کارآفرینان موفق به بازخوردهای منفی نیاز دارند

sometimes-bad-news-is-necessary-tooپس از همکاری با بسیاری از شرکت‌های تازه کار تام بلاندی به این نتیجه رسیده است که برای موفقیت هر فعالیت اقتصادی حضور دو عامل، الزامی است.

اول اینکه کسی باید ایده خوبی را مطرح کند. سپس بنیانگذار کسب و کار نیاز به شنیدن بازخوردهای منفی درباره آن ایده را دارد. در واقع بازخورد منفی ممکن است عنصر مهم‌تر، در فرمول موفقیت باشد.

 

شما به یک راهنما نیاز دارید نه یک طرفدار

بلاندی می‌گوید: «تعداد بسیار کمی از ما هستند که می‌توانند بدون دریافت بازخورد ایده بی‌عیبی را خلق کنند». او در ادامه می‌افزاید: «اگر ایده بزرگی داشتید و آن را برای کسی مطرح کردید و او بی‌معطلی و بی‌قید و شرط از آن خوشش آمد، بدانید که آن ایده خوبی نیست».

کارآفرینان افرادی را نیاز دارند که سوالات سختگیرانه و تخصصی درباره چگونگی عملکرد فعالیت اقتصادی مورد نظر آنها بپرسند. دوستان و آشنایان عموما بهترین افرادی نیستند که برای بنیانگذار شرکت نقش نظردهنده را ایفا ‌نمایند.

اما شنیدن عباراتی غیر از «عالی» یا «پول زیادی به دست خواهی آورد» می‌تواند برای فردی که قصد کارآفرینی دارد، سخت باشد. افرادی که می‌خواهند شرکتی راه بیندازند و برای شروع یک کسب و کار ریسک هدر رفتن وقت و انرژی خود را می‌پذیرند، اکثرا به ایده و دیدگاه خود برای آن فعالیت اقتصادی وابستگی شخصی دارند.

بلاندی می‌گوید: شما زمانی می‌توانید از درست بودن بازخورد مثبتی که در مورد ایده خود دریافت کرده‌اید اطمینان حاصل کنید که برای طرح خود سرمایه‌گذار پیدا کنید. یک کارآفرین واقعی برای ایده خود نیاز به جذب سرمایه دارد.

بلاندی می‌گوید در ابتدای کار، هر سوال و انتقادی در مورد ایده خود را نوعی حرف نیش‌دار تلقی می‌کردم، فکر می‌کردم که گوینده به نحوی به من حسودی می‌کند. بعدها فهمیدم که این فقط انتقادی سازنده بوده است.

وی می‌گوید: بهترین فرد که می‌تواند در شروع یک کسب و کار برای یک کارآفرین در نقش راهنما ظاهر شود، کسی است که سابقه موفقیت و شکست را در کنار هم داشته باشد. دانستن اینکه چه چیزی عملی می‌شود مهم است، اما در عین حال تجربه دست اول از اینکه چه چیزی عملی نمی‌شود هم به همان اندازه مهم است.

رد پای یک کارآفرین

بلاندی هر دو مورد (موفقیت و شکست) را از 18سال پیش یعنی زمانی که شروع به راه‌اندازی شرکت‌های تازه کار کرد تجربه کرده است. اولین فعالیتش یعنی تاسیس شرکت Language Management International در کلورادو، یک موفقیت بود. شرکت نرم‌افزارهای طراحی شده در ایالات متحده را می‌گرفت و آنها را طوری تغییر می‌داد که در ماشین‌‌آلات در ژاپن، اروپا و آمریکای لاتین قابل استفاده باشند. این کار از ابتدا موفقیت آمیز بود و بلاندی و سایر سرمایه‌گذاران آن را به شرکت برلیتز فروختند.

بلاندی می‌گوید: «بعد از آن همه چیز را می‌دانستم». این تا پیش از شروع فعالیت اقتصادی بعدی او دوام آورد.

بلاندی، مدیر ارشد بازاریابی شرکت نرم‌افزاری سایکلون کامرس واقع در اسکات دیل شد که برای شرکت‌ها امکان ارسال اسنادشان از طریق وب با ایمنی بالا را فراهم می‌کرد. پیش از آن شرکت‌ها مجبور بودند برای ارسال فاکتورها یا سایر مدارک به شرکای تجاریشان از فکس یا خدمات تحویل شبانه استفاده کنند. این یک فکر عالی بود که هیچگاه به رشدی که تیم مدیریت برای آن پیش‌بینی کرده بود نرسید.

بلاندی می‌گوید: ما هیچ وقت قادر نبودیم محصولمان را از سایرین متمایز کنیم. شرکت تقلا می‌کرد، ولی سرمایه‌گذاران استراتژی خروج مناسبی پیدا کردند. شرکت به آکسوی که اکنون زیرمجموعه گروه شرکت فرانسوی سوپرا گروپ است، واگذار شد.

از آن پس بلاندی در شرکت‌های مختلفی فعالیت کرده است- اغلب از او برای راه‌اندازی و مدیریت شرکت یا آموزش مدیرعامل بعدی دعوت می‌شود.

او اکنون مدیرعامل شرکت اتیکس مدیا است که محصولی با نام Homeminders دارد. این محصول، یک نرم‌افزار تحت وب است که به صاحبان خانه امکان پیگیری اقدامات معمول مربوط به نگهداری خانه مانند تعویض فیلتر سیستم‌های گرمایش/ سرمایش را می‌دهد. کاربر این محصول یک مالک خانه است، ولی مشتری معمولا یک شرکت بزرگ است که این نرم‌افزار را ضمانت کرده و به عنوان ابزار برندینگ آن را به مالکان هدیه می‌دهد.

بلاندی می‌گوید که فرصت‌هایی که می‌تواند در آنها چیزی بسازد را دوست دارد. او می‌گوید: «من به دنبال یک اشتغال طولانی مدتم نه پروژه یک‌ماهه.»

ولی او به دنبال یک جایگاه شغلی دایمی نیست. او هم‌اکنون در حال شروع فعالیت جدیدی است که شامل یک برنامه طراحی شده اسکاندیناویایی می‌شود که به شرکت‌های کوچک و متوسط این امکان را می‌دهد که میزان آسیب‌پذیری سیستم امنیتی اینترنتی خود را تشخیص دهند. در این پروژه او هم سرمایه‌گذار و هم مدیرعامل شرکت است.

آیا شما اهل این کار هستید؟
بلاندی به عنوان یک کارآفرین شروع به کار نکرد. او با مدرک ریاضی و فیزیک از دانشگاه ایلینویز جنوبی فارغ‌التحصیل شد. اولین شغلش خارج از کالج کار به عنوان برنامه‌نویس کامپیوتر در شرکت Sears بود.

وی به شوخی می‌گوید: «بله آن زمان‌ها ما کد را به جای آنکه وارد رایانه کنیم می‌نوشتیم. من در این کار خیلی خوب نبودم، شوخی نمی‌کنم.»

«رییسم در آن زمان به من می‌گفت: تو واقعا در حرف زدن از کدگذاری بهتری.»

بدین ترتیب به بلاندی شغلی داده شد که بتواند در انجام آن از استعداد خود در صحبت کردن استفاده کند- و اینگونه از برنامه‌نویسی دور شد. او به عنوان یک رابط با کاربران غیرفنی کار می‌کرد. او به حرف‌های آنها گوش می‌داد، با آنها به زبان سلیس و ساده صحبت می‌کرد و سپس نیاز کاربران را به برنامه‌نویسان منتقل می‌کرد. آن جایگاه باعث شروع کار وی در کسب و کار نرم‌افزار کامپیوتر شد.

بلاندی می‌گوید: «امروزه‌جوانان در مقایسه با سال‌های 1970علاقه بیشتری را به ایجاد کسب و کارهای جدید و کوچک نشان می‌دهند، ولی سازمان‌های بزرگ با وجود اینکه از نظر امنیت شغلی دیگر مانند گذشته مطلوب به حساب نمی‌آیند مزیت‌های مسلمی دارند. آنها 100 سال است که در بازار حضور دارند و واقعا محیطی برای آموزش هستند. می‌توان با 2 سال کار کردن در آنها تجربه 10 سال کار کردن در جاهای دیگر را به دست آورد.»

بلاندی می‌گوید: کارآفرینی طی 20 – 30 سال گذشته پیشرفت زیادی داشته است، ولی «شما فقط ماجراهای موفقیت را می‌شنوید. آنها فقط چیزهای خوب را به شما می‌گویند، در حالی که کارآفرین بودن با درد و رنج بسیار همراه است.» این شغل مستلزم فداکاری و تحمل استرس زیاد است. بسیاری از فعالیت‌های تجاری اصولا دوام نمی‌آورند. بر اساس برآورد اداره بنگاه‌های خرد اقتصادی (Small Business Administration) در سال 2006 تعداد 671800 شرکت شروع به کار کرده‌‌اند و تعداد 544800 شرکت فعالیت خود را متوقف کرده‌اند. البته همه این شرکت‌های متوقف شده، شکست نخورده بودند. برخی به شرکت‌های دیگر فروخته شده بودند، اما می‌توان گفت که طرح‌های اولیه، موفقیت طولانی مدت نداشته‌اند.

بلاندی می‌گوید: هیچ کاری به دشواری این نیست که مجبور باشید با دوست یا خویشاوندی که شما با تصمیم‌گیری‌های خود سرمایه او را به باد داده‌اید، تماس بگیرید.

کارآفرینان باید پیش از قدم گذاشتن در مسیر کسب و کار جدید، سوالات سخت و دقیقی را از خود بپرسند. بلاندی به برخی از این سوالات اشاره می‌کند:» آیا من برای کارآفرینی ساخته شده‌ام؟ آیا این کاری است که واقعا دوست دارم انجام دهم؟» او می‌گوید، پس از طرح این سوالات هیچ ایرادی ندارد اگر به این نتیجه برسید که نمی‌خواهید کارآفرین شوید.

او می‌گوید: «ما راجع به کارآفرین نبودن طوری حرف می‌زنیم گویی چنین امری یک ایراد است، اما هر کس که در کسب وکار موفق و خلاق است لزوما یک کارآفرین نیست. به عنوان مثال از وارن بافت سرمایه‌گذار که در فهرست فوربس در میان ثروتمندترین افراد دنیا قرار دارد، در کل به عنوان یک کارآفرین نام برده نمی‌شود.»

به علاوه مهم است که به یاد داشته باشیم که بنیانگذار شرکت تنها بازیگر مهم در شروع یک کسب و کار جدید نیست. در واقع، صاحبان ایده معمولا در شروع یک فعالیت اقتصادی تعداد اندکی هستند و در اقلیت قرار دارند. 80 درصد بقیه افراد درگیر در فعالیت اقتصادی نوپا باید افرادی باشند که اجرای ایده را پیش ببرند.

اغلب، موسسان شرکت‌ها رویکردی خودپسندانه و خود محور در مدیریت شرکت‌های تازه کار دارند، ولی این بهترین رویکرد ممکن نیست. بلاندی می‌گوید: «من فکر می‌کردم همفکری با دیگران بعضی وقت‌ها فرآیند اداره شرکت را کند می‌کند، ولی فهمیدم که اجماع در مسائل شرکت در آخر به تسهیل امور می‌انجامد. بنابراین لازم است زمان بر بودن آن را بپذیریم.»

نکات کلیدی:

  • برای کارآفرینان، دریافت بازخورد امری حیاتی است که آنها را قادر می‌سازد ایده‌های خود را برای کسب و کار جدید تصحیح نمایند. تعداد کمی از ایده‌ها هستند که برای موفقیت نیاز به صیقل ندارند.
  • کارآفرین بودن کار هر کسی نیست. تعداد زیادی از فعالیت‌های اقتصادی نوپا هر ساله باشکست مواجه می‌شوند. کارآفرینی سخت و طاقت فرسا است. هرکس که قصد آغاز یک کسب و کار را دارد باید اطمینان حاصل کند که آن کار با شخصیتش سازگار است.
  • کارآفرینان برای تحقق رویاهای خود در تاسیس یک شرکت موفق به کمک دیگران نیاز دارند. همفکری و اجماع در مورد مسائل شرکت امری است که معمولا به زمان اضافه‌ای که صرف آن می‌شود، می‌ارزد. 

 

 

 

نویسنده: کری سوزان اسمیت

مترجم: هومن صمیم بنی‌هاشم

منبع: Knowledge@wharton

برگرفته

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *