anger-managementعصبانيت مانع بزرگي است. آثار پس از عصبانيت عبارت است از يأس و افسردگي. ما بايد عصبانيت را شبيه سارقي فرض کنيم که ماهيت و طبيعت آن دزدي است. عشق و محبتي که درون ماست مانند گنجينه‌اي گران بهاست. اگر اجازه دهيم که اين سارق (عصبانيت) به درون ما نفوذ کند، به سرعت گنجينه‌مان را به سرقت خواهد برد.

تازگي‌ها احساس مي‌کنم که خيلي زود رنج و بدخلق شده‌ام. با کوچکترين رفتاري از طرف ديگران عصباني مي‌شوم. خودم نيز مي‌دانم رفتارم اشتباه است و به همين دليل چند ساعت بعد احساس بدي دارم.

عصبانيت احساسي مخرب است و آرامش فکري را از ما مي‌گيرد. عصبانيت با احساس پريشاني ما را رها مي‌سازد و اغلب ميراث افسردگي و پشيماني از خود به جا مي‌گذارد. در مواقع عصبانيت، احساس دستپاچگي به ما دست مي‌دهد و به نظر مي‌رسد قدرت متوقف ساختن آن از ما سلب شده است.

نکته اول اين که، ما احساس مي‌کنيم عصبانيت چيز بدي است. اگر ما واقع‌بينانه در پي کنترل آن باشيم، اين امر غيرممکن نخواهد بود. اگر احساس کنيم عصبانيت چيز خوبي است (موضوعي توجيه‌پذير)، امري عادي به نظر خواهد آمد. سري چين‌موي درباره آثار مضر عصبانيت مي‌نويسد:

عصبانيت مانع بزرگي است. آثار پس از عصبانيت عبارت است از يأس و افسردگي. ما بايد عصبانيت را شبيه سارقي فرض کنيم که ماهيت و طبيعت آن دزدي است. عشق و محبتي که درون ماست مانند گنجينه‌اي گران بهاست. اگر اجازه دهيم که اين سارق (عصبانيت) به درون ما نفوذ کند، به سرعت گنجينه‌مان را به سرقت خواهد برد.

نکته دوم آن که، ما بايد اين احساس را داشته باشيم که عصبانيت بخشي ذاتي از خود ما نيست بلکه چيزي است در اطراف ما که اجازه ورود آن را به درون‌مان مي‌دهيم. اگر ما براي لحظه‌اي به عقب برگرديم، مي‌توانيم مشاهده کنيم که عصبانيت بخشي از طبيعت و هويت ما نيست.

نکته سوم آن که، اين نکته مهم است که به ياد آوريم زماني که عصباني مي‌شويم، به آن چه خواهان آن هستيم، دست نمي‌يابيم. اگر از شخصي عصباني شويم، حتي اگر اين عصبانيت توجيه‌پذير باشد، شخص مقابل به احتمال قوي واکنش دفاعي از خود نشان مي‌دهد. اما ممکن است با مهرباني پاسخ دهد و سپس وضعيت به حالت عادي برگردد. براي مثال، اگر در خريد از يک مغازه به طرز نادرستي درگير عصبانيت نشويم و نظرمان را به روش مودبانه و قابل قبولي بيان کنيم، در آن صورت مغازه‌دار وادار مي‌شود پاسخ منطقي به ما بدهد. اگر ما به‌طرز خيلي عصبي به مسايل واکنش نشان دهيم، در اين صورت اغلب مردم مايل نخواهند بود با چنين شرايطي، درست برخورد کنند. آنان احتمالا به دنبال واکنش‌هاي محبت‌آميز هستند. مساله فوق شبيه مانعي ميان خودمان و شخص ديگر است.

نکته چهارم اين که، اگر ما احساس مي‌کنيم که عصباني خواهيم شد، اولين چيزي که بايد انجام دهيم، اين است که سريع واکنش نشان ندهيم. کلمات قدرت فوق‌العاده‌اي دارند. اگر ما با عصبانيت صحبت کنيم، بعدها به آساني پشيمان خواهيم شد. در اين هنگام بهتر است سعي کنيم آرام نفس بکشيم.

نکته آخر اينکه که بايد سعي کنيم، آرامش دروني‌مان را استمرار بخشيم. اگر ما تمرکز و يا تمرينات تنفسي داشته باشيم، مي‌توانيم آرامش را بر بدن خويش حاکم سازيم. از طريق تمرکز مي‌توانيم ياد بگيريم روي افکار و ذهن‌مان کنترل داشته باشيم و دريابيم که ماهيت دروني‌مان به دنبال آرامش است. افکار عصباني، مانند موج‌هاي دريا هستند. آنها زودگذرند و بخشي از شخصيت و هويت واقعي‌مان نيستند. پس اگر ما به آرامش دروني دست يابيم، قادر خواهيم بود از هيجاناتي مانند عصبانيت دور بمانيم.

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *