپن که شامل کیتو و اوزاکا می‌شود) و کانتو (منطقه توکیو، که نشان‌دهنده ژاپن مدرن است) وجود دارد. در این مناطق لهجه، هنر و سبک آشپزی کاملاً متمایز است.

ژاپنی بودن و اعتقاد به آن، بخشی از احساس قدرتمند ملی‌گرایی در ژاپن است تا جایی که بر این اساس کمپانی‌های ژاپنی طی سالیان دراز با تکیه ‌بر تبلیغاتی همچون بی‌کیفیت بودن کالاهای وارداتی، مناسب نبودن آنها برای فرهنگ و سنت ژاپنی و حتی خطرناک بودن کالاهای وارداتی برای سلامت انسان، سود بسیاری را کسب کردند. نتیجه این ایده بسیار عجیب و غریب بود به‌ طوری که به عنوان مثال بسیاری از مردم ژاپن فکر می‌کردند خوردن برنج وارداتی منجر به سوءهاضمه و بیماری آنها می‌شود.

به طور کلی، مصرف‌کنندگان ژاپنی برای نشان دادن حس وطن‌پرستی خود خرید محصولات ژاپنی را حتی اگر بسیار گران‌تر از رقبای خارجی باشد ترجیح می‌دهند. این یکی از دلایلی است که نفوذ کمپانی‌های خارجی به بازار ژاپن را در دهه‌های گذشته بسیار مشکل کرده بود. اما با رکود اقتصادی 1991 که منجر به افزایش نرخ بیکاری در ژاپن شد مردم این کشور به دنبال خرید کالاهای ارزان‌تر حتی در صورت وارداتی بودن آنها رفتند این پدیده منجر شد که کمپانی‌های خارجی اجازه دسترسی به بازارهای ژاپن را پیدا کنند و فروشگاه‌های آمریکایی در این کشور افتتاح شوند.

فردگرایی در مقابل جمع‌گرایی
جمع‌گرایی در مقابل فردگرایی یکی از جنبه‌های عجیب فرهنگ و سنت ژاپنی است و این یکی از مواردی است که تحلیلگران و کارشناسان خارجی باید به دقت به آن توجه کنند. در فرهنگ ژاپنی توجه به نقش فرد در جامعه بسیار جالب است. در ژاپن از هر فرد انتظار می‌رود مطابق با هنجارهای اجتماعی جامعه رفتار کند، البته در حال حاضر بخشی از نسل جوان ژاپن به عمد از این قوانین سرپیچی می‌کنند. بر اساس فرهنگ ژاپنی فاصله گرفتن فرد از جامعه بسیار مذموم است و باید افراد هر آنچه را که دیگران انجام می‌دهند انجام دهند و در این مسیر هیچ استثنایی نیست. ژاپن یک جامعه جمع‌گراست که آن چیزی که اجتماع و گروه بدان نیاز دارد نسبت به نیاز افراد ارجحیت دارد و در این مسیر مردم ژاپن تمایل به تبعیت از قوانین و سنت‌ها دارند.

از مردم انتظار می‌رود از هرگونه عملی که نظم و هماهنگی اجتماع را به هم بریزد اجتناب کنند. تلاش برای حفظ هماهنگی و نظم اجتماعی منجر شده است سطح استرس درونی افراد افزایش یابد. از این رو برای کمک به بهبود فشارهای استرس ناشی از تلاش مداوم برای انجام رفتار درست، مردان بزرگسال ژاپنی اغلب به خواندن داستان‌های طنزی تحت عنوان مانگا می‌پردازند که در مورد قهرمان‌هایی هستند که هیچ‌گونه محدودیت اجتماعی در رفتارشان ندارند. این داستان‌ها اغلب حاوی مطالب جنسی، سادیسم و خشونت نیز هستند. برخی از برنامه‌های تلویزیونی در ژاپن نیز عملکرد مشابهی داشته و با هدف تخلیه احساسات منفی تهیه می‌شوند.

بر خلاف فرهنگ غربی که به نوعی اجتماع را به فردگرایی سوق می‌دهد فرهنگ ژاپنی فردگرایی را نه‌تنها توصیه نمی‌کند بلکه آن را تقبیح می‌کند. به عنوان مثال در مدارس اروپایی و آمریکایی در صورتی که دانش‌آموزان در جریان کلاس مشارکت داشته باشند در ارزشیابی آنها تاثیر مثبت خواهد داشت اما در نقطه مقابل در مدارس ژاپنی به چنین افرادی به دیدگاه یک فرد مخل و بی‌ادب نگاه می‌شود و شرکت‌کنندگان فعال به احتمال زیاد در پایان نمره بدی را کسب خواهند کرد. ژاپنی‌ها بر این باورند که دانش‌آموزان تنها باید به سخنان معلمان که به اعتقاد ژاپنی‌ها منبع دانش هستند گوش فرا دهند.

باید در نظر داشت مواردی همچون اعتقاد به سنت، شرم به عنوان ابزاری برای تقویت رفتار مناسب و اعمال کنترل فردی، تاکید بر اجتماع و اعتقاد به سرنوشت از جمله عواملی هستند که شیوه زندگی ژاپنی‌ها را به طور مشخصی از دیگر کشورها مخصوصاً کشورهای غربی متمایز می‌کنند.

آموزش
نگاه کنفوسیوسی به فرآیند آموزش شامل یادگیری صرف، نظم، هماهنگی و تاکید بر انطباق با جمع در بسیاری از موارد مانع از پرسیدن سوال و تفکر خلاقانه می‌شود. این مشکلی است که نظام آموزشی ژاپن با آن مواجه است و ژاپنی‌ها به خوبی آگاه هستند که می‌توانند در اینجا عملکرد بهتری داشته باشند.

باید در نظر داشت که در ژاپن، آموزش و پرورش در خدمت اهداف اجتماعی است و در مسیر ساختن مواردی همچون هویت ملی حرکت می‌کند. در ژاپن هدف از آموزش و پرورش کمک به افراد برای استفاده از تمام ظرفیت‌های فردی نیست، به همین دلیل در نظام آموزشی این کشور یک مرکز کنترل بسیار سختگیر وجود دارد که حتی در جزییات محتوای کتاب‌های درسی ورود پیدا می‌کند.

رقابت بسیار شدیدی میان نوجوانان ژاپنی برای موفقیت و ورود به دانشگاه‌های بهتر وجود دارد. آنها در این مسیر از بسیاری جهات تحت فشار هستند، معلمان، همکلاسی‌ها و والدین به خصوص مادران از جمله افرادی هستند که دانش‌آموزان را برای پیش‌رفتن هر چه بهتر در مسیر آموزشی تحت فشار می‌گذارند.

سلسله‌مراتب
ساختار سلسله‌مراتبی از ویژگی‌های بنیادین جامعه ژاپنی است و کارکرد مهمی در فرهنگ و اقتصاد ژاپن دارد. یکی از ویژگی‌هایی که بیشتر خارجی‌ها در مورد رفتار اجتماعی ژاپنی‌ها به آن اشاره می‌کنند مواردی است که آنها در تعامل بین افراد رعایت می‌کنند.

از آن جهت که جامعه ژاپنی تقریباً به عنوان یک جامعه سلسله‌مراتبی شناخته می‌شود، از افراد انتظار می‌رود متوجه جایگاه خود و فرد مقابلی که با او در تعامل هستند، باشند.

هنگامی که دو تاجر ژاپنی به تبادل کارت‌های ویزیت خود می‌پردازند زمان زیادی را برای مطالعه و توجه به جزییات این کارت‌ها صرف می‌کنند، آنها نه‌تنها به دنبال آشنا شدن با اسامی یکدیگر هستند بلکه با توجه به این جزییات در تلاش برای یافتن سرنخ‌ها ونشانه‌هایی از موقعیت اجتماعی فرد مقابل هستند. مواردی مانند اینکه، آیا آنها برای یک کمپانی مهم و بزرگ کار می‌کنند یا نه؟ آیا آنها از شهر بزرگی می‌آیند یا اهل حومه شهر هستند؟ تمام این موارد جزییات مهمی هستند که مشخص می‌کند افراد چگونه باید با یکدیگر تعامل داشته باشند.

یکی از نمونه‌های بارز و معروف ساختار سلسله‌مراتبی در جریان یک مکالمه مودبانه مشخص می‌شود. صحبت‌های مودبانه و رسمی میان افراد شامل درجاتی از احترام و فاصله گرفتن از یکدیگر می‌شود از این رو با توجه به این جزییات و رفتارها می‌توان در مورد درجات اجتماعی افراد قضاوت کرد. اهمیت سلسله‌مراتب در ژاپن به حدی است که حتی در جریان اولین دیدار افراد به دنبال رعایت دقیق آن هستند.

فرهنگ مدیریت ژاپنی

فرهنگ مدیریت ژاپنی یکی از عوامل مهم موفقیت کمپانی‌های بزرگ ژاپنی است. این پرچمداران بزرگ اقتصاد ژاپن برای کارکنان خود درآمد و شرایط شغلی عالی در کنار امنیت شغلی فراهم می‌کنند.

این کمپانی‌ها و کارکنان آنها ویترین و نماینده کسب ‌و کار و پیشرفت ژاپنی‌ها هستند. صلاحیت استخدام در این کمپانی‌ها تنها برای مردان و معدود زنانی است که از 30 دانشگاه و کالج برتر ژاپن فارغ‌التحصیل شده‌اند. انتخاب جایگاه و ارتقای کارکنان به شدت به زمینه تحصیلی افراد بستگی دارد. دانش‌آموزانی که نتوانسته‌اند به دانشگاه‌های برتر راه پیدا کنند به ندرت این شانس را پیدا می‌کنند که بتوانند در کمپانی‌های بزرگ کار پیدا کنند. آنها باید به دنبال پیدا کردن شغل‌هایی با اعتبار کمتر در کمپانی‌های متوسط یا کوچک باشند که توانایی پرداخت درآمد بالا برای کارکنان خود را ندارند. کیفیت آموزش فرد و از آن مهم‌تر کیفیت دانشگاهی که در آن آموزش دیده نقش مهمی را در تعیین زندگی حرفه‌ای افراد بازی می‌کند.

کمپانی‌های بزرگ ژاپنی تمایل بسیاری دارند تا طی دوره‌های آموزشی ضمن خدمت علایق و ویژگی‌های کارکنان خود را بر اساس اهداف شرکت شکل دهند. در حقیقت آنها معتقد هستند که انگیزه و روحیه فردی که اخلاق و ترجیحات شغلی او در بیرون از کمپانی شکل گرفته باشد نمی‌تواند بالا باشد.

زمانی که دانشجویان جوان فارغ‌التحصیل می‌شوند جست‌وجو برای یافتن شغل را آغاز می‌کنند. اما روند یافتن شغل همیشه ساده نیست، فرصت‌های شغلی محدودی در وزارتخانه‌های خوب دولتی وجود دارد و اغلب ورود به شرکت‌های خوب منوط به شرکت در یک امتحان ورودی رقابتی است. حتی در حال حاضر که شرایط به سمت کمتر رقابتی شدن پیش می‌رود به دلیل آن است که از تعداد متقاضیان کاسته شده است.

ژاپنی‌ها علاقه شدیدی به متخصص شدن در هر کاری که انجام می‌دهند، دارند. هر کاری که به آنها سپرده می‌شود بسیار جدی گرفته می‌شود و معمولاً با دقت زیادی انجام می‌شود. از کارکنان انتظار می‌رود در هر حال برای انجام بهترین کار تلاش کنند.

نگرش و عقیده عمومی بر این است که تنها یک راه برای انجام درست هر کار وجود دارد از این رو آن راه به دقت پیگیری و اجرا می‌شود. تفکر بودایی و آموزه‌های آن مبنی بر تقسیم جهان و هر آنچه در اوست به دو بخش درست و غلط، در شکل‌گیری این نگرش موثر بوده است. دست یافتن به تولیدات باکیفیتی مانند وسایل نقلیه موتوری، دوربین و دستگاه‌های تلویزیون جلوه‌ای از این رویکرد خاص است.

در مسیر ارتقای شغلی و دستیابی به تخصص آموزش از اهمیت ویژه و بسیار بالایی برخوردار است. همچنین کمپانی‌ها از کارکنان خود انتظار دارند بخشی از عصرها یا آخر هفته خود را به کار یا شرکت در فعالیت‌های اجتماعی مربوط به کار اختصاص دهند، از همین رو به سختی می‌توان فردی از کارکنان کمپانی را یافت که در طول یک سال تمام تعطیلات آخر هفته خود را مشغول کارهای شخصی خود بوده باشد. بر اساس مطالعه کوین بونکنال کارکنان ژاپنی در سال 2003 بیشتر از کارکنان هر کشور توسعه‌یافته دیگری مشغول کار بوده‌اند.

از آنجا که زمین در ژاپن بسیار گران است، به اشتراک گذاشتن یک دفتر بین مدیران بسیار رایج است اما معمولاً مدیرانی که در یک دفتر کار می‌کنند هم‌سطح هستند. به اشتراک‌گذاری فضای کار مزایایی همچون آشنایی با دیگر همکاران و جابه‌جایی سریع اطلاعات میان افراد را دارد.

بر اساس سلسله‌مراتب اداری -که الهام‌گرفته از سلسله‌مراتب اجتماعی است- کارکنان هر رده همان برخوردی را با رده‌های پایین‌تر خود می‌کنند که مراتب بالاتر از آنها انتظار دارند.

سبک مدیریت ژاپنی در شرکت‌های بزرگ بر جریان اطلاعات و ابتکار از پایین به بالا و توجه به رفاه کارکنان استوار است. مدیران ارشد در این سیستم نه منبع قدرت بلکه یک نهاد تسهیل‌کننده هستند، در همین حال مدیران میانی اجرای قوانین و شکل‌دهی انگیزه‌ها را مدیریت می‌کنند.

در سیستم مدیریت ژاپنی اجماع و اقناع راه رسیدن به تصمیم نهایی است. مدیران ارشد به جای تصمیم‌گیری مسوولیت ایجاد و حفظ هماهنگی را دارند از این رو کارکنان می‌توانند در کنار یکدیگر به راحتی کار کنند.

سیستم جزا و پاداش
یکی دیگر از ویژگی‌های خاص مدیریت ژاپنی سیستم جزا و پاداش آنهاست. از معیارهای مهم این سیستم توجه به سابقه افراد است. سابقه با در نظر گرفتن تعداد سال‌هایی که افراد وارد کمپانی شده‌اند، اندازه‌گیری می‌شود. ارتقاهای شغلی و سیستم افزایش دستمزدها کاملاً قابل پیش‌بینی، قانونگذاری‌شده و خودکار است.

کارکنان جوان‌تر نیز با قبول اینکه در آینده دستمزدهای آنها نیز بر اساس قواعد، به طور منظم افزایش خواهد یافت به طوری که در زمان بازنشستگی این ارقام نسبتاً بالا خواهد بود، دستمزدهای پایین‌تر را قبول کرده‌اند. معمولاً فارغ‌التحصیلان هر دوره کار خود را با دستمزد مشابه آغاز می‌کنند که این دستمزد هرساله افزایش می‌یابد. تشویق‌ها نیز عموماً همگانی هستند. دلیل اصلی این سیستم حفظ هماهنگی و پرهیز از استرس و حسادت میان کارکنان است.

ارزیابی کارکنان به دو صورت انجام می‌گیرد؛ کارکنانی که کمتر از 40 سال دارند بر اساس ارزیابی‌ها با تغییر شغل یا دستمزد مواجه می‌شوند و هدف از ارزیابی کارکنان مسن‌تر ارتقای سریع‌تر و انتخاب آنها برای رده‌های بالای مدیریتی است. کمپانی کارکنانی را که در جریان این ارزیابی‌ها رد شوند مجبور به بازنشستگی زودتر از موعد می‌کند. بازنشستگی در ژاپن لزوماً به معنای فراغت و آسودگی نیست. در حقیقت در بسیاری از موارد حقوق و مزایای بازنشستگی ناکافی به معنای این است که بسیاری از ژاپنی‌ها حتی پس از بازنشستگی نیز به کار مشغول هستند. از اواخر دهه 80 میلادی چند کمپانی بزرگ ژاپنی در سیستم اشتغال دائم و ارتقای خودکار تغییراتی ایجاد کردند، بر این اساس کار بیشتر و تولید بالاتر با ارتقا‌های سریع‌تر و پاداش بیشتر مواجه می‌شود. با این حال هنوز بسیاری از کمپانی‌های ژاپنی از سیستم پاداش و جزای سنتی استفاده می‌کنند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی
فرهنگ ژاپنی در تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی نفوذ کرده است. مواردی همچون شیوه ژاپنی‌ها در ارتباط گرفتن با یکدیگر، احساسات قوی ملی‌گرایانه که مشخصه ذهنی بسیاری از کمپانی‌های ژاپنی است، فراهم کردن مسیر مشخص و مناسب جهت ارتقای کارکنان جوان، اهمیت دادن به دانش و پیشرفت و… همگی در تبدیل شدن اقتصاد ژاپن به یک نمونه پیشرو در توسعه اقتصادی موثر بوده‌اند.

جامعه ژاپن یک جامعه جمع‌گراست که در آن رفتار و عملکرد افراد در حریم شخصی‌شان اهمیتی ندارد اما از آنها به شدت انتظار تبعیت و پیروی از قوانین و عرف اجتماعی می‌رود. این مورد تاثیر مشخصی در عملکرد اقتصادی ژاپن داشته است به خاطر آنکه در این جامعه عملکرد فردی چندان مورد توجه نیست و آن چیزی که مهم است و به آن پاداش داده می‌شود عملکرد کلی یک مجموعه است، از این رو کارکنان یک مجموعه نه فقط به خاطر خود بلکه برای دست یافتن به اهداف تمام مجموعه در تلاش هستند.

مفهوم و ساختار سلسله‌مراتبی نیز تاثیر فوق‌العاده‌ای در روند توسعه ژاپن داشته است. سیستم سلسله‌مراتبی با شکل‌دهی نحوه ارتباط‌گیری افراد با یکدیگر یک ساختار هرمی درون هر کمپانی شکل می‌دهد که در پیشبرد اهداف مجموعه نقش بی‌بدیلی دارد.

به طور کلی باید گفت، رویکرد مدیریتی ژاپنی‌ها به شدت از زوایای مختلف فرهنگ ژاپنی مانند توجه به عملکرد و روحیه برتری‌طلبی تاثیر پذیرفته و در سایه این سیستم اجتماعی بوده است که اقتصاد ژاپنی در عرصه‌های مختلف به موفقیت‌های قابل توجهی دست پیدا کرده است، همچنین توجه به فرهنگ و سیستم اجتماعی خاص ژاپن (و به طور کلی شرق آسیا) این موضوع را مشخص می‌کند که استفاده از تجارب این کشور در کشورهای در حال توسعه نیازمند مطالعه دقیق و ژرف‌نگرانه است.

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *