adam-smith-life-and-eraمشهورترین فردی که در تاریخ اقتصاد نقش بی‌بدیلی دارد، آدام اسمیت است. این اقتصاددان، فیلسوف و اندیشمند بزرگ قرن هجدهم که پدر علم اقتصاد نیز نام گرفته است، روزگار، زمانه و اندیشه‌اش چگونه بوده است. نوشته حاضر بخش دیگری از نوشته والت و بتمن روستو است که توسط مرحوم دکتر مرتضی قره‌باغیان منتشر و توسط دانشگاه شهید بهشتی ترجمه شده است، این موضوع را تشریح می‌کند.

آدام اسمیت (1790-1723)

همانند دوست قدیمی و بزرگ‌ترش دیوید هیوم، آدام اسمیت تمام دوران حرفه‌ای زندگی‌اش را صرف پی‌ریزی و پروراندن قوانین طبیعی حاکم بر مردم در جامعه نمود. تعالیم و نوشته‌هایش نه تنها روانشناسی و فلسفه، سیاست و اقتصاد، جامعه‌شناسی، حقوق و تاریخ بلکه ستاره‌شناسی و حتی شاعری، تئاتر و دیگر رشته‌های هنری را در بر می‌گیرد. کتب ثروت ملل و نظریه احساسات روحی (اخلاقی) اسمیت در کلام بیج‌هاوت، «جزئی از یک طرح گسترده و پهناور جهت نشان دادن مبدا و تکامل فرهنگ و تفکر و قانون است یا در کلام دیگر، اگر بتوانیم تصور کنیم (البته چندان هم بی‌مناسبت نیست)، از یک بربر، فرد تکامل‌ پیدا کرد و تبدیل به یک اسکاتلندی شد.» این طرح هرگز تکمیل نشد، به هر حال چارچوب برخورد اسمیت با علم اقتصاد هیچ گاه کمتر از دینامیسم انسان به عنوان موجود (حیوان) اجتماعی نبود.

در کتاب نظریه احساسات روحی (1975) خود، اسمیت همانند هیوم تشخیص داد که این امکان وجود دارد که بتوان انسان را ترغیب کرد تا از طریق مصرف کالاها در سطحی به مراتب بیشتر از نیازهایش، تلاش اقتصادی خود را تشدید کند. هیوم این تجمل‌گرایی در نتیجه استفاده بیشتر از کالاهای مصرفی را قابل‌تحمل می‌دانست، به طوری که تجمل‌گرایی نه تنها عامل شتاب‌دهنده تولید، بلکه عاملی است در ملایم کردن سختی‌ها و شداید زندگی،‌ در حالی که اسمیت از «کم‌بها دادن به راحتی‌ها و آسودگی‌ها» به عنوان «بالاترین درجه پستی و تحقیر» یاد می‌کند. مع‌هذا تمایل انسان‌ها در دنبال کردن این رضایت‌خاطرهای موهوم و غیرواقعی یک جزو لازم در عملکرد «دست‌نامرئی» است، همان گونه که هولندر اشاره کرد، به نظر می‌رسد اولین بار این مساله در کتاب نظریه احساسات روحی اسمیت مطرح شده باشد، یعنی هفده سال قبل از چاپ کتاب ثروت ملل. به طور کلی، دیدگاه آدام اسمیت نسبت به انسان‌ها و از آن جمله انسان‌های فعال در فعالیت‌های تجاری و صنعتی تا زمین‌داران ولخرج، تکنوکرات‌های شهری و نجیب‌زادگان دانشگاه آکسفورد رفته، هیچ گاه با تملق همراه نبود. تقریبا در کلیه نوشته‌های اسمیت رگه‌هایی از تجدید و گسترش نیکی و نشاط که چشم‌انداز هیوم نسبت به شرایط انسان را شکل می‌داد، وجود دارد. مع‌هذا، زمانی که اسمیت به اقتصاد گرایش پیدا کرد، فرد به عنوان موجودی با شخصیت ساده‌تر از آنچه که هیوم از فرد به عنوان موجودی که با تمام قوا در چارچوبی که مبارزه‌طلبی را با نتایج بالقوه مفید ترکیب کرده، در صدد یافتن نیکبختی ارسطویی است. در نوشته‌های اسمیت حقانیت قابل‌ملاحظه‌ای در شناخت یک قوه تعقل ناشناخته وجود دارد که براساس آن اسمیت فکر می‌کرد که «در درون هر فرد یک فرد اسکاتلندی قرار دارد.» برای اقتصاددانان نوین، انسان اقتصادی موردنظر اسمیت، ‌فردی است که ناآگاهانه از طریق دنبال کردن منافع شخصی‌اش، فعالیت‌های عمومی مثبت انجام می‌دهد، در مجموع این فرد، یک شخصیت آرام دارد و نمایانگر دیگر افراد جامعه است.

فرد موردنظر در نظریات اسمیت آسوده‌تر و شناخته‌شده‌تر از آن است که بتواند دیدگاه اسمیت در مورد انگیزه بشری را که به مراتب پیچیده‌تر از آن است که اغلب تصور شده است، ارضا کند. کتاب نظریه احساسات روحی اسمیت با این جملات آغاز می‌شود، هر چند که این عبارات نمی‌تواند به اندازه کافی نمایانگر یک نقل قول باشد: «تا چه حد فردی می‌تواند خودخواه تلقی شود، مشخصا اصولی در طبیعت او وجود دارد که توجه وی را نسبت به خوشبختی دیگران جلب می‌کند، به طوری که لزوما خوشی خود را به دیگران منتقل می‌کند، هر چند که چیزی از این کار به دست نمی‌آورد، مگر لذت دیدن آن را.»

کتاب ثروت ملل اسمیت، نوشته کامل‌تری از نوشته‌های کوتاه و منتخب هیوم در مورد مسائل اقتصادی آن زمان است و تقریبا حجم آن ده برابر مجموعه رساله‌های هیوم در این باب است. ثروت ملل با جریان عمده صیقل یافته فلسفی در یک کتاب مرجع اقتصاد مدرن به جلو نمی‌رود. در این کتاب نویسنده در طول تاریخ و وقایع معاصر حرکت می‌کند که اکنون به طور گسترده از آن به عنوان جریانات انحرافی یاد می‌شود. به هر حال، این چیزی است که در نوشته‌های وی وجود دارد. برای مثال، تئوری رشد اقتصادی اسمیت به نحوی پی‌ریزی شده است که بتوان به آسانی آن را به شکل مدرن ریاضی درآورد و تعداد زیادی از اقتصاددانان در این زمینه تلاش کرده‌اند و همان طور که مشاهده می‌شود، اسمیت تقریبا چیزهایی در مورد تک‌تک متغیرها با استانداردهای امروز جهان دارد.

نوآوری‌ها را خوب دید

روستو معتقد است سه نوآوری که از 1760 به بعد در انگلستان پدیدار شده است، البته در ذهن آدام‌ اسمیت وجود نداشته و آنها را ندیده بود.

اسمیت دوازده سال از هیوم جوان‌تر بود، اما چارچوب کلی اقتصاد بریتانیا در زمان شکل‌گیری افکار خلاق وی تفاوت چندانی با شرایط اقتصادی این کشور در زمان حیات علمی دوست و خلف وی، یعنی دیوید هیوم نداشت. به‌ویژه تا سال 1753 که اسمیت سی سال سن داشت، بریتانیا یک کشور صادرکننده خالص غلات بود و در جریان تجارت رو به تزاید خود با دنیای خارج و نیز در اقتصاد صنعتی رو به رشد خود توانسته بود از تکنولوژی ماقبل مدرن استفاده شایسته ببرد. از سوی دیگر، اسمیت تا سال 1790 عمر کرد، این در حالی بود که پنجمین و آخرین چاپ کتاب ثروت ملل در سال 1789 انتشار یافته بود. در این آخرین چاپ نیز هیچ مطلب خاصی وجود ندارد که دال بر آگاهی وی از سه جریان توسعه اقتصادی عمده باشد که از اواسط قرن هجدهم شکل گرفته بود: فشار روزافزون ناشی از رشد جمعیت بر عرضه مواد غذایی، تاثیر رشد جمعیت بر افزایش قیمت غلات و تبدیل وضعیت انگلستان از یک کشور صادرکننده خالص غلات به یک کشور واردکننده خالص آن، شتاب مشخص در ایجاد نوآوری در جریان تولید از سال 1760 به بعد، بالاخره ظاهر شدن سه نوآوری عمده که مشخصا نمایانگر اولین دور انقلاب صنعتی در طول سال‌های دهه 1780 بودند: یعنی، تولید ماشین‌آلات و احداث کارخانه‌های تولید منسوجات کتانی در این کشور، اختراع موتورهای بخاری موثرتر توسط جیمز وات و بالاخره اختراع شیوه‌های جدید برای تولید آهن با استفاده از زغال‌سنگ (کک) توسط کورث.

به عقیده اسمیت، سرمایه این امکان را ایجاد می‌کند که بازارها گسترش یابند و به دنبال آن تقسیم کار بهبود پیدا کند. در دیدگاه اسمیت، از سرمایه به مثابه سرمایه در گردش یاد می‌شود که می‌توان با استفاده از آن نیازهای نیروی کار، مواد اولیه و ابزار ساده تولید را تامین نمود.

به نظر می‌رسد که بحث درباره «ماشین‌آلات» در نظریات اسمیت به مراتب روشن‌تر از نظریات هیوم است، هر چند که در انتها هر دو به نتیجه‌گیری یکسانی می‌رسند و آن «هنرهای فنی یا مکانیکی» هیوم است. در تلاش به منظور توجیه چگونگی تاثیر مستقیم کار بر افزایش بهره‌وری تولید، اسمیت سه نیروی عمده را تشخیص می‌دهد. کارگران مهارت‌های فردی و توان فیزیکی مولد خود را افزایش می‌دهند، میزان صرفه‌جویی در زمان کار لازم برای تولید یک محصول واحد افزایش می‌یابد؛ زیرا که کارگران در انجام یک وظیفه خاص تمرکز می‌یابند به جای آن که از کاری به کار دیگر انتقال پیدا کنند و بالاخره «توسعه و گسترش نوآوری، اختراع و ایجاد ماشین‌آلات جدید که کار کارگران را تسهیل و آسان‌تر می‌کند و موجب می‌شود که در یک زمان یک کارگر، کار تعدادی کارگر را انجام دهد.» این بهبود قابل‌ملاحظه در شیوه فنی تولید رایج که در طول زمان رخ می‌دهد، با تحولات ناگهانی، گاه به گاه و تغییرات تکنولوژیکی عمده و در عین حال تصادفی فرق دارد که براساس دانش من یک چنین ایجاد تفاوتی در میان این دو گروه پیشرفت فنی در نوشته‌های اقتصادی قبلی، اصولا به چشم نمی‌خورد و برای اولین بار اسمیت آن را مطرح می‌کند.

فرآیند خودالقایی موردنظر اسمیت که افزوده شدن مقدار سرمایه‌گذاری، توسعه و گسترش بازار را به دنبال دارد و این نیز به نوبه خود افزایش سود تولیدکنندگان و در نتیجه سرمایه‌گذاری بیشتر را در پی دارد، تا بی‌نهایت تداوم پیدا نمی‌کند. یکی از محدودیت‌ها و قیود، «خاک، آب و شرایط جوی» کشور است و دیگر عوامل محدودکننده «موقعیت جغرافیایی آن کشور نسبت به دیگر کشورها» و بالاخره «قوانین و نهادهای» حاکم بر آن کشور هستند. به نظر می‌رسد که این عوامل نمایانگر وجود نزولی بودن بازده در بخش کشاورزی و تلاش به منظور گسترش و توسعه بازارها از طریق توسعه جغرافیایی باشد.

در این قسمت سعی می‌کنیم که اجزای معادله اصلی رشد اسمیت را با جزئیات بیشتر ذکر کنیم. به طور ساده و مشخص می‌توان گفت که چارچوب این معادله رشد کاملا عملی و قابل‌پیاده کردن در شرایط واقعی است و به نوعی این معادله نوین و مدرن محسوب می‌شود، هرچند که در جامعه‌ای (اقتصادی) با سطح تکنولوژی ماقبل مدرن در هر دو بخش کشاورزی و صنعت ارائه شده است. بهره‌وری تنها از طریق بهبود تکنولوژی‌های قدیمی و رایج به منظور بهره جستن از توانایی‌هایی بالقوه موجود در گسترش و توسعه بازارها و ایجاد تخصص (تقسیم کار) در عوض معرفی و بهره‌گیری از نوآوری‌های عمده در ایجاد صنایع جدید با تغییر شدید در شیوه‌های تولید در صنایع قدیمی، صورت می‌گیرد. از سال‌های دهه 1780،‌ هم ماهیت و خصوصیت و هم مقیاس و اندازه نوآوری تغییر کرده است. مفهوم تغییرات تکنولوژیکی اضافه شده و تدریجی که توسط کارکنان خلاق شاغل در کارگاه‌ها ایجاد می‌شد، دیگر قادر نخواهد بود که نیازهای فعلی را ارضا کند، هرچند که آنقدر ساده و استفاده از آنها راحت است که برخی از اقتصاددانان به مدت دو قرن به آن متکی بودند. بعد از سال‌های دهه 1780 مقوله نوآوری‌های عمده تصادفی و ناگهانی اسمیت تبدیل به یک جریان ناهمگون، تغییر ترکیب عوامل تولید شد. به هر حال این پدیده موجب پیدایش عدم‌تعادل‌های دائمی و بی‌انتها شد، به طوری که مقوله نوآوری‌های عمده ناگهانی و تصادفی آن قدر برای اقتصاددانان عمده بعد از سال‌های 1870 مشکل‌آفرین بود که آنها هنوز روش قابل‌قبولی برای مقابله با آن نیافته‌اند.

 

برگرفته

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *