تاریخچهای مختصر از جایزه یادبود نوبل در علوم اقتصادی
هر ساله در اواخر پاییز جوایزی تحت عنوان جایزه نوبل به برندگان اهدا میشود. این جایزه به وصیت آلفرد نوبل، شیمیدان و مخترع سوئدی شکل گرفت که توفیق مالیاش را مدیون تجارت تسلیحاتی بود که از اختراع دینامیت او نشأت میگرفت. لیکن در وصیت خود که یک سال پیش از مرگش به نگارش درآمد، تصمیم گرفت ثروتش را در راه خیر و کمکرسانی به بشریت خرج کند. بدین منظور، جایزه نوبل را بنا نهاد. این جوایز، از سال 1901 میلادی در زمینههای علمی مختلفی اعطا شده است که صرفاً رشتههای شیمی، فیزیک، ادبیات، پزشکی و نیز صلح را دربر میگیرد. لیکن هرگاه صحبت از جوایز نوبل به میان میآید، همگان منتظر شنیدن از جایزه نوبل دیگری نیز هستند که تحت عنوان «جایزه نوبل اقتصاد» در اذهان عموم نقش بسته است. و نکته جالب دقیقاً همینجاست.
برخلاف تصور عموم، جایزه نوبل اقتصاد، یک نوبل واقعی نیست! چرا که برخلاف پنج جایزه دیگر نوبل، که طبق وصیت آلفرد نوبل پایهگذاری شدهاند، شکل نگرفته است! به وجود آمدن این جایزه خود داستانی بحثبرانگیز است. این داستان همواره چالشهایی را در خصوص اینکه علم اقتصاد نیز باید به شیوهای مشابه مانند علوم تجربی همچون شیمی و فیزیک محترم شمرده شود، به دنبال داشته است.
نوبل از آنجا که احتمال میداد از اختراع خود، یعنی دینامیت، در راستای مقاصد نظامی سوءاستفاده شود، بخش اعظم (94 درصد) ثروت خود را به تاسیس جوایز نوبل اختصاص داد. او که آرزو داشت این پولها در اختیار افرادی قرار گیرد که بزرگترین خدمات را تقدیم بشریت کردهاند، شاید در آن روز از آن جهت که صرفاً ذهنیات مهندسی داشت، به اهمیت روزافزون علم اقتصاد اشراف نداشت ولی اگر میدانست، شاید در وصیتش جایزه اقتصاد را اولی از سایر جوایز برمیشمرد چرا که اقتصاد به واقع بسترساز بسیاری از پیشرفتهایی است که تحت عنوان «جایزه نوبل» در خدمت بشریت است.
با این وجود، جایزه اقتصاد در سال 1968 میلادی، تقریباً 70 سال بعد از جوایز اصیل نوبل پایهگذاری شد تا سیصدمین سالگرد تشکیل بانک مرکزی سوئد جشن گرفته شود. بانک مرکزی سوئد در آن سال، کمک مالی بسیاری به «موسسه نوبل» کرد و از سال 1969 میلادی، هرساله جایزهای تحت عنوان رسمی «جایزه علوم اقتصادی به یادبود نوبل» به شایستهترین نامزد در علم اقتصاد اعطا شده است. جالب است بدانید که همانند جوایز فیزیک، شیمی و پزشکی، تصمیم درباره اینکه به چه کسی جایزه نوبل اعطا شود، به آکادمی سلطنتی علوم سوئد سپرده شده است. در عین حال، این بانک مرکزی سوئد است که پول جایزه (تقریباً 2 /1 میلیون دلار) را تامین میکند. درست مشابه سایر جوایز اصیل نوبل، برنده جایزه نوبل اقتصاد نیز جایزه خود را از دست پادشاه سوئد دریافت میکند، البته در مراسمی رسمی که سالانه در سالگرد مرگ آلفرد نوبل برگزار میشود. این امر موجب شده است این جایزه، جایزه نوبلی قانونی و واقعی جلوه کند.
فردریک هایک، اقتصاددان مشهور اتریشی، در نطق خود هنگام دریافت نوبل اقتصاد در سال 1974 میلادی اظهار میکند که اگر از او راجع به تاسیس جایزه نوبل اقتصاد مشورت میخواستند، وی «بدون تردید توصیه به نبود آن میکرد، چرا که این جایزه چنان ردایی از ابهت بر تن برنده خود میکند که زیبنده هیچ فردی در علم اقتصاد نیست». او در همان نطق در ارتباط با علوم طبیعی بیان میکند: «مهمترین تاثیرگذاری یک متخصص، نهایتاً اثراتی است که او بر سایر متخصصان همکار خود میگذارد… در مقابل مهمترین تاثیرگذاری یک اقتصاددان، تاثیرات او بر آحاد مردم است، از سیاستمداران و روزنامهنگاران گرفته تا کارگران شهرداری و عموم مردم. هیچ دلیلی وجود ندارد برای اینکه به فردی که در پیشبرد علوم اقتصادی، مشارکت قابل توجهی داشته است، آنچنان اعتباری بخشید که گویی او میتواند مصلح کل و حلال تمامی مسائل جامعه باشد.» البته با وجود اینکه بیش از 40 سال از عمر جایزه نوبل اقتصاد میگذرد، دغدغههای هایک همچنان بیمصداق باقی مانده است، چرا که هیچ کدام از برندگان نوبل اقتصاد تا به امروز، چنین توانمندی و نقشی در حل مسائل جامعه برای خود متصور نشدهاند.
دو مورد از پرحاشیهترین جوایز نوبل اقتصاد به میلتون فریدمن و جان نش به ترتیب در سالهای 1976 و 1994 میلادی اهدا شده است. فریدمن، این جایزه نوبل را به پاس مشارکتش در ایجاد اقتصاد پولی و پیچیدگی سیاستهای تثبیت پولی دریافت کرد. البته اهدای این جایزه به فریدمن، اعتراضی بینالمللی را حتی از جانب چهار نوبلیست دیگر اقتصاد به دنبال داشت چراکه در آن زمان، فریدمن متهم به مشاوره دیکتاتوری نظامی در شیلی و حمایت از آگوست پینوشه بود برخلاف سوءاستفاده از حقوق بشری که در آن رژیم اجرا میشد. توصیههای سیاستی فریدمن بیشتر در دو زمینه بود: یکی مشکل ابرتورم بود که شیلی در آن روزگار با آن دست و پنجه نرم میکرد و دیگری گذار این کشور به سوی اقتصاد بازار آزاد. به هر حال، اینکه فریدمن میبایست خشونت صورتگرفته در شیلی را آشکارتر محکوم میکرد، جای بحث دارد. نکته جالب اینکه او بعدها از اقدامات خود دفاع میکند. او ادعا میکند در آن زمان تنها سعی داشت آن نوع آزادی اقتصادی را در داخل آن کشور به ارمغان آورد که آن را زمینهساز آزادی سیاسی و پایان حکومت نظامی در سال 1990 میلادی در شیلی میدانست.
جایزه جان نش در سال 1994، به پاس زحماتش در زمینه نظریه بازیها نیز از دو جهت مجادلاتی به همراه داشت: یکی بیماری طولانیمدت اسکیزوفرنی و دیگری گرایش احتمالی یهودستیزی او.
از آنجا که یک دسته دیگر از جوایز نوبل به پاس پیشرفتهای حاصل در پزشکی اعطا میشود، به نظر عجیب میآید که بخواهند نش را صرفاً به واسطه درگیریاش با بیماری عصبی، از نامزد بودن برای جایزه نوبل اقتصاد به راحتی کنار بگذارند، اما برخی به همین جهت، شانس او را برای این نوبل کم میدانستند. البته، به سختی از گرایش یهودستیزی نش میتوان دفاع کرد، ولی به هر حال از این منظر که 20 درصد از برندگان گذشته جایزه نوبل اقتصاد تا آن زمان یهودی بودند، احتمال اینکه به او نوبل تعلق نمیگرفت، همچنان وجود داشت.
به هر حال، نش در مراسم اعطای جوایز نوبل فرصت اینکه سخنرانی قابل قبولی ارائه کند، پیدا نکرد. علت این امر به احتمال زیاد ناشی از بیثباتی عصبی او بود. نکته قابل ذکر اینکه او در یکی از سخنرانیهای آتی خود در دانشگاه پرینستون، در خصوص جایزه نوبلش، از مطلبی جالب پرده برداشت و آن اینکه این جایزه رتبهدهی اعتباری او را افزایش داد و او از ته دل میخواست که نهایتاً کارتی اعتباری برای خود داشته باشد.
در نهایت، شاید بتوان گفت یکی از مناسبترین پاسخها به این سوال را که آیا جایزه نوبل علوم اقتصادی به اندازه سایر رشتهها مشروعیت دارد یا خیر، کلان کار معروف دیوید رومر داده است: «این سوال که آیا اقتصاد یک علم است یا خیر، بیربط به نظر میرسد بلکه باید گفت جایزه نوبل اقتصاد یک مشوق بسیار ارزشمند در این رشته محسوب میشود، بنابراین بهتر است آن را به رسمیت بشناسیم.»
منابع:
1- http://economicstudents.com/2013/10/a-brief-history-of-the-nobel-memorial-prize-in-economic-sciences/
2- http://makewealthhistory.org/the-curious-story-of-the-nobel-prize-for-economics/
نویسنده: محمدرضا مسعودنیا
برگرفته: تجارت فردا
Hits: 0